اصول و مبانی دعوت در سیرت اصحاب احمد

فهرست کتاب

مطلب ششم: موضع ابوبکر رضی الله عنه در برابر مرتدین و مانعین زکات

مطلب ششم: موضع ابوبکر رضی الله عنه در برابر مرتدین و مانعین زکات

زمانی‌که رسول خدا  ج وفات نموده و دار فانی را وداع گفت، قبیله‌های زیادی از قبایل عرب مرتد شده و نفاق ظاهر گردید. مرتدان دو نوع بودند:

دسته اول: کسانی که از دین مرتد شده و اسلام را پشت سر انداختند که این‌ها نیز دو گروه بودند: کسانی که ادعای پیامبری کردند و پیروان‌شان. و گروه دیگری که از دین برگشته و نماز و زکات را ترک کرده و به همان جاهلیت پیش از اسلام بازگشتند.

دسته دوم: کسانی بودند که میان نماز و زکات تفاوت قائل شدند و فرضیت زکات و وجوب پرداخت آن را انکار نمودند. این دسته از مرتدین همان کسانی بودند که صحابه در مورد آن‌ها اختلاف کردند. که ابوبکر بر جنگ با همه‌ی مرتدین و مانعین زکات پافشاری نمود و پس از آن همه‌ی صحابه با وی موافقت نمودند.[١٩]

از ابوهریره روایت است که می‌گوید: «زمانی‌که رسول خدا  ج وفات نمود و پس از آن ابوبکر به خلافت رسید و عده‌ای از اعراب کافر شدند، عمر بن خطاب به ابوبکر گفت: چگونه با مردم می‌جنگی درحالی‌که رسول خدا  ج فرمودند: «أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ، حَتَّى يَقُولُوا: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، فَمَنْ قَالَ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، عَصَمَ مِنِّي مَالَهُ وَنَفْسَهُ، إِلَّا بِحَقِّهِ وَحِسَابُهُ عَلَى اللَّهِ»: «ماموریت یافتم با مردم بجنگم تا اینکه لااله الاالله بگویند، پس هرکس لااله الاالله گفت، جان و مالش را از من مصون داشته است مگر به حق آن و حسابش با الله است».

ابوبکر در پاسخ به وی گفت: «به خدا سوگند با هرکس میان نماز و زکات تفاوت قائل شود، می‌جنگم، زیرا زکات حق مال است؛ به خدا سوگند اگر ریسمانی را که با آن شترشان را می‌بستند و آن را به عنوان زکات به رسول خدا می‌پرداختند، به عنوان زکات به من نیز نپردازند، به خاطر عدم پرداخت آن با آن‌ها می‌جنگم».

پس از این عمر بن خطاب  س گفت: به خدا سوگند دانستم که خداوند متعال سینه ابوبکر را برای جنگ گشوده است. و فهمیدم تصمیم او حق و درست است.[٢٠]

و در روایتی آمده که ابوبکر گفت: «به خدا سوگند با کسی که میان نماز و زکات تفاوت قائل شود، می‌جنگم، زیرا زکات حق مال است؛ به خدا سوگند اگر بزغاله‌ای را که به عنوان زکات به رسول الله  ج می‌پرداختند، به عنوان زکات نپردازند، به خاطر نپرداختن آن با آن‌ها می‌جنگم».[٢١]

براستی این موضع حکیمانه‌ی ابوبکر صدیق بزرگ‌ترین دلیل بر شجاعت و پیشتازی ابوبکر در شجاعت و علم بر دیگران می‌باشد؛ آری، ابوبکر در آن اوضاع آشفته بر دیدگاه خود مبنی بر جهاد با مرتدان و مانعین زکات استوار مانده و اصرار ورزید، جهادی که پس از رسول خدا  ج بزرگ‌ترین نعمتی است که الله   به مسلمانان ارزانی داشته است و ابوبکر با حکمت و دقت و عقل و خرد محکم و استوارش این تصمیم را از علم (شرعی) استنباط نمود درحالی‌که دیگران ابتدا با وی هم‌رای و هم نظر نبودند؛ و بر این اساس و دیگر نعمت‌هایی که خداوند متعال با آن‌ها ابوبکر را گرامی داشته، اهل علم اجماع نموده‌اند که وی برترین امت محمد  ج می‌باشد.[٢٢]

پس خداوند از ابوبکر راضی باد و او را راضی نموده و از سوی امت محمد بهترین پاداش‌ها را به او ارزانی دارد.

براستی ابوبکر صدیق مسئولیتش در برابر امت را به نحو احسن و بهترین شکل ادا نمود، مسئولیتی که عبارت بود از: تثبیت معانی اسلام در قلوب و حیات این امت و امر نمودن امت به استقامت و پایداری بر دین الله متعال، همان دینی که محمد با آن به میان‌شان آمد، بدون افزودن و کاستن از آن؛ و براستی همه‌ی این‌ها را در زندگی خود و کسانی که با او بیعت کردند، به طور کامل تطبیق داد و با هرکس چیزی از این دین را انکار می‌کرد جنگید؛

آری، این‌گونه بود که خداوند متعال به وسیله‌ی او اسلام و مسلمانان را عزت بخشیده و دشمنان الله و دینش را خوار و ذلیل نمود. آری، چنین بود که در زمان وی دین ناقص نگردید، چنان‌که هنگام اعتراض عمر بن خطاب به جنگ با مانعین زکات به او گفت: «براستی وحی قطع شده و دین کامل شده است، آیا پس از آن دین ناقص گردد و من زنده باشم؟ به خدا سوگند با هرکس میان نماز و روزه تفاوت قائل شود، می‌جنگم. آیا رسول خدا  ج نفرمود: «إِلَّا بِحَقِّها» «مگر به حق آن». و یکی از حق و حقوق اسلام پرداخت زکات می‌باشد. به خدا سوگند اگر همه‌ی مردم مرا ترک نموده و تنها بگذارند، خود به تنهایی به جهاد با آنان برمی‌خیزم».[٢٣]

به تحقیق ابوبکر صدیق راست گفت؛ براستی الله   به وسیله‌ی او دین را حفاظت نمود و درحالی‌که او زنده بود، دین ناقص نگردید؛ و بر این اساس است که خلافت وی مملو از اعمال والا و بزرگی است که سر و سامان دادن آن‌ها نیازمند سال‌های طولانی است، اما همه‌ی آن‌ها در مدت کوتاه خلافت وی رخ داد؛ خلافتی که بیش از دو سال و سه ماه و ده روز طول نکشید؛ و این دلالت بر حکمت والای ابوبکر و فراگیری کامل اسلام و تصمیم ثابت و استوار چون کوه‌های محکم و استوار و ایمانی است که چون با ایمان همه‌ی امت مقایسه شود، ایمان وی بر ایمان امت محمد برتری می‌یابد.[٢٤] و بر این اساس است که ابوبکر صدیق از جمله کسانی شمرده می‌شود که پس از وفات رسول خدا  ج پایه‌های اسلام را محکم و استوار نموده و مفاهیم (اسلامی) را تثبیت نمود که خداوند از او راضی باد و او را راضی کند.[٢٥]

[١٩]- نگا: شرح نووی بر مسلم (١/٢٠٢)؛ و البدایة والنهایة (٦/٣١١)؛ و تاریخ الإسلام، ذهبی عهد الخلفاء الراشدین، ص٢٧؛ و تاریخ إسلامی، محمود شاکر (٣/٦٧).

[٢٠]- مسلم، کتاب الإیمان، باب الأمر بقتال الناس حتى یقولوا لا إله إلا الله (١/٥١)، (ش: ٢٠)؛ و بخاری و شرح آن الفتح، کتاب الزکاة، باب وجوب الزکاة (٣/٢٦٢)، (ش: ١٣٩٩)؛ (١٢/٢٧٥)، (١٣/٢٥٠)، (٣/٣٢١، ٣٢٢).

[٢١]- بخاری و شرح آن الفتح، کتاب الزکاة، باب وجوب الزکاة (٣/٢٦٢)، (١٢/٢٧٥)، (١٣/٢٥٠)، (ش: ١٣٩٩)؛ و روایت بزغاله را بخاری و نه مسلم ذکر کرده است. اما تصمیمی که ابوبکر صدیق گرفت امری است که از رسول خدا ثابت شده و عبدالله بن عمر آن را روایت کرده است چنان‌که در آن ذکر شهادتین و اقامه نماز و پرداختن زکات آمده است. و این حدیث را امام مسلم در کتاب الإیمان، باب الأمر بقتال الناس حتى یقولوا: لا إله إلا الله (١/٥٣)، (ش: ٢٢) و أبوداود در کتاب الزکاة (٢/٩٣)، (ش: ١٥٥٦)؛ و ترمذی در الإیمان، باب ما جاء بنی الإسلام على خمس (٥/٣)، (ش: ٢٦٠٩، ٢٦١٠)؛ و نسائی در الزکاة، باب عقوبة مانع الزکاة (٥/١٤)، (ش: ٣٩٣٨) روایت نموده‌اند.

[٢٢]- نگا: شرح نووی بر مسلم (١/٢١١).

[٢٣]- نگا: تاریخ طبری (٢/٢٤٥، ٢٤٦)؛ و تاریخ إسلامی، محمود شاکر (٣/٦٨)؛ و أعلام المسلمین، خالد البیطار، ص٧٥؛ و حیاة الصحابة (١/٤٣٤).

[٢٤]- نگا: تاریخ الخلفاء، سیوطی، ص٥٩.

[٢٥]- نگا: تاریخ الخلفاء، سیوطی، ص٧٣؛ و تاریخ إسلامی، محمود شاکر (٣/٦١).