مقام صحابه رضی الله عنهم

مقدمه مترجم

مقدمه مترجم

الحمد لله الـمهیمن العزیز التواب، الغفور الرؤف الرحيم، العفو عن كل عبد مفتتن مستغفر خر على باب كرمه راكعا وأناب، الذي فضل الأنبياء والـمرسلين وخاصة خلقه بعضهم على بعض في درجات القرب ومراتب الثواب، الـمنتقم عن أعدائه الـمردة الـمعاندين الزائغين عن سبيل الحق والصواب. اللهم صل وسلم على حبيبك الكريم سيدنا محمد بن الـمختار الذي أرسلته كافة للناس بشيراً ونذيراً وفضلته على الورى وأِكرمته بالنبوة والرسالة والـمعراج والهجرة وخصصته بسير الـملكوت وفتح الأبواب وعلى آله وأزواجه وأصحابه الذين أيدت بمساعيهم الجملية هذا النبي العظيم ودينك القويم وعصمته بهم من الشدائد الصعاب.

خصوصاً على حبه وصاحبه الـمنصوص عليه في الكتاب رفيقه في الأحضار والأسفار وأنيسه في الغار وضجيعه في الروضة الشريفة الـمزار، خليفته بلافصل، سيدنا العتيق وإمامنا أبي‌بكر الصديق صاحب الصدق والصواب.

وعلى الخليفة الذي يفر عن ذكر اسمه الشياطين ومتبعوهم في الغي والضلال، الـمرجومون بنجوم الهداية، الـمستحقون ثقب الشهاب الذي لو كان بعد نبي الرحمة نبي، لكان هو كما أخبر به الصادق الأمين بلاشك ولا ارتياب، سيدنا أبي‌حفص عمر بن الخطاب، الذي كان زينة للمنبر وشهيداً في الـمحراب ومدفوناً تحت أشرف القباب.

وعلى ذبيح الأمة إمام الـمسلمين وصهر النبي الأمين وسيد الـمظلومين الذي كان يستحيي منه الرسول وملائكة رب العالـمين ولكن لم يستح قتلة الظالـمين عن إراقة دمه على آيات كتاب الله الـمبين، ذي النورين والبرهان، سيدنا عثمان بن عفان الذي كان قويًا شديداً في يوم الضراب وخاشعاً خاضعاً باكياً متضرعا إلى الله إذا كان مصلياً في الـمحراب، الذي نصر دين الله نصراً مؤزراً بتضحية نفسه وبذل نقوده وأهدى أفراسه وجماله مع الأحمال والأقتاب.

وعلى ولي كل تقي أواب، الباذل على السائل والـمحروم، الشهيد الـمظلوم، قرة العينين وأبي الحسنَين إمام أهل الـمشارق والـمغارب سيدنا على بن أبي‌طالب خاتم الخلفاء الراشدين الـمهديين رضي الله تعالى عنهم وعن جميع الأصحاب وعنامعهم بمنه وكرمه، وحشرنا في زمرتهم الناجية وحزبهم الـمفلحين يوم الـمزيد والثواب وهيء لنا في سبيل اتباعهم جميع الأسباب واجعلنا من الراسخين في العلم والصادقين في الإيمان والعمل الصالح ومن أولي الألباب واحفظنا من الزيغ والخسران واجعلنا من الآمنين يوم الحساب.

مسأله «مشاجرات صحابه»شیعنی اختلافاتی که بعد از شهادت شهید مظلوم، سیدنا عثمان ذبیحسبه دست شورشیان یاغی [۱]میان صحابه به عنوان خون خواهی حضرت عثمان رخ داد، سرانجام به صف‌آرایی و جبهه‌گیری و جنگ و کشتار منجر گردید و صحنه را برای درگیری میان لشکر حضرت علیسو لشکر مادر مؤمنین، حضرت عایشه صدیقهببه رهبری حضرت طلحه و حضرت زبیربدر جنگ جمل و میان حضرت علی از سویی و حضرت معاویهباز سوی دیگر در جنگ صفین آماده ساخت و سپس به تحزّب و تشتّت مسلمانان و بروز فرقه‌هایی با عنوان اسلامی انجامید.

این مسائل، بهانه‌ای شد برای ضعیف کردن دین مبین اسلام و مسلط گردانیدن کفر بر جهان اسلام که به عنوان بزرگ‌ترین وسیله و عمده‌ترین اسلحه مبارزه با اسلام، مورد استفادۀ دشمنان اسلام و مسلمانان قرار گرفته و به عنوان احساس‌ترین مهره به کار برده شده است و از هرگونه سوء استفاده و بهره‌جویی نابجا از آن وقایع، کوتاهی و دریغ نگردیده و با بکار بردن مرموزترین تدابیر و توطئه‌ها و برنامه‌ریزی‌های زیر زمینی در برانداختن اساس نظام حکومت که همانا حکومت الله است و بر اساس آن به دست توانای رسول اللهجنهاده شده و به وسلیۀ خلفای راشدین آن حضرت و حمایت و همکاری سایر یاران رسولجتشیید یافت و به‌سوی منزل مقصود مسیر تکاملی‌اش را پیمود، و ذره‌ای خود داری نکردند و لحظه‌ای نیاسودند و مسلمانانی را که می‌خواستند، حاکمیت الله را که بر حسب و عده الهی غلبه دین بر تمام ادیان و تشکیل جامعۀ سالم انسانی به اقصی نقاط جهان گسترش دهند و با شکست دادن دو امپراطوس جبار ایران و روم که (یکی زیر نقاب مجوسیت [۲]و دیگری پشت پرده نصرانیت [۳]تحریف شده به استثمار مردم ادامه می‌دادند).

در عهد حضرت ابوبکر و عمر و عثمانشبا زور بازوی توانای سربازان اسلام و اصحاب رسول اللهجزمینه بر قراری عدالت و نابودی کفر و اهریمن پرستی را از صفحۀ‌گیتی فراهم آوردند و حکومت الله را کاملاً مستقر ساخته، و با ایجاد «مدینه فاصله» در جامعه بشری بپردازند، به جان هم انداخته و رو در روی یکدیگر قرار دادند و هوز هم به ادامۀ این برنامه‌های پلید و توطئه‌های استعماری خود مشغول و سرگرم فعالیت هستند و از اصل «تفرقه بینداز و حکومت کن» تقلید و استفاده می‌کنند. ما در صدد این نیستیم که به شرح تک تک این برنامه‌های مرموز و توطئه‌ها و چگونگی به کار بردن و شرح اسباب آن بپردازیم. کسانی‌که علاقمندند تا شرح مفصل این وقایع را به گونه‌ای درست و مستند مطالعه کنند به کتاب «أسرار الـماسونیۀ» تألیف ژنرال جوار رفعت آتلخان، و تاریخ «الجمیعیات السریة والحرکات الهدامة»، تألیف محمد عبدالله عنان، مراجعه نمایند.

البته از بیان این مطلب ناگریز هستیم زیرا هرگاه دشمنان اسلام متوجه شده‌اند که حقیقت بعضی از حیله‌ها و توطئه‌های آنان در اثر تحولات اجتماعی و مقتضیات زمان برای تودۀ مردم فاش و ظاهر شده است، بلادرنگ با تغییر روش، رنگ عوض کرده به برنامه‌های مرموزتر و دقیق‌تری دست زده‌اند. از آن جمله در قرون اخیر به کار گرفتن تعدادی از دشمنان دوست نما و بی‌مذهبان مذهب‌ نما و نامسلمانان مسلمان نمایی است که برای پخس سموم مذهبی و اسلام کشی تحت عنوان «جرح و تعدیل یا تنقید و تحقیق و بررسی» درباره تاریخ زندگی و سلسلۀ واقعات و سیرت یاران پیامبر گرامی علیه افضل التحیات والتسلیم، از وجودشان استفاده می‌شود.

چنانکه بزرگ‌ترین مسئله‌ای که تحت این توطئه در این ادوار به ویژه در بعضی محافل به اصطلاح علمی مطرح است، مسئله مشاجره‌ها و اختلافات صحابهشاست که بطور عمده با استفاده از روایات بی‌ارزش تاریخی و واقعات مجعول و دروغین به تحقیر و توهین و استخفاف و داغدار کردن مقام شامخ و ارزنده صحابه پیامبرج، این ستارگان درخشان اسلام و استادان ملائکه که اسلام و مسلمانان تا قیام قیامت رهین و مدیون خدمات آنان هستند، دامن می‌زنند و اعمال و سیرت آنان را بر اعمال و سیرت خود قیاس کرده، جرم ننگین و غیر معقول «قیاس مع الفارق» را مرتکب می‌شوند و به‌جای استناد و اعتماد به آیات کلام الله مجید و احادیث گهربار رسول گرامی علیه الصلوات والتسلیم، از روایت‌های پوچ و بی‌اهمیت تاریخ که اغلب مولود همان دسیسه‌هایی است که به آن اشاره کردیم، استناد می‌نمایند.

به همین جهت امروز می‌بینیم عده‌ای به حمایت از حضرت علیسو همراهانش و گروهی به پشتیبانی حضرت معاویهسو طرفدارانش و همچنین حضرت عایشه و طلحه و زبیرشو اعوانشان قیام می‌کنند و هرکدام از این دو دسته به مخالفان خود به هر نحوی که بخواهند مذمت و ملامت روا می‌دارند و اظهار نظر می‌نمایند که در نتیجه به درگیری و اختلاف و تشتت بین مسلمانان هوادار آنان منجر می‌شود.

درحالیکه بنا به تصریح قرآن: ﴿تِلۡكَ أُمَّةٞ قَدۡ خَلَتۡۖ لَهَا مَا كَسَبَتۡ وَلَكُم مَّا كَسَبۡتُمۡۖ وَلَا تُسۡ‍َٔلُونَ عَمَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ١٣٤[البقرة: ۱۳۴ و ۱۴۱].

«آن امتی بود که گذشت و رفت، برای آنها سود می‌دهد آنجه عمل کردند، و برای شما سودمند خواهد بود آنچه خودتان عمل می‌کنید و از شما در مورد اعمال آنها هرگز سؤال نخواهد شد».

این روش، عملی بیهوده و بی‌سود عنوان گردیده است زیرا از مشغول شدن به چنین مباحث پوچ برای مسلمانان، جز نکبت و بدبختی چیزی دیگر عاید نخواهد شد و اگر سودی در آن وجود دارد صرفاً از آن دشمنان اسلام و به ضرر اسلام است.

البته اگر ما به عنوان طلبکار، از آن بزرگواران مطالبه‌ای داریم و بپرسیم که چرا با هم جنگیدند؟ و اگر آنها با هم نمی‌جنگیدند ما مسلمانان، امروزه با این فرقه بازی‌ها و مشکلات عظیم مواجه نمی‌شدیم یا در صدد آن برآییم که ببینیم مقصر اصلی این جریانات و به وجود آورنده این بدبختی‌ها و مشکلات برای اسلام و مسلمانان و بطور کلی عامل اصلی به وجود آوردن این کشتارها چه کسانی هستند، من به نوبۀ خود به چنین افرادی حق می‌دهم و تأیید می‌کنم تا حدودی این کنجکاوی و تیقظ [۴]کار درستی است، و هر مسلمان وظیفه دارد که دشمنان واقعی و اصلی خود را بشناسد.

اما اگر چند لحظه اجازه بدهید من معتقدم که بدهکار و طرف حساب من و شما و تمام مسلمانان و مردم دنیا در این جریانات، نه حضرت علی مرتضیساست و نه حضرت عایشه صدیقه و طلحه و زبیر و نه حضرت معاویهش، زیرا همۀ این بزرگان عظیم الشأن از چنین نسبتی پاک و از این تهمت مبرّا هستند چون مجتهدانی بودند که بر سر موضوع قصاص و خونخواهی خون ذبیح مظلوم و شهید بر حق، حضرت عثمان ذوالنورینسو تحقیق از قاتلان آن حضرت و در نحوه استنباط مسئله و استدلال از منابع شرعی، قرآن و سنت به اجتهاد پرداختند و هریک از آن دو گروه، بر حسب آنچه به نظر مجتهدانه‌اش مؤید به دلایل شرعی و صحیح سید، عمل کرد.

اگرچه حق یکی بیش نیست در اینجا حق به جانب حضرت علیسبود، اما چون طرف مقابل وی نیز صحابه پیامبرجو راسخین فی العلم و مجتهدان بی‌نظیری بودند و خطایشان صرفاً بر مبنای اجتهاد بود وه از روی غرض و هوس، لذا در مورد عمل بر چنین خطاء اجتهادی، آنها مأجور (مستحق اجر و ثواب) بودند نه مأزور (گناهکار).

چنانکه در حدیث آمده است، مجتهد مخطی هم یک درجه اجر و ثواب دارد، زیرا نیروی فکری و کوشش خود را بر حسب توان برای رسیدن به حق به کار برده است.

لذا بدهکار و طرف اصلی ما و شما در این حصومت، هیچ‌‌یک از بزرگان فوق الذکر نیست بلکه مقصر اصلی، منافقان «سبائی» هستند که در مکتب لدود [۵]و دشمنی سر سخت به نام ابن السوداء معروف «عبدالله ابن سباء یهودی» که متظاهر به اسلام بود، از همان صدر اسلام در کمین اسلام و مسلمانان نشسته بود و در صدد انتقام‌جویی شکست‌های پی در پی یهودیان خیبر و بنوقریظه و بنونضیر بود که از دست پیامبر اکرمجو مسلمانان نصیب‌شان شده بود. او این مکتب ناپاک را براساس نفاق، دو رویی و مکر و فریب تأسیس کرد و نشر داد و در انتظار موقعیت بود.

در دوران خلافت راشده و بی‌نظیر حضرت عثمان ذوالنورینس، پیشرفت‌های چشم‌گیر اسلام و گسترش دین مبین، اسلام نزدیک بود از یکسو بساط نصرانیت را بر چیند و تا قلب اروپا قدم بگذارد و از سوی دیگر ماجرای کشته شدن پادشاه فراری خاندان ساسانی، یزد گرد سوم را به دست آسیابان مرورودی و پیشتازی سپاه عثمانی تا داخل آفریقا، نغمه فرا رسیدن ایام مرگ کفر و استکبار و نفاق و یهودیت و زوال یکسره حکومت‌های شیطانی و پاکسازی کامل لوث شرک و بدعت و غیر الله پرستی از تمام صفحه‌گیتی و استقرار کامل جهانی رب العالمین را به گوش شنوندگان رسانده بود، که مسلماً و بطور حتمی به نابودی کامل یهودیت و سردمداران کفر در آن روز‌گار منجر می‌شد.

بنابراین، این منافقان تربیت یافته و دوره دیده در مکتب عبدالله سباء که مرگ خود را در پیشرفت اسلام مشاهده می‌کردند، بنا به قاعدۀ «تنازع بقاء» تاب تحمل نیاوردند و برای حفظ و بقاء خود و پلیدی‌های خویش در رنگ و صورت مسلمانی خیرخواه اسلام و با شعارهای اسلامی و عدالت پسندانه‌ای از کمینگا‌ه‌های مصر و کوفه و بصره در لباس مردمان آن دیار برآمدند و قصد حج بیت الله و زیارت رسول خداجرا عنوان کردند و مستقیماً به‌سوی مدینه طیبه که دارالخلافات و مقر حکومت اسلام بود رفته، بر آن بلده مطهره حمله بردند و خانه خلیفه راشد و شهید مظلومی را که رسول اکرمجدر زندگی خود از شهادت و مظلومیت و حقانیت وی و از ظالم و ستمکار بودن قاتلانش خبر داده بود، محاصره نموده، آب و آذوقه را بر وی و فرزندانش قطع کردند، خانه‌ای که بر کنار باب جبرئیل دروازه شرقی حرم رسول خداجنزدیک روضه پاک و متصل یا پاهای شریف آن حضرتجواقع بود، در حال روزه و در عین اشتغال به تلاوت قرآن مجید او را به شهادت رساندند و قطرات خون بی‌گناهش را بر اوراق گرانبهای قرآن عظیم بر آیۀ کریمه ﴿فَسَيَكۡفِيكَهُمُ ٱللَّهُۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ[البقرة: ۱۳۷]. ریختند. که همانا تلمیح [۶]صریح است به آنکه خداوند متعال از قاتلان او با خبر و از یکایک آنان انتقام خواهد گرفت.

۱- حضرت حذیفه ابن الیمان رازدار رسول خداجفرمود: حضرت عثمان به بهشت و قاتلانش به دوزخ خواهند رفت.

و فرمود: اگر قتل عثمانسهدایتی بود همانا امت به وسیلۀ آن شیر می‌دوشید، ولی کشتن او در واقع ضلالتی بود که امت در اثرش خون دوشید [۷].

۲- حضرت عبدالله بن مسعودسفرمود: اگر مردم، حضرت عثمان را شهید کردند، عوض او را هرگز نخواهند یافت.

۳- حضرت سعید بن زید که از عشره مبشره است فرمود: ای مردم، به سبب ظلمی که شما بر حضرت عثمانسروا داشتید، کوه احد حق داشت از جای برخیزد.

۴- حضرت عبدالله بن سلامسبه شورشیان گفت: مواظب باشید حضرت عثمان را به قتل نرسانید وگرنه تا قیامت شمشیرهایتان درمیان یکدیگر به حرکت درخواهد آمد.

وقتی حضرت عثمان به دست شورشیان کشته شد آنگاه حضت عبدالله بن سلام فرمود: مردم دروازه فتنه‌ها را به روی خود گشودند تا قیامت بسته نخواهد شد [۸].

۵- علامه سیوطی به نقل از مورخ شام، علامه ابن عساکر و ابن عدی، این حدیث را به روایت حضرت انسس، نقل کرده است: تا مادامی که حضرت عثمانسزنده است شمشیر خدا در نیام خواهد ماند و هرگاه او کشته شود شمشیر خدا بی‌نیام خواهد شد و باز تا ابد به نیم برنخواهد گشت.

آری: اینها مقصران اصلی و مسئولان تمام مشکلاتی هستند که با کشتن حضرت عثمانسو بی‌نیام کردن شمشیر غضب خدا بر مردم به‌بار آوردند. اینها هستند که دیروز رسول خداجرا به وسیله زن یهودیه‌ای مسموم کرده بودند. ابوبکر صدیق را نیز بعد از آن مسموم ساخته و سپس حضرت عمر فاروق را در محراب نماز بر جای نماز رسول خداجبه وسیله مرد مجوس پلیدی به شهادت رساندند، امروز با تغییر قیافه، چهرۀ پلید خود را زیر نقاب عدالتخواهی و رفع تبعیض و حمایت اسلام پنهان داشته، در لباس «انقلابیون مسلمان» درآمده، هتک حرمت جوار پیامبر را مرتکب شده، خلیفه راشدش را که بنا به قول حضرت ابن مسعود در حق وی فرموده بود: «سنگ آسیاب اسلام پس از سی و پنج سال از جای خود تکان خواهد خورد:».

درست در سال سی و پنجم هجری به شهادت رسانده و صفحات پاک قرآن عزیز را با خون مظلومش که هنوز هم فریاد خون خواهی‌اش طنین افکن است، گلکون کردند و سنگ آسیاب اسلام را از سر جایش تکان دادند و ملت اسلام را به آشوب کشاندند.

فردای همان روز به عنوان هواداران حضرت علیسصحنه‌های جنگ جمل و صفین را آراستند و حدود نود هزار تن از مسلمانان را که از آن جمله حضرت طلحه و زبیر و عمار بن یاسرشنیز بودند، به شهادت رساندند و مقدمات بی‌حرمتی به مقام منیع مادر مؤمنین، همسر رسول خداج، حضرت عایشه صدیقه را فراهم ساختند و سپسپ، همه به نام خوارج تغییر لقب دادند، و در معرکۀ نهروان در مقابل حضرت شیر خدا، صفدر میدان نبرد، حضرت علی مرتضیس، صف‌آرایی کردند و حتی به آن هم اکتفا ننموده عاقبت، تصمیم کشتن هر سه رهبر عظیم اسلامی، حضرت علی، حضرت معاویه و حضرت عمرو بن عاصشرا که چشم عالم اسلام به آنها دوخته شده بود، گرفتند و سرانجام، در رمضان سال چهلم هجری حضرت علی مرتضی پسر عمو و داماد حضرت مصطفیجرا به شهادت رسانده بزرگ‌ترین ضربه را بر پیکر اسلام وارد ساختند.

پس از آن تا امروز نیز هیچ‌گاه لحظه‌ای آرام ننشستند و تا ابد از فساد فی الارض و دسیسه‌بازی و اهلاک حرث و نسل مسلمانان آرام نخواهند نشست و از آن روزگار تاکنون، هرگاه اسلام و مسلمانان و به‌طور کلی جامعه بشریت، هر نوح لطمه و ضربه‌ای دیده است، در واقع همین دست‌های مرموز زیر پرده‌اش درکار بوده است و مرتب به تنظیم برنامه‌ها طرق توطئه‌های گوناگون و ساختن ایسم‌های مختلف پرداخته، دنیا را مبتلای بدبختی‌ها و خون‌ریزی‌ها و دچار مشکلات ساخته‌اند.

اساساً کار از آنجا خراب شده است و ما هم هر اندازه مروّت، غیرت دینی و انسانی داریم، باید علیه یهود و صهیونیسم جهانخوار بین المللی و هوادارانش قاطعانه تصمیم بگیریم و هرچه فریاد داریم بر سر آنها بکشیم. زیرا هرچه بر اسلام و مسلمانان و مردم جهان آمده است و می‌آید در اثر چیره دستی آن ناپاکان و پلیدان است.

آیه کریمه: ﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ ٱلنَّاسِ عَدَٰوَةٗ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلۡيَهُودَ وَٱلَّذِينَ أَشۡرَكُواْ[المائدة: ۸۲].

«شدید‌ترین و سرسخت‌ترین دشمن مسلمانان، بهود و مشرکان هستند».

و آیه: ﴿لَا يَرۡقُبُونَ فِي مُؤۡمِنٍ إِلّٗا وَلَا ذِمَّةٗ[التوبة: ۱۰]. ﴿كَيۡفَ وَإِن يَظۡهَرُواْ عَلَيۡكُمۡ لَا يَرۡقُبُواْ فِيكُمۡ إِلّٗا وَلَا ذِمَّةٗۚ يُرۡضُونَكُم بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَتَأۡبَىٰ قُلُوبُهُمۡ[التوبة: ۸].

«اگر بر شما روزی دست بیابند دربارۀ احدی از ایمان داران هیچ‌گونه عهد و پیمانی را مراعات نخواهند کرد. فقط سعی‌شان بر این است که در مواقع ضرورت شما را با زبان، دلخوش بدارند، درحالیکه قلوب آنها از شما اباء می‌کند».

آیات دیگری نیز شاهد بر یان مدعا است.

چون صحبت از یهود و فتنه‌جویی عبدالله بن سباء، منافق یهودی به میان آمد، بد نیست به این نکته نیز توجه شما را معطوف بدارم، که اگر از هموطنان ما دانشمندان و اهل فضلی را می‌بینید که برای انکار وجود ابن سباء و نفعی قطعی آن قلم فرسایی نموده، کتاب‌ها نوشته‌اند و ادعا کرده‌اند که اصلاً شخصی به نام عبدالله ابن سباء در دنیا وجود نداشته است، از این انکار تعجب نکنید، زیرا ننگ و لکه زشت را احدی دوست ندارد و آنها حق دارند به عنوان فرار از جرم، این موجود زنده را کلاً ببلعند و علی رغم تصریحات کتب تاریخ و رجال، آن را نادیده و «نسیاً منسیاً» بشمارند [۹].

اما از انکار آقای دکرت طه حسین مصری بسی جای شگفت است، زیرا مردم وی را اسماً محققی می‌دانند و به ظاهر هیچ مناسبت مذهبی هم با ابن سباء ندارد، با این همه نمی‌دانیم چرا به جنایت فرار از جرم، دست زده و از تصریحات تواریخی که اساس عقیدۀ‌اش بر آن است صرفنظر و غصّ بصر نموده است.

البته این عمل روش جدیدی نیست و نظایر این‌گونه انکار حقایق، در تاریخ بشر زیاد است که بسیاری به علت نداشتن یارای مقاومت در برابر دلایل گروه مخالف و به علت عجز از اقامۀ دلیل چاره‌ای جز انکار اصل مطلب برای خود نیافته‌اند.

بعضی‌ها وقوع جنگ جمل و صفین را اصلاً منکر شده‌اند و عده‌ای دیگر وجود محل و موضعی را به نام «غدیر خم» [۱۰]قبول ندارند، و گروهی از شهید شدن حضرت عمار بن یاسر در جنگ صفین انکار می‌کنند. دستۀ دیگری هم در دنیا وجود دارد که منکر بریده شدن سر مبارک حضرت حسینسدر کربلا به وسیلۀ قاتلان ستمگرش شده‌اند. درحالیکه همۀ این امور به صحت رسیده و ثابت شده است.

از این که مقدمۀ ما به طول انجامید عذر می‌خواهیم و لذا عنان قلم را به‌سوی مقصود اصلی برمی‌گردانیم و آن این که مسئله مشاجرات صحابهشرا به میان آوردن و به عنوان تحقیق و بررسی پیرامون این موضوع خانه فرسایی کردن نتیجۀ مثبتی برای اسلام و مسلمانان دربر نخواهد داشت و جز درگیر شدن با خدا و رسول خدا و مبارزه با اولیاء الرحمن ثمری نخواهد داد. اعاذنا الله منه.

به قول عارف بلند پرواز شیراز حافظ/:

بس تجربه کردیم در این دیر مکافات
با دردکشان هرکه در افتا، بر افتاد

یا به قول عارف رومی حضرت مولوی/:

چون خدا خواهد کسی رسوا کند
میلش اندر طعنۀ پاکان برد

علیهذا به دنبال فتنه‌ای برای دامن زدن به این بحث درمیان مسلمانان (که صد در صد به نفع دشمنان دین است) به وسیلۀ بعضی احزاب و گروهکهای ظاهراً مذهبی که طرفداران و هوادارانی نیز پیدا کرده‌اند بعضی از علمای ربانی و حق پسند و باتقوی، بر خود لازم دانستند که در چنان وضعی به نجات مسلمانان در برابر این فتنه باید قیام کنند و اذهان مردم را نسبت به این موضوع با نوشتن کتب‌ها و جزوات اسلامی روشن سازند و ملت را از ابتلاء به این بلاء برحذر دارند.

از جمله آن کتاب‌های ارزنده و بسیار مفید که خواندنش را به هر فرد و هر قشر مسلمان توصیه می‌کنم همین کتاب است که در دست دارید و «مقام صحابه» نام دارد، که آن را یکی از فرزندان اصیل اسلام و فقیه‌ترین افراد دوره خویش یعنی، مفتی اعظم پاکستان و بانی دار العلوم کراچی مفتی سابق و استاد دانشگاه دیوبند (هند) و شاکر ارشد حضرت خاتمۀ المحدثین مولانا انور شاه کشمیری، استاد العلماء و رئیس الافاضل، محقق بی‌مثال و مفسر کم‌ نظیر، حضرت العلامه مفتی، محمد شفیع/، بعد از تجارب مختلف تحقیقی و علمی تقریباً در اواخر عمر عزیزش نوشته و در پیرایۀ خاصی که از ویژگی‌های آن بزرگوار است، نسبت به تمام زوایای این مبحث بسیار محققانه و ناصحنانه و با دید بصیرت، مطالب را به رشته تحریر درآورده است و هیچ گوشه‌ای را که لازم به یادآوری بوده است فرو نگذاشته و در این کتاب که به منزلۀ کوزه‌ای است حاوی اقیانوس، هیچ عذری برای جاهل و بهانه‌ای برای متجاهل باقی نمانده است.

اینجانب مدت‌ها پیش مایل بودم که آن را به فارسی ترجمه کنم و در دسترس فارسی زبانان قرار دهم تا خدمت ناچیزی را هم برای جامعه و هم در راه محبت و ولای محبت و ولای جان نثاران واقعی اسلام و دلباختگان عشق خدا و رسول اللهجیعنی حضرت صحابه کرام علیهم الرضوان که برایم موجب نجات دارین است کرده باشم.

در این رابطه حدود هشت سال پیش زمانی که حضرت مؤلف در قید حیاب بود به شرف اجازۀ کتبی از آن حضرت نایل شدم، ولی بنا به عللی نتوانستم در آن موقع این خدمت ناچیز ررا انجام دهم و مسرت قلبی وی را در زندگیش فراهم سازم، زیرا زمان توفیق در اختیار خود انسان نیست.

اینک امروز خوشحالم که به فضل و کرم رب العالمین به تکمیل ترجمه‌اش موفق شدم و این مقدمه را نیز به اتمام رساندم. فلله الحمد وله الـمنة أولاً وآخراً.

امیدوارم لحظاتی را که از عمر خودم صرف این عمل بسیار نفیس و ارزنده کرده‌ام، خداوند متعال وسیله کفاره و جبران اوقات تلف شده عمرم قرار دهد و از نعمت محبت و حسن ادب، نیست به مقام بلند پایۀ یاران رسولشجمرا و تمام مسلمانان را بهره‌مند سازد و برای قیام و دفاع قاطعانه‌تر و خدمات شایسته‌تر در این راه موفق و مؤید بدارد.

از خدا خواهیم توفیق ادب
بی‌ادب محروم شد از فضل رب

آمین

عبدالرحمن سربازی

خادم مدرسه عربیه اسلامیه چابهار ایران

چابهار - فروردین ۱۳۶۲ ﻫ ش / جمادی الثانی ۱۴۰۳ﻫ ق.

[۱] سرکش، نافرمان. [۲] زرتشتی. [۳] مسیحیت. [۴] بیداری، هوشیاری. [۵] دشمن سخت. [۶] نگاه کردن و اشاره کردن به چیزی. [۷] البدایة والنهایة: ص ۲۰۸، ج ۶، بیروت. [۸] سیرت خلفاء راشدین: ص ۱۸۲، تاریخ الخلفاء: ص ۱۲۵. [۹] زنده‌ترین سند ما درباره عبدالله بن سباء که وی به اسلام تظاهر کرده عقاید کفرآمیز را درمیان مسلمانان ترویج می‌نمود و بالآخره به فرمان حضرت علی سدر آتش انداخته و سوزانده شد، کتاب «رجال کشی» از کتب معتر شیعه می‌باشد مراجعه شود به صفحه‌های ۱۶ تا ۱۰۹ تا ۱۴۷ چاپ سال ۱۳۴۸ ﻫ.ش دانشگاه مشهد. [۱۰] غذیر خم: نام محلی است که بین مکه و مدینه به فاصله در الی سه مایل از جحفه واقع است. رسول خدا جدر موقع مراجعت از حجة الوداع در اثر بعضی اعتراضات و ایراداتی که بعضی افراد بر حضرت علی سدربارۀ اختصاص دادن کنیزی از مال خمس برای خود، کرده بودند و بغض و عداوت نسبت به حضرت علی سو مراتب انزجار خود را از وی در محضر رسول خدا جاظهار داشته بودند خطبه‌ای ایراد فرمود و در آن به لزوم مودت و موالات و دوستی حضرت علی تأکید فرمود و دوستی با تمام صحابه را جزو دوستی خود قرار داده و دشمنی با آنان را همانند خود شمرده است. صحیح بخاری ص: ۱۱۰ ج ۵ چاپ بیروت، فتح الباری: ص ۵۲-۵۳ ج ۸ چاپ بیروت، مسند احمد: ص: ۳۵۰-۳۵۱ و ۳۵۹ چاپ بیروت. مترجم