چه نوع تحقیقی پسندیده است؟
در مرحله تحقیق و نقد، از نظر اصول اسلامی اولین مطلبی که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که انسان نباید وقت و توانایی خود را برای تحقیق مواردی صرف نماید که هیچ فایدهای در امور دین و یا دنیا از آن متوقع نباشد. تحقیق صرف، در اسلام یک عمل عبث و کاری بیهوده است که برای اجتناب از آن، رسول اکرم تأکیدات زیادی فرموده است. به خصوص اگر تحقیق و انتقاد به گونهای باشد که به وسیلۀ آن در دنیا فتنه و اختلاف به وجود آید. اینگونه تحقیق درست مانند تحقیق و تنقید فرزندی است که به فکر تحقیق این امر باشد که معلوم کند آیا پدرش، پدر واقعی اوست یا خیر و برای رسیدن به این هدف نیروی تحقیق و کنجکاوی خود را در بحث پیرامون گوشههای زندگی مادر محترمه خود خرج نماید.
برای مجرم قرار دادن شخصیتها یا تنقید بر آنها اسلام چند اصول و حدود عادلانه و حکیمانه مقرر نموده است، و اینکه از دایره حدود آزاد شده هرکسی که دلش میخواهد و یا هر آنچه را که در دلش بیاید، بگوید یا بنویسد، مجاز نیست.
در اینجا فرصت بیان تفصیلی آن حدود و ضوابط وجود ندارد، در کتب جرح و تعدیل از فن علم حدیث مفصلاً در مورد آن بحث شده است.
ولی برعکس، آن نوح تحقیق و تنقدیی که از اروپا اخذ شده است هیچ حد و مرزی برایش تعیین نشده است، و رعایت ادب و احترام و حدود آن از کارهای بیمعنی محسوب شده است.
جای بسی تأسف است که بسیاری از نویسندگان این دوره از اینگونه تنقید متأثر شدهاند و بدون احساس ضرورت دینی یا دنیوی، شخصیتهای بزرگ اسلامی را هدف جرح و تنقید آزادانه قرار دادن جزو خدمتات علمی و از علائم محقق بودنشان قرار گرفته است. نسبت به اسلاف امت و پیشوایان مذهبی روا داشتن این نوع جور و ستم از دیر باز معمول بوده، ولی حالا پیشرفت نموده و به صحابه کرامشنیز رسده است.
تعداد زیادی از نویسندگان و اهل قلم که خود را اهل سنت و جماعت مینمامند بهترین مصرف توانایی علمی و تحقیق را بر این مقرر نمودند که شخصیتهای عظیم صحابه کرام مورد قضاوت، جرح و تنقید قرار گیرند. بعضی از آقایان از یک طرف به نام تأیید و حمایت حضرت معاویهسو پسرش یزید، حضرت علی کرم الله وجهه، و اولادش را و حتی تمام بنیهاشم را هدف انتقاد قرار دادند و در این باره نه تنها ادب و احترام صحاببه کرام را مراعات نکردند، بلکه کلیه حدود و قیود و مرزهای ضابطۀ عادلانه و حکیمانه نقد اسلامی را نیز زیر پا گذاشتند و از سوی دیگر بعضی از آقایان قلم به دست گرفته و نسبت به حضرت معاویه و حضرت عثمانبو دوستانشان همان نوح جرح و تنقید را به کار بردند.
جوانان تحصیل کردهای که از علوم دینی و آداب دین بیخبراند و دالدادۀ تهذیب جدیدی هستند که از اروپا وارد شده، تحت تأثیر این دو گروه قرار گرفتند که در نتیجه، در محافل و مجالس آنها به منظور طعنهزنی بر صحابۀ کرامشزبان درازی آعاز شده و صحابه کرام که وسیله ارتباط بین رسول اللهجو امت مسلمه هستند، سعی شد تا در ردیف عموم رهبران و سیاستمداران نشان داده شوند که به منظور قدرت طلبی با هم میجنگند و برای حفظ قدرت و سلطه خود، اقوام را گمراه و تباه میسازند.
فرقه گمراهی بر صحابه کرام تبّرا میکند، به عنوان یک فرقه خاص، مشهور و شناخته شده است و نه تنها عموم مسمانان از سخنان آنها مأثر نمیشوند، بلکه نفر ت میکنند، ولی اکنون این فتنه درمیان خود مدعیان، به نام اهل سنت و جماعت به وجود آمده است.
بدیهی است اگر خدای ناکرده روزی مسلمانان از صحابه کرام سلب اعتماد کنند، دیگر نه نسبت به قرآن مجید اعتماد باقی میماند و نه نسبت به حدیث و نه سنبت به هیچ اصلی از اصول دین اسلام، که نتیجه آن جز بیدینی صریح، چیز دیگری نمیتواند باشد. لذا این امر مهم سبب شد تا در چنین اوضاعی قلم برداشته و در این موضوع مطالب و حقایقی به رشتۀ تحریر درآوردم.