مطلب سوم: گفتگو، نه تصادم
همه میدانند که جنگ همیشه توأم با کشتار و اسارت و ویرانى و تباهی است، و هیچ عاقلی جنگ را بر صلح و برقراری ترجیح نمیدهد؛ اما گاهی جنگ با همه مصایب و مشکلاتی که دارد، در دفع متجاوز، یا رفع ظلم و گشودن راه حق، نه تنها مطلوب، بلکه مقدس خواهد بود؛ چنان که در آیین اسلام، چنین جنگهایى به نام جهاد معروف است که کشتگان آن شهید و از مقام والا به نزد الله متعال برخوردار اند، چنانکه میفرماید: ﴿وَٱلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعۡمَٰلَهُمۡ٤ سَيَهۡدِيهِمۡ وَيُصۡلِحُ بَالَهُمۡ٥ وَيُدۡخِلُهُمُ ٱلۡجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمۡ٦﴾[محمد: ٤-٦].
«و کسانی که در راه الله کشته شوند الله هرگز اعمال آنان را ضایع نمیکند. به زودی (الله) آنان را هدایت خواهد کرد و حال و وضعشان را نیکو و اصلاح میسازد. و آنان را به جنتی داخل خواهد کرد که به آنان (در قرآن) توصیف کرده است».
البته هدف از بعثت رسول گرامی ج دعوت به سوی بنده گى الله تعالی و یکتا پرستی ذات اقدس او بود، و آنجناب ج براى انجام این هدف مقدس، همواره صلح را بر جنگ ترجیح مىداد و هیچ گاه به اختیار خود به جنگ روى نمىآورد. پیامبر اکرم ج پس از هجرت به مدینه منوره و تشکیل حکومت اسلامی در این شهر گاهی بخاطر نمایش اقتدار حکومت اسلامى و ناامید کردن دشمنان از تجاوز، مأموریتها و مانورهاى نظامى متعددى را سازمان داد. این مأموریتها و مانورها، چه در قالب غزوه با حضور پیامبر اکرم ج، و چه بدون حضور ایشان ج بنام سریّه عملی شد.
بعضی چنین تصور مىکنند که این غزوهها و سریهها همگى جنگ و نبرد بود؛ درحالى که بسیارى از آنها بدون برخورد نظامى، و گاهى حتى با انعقاد پیمان صلح به پایان رسید؛ چنان که غزوه ابواء یا ودان به صلح با بنى ضمره منجر شد، این غزوه در ماه صفر سال دوم هجری مطابق با اگست سال ٦٢٣ میلادی پیامبر اکرم ج شخصاً با هفتاد تن از مهاجران به هدف بستن راه کاروان قریش بیرون شد و در مدینه سعد بن عباده س را به عنوان جانشین تعیین نمود. پیامبر اکرم ج همچنان پیش رفت تا اینکه به ودان رسید و عملاً درگیر نشد. در همین غزوه پیامبر اکرم ج با عمرو بن مخشی ضمری که درآن زمان سردار بنی ضمر بود، پیمانی بست که متن آن چنین است:
«این، نوشتهای است از محمد رسول الله ج برای بنی ضمر مبنی بر اینکه این قبیله با اموالش درامان هستند و در مقابل کسانی که قصد ستیز با ایشان را داشته باشند، یاری خواهندشد، مگر آنکه با دین الله بجنگند و تا آب دریا به اندازهای باشد که لباس پشمینی را مرطوب کند، این پیمان به قوت خود باقی است، همچنین هرگاه پیامبر ج، آنان را به یاری بخواند، باید اجابت کنند». [ترجمه رحیق مختوم از عبد الله خاموش هروی ص (٣٢٣)]
همچنین غزوۀ ذوالعُشیره به صلح با بنى مُدلج و هم پیمانان شان انجامید. در این غزوه معاهده عدم تجاوز به امضا رسید. [رحیق مختوم ص (٣٢٥)].
همچنین غزوه تبوک، که بزرگترین غزوه پیامبر اکرم ج و در نوع خود کم نظیر بود و با همراهى سى هزار مسلمان انجام شد بابرگزارى صلحهایى با چندین گروه و قبیله مسیحى و عرب مستقر در همان منطقه بر اساس قانون جزیه پایان یافت؛ یحنه بن رؤبه فرمانروای ایله، نزد پیامبر اکرم ج آمد و با ایشان ج صلح کرد مبنی بر اینکه جزیه بپردازد. اهل جرباء و اذرح نیز با پیامبر اکرم ج صلح کردند و قرار گذاشتند جزیه بپردازند. [رحیق مختوم ص (٧٦١)].
همچنان غزوه حدیبیه با صلح میان مسلمانان و مشرکین مکه انجامید، پیامبر اکرم ج در سال ششم هجری اعراب حومه مدینه و روستاهای نزدیک را برای رفتن به حج فرا خواند؛ و روز دوشنبه اول ذی القعده سال ششم هجری بود که به همراه ام سلمه و هزار و چهارصد و به قولی هزار و پنجصد نفر بسوی مکه بیرون شد. در این سفر، هیچ سلاحی با خود نداشتند جز شمشیرهایی که در نیام بود و به قریشیان اعلان نمود که برای جنگ نیامدهاند. وقتی پیامبر اکرم ج به مکه رسید رفت و آمدهای نمایندگان طرفین صورت گرفت تا اینکه قریش سهیل بن عمرو را نزد پیامبر ج فرستاد، و سهیل با پیامبر اکرم ج مفصلا صحبت نمود و سپس بر اصول و بندهای چهارگانه صلح به توافق رسیدند. [رحیق مختوم (٥٧٧)]
همچنان پیامبر اکرم ج در اولین اقدام شان پس از هجرت به مدینه منوره با یهودیان این شهر پیمان صلح بست، زیرا احتمال هجوم بر مدینه از سوى دشمنان وجود داشت، و این احتمال هم وجود داشت که یهودیان راه رقابت و عداوت را پیش بگیرند و با دشمنان مسلمانان سازش و همکاری نمایند، بر این اساس، پیامبر اکرم ج معاهده صلح با آنان بست، تا دشمنى احتمالى آنها از میان برداشته شود. با این اقدام حکیمانه پیامبر اکرم ج یهودیان را به عنوان امتى «متحد» با مسلمانان معرفى کرد که مىتوانند بر آیین خود باقى باشند، البته به شرط آن که نیرنگ نورزندو در دفاع از مدینه، همکارى نمایند.