خلاصه بحث
کوتاه سخن این است که آنچه جمهور علمای امت اسلامی در بحث «مشاجرات صحابه» خاموشی و سکوت را بهتر دانستهاند و در این مورد بحث و مباحثه را موجب خطری برای ایمان شمردهاند، بر اثر از ارادتمندی و خوش اعتمادی و تقلید کور کورانه نیست، بلکه تقاضای عقل سلیم و انصاف نیز، همین است.
کسانیکه در این دوره «مشاجرات صحابه» را موضوع بحث قرار داده کتابها نوشتهاند، اگر واقعاً منظورشان دفاع از اعتراضات و شبهات ملاحده و مستشرقان و جواب دادن به یاوهگوئیهای آنان است پس برای آنها لازم است که:
یا طبق روش حضرت حسن بصری آنها را بر این اشتباه گمراه کننده آنها متنبه و متوجه سازند که آن شخصیتهای برجسته عالم اسلامی که از حیثیت اعمال و اخلاق و کردار مورد تأیید و تجلیل دوست و دشمن، و عظمتشان مورد اعتراف موافق و مخالف قرار گرفته است، برای ساقط الاعتبار و مجروح قرار دادن آنها آن اسلحهای که شما دارید به کار میبرید بسیار کند و بیارزش و بیاهمیت است.
به وسیله روایات بیسند و بررسی نشده تاریخ، ادنیترین شخصیتی را هم نمیتوان متهم و مقصر دانست تا زمانی که به حد تواتر نرسد.
و یا باید به آنها فهمانیده شود که ما بحمداله مسلمانیم و به الله و به رسولجایمان داریم، شخصیتهائی که خداوند متعال و رسول آنها را با تعدیل و توثیق خود تأیید فرمودهاند، برخلاف آن هردو نوع روایتی که به نظر ما برسد در مقابل نصوص قرآن و سنت آن را افتراء و دروغ یا لا اقل مرجوح و مجروح دانسته رد میکنیم.
﴿قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِيلِيٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِي﴾[یوسف: ۱۰۷] [۷۲].
علاوه بر این دو طریقه، برای دفاع حملات ملاحده و مستشرقان راه سومی وجود ندارد.
اگر خدای ناکرده منظور از اینگونه بحثها دفاع نیست، بلکه فقط برآوردن اشتیاق تحقیق (و به منظور محقق قلمداد کردن خود باشد - مترجم) پس این روش نه کرداری شایسته است و نه برای مسلمانان خدمتی مفید.
[۷۲] «بگو این است راه من دعوت میکنم بهسوی الله، بر آگاهی کامل هستم من و کسانیکه پیرو من هستند».