تقاضای دردمندانه
من هنگام نوشتن این مطالب، آخرین ایام عمرم را با امراض گوناگون و در حال ضعف و ناتوانی روز افزون میگذرانم، از زندگی دور و با مرگ نزدیک شدهام، این زمان موقیعتی است که آدم فاسق و فاجر نیز بهسوی توبه برمیگردد، و آدم دروغگو به راستگویی میپردازد، آدم کینهتوز و معاند نیز از عناد و کینهتوزی باز میگردد.
از فغان شام چیزی تاکنون حاصل نشد
شاید این آه سحر بر آسان گل رسد
موج قلب داغ و پر خونست این آه و فغان
کاش بر قلب تو آن یکذره تأثیر افکند
[۷۳]
در این وقت شوق و رغبت تصنیف و تالیف مرا به نوشتن این صفحات وا نداشته است، بلکه وقتی مشاهده کردم آن فتنه خوابیدهای که در زمان خود درمیان امت مسلمان پیدا شده هزاران نفر را به گمراهی کشانده بود، در این زمان بنابه حیله غامضانه و توطئه محرمانه ملحدان و مستشرقان دوباره تجدید حیات یافته در ردیف فتنههای ویرانگر عالم اسلامی فتنه جدیدی دارد اضافه میشود.
شاید مردم عامی و جدید التحصیل ما از دشمنیها و توطئهها فساد کاریهای ملحدان و مستشرقان اطلاعی ندارند، اما مسلمانانی که دارای علم و بصیرت دانش هستند از آن واقف هستند.
میدانیم مردم از سخنان ملحدان و مستشرقان چندان تحت تأثیر قرار نگرفتند، ولی ضربهای که مستشرقان قادر نبودند بر مسلمان وارد سازند، بعضی نویسندگان خودی با نوشتن کتابها وارد ساختند و آن این بود که اذهان مسلمانان دانشمند و پخته ایمان را نسبت به صحابه کرام متزلزل ساختند و در محافل جوانان نو تعلیمی که از حدود و قیود مذهب و دین آزاد و از علوم قرآن و سنت بیخبرند، نسبت به آن بزرگواران «صحابه» عیناً همان طعنهزنی و عیبجویی و جرح و نقد آزاد گردید که عموماً نسبت به رهبران سیاسی و قدرت طلب این دورهها معمول و مروج است.
و این درجه از گمراهی همان است که بعد از آن، قرآن و سنت، توحید و رسالت و اصول دین نیز مجروح و غیر قابل اعتبار خواهند بود، بنا به همین اسباب، فقط به خاطر خیر اندیشی و خیرخواهی عمومی مسلمانان و قشر جوانان تحصیل کرده و خود آن نویسندگان این صفحات را به رشته تحریر درآوردم.
بعید نیست که خداوند متعال به این نوشته تأثیری بخشد و این حضرات خود را خالی الذهن قرار داده عرایض مرا بخوانند و در صدد جوابگویی و مناقشه با من بر نیایند.
قیامت را روبروی خود مستحضر داشته، نسبت به این امر فکر و تدبر بفرمایند که طریق رستگاری و نجات آخرت امکان ندارد از روش جمور امت جدا باشد، در کاری که آنها (جمهور امت) سکوت و خاموشی را اختیار نمودهاند بنا به بزدلی یا ترس مخالفت نبوده است، بلکه آن را مطابق با اصول دین و عقل سلیم دانسته اخیتار نمودهاند، از روش آنها جدا شدن و جرأت محققانه از خود نشان دادن، کاری خوبی نخواهد بود.
اگر به اشتباه خود پی بردید در آتیه از آن بپرهیزید و برای باز داشتن دیگران نیز بکوشید و هر مقدار که میسر و مقدور شود اشتباهات گذشته را جبران نمایید این بحثها و رونق این سوال و جوابها بسیار زود گذر است و ثواب یا عذابی که بر آن مترتّب میشود، همیشگی است ﴿مَا عِندَكُمۡ يَنفَدُ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ بَاقٖ﴾[النحل: ۹۶] [۷۴].
نه به نقش بسته مشوشم، نه به حرف ساخته سرخوشم
نفسی به یاد تو میکشم چه عبارت و چه معانیم
در خاتمه برای خود و برای تمام برادران دانشمند خود دست را به این دعا بر میدارم:
اللهم أرنا الحق وارزقنا اتباعه وأرنا الباطل باطلا وارزقنا اجتنابه وصلى الله تعالى على خير خلقه وصفوة رسله محمد وعلى أصحابه خيار الخلائق بعد الأنبياء ونسأل الله أن يرزقنا حبهم وعظمتهم وعصمنا من الوقوع في شئ يشينهم وان يحشرنا في زمرتهم.
قد أخذت في تسويده لغرة ربيع الأول ۱۳۹۱ﻫ فجاء بعون الله سبحانه وحمده في أحد عشر يوماً كما تراه والله سبحانه وتعالى أسأله أن يتقبله.
بنده ضعیف و حقیر محمد شفیع عفا الله عنه
خادم دار العلوم کراچی
یوم الجمعة، ۱۱ ربیع الأول ۱۳۹۱ﻫ ق.[۷۳] اشعار از مترجم است. [۷۴] «آنچه نزد شما است از بین میرود و آنچه به نزد خداوند است پایدار است».
ومن عجائب هذه الترجمة أنها شرعت أيضاً في تاريخ حادي عشر من شهر ربيع الأول ۱۴۰۳ﻫ وقد صادف ختام الترجمة الساعة التاسعة من ليلة الأحد بعد صلاة العشاء السادسة والعشرين من شهر جمادى الثانية سنة ثلاث وأربعمائة بعد الألف من الهجرة الشريفة. والحمد لله أولا وآخراً وصلى الله على النبي الكريم سيدنا محمد وآله وصحبه وسلم.
أخوكم عبدالرحمن سربازی، چاپهار
۲۶/۶/۱۴۰۳