اصول و مبانی دعوت در سیرت اصحاب احمد

فهرست کتاب

مطلب چهارم: موضع ابوبکر صدیق پس از وفات رسول خدا صلی الله علیه وسلم[١٣]

مطلب چهارم: موضع ابوبکر صدیق پس از وفات رسول خدا صلی الله علیه وسلم[١٣]

روزی که رسول خدا  ج وفات نمود، مصیبت بزرگی متوجه مسلمانان گردید و شوکی تکان دهنده به آنان وارد شد. چنان‌که بسیاری از آنان سرگشته و سرگردان شده و رفتار درست و برخورد صحیح با این مصیبت را از یاد بردند، حتی که عمر وفات رسول خدا  ج را انکار نمود و به سوی مردم خارج شده و آنان را مخاطب قرار داده و گفت: «به خدا سوگند رسول خدا نمرده، بلکه الله   او را به جایی فرستاده است، هرکس بگوید او مرده است، دست و پایش را قطع می‌کنم». پس از اینکه ابوبکر خبر وفات رسول خدا  ج را شنید، سوار بر اسب از خانه‌اش در سنح به سوی مدینه حرکت نمود تا اینکه به مدینه رسیده و وارد مسجد شد، پس با مردم سخن نگفت تا اینکه وارد حجره‌ی ام المومنین عایشه شد و درحالی‌که رسول خدا را با پارچه‌ای یمانی پوشیده بودند، ایشان را تیمم داده و پارچه را از صورتش کنار زد، سپس خم شده و پیشانی رسول الله  ج را بوسیده و گریه کرد. سپس فرمود: پدر و مادرم فدایت، به خدا سوگند که خداوند تو را دوبار نمی‌میراند. مرگی که برایت مقرر بود، فرا رسید».[١٤]

سپس ابوبکر از حجره‌ی عایشه خارج شد درحالی‌که همچنان عمر با مردم سخن می‌گفت؛ پس فرمود: ای سوگند خورنده آرام باش و سخت مگیر؛ و فرمود: بنشین ای عمر؛ اما عمر از نشستن ابا ورزید. پس چون ابوبکر سخن گفتن را آغاز نمود مردم به او روی آورده و عمر را رها کردند؛ عمر نشست و ابوبکر پس از حمد و ثنای الهی فرمود: اما بعد، هریک از شما که محمد را عبادت می‌کرد، بداند که محمد وفات نمود و هریک از شما که الله را عبادت می‌کند، براستی الله زنده‌ای است که هرگز نمی‌میرد. الله متعال فرموده است: ﴿إِنَّكَ مَيِّتٞ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ٣٠[الزمر: ٣٠]، «(ای محمّد!) تو هم می‌میری و همه آنان می‌میرند». و می‌فرماید: ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِيْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِكُمۡۚ وَمَن يَنقَلِبۡ عَلَىٰ عَقِبَيۡهِ فَلَن يَضُرَّ ٱللَّهَ شَيۡ‍ٔٗاۗ وَسَيَجۡزِي ٱللَّهُ ٱلشَّٰكِرِينَ١٤٤[آل‌عمران: ١٤٤]، «محمّد جز پیامبری نیست و پیش از او پیامبرانی بوده و رفته‌اند؛ آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، آیا دور زده و به عقب برمی‌گردید (و با مرگ او اسلام را رها می‌سازید و به کفر و بت‌پرستی بازمی‌گردید)؟! و هرکس به عقب بازگردد (و ایمان را رها کرده و کفر را برگزیند) هرگز کوچک‌ترین زیانی به خدا نمی‌رساند، (بلکه به خود ضرر می‌زند) و خدا به سپاسگزاران پاداش خواهد داد».

به خدا سوگند مردم در وضعیتی بودند که گویا نمی‌دانستند الله   این آیه را نازل فرموده تا این‌که ابوبکر آن را تلاوت نمود. عمر  س می‌گوید: به خدا سوگند زمانی‌که ابوبکر آن آیه را تلاوت کرد دانستم رسول خدا  ج واقعا وفات کرده‌ است؛ دیگر پاهایم تاب مرا نیاورد و به زمین افتادم.

راوی می‌گوید: پس همه‌ی مردم این آیه را به یاد آوردند چنان‌که هیچ یک از آنان نبود مگر اینکه آن را تلاوت می‌کرد و به شدت می‌گریستند.[١٥]

براستی وفات رسول خدا  ج مصیبتی بزرگ و امری سخت و دشوار بود، آن هم در شرایطی ‌که در این مورد میان صحابه اختلاف بر پا بود، لیکن ابوبکر صدیق به فضل خداوند، اختلاف را سر و سامان داده و به پایان رسانده و میان قلوب الفت ایجاد نمود و باعث تثبیت واقعیت نزد آنان شد؛ و کسی نمی‌تواند از عهده‌ی چنین امری برآید مگر از قلبی ثابت و استوار و شجاعتی بی‌مانند و عقلی برتر و حکمتی وسیع برخوردار باشد. کسی که خداوند از او راضی شده و او نیز از خدایش راضی باشد.

ابوبکر صدیق در روز دوم از وفات رسول خدا – یعنی سه‌شنبه – برای مردم سخنرانی کرده و حقوق و وظایف ایشان را گوشزد نمود؛ چنانکه پس از حمد و ثنای الهی فرمود: «ای مردم، مرا در حالی به امارت خویش گماشتید که (گمان نمی‌کنم) بهترین شما باشم؛ پس اگر نیک و درست عمل کردم، یاری‌ام دهید و اگر بد و نادرست رفتار کردم، اصلاحم کنید. صداقت و راستی (چون) امانت است و دروغ کمال خیانت. کسی که در میان شما ضعیف (و حق باخته) است، نزد من قوی خواهد بود تا به خواست خدا حقش را به او بازگردانم و آنکه در میان شما قوی است (و حق دیگران را خورده) نزد من ضعیف خواهد بود تا به خواست خدا حق دیگری را از او بستانم. هیچ قومی جهاد در راه خدا را ترک نمی‌کنند مگر اینکه خداوند متعال آن‌ها را خوار و ذلیل می‌گرداند و فحشا و بدکاری در هیچ قومی گسترش نمی‌یابد مگر خداوند متعال همه‌ی آن‌ها را به بلا و عذاب عمومی گرفتار می‌سازد. تا زمانی‌که از خدا و رسولش اطاعت می‌کنم، از من اطاعت کنید و هرگاه از خدا و رسولش روی گرداندم، نباید از من اطاعت کنید. خداوند شما را مورد رحمت خود قرار دهد. برای نماز برخیزید».[١٦]

اما اینکه ابوبکر صدیق فرمود: «به امارت شما گماشته شدم درحالی‌که بهترین شما نیستم» از باب تواضع و فروتنی می‌باشد، زیرا همه‌ی صحابه اجماع داشته و متفق بودند که ابوبکر بهترین آنان می‌باشد.[١٧]

[١٣]- دیگر مواضع حکیمانه ابوبکر صدیق را بنگر در: بخاری و شرح آن الفتح، کتاب مناقب الأنصار، باب أیام الجاهلیة (٧/١٤٩)؛ و أبونعیم در الحلیة (١/٣١)؛ و أحمد در الزهد به همین معنا روایتی را ذکر نموده است، ص١٦٤؛ و نگا: حیاة الصحابة (٢/٦١١، ٦١٢)؛ و أعلام المرسلین، خالد البیطار (١/٣٠)؛ وصحیح الجامع الصغیر، ألبانی (٤/١٧٢)، (ش: ٤٣٩٥) و نگا: فتح الباری (٧/١٤) که براستی امور شگفت‌آوری از ابوبکر صدیق در پاکدامنی و پرهیزگاری ذکر نموده است.

[١٤]- بخاری و شرح آن الفتح، کتاب الجنائز، باب الدخول على المیت بعد الموت إذا أدرج فی أکفانه (٣/١٣٣)، (ش: ١٢٤١، ١٢٤٢)؛ و کتاب المغازی، باب مرض النبي  ج ووفاته (٨/١٤٥)، (ش: ٤٤٥٢ - ٤٤٥٤).

[١٥]- نگا: بخاری و شرح آن الفتح، الفاظ این روایت را از جاهای مختلف آن ذکر نموده‌ام، از جمله: کتاب الجنائز، باب الدخول على المیت إذا أدرج في أکفانه (٣/١١٣)، (ش: ١٢٤١، ١٢٤٢)؛ و کتاب فضائل الصحابة، باب قول النبي  ج: لو کنت متخذاً خلیلاً (٧/١٩)، (ش: ٣٦٦٧)؛ و کتاب المغازي، باب مرض النبي  ج ووفاته (٨/١٤٥)، (ش: ٤٤٥٤)؛ و نگا: البدایة والنهایة، ابن کثیر (٥/٢٤١، ٢٤٢)؛ و حلیة الأولیاء (١/٢٩).

[١٦]- سیره ابن هشام (٤/٣٤٠) و ابن کثیر در البدایة والنهایة (٥/٢٤٨) می‌گوید: واسناد این روایت صحیح است.

[١٧]- نگا: البدایة والنهایة (٥/٢٤٨).