قاعده سوم: قبل از هر چيز الگو بودن
آنگاه که خداوند به دعاگو توفیق میدهد که سبب شفای مردم شود، مردم در وضعیت او کنجکاو شده که چگونه به این درجه رسیده است؟ مخصوصاً اگر شخص دعاگویان امروزی مورد نقد قرار گیرند، شناختی از وضعیت مثبت وی به دست نمیآید! در حالیکه بر دعاگو لازم است در عبادتها و رفتار اجتماعی و تمامى شؤون خود الگویی برای مراجعه کنندگانش باشد. چرا که همیشه آنها را به تقوی و اطاعت و ذکر فراوان توصیه میکند. و خداوند چه زیبا فرموده است: ﴿أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ٤٤﴾[البقرة: ۴۴].
«آیا مردم را به نیکى (و ایمان به پیامبرى که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت مىکنید، اما خودتان را فراموش مىنمایید; با اینکه شما کتاب (آسمانى) را مىخوانید! آیا نمىاندیشید؟».
پس تزکیه یک امر شرعی است. خداوند فرموده: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا٩﴾[الشمس: ٩].
«که هر کس نفس خود را پاک و تزکیه کرده رستگار شده است».
پیامبر ص نیز فرموده است: «اتق المحارم تكن أعبد الناس». یعنی « از امور حرام پرهیز کن تا عابدترین مردم باشی » .
آنچه که سرآغاز ایجاد خلل و ایراد در شخصیت یک دعاگو است، زمانی است که وابسته به دنیا شود، و بجای توجه به قلب مریض، به جیب وی نظر داشته باشد. که در این صورت رقیه و تعویذ او یکی از اهداف دنیای وی و مورد سوءاستفاده دیگران قرار میگیرد. امری که امروزه بسیار اتفاق میافتد به طوریکه بسیار کم هستند کسانی که به استفاده از رقیه شرعی بپردازند. از خداوند خواهانیم تا منفعتی بر کارشان مترتب سازد.
اما درمان این نقص، همان دوری از دنیا دوستی و تلاش برای کسب علم شرعی است، به صورتیکه الگوی مریضان شود و قصد و طمع مال و مقام نداشته باشد.
امام الماوردی میگوید: (علی س فرموده است: علت بیعلاقگی مردم به کسب علم آن است که عالمان کمی را مییابند که از علم خویش بهرهای گرفته باشند) و میفرود: (از گفته بهتر، عمل به آن، و از حقیقت بهتر، گوینده آن، و از علم بهتر، حامل آنست).
پس فراموش نکنیم که زندگی و منشأ فردی و اجتماعی دعاگویان در مرکز انظار مردم است، و اگر حتی نسبت به سنتها و نوافل بیتوجه باشد، منشأ فتنهای برای مردم خواهد بود، و مردم را از دین خدا باز خواهد داشت.