قاعده بيست و چهارم: قرآن درمان هر دردی است
اصل و اساس مداوا اولاً مبتنی بر استفاده از قرآن و سپس استفاده از داروهای دیگر است. و این قاعده حتی برای بیماریهای جسمی نیز صدق میکند. نه آنگونه که برخی دعاگویان گمان میکنند که درمان بیماریهای جسمی فقط در بیمارستانها و با داروهای مادی است و درمان بیماریهای روانی نیز فقط با رقیه و دعا و درمان بیماریهای روحی هم به وسیله قرآن است. این تقسیم هیچ مبنایی ندارد، چرا که قرآن پزشک دلها و درمان آن و مایه سلامتی جسمها و شفای آن است [٧۰].
خداوند میفرماید: ﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ﴾[الإسراء: ۸۲]. «و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مىکنیم».
آوردن کلمه «شفا» به جای «دواء» بسی جای تأمل است. زیرا از شفا، نتیجه کامل مقصود است، در حالیکه با مصرف دواء امکان شفا نیافتن نیز وجود دارد. ابن قیم / میگوید: (قرآن سراسر شفا است، برای تمام بیماریهای قلبی و جسمی و تمام دردهای دنیوی و اخروی) تا آنجا که میگوید: (و هیچ گونه درد و بیماری قلبی و بدنی وجود ندارد مگر اینکه در قرآن، برای علاج و سبب آن راهنمایی شده است. پس اگر کسی با قرآن شفا نیافت و برای او کافی نبود، خداوند او را شفا ندهد و کفایتش نکند) [٧۱].
البته از این گفته این مطلب برداشت نمیشود که اسباب و داروهای مادی و درمان در بیمارستانها بیارزش است و باید رها شود، بلکه سخن اینست که درمان هر دردی در وهله اول در قرآن هست، آنگاه اسباب و داروهای دیگری که وجود دارد، استفاده میشود و خداوند با این روش قطعاً شفا را نازل میکند و نزول شفا به معنی این است که طبیب را برای تشخیص درست مرض و سپس درمان توفیق میدهد. البته عکس قضیه صادق نیست، زیرا خداوند میفرماید: ﴿وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ٨٠﴾[الشعراء:۸۰].
«و هنگامی که بیمار شوم او است که مرا شفا میدهد».
و دارو فقط سببی از اسباب شفاء است [٧۲].
[٧۰] به کتب اذکار مراجعه شود، از جمله: الکلم الطیب: ابن تیمیه و وابل الصیب: ابن قیم و الاذکار: امام نووی و الحصن الواقی اثر نویسنده. [٧۱] زادالمعاد، ۴/۳۵۲. [٧۲] برای آگاهی بیشتر به زاد المعاد، ج ۴، کتاب الطب مراجعه شود.