قاعده دوم: پيروی کردن، نه نوآوری
آنچه برای دعاگو مطلوب است، پیروی کردن از رهنمود و روش پیامبر ص در درمان است، زیرا سراسر خیر است و نباید، در این زمینه وسعتی قائل شد، آنگونه که بعضی دعاگویان – خداوند هدایتشان کند – انجام میدهند (و از غیر روشهای وارده در سنت استفاده میکنند) با استناد به حدیث: «وما أدراك أنّها رقية؟». یعنی « از کجا دانستی که آن کار رقیه بود » . گویی از این حدیث آنگونه برداشت کردهاند که دعائی در این زمینه بوده که پیامبر ص آنرا توضیح نداده است – شأن پیامبر ص از این کار دور است – چرا که خود فرموده است: «تركتكم على المحجة البيضاء ليلها كنهارها، لا يزيع عنها إلاَّ هالك».
یعنی « من شما را در حالی تنها گذاشتم که برهان روشن در اختیار شماست، شب آن چون روز روشن است، و هر کس از آن روبرگرداند به هلاکت رسد » .
اما اگر از جانب علما و دانشمندان عرصه عقیده و شریعت، تجاربی به دست آمده باشد که با نصوص قرآن و سنت در تضاد نباشد، و بلکه در تقویت آن باشد، ایرادی در پذیرش آن نیست. به دلیل فرموده پیامبر ص: «اعرضوا عليَّ رقاكم لا بأس بالرقى ما لم تكن شركاً»یعنی: « دعاهاى خود را بر من عرضه کنید، اگر در دعاها شرک نباشد جایز است » . (آنچه را که از علما میرسد به دعاها اضافه کنید، البته اگر شرک نباشد). واضح است که طبق بیان پیامبر ص شرط پذیرش اینگونه دعاها، منسوب بودن به علما و در حیطه شرک داخل نبودن است.
برخی از دعاگویان نیز در به کارگیری طلسمها و اعداد و دعاها و آیات قرآنی در غیر جای خود و کمک خواستن از جن – به گمان آنها – به وسیله تبخیر [۲] و تختم [۳] با جادوگران همدست شدهاند به گونهای که به سوی شرک هدایت شدهاند – پناه بر خدا -. و باید از این امور پرهیز نمود، آنگونه که پیامبر ص فرموده: «شر الأمور محدثاتها وكل بدعة ضلالة» [۴]. یعنی « بدترین کارها در دین نوآوری است، چرا که هر نوآوری (در دین) گمراهی است » .
[۲] تبخیر: قرار دادن بخور برای فراخواندن جن و یا فراری دادن او. [۳] تختم: استفاده از انگشتر و تکان دادن آن جهت ارتباط با جن. [۴] به روایت ابوداود در سنن، حدیث ۴۶۰٧ با سند حسن.