مطلب دوم: موضع حکیمانه وی در تثبیت مردم بر بیعت با ابوبکر رضی الله عنه
پس از وفات رسول خدا ج، انصار در سقیفه بنیساعده گردهم آمده و در مورد خلافت سعد بن عباده به اتفاق نظر رسیده و گفتند: از میان ما امیری و از میان شما (مهاجرین) امیری باشد. پس ابوبکر و عمر بن خطاب و ابوعبیدة بن جراح با شنیدن این خبر روانه سقیفه شدند. چون عمر خواست سخن بگوید ابوبکر به وی مجال نداد؛ عمر میگفت: به خدا سوگند سخنان خوبی برای گفتن فراهم کرده بودم و قصدم فقط بیان آنها بود و میترسیدم که ابوبکر آنها را عنوان نکند؛ سپس ابوبکر سخن گفت و به بهترین و رساترین شیوه سخن گفت و در میان سخنانش فرمود: ما امیر و شما وزیر و معاون هستید.
پس حباب بن منذر گفت: نه، به خدا سوگند چنین نمیکنیم. از میان ما امیری و از میان شما امیری باشد.
ابوبکر گفت: خیر؛ و لیکن ما امیر و شما وزیر و معاون هستید. قریش از میان همهی اعراب دارای معیشتی متوسط و نَسَبی والا هستند، پس با عمر یا ابوعبیده بیعت کنید.
عمر گفت: بلکه ما با تو بیعت میکنیم. تو سرور ما و بهترین ما هستی و محبوبترین ما نزد رسول خدا ج؛ پس عمر دست ابوبکر را گرفت و با وی بیعت نموده و مردم نیز با ابوبکر بیعت کردند.[٣٢]
خداوند از عمر راضی باد و او را راضی کند؛ براستی چون در سقیفه صداها بالا گرفت و همهمه بر پا شد و عمر از اختلاف ترسید - و چیزی که بیشتر از آن میترسید انعقاد بیعت با یکی از انصار بود که اینگونه فتنهای بزرگ بر پا شود چون پس از بیعت مردم با یکی از انصار، دیگر آسان نبود (با یکی از مهاجرین) بیعت کنند- عمر شتاب ورزیده و برای خاموش کردن آتش فتنه به ابوبکر گفت: دستت را دراز کن. پس ابوبکر دستش را باز نموده و عمر با وی بیعت نمود و مهاجران و سپس انصار با ابوبکر بیعت کردند.[٣٣]
روز سهشنبه که ابوبکر بر منبر نشست، عمر برخاسته و پیش از ابوبکر سخن گفته و پس از حمد و ثنای الهی بیان داشت: ای مردم، من دیروز سخنی در میان شما گفتم که نه آن را خداوند در کتابش گفته و نه رسول خدا ج آن را به من توصیه کرده است. بلکه به نظرم رسید رسول خدا ج میخواست ما را در این مساله راهنمایی کند. و اکنون کتاب خدا در میان شما است که مملو از راهنماییهای خدا و رسول میباشد، اگر به آن چنگ بزنید، راهیاب میشوید. و افزود: خداوند امر شما را به دست بهترین شما که یار غار رسول خداست، سپرده، پس برخیزید و با او بیعت کنید. آنگاه پس از بیعت سقیفه، بیعت عمومی آغاز شد.[٣٤]
آری، اینگونه بود که عمر بن خطاب مردم را به بیعت با ابوبکر تشویق کرد و آنان را متقاعد نمود تا اینکه همه به خلافت ایشان راضی شدند و خداوند متعال امت اسلام را از فتنه و اختلافی که در شرف بروز بود، نجات داد. حقا که شایسته است در میان مواضع حکیمانه عمر، نقش و موضع وی در اتفاق مردم بر امامت ابوبکر، با آب طلا ثبت گردد. موضعی والا از بزرگترین مواضع حکیمانه.
[٣٢]- بخاری و شرح آن الفتح، کتاب فضائل الصحابة، باب قول النبي ج: لو کنت متخذاً خلیلاً (٧/٢٠)، (ش: ٣٦٦٨).
[٣٣]- نگا: فتح الباری شرح صحیح بخاری (٧/٣٢)؛ و سیرة ابن هشام (٤/٣٣٩)؛ و البدایة والنهایة (٥/٢٤٦)، (٦/٣٠١)؛ و حیاة الصحابة (٢/١١)؛ و تاریخ الخلفاء، ص٥١.
[٣٤]- نگا: سیرة ابن هشام (٤/٣٤٠)؛ و البدایة والنهایة (٥/٢٤٨)، (٦/٣٠١)؛ و تاریخ إسلامی، محمود شاکر (٣/٥٧).