مطلب سوم: جلسات پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم
پیامبر اکرم ج باخوشرویی و تبسم و برخورد نیکو و لطف با مردم برخورد میکرد و هرگاه با کسی دست میداد، هرگز دست خود را از دست او نمیکشید تا اینکه او دستش را از دست آنجناب ج بکشد. [سنن ترمذی (٢٤٩٠) ابن ماجه (٣٧١٦) الآثار از ابو یوسف (٩٢٠) الآداب از بیهقی (١٦٢)].
زیرا این برخورد عالی با شخص نو وارد و امثال آن، بشاشت و دوستی را افزایش میدهد، و وحشت و روگردانی را برطرف میسازد.
و میفرمود: «أَيُّمَا مُسْلِمَيْنِ الْتَقَيَا فَأَخَذَ أَحَدُهُمَا بِيَدِ صَاحِبِهِ فَتَصَافَحَا وَحَمِدَا اللَّهَ تَعَالَى جَمِيعاً تَفَرَّقَا وَلَيْسَ بَيْنَهُمَا خَطِيئَةٌ». [مسند احمد (١٨٥٩٤) صحیح الجامع (٢٧٤١)]. «چون دو مسلمان با یکدیگر ملاقات نموده و یکی از دست دیگر بگیرد و با هم مصافحه کنند سپس ثنای الله را بجا آورند، در حالی از هم جدا میشوند که گناهی میان شان باقی نمیماند». زیرا ایجاد دوستی و محبت و بشاشت در میان مسلمانان، دوستی و الفت و اشاعه ذکر الله، چیزهایی هستند که الله متعال به آنها خشنود میشود.
همچنان مجالس رسول اکرم ج خالی از ذکر الله نمیبود، زیرا عبودیت و بندگی و مقام رسالت ایجاب میکند که هرگز از ذکر الله و یاد پروردگارش غافل نشود، چه ذکرِ زبانی، چه یاد قلبی و چه نحوه عمل که گویای توجّه به الله متعال است. حسن بن علی ب میگوید: «كَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَا يَجْلِسُ وَلَا يَقُومُ إِلَّا عَلَى ذِكْرِ اللهِ» [المعجم الکبیر از طبرانی (٤١٤) و شعب الایمان از بیهقی (١٣٦٢)]. «پیامبر اکرم ج جز با یاد الله برنمی خاست و نمینشست». و میفرمود: «مَنْ قَعَدَ مَقْعَدًا لَمْ يَذْكُرِ اللَّهَ تَعَالَى فِيهِ كَانَتْ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ تِرَةٌ، وَمَنْ اضْطَجَعَ مَضْجَعًا، لَا يَذْكُرُ اللَّهَ تَعَالَى فِيهِ كَانَتْ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ تِرَةٌ» [سنن ابو دادود (٤٨٥٦)]. «آنکه در جایی بنشیند که در آن الله را یاد نکرده باشد، از جانب الله بر وی نقصی است و کسی که در جایی بخوابد و الله را در آن یاد نکرده باشد، از جانب الله بر وی نقصی است».
این گونه حالات در نشست و برخاست و یاد پیوسته الله متعال، در همنشینان و معاشران نیز تأثیر میگذارد و آنان را هم به یاد الله میاندازد.
رسول الله ج در مجالس، جای خاصّی را برای خویش تعیین نمیکرد. در جلسات، وقتی وارد میشد، هر جا که جا بود مینشست هرچند در پایین مجلس هم بود، و به دیگران هم چنین توصیه میفرمود. [مصدر سابق]
جابر بن سمره س میگوید: «كُنَّا إِذَا أَتَيْنَا النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ جَلَسَ أَحَدُنَا حَيْثُ يَنْتَهي» [سنن ابو داود(٤٨٢٥)]. «چون یکی از ما به خدمت پیامبر ج میآمدیم، هر کجا را خالی میدید، مینشست».
پیامبر اکرم ج هرگز اجازه نمیداد که مجلس شان صدر و ذیل و بالا و پایین داشته باشد، ایشان از تواضع بینظیری برخوردار بود تا جایی که در میان اصحاب شناخته نمیشد ابوذر و ابوهریره ب نقل میکنند: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَجْلِسُ بَيْنَ ظَهْرَيْ أَصْحَابِهِ، فَيَجِيءُ الْغَرِيبُ فَلَا يَدْرِي أَيُّهُمْ هُوَ حَتَّى يَسْأَلَ، فَطَلَبْنَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنْ نَجْعَلَ لَهُ مَجْلِسًا يَعْرِفُهُ الْغَرِيبُ إِذَا أَتَاهُ..» [سنن ابو داود (٤٦٩٨)].
«ایشان ج میان اصحاب مینشست، و گاهی که فردی غریب و ناشناس میآمد و آنجناب را نمیشناخت، از جمع میپرسید که پیامبر ج کدام یک از شماست؟ این بود که از رسول الله ج درخواست کردیم اجازه فرماید جایگاهی برایش بسازیم که آنجا بنشیند تا افراد غریب، ایشان را بشناسند...».
پیامبر اکرم ج دوست نداشت در مجلس ایشان کسی از جایش بلند شود و دیگری را بجای خود بنشاند، عبد الله ابن عمر ب در این مورد میگوید: «أَنَّهُ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ نَهَى أَنْ يُقَامَ الرَّجُلُ مِنْ مَجْلِسِهِ وَيَجْلِسَ فِيهِ آخَرُ، وَلَكِنْ تَفَسَّحُوا وَتَوَسَّعُوا» وَكَانَ ابْنُ عُمَرَ «يَكْرَهُ أَنْ يَقُومَ الرَّجُلُ مِنْ مَجْلِسِهِ ثُمَّ يَجْلِسَ مَكَانَهُ» [صحیح بخاری (٦٢٧٠)].
«همانا رسول الله ج منع نموده است که مردی از جایش برخیزانده شود و دیگری در آنجا بنشیند لیکن جای باز کنید و گشاده سازید ـ و ابن عمر خوش نداشت مرد از جای خود برخیزد سپس کسی دیگر به جایش بنشیند.
همچنان آنجناب ج بلند شدن برای پذیرایی را دوست نداشت، زیرا عادت عجمیها این بود که بردگان در برابر آقایان و رعیت در برابر پادشاه بایستند، و این زیاده روی و افراطی در تعظیم بود که نزدیک بود که به شرک برسد، لذا از آن بازمی داشت و میفرمود: «لا تَقُومُوا كَمَا يَقُومُ الأَعَاجِمُ يُعَظِّمُ بَعْضُهُمْ بَعْضًا» [الآداب از بیهقی (٢٤٥)]. «بلند نشوید آن چنانکه عجمیها بلند میشوند که همدیگر را احترام میدهند».
پیامبر اکرم ج هیچگاه در راهها نمینشست و مجلسی در آن دایر نمیکرد و میفرمود: «إِيَّاكُمْ وَالْجُلُوسَ فِي الطُّرُقَاتِ» قَالُوا: يَا رَسُولَ اللهِ مَا لَنَا بُدٌّ مِنْ مَجَالِسِنَا نَتَحَدَّثُ فِيهَا، قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «فَإِذَا أَبَيْتُمْ إِلَّا الْمَجْلِسَ فَأَعْطُوا الطَّرِيقَ حَقَّهُ» قَالُوا: وَمَا حَقُّهُ؟ قَالَ: «غَضُّ الْبَصَرِ، وَكَفُّ الْأَذَى، وَرَدُّ السَّلَامِ وَالْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ، وَالنَّهْيُ عَنِ الْمُنْكَرِ» [صحیح بخاری (٥٨٥٧) و صحیح مسلم (٢١٢١)].
«از نشستن در راهها خودداری کنید، اصحاب گفتند: چارهای نداریم، اینها جای نشستن ماست، آنجا با هم صحبت میکنیم، پیامبر ج فرمود: هر زمان آنجا مینشینید حق راه را ادا کنید، گفتند: حق راه چیست؟ فرمود: نگاه نکردن به زن نامحرم، آزار واذیت نکردن مردم، جواب سلام دادن و امر به معروف ونهی از منکر است».
مجلس رسول اکرم ج نیز به ذکر الله تعالی پایان مییافت، از ابو برزه س روایت شده که گفت: رسول الله ج در آخر عمر و در پایان جلسه خویش چون میخواست که از مجلسی برخیزد، میگفت: «سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وبَحَمْدِكَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أنْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وأتُوبُ إِلَيْكَ» [سنن ابو داود (٤٨٥٩)].