مطلب چهارم: آغاز بعثت و امر به دعوت
هرچه پیامبر گرامی ج به چهل سالگی نزدیک میشد و هر اندازه بر بینش عمیق گذشتهاش، افزوده میگشت، شکاف فکریش با قوم و قبیلهاش، بیش از پیش افزایش مییافت؛ لذا خلوت و تنهایی را دوست داشت. از اینرو آب و غذا برمیداشت و به غار حراء در کوه نور میرفت که در دو میلی مکه قرار داشت.
او ماه رمضان را در غار حرا میگذراند و به هرمسکین و فقیری که نزدش میرفت، غذا میداد و اوقاتش را به عبادت الله یکتا و تفکر در دنیای هستی و قدرت نهفته در آن، سپری میکرد و به اعتقادات مشرکان و تصورات پوچ و بیمعنای آنها اعتقادی نداشت؛ اما در عین حال راهی روشن و روشی مشخص و مسیری معین، پیش رویش نداشت که با آن آرامش یابد.
این تنهایی و عزلت، گوشهای از تدبیر الله متعال برای آن جناب بود تا او را برای کاری بزرگ و رسالتی سترگ آماده نماید. کسی که در آینده، میخواست مسیر زندگی انسانها را تغییر دهد، باید این چنین مراحلی را میگذراند و مدتی را درخلوت و تنهایی سپری میکرد و از کارها و غوغای دنیا جدا میشد و از خواستههای ناچیز زندگی دست میکشید.
اینگونه الله متعال، پیامبر گرامی ج را برای به دوش کشیدن بار امانت و دگرگون ساختن چهره زمین و تغییر مسیر تاریخ، آماده ساخت و آنجناب را از سه سال پیش از تفویض این مسؤولیت بزرگ به وی، به عزلت و خلوت، رهنمون شد.
پس از آنکه آیات سوره المدثر، بر پیامبر گرامی ج نازل شد و آن جناب در راستای دعوتش، اوامری چند از سوی الله تعالی دریافت نمود.
مراحل دعوت به سوی توحید:
دعوت مکی بر دو گونه بود: ١- مخفیانه ٢- علنی.
١. دعوت مخفی که سه سال به طول انجامید.
٢. دعوت آشکار ساکنان مکه از ابتدای سال چهارم بعثت تا اواخر سال دهم.
٣. دعوت در بیرون مکه و انتشار دعوت درخارج این شهر که از اواخر سال دهم بعثت تا هجرت به مدینه طول کشید.
پیامبر اکرم ج ابتدا به صورت مخفیانه دعوت را شروع کردند، و خانواده شان یعنی همسر دخترانش، علی، و زید بن حارثه اسلام آوردند. سپس آنجناب ج به صورت مخفیانه کسانی را که به آنها اعتماد واطمینان داشت دعوت میداد، که ابوبکر س نیز در همین زمان مسلمان شد. و مردم کم کم از دعوت ایشان با خبر شدند و با همدیگر در مورد آن صحبت میکردند.
فقرا ومساکین به سرعت به دین اسلام روی میآوردند. ٣ سال از دعوت مخفیانه پیامبر ج گذشت وعده کمی از صحابه گرامی ایمان آورده بودند.
اما دعوت علنی، بعد از گذشت سه سال دعوت مخفیانه، دستور الله ﻷ برای آشکارا نمودن دعوت بر پیامبر اکرم ج نازل گردید. الله ﻷ میفرماید: ﴿فَٱصۡدَعۡ بِمَا تُؤۡمَرُ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡمُشۡرِكِينَ٩٤﴾[الحجر: ٩٤] یعنی: «پس آشکارا بیان کن آنچه را که به آن فرمان داده میشوی و به مشرکان اعتنا مکن». واین فرموده الله متعال: ﴿وَأَنذِرۡ عَشِيرَتَكَ ٱلۡأَقۡرَبِينَ٢١٤﴾[الشعراء: ٢١٤] «خویشاوندان نزدیکت را بیم بده».
همان بود که پیامبر اکرم ج بر کوه صفا رفت و دعوتش را برای مردم آشکار نمود و به آنان خبر داد که ایشان فرستادۀ الله به سوی همه جهانیان میباشد.
اولین کاری که رسول گرامی ج انجام داد، این بود که بنی هاشم را به خانهاش دعوت نمود. آنها به خانۀ آن جناب آمدند و عدهای از بنی مطلب بن عبدمناف نیز همراهشان بودند، ایشان خطاب به حضور چنین فرمود: «راهنما، به اهل و همراهانش دروغ نمیگوید؛ سوگند به ذاتی که معبود بحقی جز او نیست، من از سوی الله تعالی به سوی شما به طور خاص و به سوی همه مردم به طور عموم مبعوث شدهام. سوگند به الله شما میمیرید چنانکه میخوابید و پس از آن زنده میشوید همانطور که از خواب برمیخیزید و در مورد آنچه انجام داده اید، بازخواست میگردید و سرانجام، یا به بهشت ابدی یا به دوزخ ابدی میروید». [الکامل از ابن اثیر (١/٥٨٤)]