سیرت اخلاقی رسول گرامی صلی الله علیه وسلم

فهرست کتاب

مطلب هفتم: برخورد نیک پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم با اسیران جنگی و اقلیت‌های غیر مسلمان (اهل ذمه)

مطلب هفتم: برخورد نیک پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم با اسیران جنگی و اقلیت‌های غیر مسلمان (اهل ذمه)

پیامبر اکرم  ج در مورد اسیران جنگی اصل و قاعده عمومی را گذاشتند که سرشار از عطوفت و مهربانی و شفقت بود که در هیچ نظامی از نظام‌های بشری مثیل و نظیر ندارد، ایشان  ج در نخستین غزوه‌ای که مسلمانان افرادی را اسیر کردند، این قوانین را وضع نموده و بر یاران تأکید نمود که: «با اسیران به خوبی رفتار کنید» [المعجم الصغیر از طبرانی (٤٠٩)]. به همین دلیل یاران پیامبر اکرم  ج آنقدر با اسیران به نیکی رفتار می‌کردند که اگرخودشان خرما می‌خوردند، به اسیران نان می‌دادند و این درحالی بود که نان در آن زمان کمیاب و خرما، فراوان بود.

آری اسلام دین رحمت و مهربانی و شفقت است حتی با دشمن اسیر شده، چون الله متعال بندگان مؤمنش را به خوشرفتاری و احسان در برابر اسیران و غذا دادن به آنان تشویق و ترغیب می‌کند و با این کار، آنان را به نعمت‌های آخرت وعده می‌دهد طوریکه می‌فرماید: ﴿وَيُطۡعِمُونَ ٱلطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ مِسۡكِينٗا وَيَتِيمٗا وَأَسِيرًا٨[الإنسان: ٨] «‏و طعام را با وجود محبت و حاجت خود، به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند».

شاگردان معلم اخلاق  ج در هر جا و در موضوعی توصیه‌های مربی گرامی شان را روی دیده‌های شان قرار می‌دادند و هرگز از آن تخطی نمی‌کردند، این بزرگواران نمونه‌ای از انسانیت را برای جهان ارایه داشتند ایشان باقی مانده غذای خود را به اسیران نمی‌دادند؛ بلکه بنابر توصیه پیامبر اکرم  ج غذای پس مانده اسیران را جمع می‌کردند و خودشان می‌خوردند. ابوعزیز، برادر مصعب بن عمیر  س از آنچه برایش پیش آمده بود، می‌گوید: من اسیری در میان گروهی از انصار بودم آنگاه که مرا از بدر آوردند. لذا هرگاه آنان غذای چاشت یا شب می‌آوردند، بنابر توصیه پیامبر اکرم  ج که نسبت به ما کرده بود، ابتدا آن را به من تقدیم می‌کردند و خودشان خرما می‌خوردند و هرگاه به دست کسی تکه نانی می‌افتاد، آن را به من تقدیم می‌کرد و من شرم می‌کردم و آن را رد می‌کردم و او نیز دوباره آن را به سوی من برمی‌گرداند و آن را دست نمی‌زد! [المعجم الکبیر از طبرانی (٩٧٧) و سیره ابن هشام (١/٦٤٥)]

ابن هشام می‌گوید: این ابوعزیز پس از نضر بن حارث پرچمدار لشکر مشرکان بود. [سیره ابن هشام (١/٦٤٥)] یعنی وی فردی عادی نبود؛ بلکه یکی از سرسخترین دشمنان مسلمانان بود، زیرا جز افراد دلیر و بی‌باک و سران قوم، کسی نمی‌تواند پرچم را حمل کند.

این پیامبر رحمت  ج است که با همه خلایق از باب مهربانی پیش می‌رود و بر رعایت رأفت و شفقت، نیکی، عدالت درباره تمام انسان‌های روی زمین تأکید فراوان می‌نماید به طوری که مسلمانان موظف‌اند با کسانی که در جبهه نبرد اسیر می‌شوند، رفتاری انسانی و اخلاقی داشته باشند و با آن‌ها به نیکی رفتار کنند و هرگز مجاز به کشتن و یا تعرض، اذیت و آزار و شکنجه آن‌ها نیستند. بر خلاف رسم و عادت معمول آن روزها، در جبهه‌های جنگ و نبرد که غالبا با شکنجه وکشتن اسیران همراه بود، پیامبر اکرم  ج جلوه دیگری از وجود رحمانی‌شان را نشان دادند و با اسیران هم‌چون مهمان رفتار می‌کردند.

پیامبراکرم  ج در اقدام بی‌نظیر دیگر با اسیران، اسیران باسواد جنگ بدر را اختیار داد تا در بدل تعلیم دادن اطفال مسلمانان می‌توانند آزادی خود را کسب نمایند؛ دیگران نیز با پرداخت مبلغی از چهار هزار درهم تا هزار درهم آزاد گردند. و افراد فقیر و نیازمند را بدون پرداخت فدیه آزاد نمود. از آنجا که اسیران مکه خواندن و نوشتن می‌دانستند و اهل مدینه، بی‌سواد بودند. بنابراین، پیامبر اکرم  ج دستور داد که هر یک از اسیران که پول ندارد، به ده نوجوان مسلمان خواندن و نوشتن بیاموزد و وقتی این نوجوانان مهارت خواندن و نوشتن را کسب می‌کردند، آن اسیر آزاد می‌شد. همچنان پیامبر اکرم  ج بر تعدادی از اسراء منت نهاد و آن‌ها را بدون گرفتن فدیه آزاد کرد که از جمله آن‌ها مطلب بن حنطب و صیفی بن ابی رفاعه و ابوعزه جمحی بودند. همچنان بر دامادش ابوالعاص نیز منت نهاد و او را بدون فدیه آزاد کرد به شرط اینکه دست از سر دختر ایشان زینب بردارد. ماجرا از این قرار بود که اهل مکه برای پرداخت فدیه اسیران خود اموال و کسانی را به مدینه فرستادند. زینب دختر رسول خدا هم اموالی به مدینه فرستاد تا فدیه شوهرش ابوالعاص پرداخت شود و ضمن این اموال، گردنبندی را که مادرش خدیجه در شب عروسی به او هدیه داده بود، فرستاد. پیامبر اکرم  ج چشمش به آن گردنبند افتاد و سخت متأثر شد و ازمسلمانان اجازه گرفت که ابوالعاص را بدون فدیه آزاد کند؛ مسلمانان نیز اجازه دادند، پیامبر اکرم  ج از ابوالعاص عهد گرفت که زینب را به مدینه بفرستد. ابوالعاص هم زینب را آزاد گذاشت و زینب هجرت نمود. سعد بن نعمان که به نیت عمره به مکه رفته بود ابوسفیان، او را زندانی کرد، عمرو پسر ابوسفیان درمیان اسیران بدر بود.پیامبر اکرم  ج عمرو را نزد پدرش ابوسفیان فرستاد و ابوسفیان نیز سعد را آزاد کرد.

این برخورد پیامبر اکرم  ج از جهات بسیاری از اهمیت ویژه‌ و فوق‌العاده‌ای در مسائل سیاسی و استراتژیکی برخوردار است و نشان دهنده کاردانی و هوش بسیار بالا و رأفت قلب و مهربانی پیامبر اکرم  ج و توجه ایشان به اقشار ضعیف و نیازمند جامعه می‌باشد.

در ادامه برخورد نیک پیامبر اکرم  ج با اسیران، آنجناب  ج یهودیان بنی‌قینقاع و بنی‌نضیر را پس از آنکه علیه ایشان  ج و مسلمانان فتنه و توطئه ایجاد کردند به اسارت درآورد لیکن دستور آزادی آنان را صادر کرد ولی آنان را از مدینه اخراج نمود. در فتح مکه نیز تنها چند نفر انگشت شمار از مردان مکه به جرم توطئه گری کشته شدند، اما زنان و کودکان و سایر مردان همگی به دستور پیامبر اکرم  ج آزاد شدند. به کتب سیرت مراجعه شود.

آری! فطرت پاک و سالم، شکنجه و آزار رساندن به بشریت را نمی‌پذیرد؛ بلکه فطرت‌های پاک به شکنجه حیوانات و پرندگان نیز راضی نمی‌شوند. پیامبر اکرم  ج صحابه بزرگوار را نیز به اساس این رحمت و شفقت تربیت کرده بود. ایشان به اصحاب کرام می‌فرمود: «الرَّاحِمُونَ يَرْحَمُهُمُ الرَّحْمَنُ ارْحَمُوا أَهْلَ الْأَرْضِ يَرْحَمْكُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ»، «کسانی که به دیگران رحم می‌کنند پروردگار رحمن به آنان رحم می‌کند؛ پس رحم کنید بر کسانی که در زمین‌اند تا کسی که در آسمان است بر شما رحم کند». [سنن ابو داود (٤٩٤١)]. بنابراین، صحابه کرام شاگردان مدرسه نبوت نمونه عملی رحمت و شفقت و مهربانی برای همه بشریت اعم از مسلمان و غیر مسلمان بودند.

برخورد نیک پیامبر اکرم  ج با اهل ذمه یا اقلیت‌های دینی:

اهل کتابی که در قلمرو اسلام زندگی کنند و مطابق قرارداد «ذمّه» از حکومت اسلامی تبعیت نمایند، «اهل ذمّه» یا «اقلّیت‌های دینی» نامیده می‌شوند. ایشان می‌توانند با استفاده از قرارداد «ذمّه»، از مزایای حقوقی و آزادی‌های شایسته مقام انسانی بهره‌مند شوند. اسلام خواهان ایجاد محیط امن و هم زیستی مسالمت آمیز بین اقلّیت‌های دینی گوناگون در قلمرو حکومت اسلامی است که از طریق انعقاد قرارداد «ذمّه» بین آنان و حکومت اسلامی حاصل می‌شود و تا زمانی که بر ضدّ اسلام و مسلمانان توطئه نکنند، در کشور اسلامی کاملاً آزادند و مسلمانان وظیفه دارند با آن‌ها به عدالت و نیکی رفتار کنند، ولی اگر بر ضدّ اسلام و مسلمانان با کشورهای دیگر ارتباط بگیرند حکومت اسلامی موظف است جلوی فعّالیّت آن‌ها را بگیرند و هرگز آن‌ها را دوست خود ندانند.

پس از اینکه پیامبر اکرم  ج به مدینه هجرت کرد و مطمئن شدکه می‌تواند قوانین جامعه جدید اسلامی را به اجرا بگذارد و وحدت اعتقادی و سیاسی و نظامی را در جامعه اسلامی عملی کند، به برقراری ارتباط با غیر مسلمانان پرداخت. هدف، این بود که صلح و صفا و امنیت و نیکبختی و آرامش، در منطقه حاکم شود و منطقه را تحت لوای وحدت منطقه‌ای گرد آورد؛ آن جناب  ج برای این منظور قوانینی را به اجرا در آورد که همه آن‌ها ایثار و آسانگیری نسبت به غیرمسلمانان بود و در جهان سرشار از تعصب و غلو، بی‌سابقه به نظر می‌رسید.

نزدیکترین همسایگان غیرمسلمان مدینه یهودیان بودند، آنان، اگرچه در باطن، دشمن مسلمانان بودند، اما در ظاهرشان نشانه‌ای از مقاومت و خصومت دیده نمی‌شد؛ بنابراین پیامبر  ج با یهودیان، قراردادی امضاء نمود و در آن به آن‌ها آزادی کامل در دین و مالشان داد و به هیچ وجه با آنان سیاست تبعید، خصومت و مصادره اموال را در پیش نگرفت. پیامبر اکرم  ج برای گسترش صلح در منطقه، با طوایف دیگر نیز به اقتضای زمان و اوضاع، قراردادهای مشابهی منعقد کرد.

در قلمرو اسلام جان و مال اهل ذمه محفوظ است و کسی حق تعرض بر آن‌ها را ندارد، پیامبر اکرم  ج در این مورد می‌فرماید: «مَنْ قَتَلَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ لَمْ يَجِدْ رِيحَ الْجَنَّةِ، وَإِنَّ رِيحَهَا لَيُوجَدُ مِنْ مَسِيرَةِ سَبْعِينَ عَامًا» [سنن نسایی (٤٧٤٩)]. «کسی که فردی از اهل ذمه را به قتل برساند، بوی خوش بهشت به مشام وی نخواهد رسید. حال آن که بوی خوش بهشت از فاصلۀ هفتاد سال به مشام می‌رسد».

همچنان پیامبر اکرم  ج به مسلمانان دستور داد که نباید بر اهل کتاب جور و ستم صورت گیرد و نباید چیزی از آن‌ها گرفته شود در حالیکه راضی نیستند و نباید به چیزی مکلف شوند که فوق طاقت و قدرتشان باشد. چنانکه می‌فرماید: «أَلَا مَنْ ظَلَمَ مُعَاهِدًا، أَوِ انْتَقَصَهُ، أَوْ كَلَّفَهُ فَوْقَ طَاقَتِهِ، أَوْ أَخَذَ مِنْهُ شَيْئًا بِغَيْرِ طِيبِ نَفْسٍ، فَأَنَا حَجِيجُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» [سنن ابو داود (٣٠٥٢)]. «آگاه باشید؛ کسی که بر کافرِ هم پیمان خود ستم کند و یا پیمانش را بشکند و یا او را به کاری بیش از توانش وادارد و یا بدون رضایتش از او چیزی بگیرد، در روز قیامت من خصم اویم و او را بازخواست خواهم کرد».

طوریکه دیدیم پیامبر اکرم  ج از رحمت و رأفت عام و عطوفت تام بهره‌مند بود، این رحمت و مهربانی آنجناب  ج اختصاص به مسلمانان نداشت. آن جناب  ج همان‌گونه که بر هدایت مردم مکه و سایر قبایل مشرک تلاش بسیار داشت، برای هدایت اهل کتاب نیز چنین بود و به تعبیر قرآن «حریص بر هدایت مردم بود» و این مسئله یکی از جلوه‌های اساسی رحمت ایشان بر عالمیان است.