مطلب اول: عبادت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم
در این بخش از «سیره اخلاقی پیامبر ج» به گوشههایی از سیره ایشان در عبادت و حالات معنوی میپردازیم، باشد که الهام بخش رفتار و الگوی بندگی ما گردد.
یکی از اصول اخلاقی پیامبر اکرم ج مقام بندگی و شکرگزاری شان در برابر پروردگار بود، ایشان این اصل را محور همۀ امور و سنگ زیرین رشد و تعالی و کمال میدانستند، عبادتشان تنها به خاطر کسب بهشت و خوف از دوزخ نبود، بلکه ذات پاک الله را سزاوار آن میدانست و به عنوان شکر در برابر نعمتهایش، او را عبادت مینمود، عبادتی پاک، خالص، و تنها برای اوتعالی.
نماز: پیامبر اکرم ج از جمله عبادات به نماز علاقه زیاد داشت و نماز را بسیار دوست میداشت و برای وقت آن انتظار میکشید و شوقش برای عبادت افزون میشد و چشم به راه رسیدن وقت آن بود. و میفرمود: «جُعِلَ قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلَاةِ وَالصَّوْمِ». روشنایی چشم من در نماز و روزه قرار داده شده است.
پیامبر اکرم ج آنقدر برای نماز و عبادت میایستاد که پاهایش ورم میکرد. روزی ام المؤمنین عایشه ل به آن جناب عرض کرد: «مگر نه این است که الله متعال گناه گذشته و آیندۀ شما را بخشیده است، چرا خود را اینگونه زحمت میدهی؟» آنجناب در پاسخ فرمود: «أفَلَا اَکُونُ عَبْداً شَکُوراً؛ آیا بندۀ سپاسگزار خدا نباشم؟». [صحیح بخاری (٢٨٢٠)]
بارها پیامبر اکرم ج، به بلال میفرمود: «يَا بِلَالُ أَقِمِ الصَّلَاةَ أَرِحْنَا بِهَا» [سنن ابو داود (٤٩٨٥)]. یعنی: ای بلال، نماز را برپا دار تا به نماز بایستیم؛ با اذان گفتنت به ما روح و راحت و نشاط ببخش.
روزه: پیامبر ج با روزه علاقه خاصی داشت لذا روز دوشنبه و پنجشنبه را روزه میگرفت و میفرمود: «اعمال هر شخصی روز دوشنبه و پنجشنبه عرضه میگردد پس من دوست دارم موقعی که اعمالم عرضه میشود روزه باشم». [سنن نسایی (٢٣٥٨)] همچنان روزهای ١٣-١٤-١٥ هرماه و روز عرفه و عاشورا را نیز روزه میگرفت، چنانکه ایشان در رمضان بیش از ماههای دیگر برای عبادت آماده میشد و با روحیهای از رمضان استقبال مینمود تا روانش بر انجام نیکی انس گیرد و با نشاطتر شود و فرصتها را به طور کامل غنیمت شمارد، و کل ماه رمضان را در آمادگی و بازگشت به سوی الله سپری کند. و برای آن که روانش برای روزه رمضان بهتر آماده گردد، در شعبان به گرفتن روزه نفل روی میآورد. ام المؤمنین عایشه ل این مطلب را چنین بازگو نموده است: قَالَتْ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ " يَصُومُ حَتَّى نَقُولَ: لاَ يُفْطِرُ، وَيُفْطِرُ حَتَّى نَقُولَ: لاَ يَصُومُ، فَمَا رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ اسْتَكْمَلَ صِيَامَ شَهْرٍ إِلَّا رَمَضَانَ، وَمَا رَأَيْتُهُ أَكْثَرَ صِيَامًا مِنْهُ فِي شَعْبَانَ " [صحیح بخاری (١٩٦٩)]
رسول الله ج آنقدر روزه میگرفت که میگفتیم: او روزهاش را نمیشکند و بعضی اوقات چنان پیوسته روزه نمیگرفت که میگفتیم: ایشان دیگر روزه نمیگیرد و پیامبر ج را ندیدیم که روزه گرفتن ماهی جز رمضان را به پایان برد و کامل گرداند و ـ چنان که ـ او را ندیدیم هیچ ماهی را بیش از شعبان روزه بگیرد».
صدقه: اگر در زندگی پیامبر اکرم ج دقت نماییم، بدرستی در خواهیم یافت که آنجناب ج زندگی خویش را بین زهد واقعی، و کمال احسان و نیکی عیار نموده بود، در حالیکه دو تا سه ماه میگذشت ولی آتشی در هیچ یک از خانههای پیامبراکرم ج روشن نمیشد، غذای شان خرما وآب میبود. با این حال، آنجناب ج بیشتر از هرکسی سخاوت و دل و دست باز داشتند. جود و کرمی داشتند که توانایی آن در احدی نبود، و همچو کسی که از فقر نمیهراسد، بخشش میکرد. ایشان ج میفرمود: «لَوْ كَانَ لِي مِثْلُ أُحُدٍ ذَهَبًا مَا يَسُرُّنِي أَنْ لاَ يَمُرَّ عَلَيَّ ثَلاَثٌ، وَعِنْدِي مِنْهُ شَيْءٌ إِلَّا شَيْءٌ أُرْصِدُهُ لِدَيْنٍ» یعنی «اگر من مثل کوه احد طلا میداشتم، خوش میبودم که سه شب برمن نگذرد و از آن چیزی نزدم باقی نمانده باشد، جز چیزی را که برای قرض نگهداری کنم». [صحیح بخاری (٢٣٨٩)]
ویا بیشتر ازهر زمانی در موسم حج بذل و عطا نمودند، ایشان ج صد شتر را، اعم از گوشت، پوست، و پوشش زیر پالان آنها را بر فقرا و مساکین تقسیم نمود. همچنان در چند موضعی دیگر این موسم بر مردم صدقه و خیرات داد. [صحیح مسلم (١٣١٧، ١٦٧٩)]
و یا روزی مرد بادیه نشینی که تازه مسلمان شده بود نزد آنجناب ج آمد و درخواست مال نمود، پیامبر اکرم ج رمۀ بزرگی از گوسفندان را که بین دوکوه قرار داشت به او عطا نمود، وقتی آن مرد نزد قومش رفت گفت: «يَا قَوْمِ أَسْلِمُوا، فَإِنَّ مُحَمَّدًا يُعْطِي عَطَاءً لَا يَخْشَى الْفَاقَةَ». [صحیح مسلم (٢٣١٢)] «ای مردمم! مسلمان شوید زیرا محمد ج چنان بخشش و عطا مینماید که از فقر نمیهراسد».
اینگونه زهد و بیمیلی ایشان با دنیا ومتاع آن بخاطری بود که علاقه ومحبت شان با الله تعالی بیحد زیاد بود، چون خویش را به منظور رضا و خوشنودی اوتعالی فارغ نموده بود، از عیش و عشرت دنیا دست کشید، تا آنکه همه دنیا در نزد ایشان برابر با یک بال پشه هم، ارزش و اهمیتی نداشت.
حج: پیامبر گرامی ج در حج نیز مانند همیشه، بیش از دیگران الله متعال را یاد نموده و میپرستید، ارتباط ایشان با الله با وجود همه مشغولیتها و مسؤولیتهای که بر دوش داشتند، مانند همیشه قوی ومحکم بود. ایشان در این موسم بزرگ وگردهم آیی تاریخی حجاج بیت الله را رهبری نموده آنها را به امور دین شان آگاه میساخت، همچنان توجه خاص به همسران خویش داشت و در مورد آنان از صبر وتحمل کار گرفته با آنها احسان و رویۀ نیکو داشت. با وجود این همه مشغولیت و مسؤولیتها، در ارتباط ایشان با پروردگار سبحان هیچ گونه تفاوت یا تکاسل ویا تأخیری صورت نگرفته وایشان را از تواضع و شکستگی در مقابل پروردگار باز نمیداشت.
مداومت بر ذکر الله تعالی: رسول گرامی ج در سنگین کردن میزان اعمال نیک با گفتن ذکر الله تعالی کوشا بود و زبان مبارک شان همیشه با ذکر الله تعالی تر میبود، ام المؤمنین عایشه ل میگوید: «كَانَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَذْكُرُ اللهَ تَعَالَى عَلَى كُلِّ أَحْيَانِهِ» [صحیح مسلم (٣٧٣)]. «رسول الله ج در هر حال و اوقاتش الله را یاد مینمود».
و آن جناب ج به اصحاب توصیه مینمود تا زبانشان به یاد الله همیشه تر باشد، طوریکه فرمودند: «لا یَزالُ لِسَانُكَ رَطْباً مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ» [سنن ترمذی (٣٣٧٥)]. «همیشه به یاد الله تر زبان باش». زیرا یادکردن پروردگار، نشانه محبت قلبی فرد نسبت به محبوبش میباشد.
و فرمودند: «وَاللَّهِ إِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَأَتُوبُ إِلَيْهِ فِي اليَوْمِ أَكْثَرَ مِنْ سَبْعِينَ مَرَّةً» [صحیح بخاری (٦٣٠٧)]. «سوگند به الله که من در روز بیش از هفتاد بار از الله بخشش میخواهم و بسوی او توبه میکنم».
و در موضع دیگر فرمود: «إِنَّهُ لَيُغَانُ عَلَى قَلْبِي، وَإِنِّي لَأَسْتَغْفِرُ اللهَ فِي الْيَوْمِ مِائَةَ مَرَّةٍ» [صحیح مسلم (٢٧٠٢)]. «همانا بر دلم از ذکر فتور و سستی پیدا میشود (در لحظههای گرفتاری) و من روزی صد بار استغفرالله میگویم».