راهکارهای شریعت برای پیشگیری و شفا

فهرست کتاب

قاعده بيست و سوم: وجود راهکارهای مختلف درمان، بيانگر اسباب مختلف شکل‌‌گيری بيماری‌ها است

قاعده بيست و سوم: وجود راهکارهای مختلف درمان، بيانگر اسباب مختلف شکل‌‌گيری بيماری‌ها است

کتک زدن یا ایجاد حالت خفگی یا هر کار دیگری که برای دفع جن بر روی مریض انجام گیرد، برای مریض مطلوب نیست، بلکه عواقب خطرناکی را هم برای دعاگو و هم برای بیمار به دنبال خواهد داشت، و رعایت درمان تدریجی برای مریض مفید خواهد بود. زیرا ورود یک جن به طور کامل در بدن یک شخص از انجام یک امر مکروه توسط بیمار شروع شده است و آغاز معالجه که از خواندن دعا بر مریض شروع شده، قدمی است در جهت بیرون راندن آن جن از جسد. و نیز دعایی است که برای هدایت او، (طبق آنچه در قواعد گذشته توضیح دادیم) و اگر در حالات مختلف مریض مبتلا به جن و شیوه معالجه پیامبر ص نظری بیافکنیم، حکمت مداوای تدریجی را خواهیم فهمید. موارد زیر از آن نمونه است:

۱- امام احمد در مسند از ابن عباسبروایت کرده است، «که زنی پسر خویش را نزد پیامبر ص آورده و گفت: ای رسول الله ص فرزند من دارای حالات جنون است و در هنگام غذا و شام وی را گرفته و آزارمان می‌دهد. پیامبر ص با دست خویش سینه فرزند او را مسح کرده و بر وی دعایی خواند، آنگاه پسرک، سرفه‌ای شدید کرد و از دهان او چیزی شبیه توله سگ سیاه خارج شد و فرار کرد [۶۵].

۲- هیثمی از ام ابان بنت الوازع از پدرش روایت کرده است که جدش، پسری دیوانه داشت و او را نزد پیامبر ص برد. پیامبر ص گفت: او را به من نزدیک کن و پشت به من قرارش بده. سپس پیراهن وی را از بالا و پایین گرفت و بر پشت او می‌‌کوبید و می‌فرمود: ای دشمن خدا بیرون رو.

آنگاه پسر، رو به پیامبر ص نمود و مانند یک شخص عاقل در وی نگریست [۶۶]. در روایت ابن ماجه در کتاب طب از عثمان بن ابی العاص با لفظ «اُخرُجْ عَدوَّ الله»نیز آمده است [۶٧].

۳- بیهقی در دلایل النبوه حدیثی طولانی را از اسامه بن زید روایت کرده که گفت: همراه پیامبر خدا به قصد به جای آوردن حج از مدینه بیرون رفتم به بطن الروحاء رسیدیم که زنی پسر خویش را نزد پیامبر ص آورد و گفت: از روزی که او را به دنیا آورده‌ام هنوز مریض است. پیامبر ص او را میان سینه خویش قرار داد و کمی خم شد و از آب دهان خویش در دهان او ریخت و فرمود: ای دشمن خدا بیرون رو که من پیامبر خدا هستم». اسامه می‌گوید: آنگاه وی را به مادرش داد و فرمود: «او را بگیر که دیگر مشکلی ندارد» [۶۸].

۴- ابویعلی از حنش الصنعانی از عبدالله بن مسعود روایت می‌کند که عبدالله در گوش یک شخص مبتلی مطلبی خواند و شخص مبتلی شفا یافت. پیامبر ص فرمود: در گوش او چه خواندی؟ گفت: آیه ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ١١٥[المؤمنون: ۱۱۵].

«آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریده‏ایم، و بسوى ما باز نمى‏گردید؟». سپس پیامبر ص فرمود: «اگر مردی موفق آن را بر کوهی می‌خواند، آن کوه از بین می‌رفت» [۶٩].

پس شیوه‌های مختلفی که برای علاج ذکر شد، بیانگر تعدد علت‌های ابتلا است و این برای ما روشن می‌گرداند که علت شکست برخی دعاگویان عادت آن‌ها به یک حالت مشخص و ثابت است.

[۶۵] مسند امام احمد، ۱/۲۵۴. [۶۶] مجمع الزوائد٩/۳. [۶٧] به روایت ابن ماجه، کتاب طب، شماره ۵۳۴۸. [۶۸] دلایل النبوه، بیهق۶/۲۴. [۶٩] مجمع الزوائد، ۵/۱۱۵ و در روایتی دیگر با لفظ «موقناً» آمده است. نگا: الاذکار نووی، ص ۲٩. وی می‌گوید: حدیثی غریب است. هیثمی می‌گوید: در این سند، ابن لهیعه وجود دارد که شخصی ضعیف است و حدیث حسن و بقیه رجال آن ثقه‌اند.