راهکارهای شریعت برای پیشگیری و شفا

فهرست کتاب

قاعده بيست و يکم: شيطان معمولاً در ايجاد بيماری‌های جسمی نقشی ندارد، اما از آن به عناوين ديگر استفاده می‌کند

قاعده بيست و يکم: شيطان معمولاً در ايجاد بيماری‌های جسمی نقشی ندارد، اما از آن به عناوين ديگر استفاده می‌کند

این قاعدۀ مهمی است که به دلیل اهمیت آن به تفصیل از آن سخن می‌گوئیم. بیماری‌ها دو نوع هستند: نوع اول: بیماری جسمی که شیطان در جهت آزار مریضان استفاده می‌کند، به عنوان مثال اگر مریضی تحت تأثیر چشم بد واقع یا سحر شده باشد، و به یک نوع بیماری داخلی مانند زخم معده نیز مبتلا باشد، شیطان با توجه به گفتۀ پیامبر ص که فرمود: از طریق خون انسان در درون وی نفوذ می‌کند [۳۳]، با توانایی که دارد از مرض این شخص در جهت آزار بیشتر او استفاده می‌کند. پیامبر ص چنین حالتی را از ایوب پیامبر ÷ نقل نموده که آیه زیر به آن اشاره دارد: ﴿أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ٤١[ص: ۴۱].

«(و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است».

علاج این نوع بیماری استفاده از نیروی قرآن و سپس داروهای رایج می‌باشد، که در حدیث شخص مفؤود [۳۴] بیان شد.

نوع دوم: بیماری‌های عضوی که منشأ شیطانی دارند و هیچ سبب مادی در کار نیست و به سبب چشم بدشگون یا سحر یا ... ایجاد شده است. این تنها نوع بیماری است که علت مستقیم آن خود شیطان است در واقع همان طاعون است که اگر خداوند با رحمت خویش وی را در برنگیرد هلاک خواهد شد، که خود این نوع دو قسم است:

۱- طاعون واگیر: یا همان وبا که گروهی را طعمۀ خویش می‌سازد و علت آن آثار گناهان است. پیامبر ص در این زمینه فرموده است: (طاعون امر پلیدی است که برای گروهی از بنی‌اسرائیل و برخی گذشتگان شما نازل شد، پس اگر شنیدید که در سرزمینی شایع شده است به آن وارد نشوید، و اگر در محل وقوع آن بودید از آن سرزمین خارج نشوید تا از آن فرار کنید) [۳۵].

۲- طاعون غیر واگیر: که یک بلای فردی است و امروز آن را سرطان می‌نامند و هنوز پزشکان دلیل روشن و درمان قطعی برای آن نیافته‌اند. اما از پیام پیامبر ص به منشأ اصلی آن پی می‌بریم که فرمود: (نیش و گزش جن است) [۳۶]. ابن سینا در این مورد می‌گوید: (هرگاه در قسمت‌های نرم بدن، ران‌ها و پشت گوش ورمی ایجاد شود، آن را طاعون می‌نامند که خونی غلیظ و بدبو است و بعضی مواقع خونی چرک آلود را ترشح می‌کند که به شیوه‌ای کشنده به قلب سرایت می‌کند، و در نتیجۀ آن حالت تهوع و استفراغ و تنگی نفس در شخص پدیدار می‌آید، نوع خفیف این ورم قرمز رنگ است، سپس زرد رنگ، و نوع کشندۀ آن سیاه بوده و کسی از آن نجات نمی‌یابد) [۳٧].

در حدیث ابوموسی آمده است که پیامبر ص فرمود: (از اسباب نابودی امت من، نیزه [۳۸] و طاعون است، یاران عرض کردند: نیزه را می‌شناسیم، اما مراد از طاعون چیست، ای پیامبر خدا؟ فرمود: گزند برادران جنی شما است، و بر هر دو مورد گواهی وجود دارد) [۳٩].

در روایتی از عایشه ل نیز آمده است که با شنیدن این حدیث از پیامبر ص فرمود: ای پیامبر، نیزه و خنجر را می‌شناسیم، اما منظورتان از طاعون چیست؟ فرمودند: غده‌ای همانند غده شتر است که از وسط پاها و زیر بغل بیرون می‌آید) [۴۰]. با بررسی در این مورد، در می‌یابیم که محل رویش این غده، جایی است که بیشتر عرق می‌کند و از جایگاه‌های نفوذ شیطان است. امام ابن قیم / در این باره می‌گوید: (جاهایی که زیاد عرق می‌کنند برای ارواح شیطانی اختصاص یافته‌اند) [۴۱]. (و جن هرگاه بخواهد از شکم عرق بمکد، از جای گزش او غده‌ای خارج می‌‌‌شود) [۴۲]. اینکه در حدیث نیزه و طاعون با هم آمده است اشاره به این مطلب می‌کند، عامل اولی انسان و عامل دومی جن می‌باشد، چون در جملۀ بعد آمده است «از وخز جن است». وخز: یعنی گزیدن و سوراخ کردن، در واقع همان سرطان امروزی است، مانند آنچه که در سرطان خون می‌بینم زیرا شیطان از طریق خون توانایی نفوذ دارد. و در مور خون حیض که همان خون فاسد است آمده است که (حرکتی از حرکات شیطان است) [۴۳].

درمان: بهترین درمان برای سرطان این است که قبل از گسترش آن و بعد از خواندن رقیه شرعی، خون فاسد، از بدن خارج می‌شود! کاری که به حجامت مشهور است. امام ابن قیم / می‌گوید: یکی از راه‌های درمان سحر: تخلیه و پاک نمودن مکانی است که سحر از آن جا نفوذ کرده است، ابوعبید در کتاب «غریب الحدیث» با سند خویش از عبدالرحمن بن ابی لیلی آورده است که (پیامبر ص آنگاه که سحر شده بودند به وسیله شاخ حیوان در سرخویش حجامت کردند) [۴۴]. با وجود اینکه، حدیث بالا ضعیف است اما ابن قیم سعی در تصحیح حدیث دارد و این نشان می‌دهد که ایشان در این زمینه تجربیاتی شخصی دارد. وی می‌گوید: (برخی از عالمان کم دانش بر این حدیث ایراد گرفته و گفته‌اند: چه رابطه‌ای بین حجامت و سحر وجود دارد؟ و این دارو را با این درمان چه کار؟. اما اگر آن‌ها این مطلب را از بقراط یا ابن سینا می‌شنیدند، بی‌تردید می‌پذیرفتند. بدانید که نوع سحری که پیامبر ص به آن مبتلا شدند در ذهن ایشان اثر گذاشته بود و ایشان گمان می‌بردند که کاری انجام داده‌اند، اما در حقیقت آنگونه نبود).

به عنوان مثال یکی از وقایع بسیار عجیب را که خود شاهد آن بودم، بیان می‌کنم: یکی از ثروتمندان بزرگ به یک بیماری خطرناک در زبانش مبتلا شده بود که ناگواری‌ها و سختی‌های زیادی برای وی فراهم آورده بود به گونه‌ای که به جز مایعات توان خوردن غذایی دیگر نداشت. وی در اثر سحر خاصی به این مبتلا شده بود. پزشکان داخل و خارج کشور از درمان وی ناتوان مانده بودند. که در نهایت توسط یکی از دوستان به وی پیشنهاد حجامت داده شد. و با انجام آن و کمک خداوند مشکل وی برطرف شد!.

حقیقتاً حجامت درمانی است که بسیار مورد بی‌توجهی قرار گرفته است، با وجودیکه برای بدترین بیماری‌های این عصر هم درمان مفیدی است!.

در اینجا به بیان احادیث صحیح وارده در مورد حجامت می‌پردازم:

۱- «بهترین دارو برای درمان دردها، حجامت است» [۴۵].

۲- از انس بن مالک س روایت شده که پیامبر ص فرمود: «در شب اسراء و معراج از کنار هر گروهی که عبور کردم، ندایم می‌دادند که: ای محمد! امت خویش را به انجام حجامت امر کن» [۴۶].

۳- در حدیث صحیح آمده است که: «پیامبر ص در حال احرام به خاطر دردی که در سر داشتند حجامت کردند» [۴٧].

پیامبر ص روی دو رگ گردن و نیز میان شانه‌های خویش حجامت کردند» [۴۸].

۴- از جابر س روایت است که: «پیامبر ص در مفصل ران خویش، به دلیل کوفتگی و دردی که در آن ناحیه ایجاد شده بود، حجامت نمودند» [۴٩].

۵- صهیب س روایت می‌کند که پیامبر ص فرمود: «بر شما لازم است که در برجستگی بالای گودی پشت سر، حجامت کنید، زیرا سبب شفای هفتاد و دو درد است» [۵۰].

۶- از ابوهریره س به صورت مرفوع روایت شده که «هر کس که در هفدهم یا نوزدهم یا بیست و یکم ماه، حجامت کند از هر دردی شفا می‌یابد» [۵۱].

این احادیث و سایر موارد، دلیلی روشن و واضح است بر اینکه درمان بسیاری از بیماری‌ها، مخصوصاً امراض این عصر از جمله سردرد، ضعف و بی‌‌حالی، خواب آلودگی و بسیاری از ورم‌های سرطانی، بیماری اعصاب و روان و دستگاه تنفسی، حجامت است. و تجربیات زیادی در این زمینه در دست است.

کاش مراکزی مخصوص درمان بیماری‌ها به شیوه نبى اکرم ص وجود داشت که با روش‌هایی منظم و تمییز و با دستگاه‌های پیشرفته به درمان بیماری‌ها می‌پرداختند.

زمان حجامت: اواسط ماه که خون فشار بیشتری در حرکت می‌یابد، بهترین زمان حجامت است، و این از نظر علمی و طبی ثابت شده است، ابن سینا می‌گوید: (حجامت در اول ماه مطلوب نیست و به آن امر نشده است زیرا املاح و محتویات خون در حال رسوب بوده و بی‌حرکتند، و در آخر ماه نیز به آن امر نشده زیرا فشار خون نسبتاً پایین آمده و از محتویات آن کاسته می‌شود. اما آنچه مطلوب است حجامت در وسط ماه است که املاح و مواد پراکنده خون به دلیل ازدیاد نور در جرم ماه به حداکثر پراکندگی و انتشار خویش می‌رسند) [۵۲]. منظور ابن سینا همان تأثیر ماه در جزر و مد دریاست (که طبیعتاً تمام مواد سیال سطح زمین را به نسبت خود شامل می‌شود). ما می‌دانیم که بیشتر وزن بدن را آب تشکیل می‌دهد ، پس جاذبه ماه بر بدن ما نیز تأثیر می‌گذارد. مخصوصاً در ایام البیض (یعنی روزهای ۱۳ و ۱۴ و ۱۵ هر ماه) به همین دلیل شارع مقدس به روزه‌ی این ایام امر فرموده است تا از شدت فشار خون کاسته شده و از اضطراب اندام‌های تحت فشار بدن کاسته شده و از فشار شهوت نیز کم شود، پس روزه برای شهوت نیز، عامل کنترلی است. زیرا مجاری خون تنگ شده و شیطان فرصت خویش را برای اغواء و انحراف انسان و تسلط بر او از دست می‌دهد. آمارهای رسمی در کشورهای نسبتاً بزرگ دنیا نیز بر وقوع طلاق و اختلافات خانوادگی در این روزها (۱۳ و ۱۴ و ۱۵) دلالت می‌کند.

با نگاهی به احادیث حجامت در می‌یابیم که امر به حجامت در روزهای ۱٧ و ۱٩ و ۲۱ یعنی بعد از ایام روزه بوده است. زیرا در این ایام، فشار خون فرد به دلیل نیاز بدن به مواد غذایی در بالاترین حد خود می‌باشد. و تصفیه خون به نحوه مطلوب امکان‌پذیر است. اما نکته مهم اینست که در روز حجامت شخص باید روزه باشد تا فشار خون در تمام بدن منتشر باشد. در غیر اینصورت بیشتر تمرکز خون جهت هضم غذا بر معده خواهد بود و امکان تصفیه و خارج نمودن خون فاسد امکان‌پذیر نمی‌باشد [۵۳]. امر به روزه در هنگام حجامت ممکن است به دلیل بیماری‌هایی کشنده باشد. در روایتی آمده است که: «حجامت به هنگام گرسنگی درمان و به هنگام سیری دردآور است و در هفدهم ماه هم سبب شفا است» [۵۴].

خلاصه مطالب اینست که:

۱- آن نوع بیماری که دارای منشأ شیطانی است و هیچ دلیل مادی و جسمی واضحی برای آن یافت نمی‌شود سرطان است، و وقت رواج آن نیز اواسط ماه است (کمااینکه درمان آن نیز در همان دوران می‌باشد).

۲- و آن نوع بیماری که جسمی است و دارای منشأ مادی، مورد استفاده شیطان واقع شده و در آزار مریض از آن استفاده می‌کند، مخصوصاً برای کسانی که مبتلا به تماسی شیطانی باشند، و وقت رواج آن به شرح زیر می‌باشد:

فاصله میان فصول سال، بدین معنی است که خورشید در حرکت سالیانه خویش، هر (۳۱) یا (۳۰) یا (۲٩) روز یکی از ماه‌های سال را ایجاد می‌کند. که در ماه‌های میلادی کاملاً دقیق تنظیم شده است. اما در محاسبه ماه‌های قمری، بی‌نظمی خاصی مشهود است، زیرا ماه‌های قمری گاهی در تابستان و گاهی در زمستان واقع می‌شوند که البته دارای یک حکمت بزرگ عبادی است که خداوند مقرر فرموده تا بندگان خویش را در ایام مختلف سال بیازماید. در هر حال لازم است اوقات ماه‌های میلادی را بیاموزیم تا در مقابل امراضی که فقط در فاصله انتقال ماه‌ها انتشار می‌یابند، خود را محافظت کنیم. و فرصت را از شیطان سلب کنیم. لذا به بیان ترتیب ماه‌های میلادی با شعری که سروده بنده است می‌پردازیم:

يناير فبراير فمارس
ابريل مايو فيونس [۵۵]
ژانویه فوریه مارس
آوریل می ژوئن
هفتم مارس ابتدای بهار
هفتم ژوئن ابتدای تابستان
يوليو اغسطس سبتمبر
اكتوبر نوفمبر ديسمبر
جولای آگوست سپتامبر
اکتبر نوامبر دسامبر
هفتم سپتامبر ابتدای پاییز
هفتم دسامبر ابتدای زمستان

کلمات آخر چهار مصراع بالا بر آغاز فصول سال دلالت می‌کند. زمان مابین اتمام یک فصل تا رسیدن فصل بعدی، (۴۰) روز قبل از آغاز فصل جدید است، که این (۴۰) روز ایام انتشار بیماری‌ها است. و (۴۰) روز پس از گذشت فصل جدید دوران زوال خطر است، آنگونه که در حدیث نبوی نیز تفسیر شده است: (هرگاه ستاره (ثریا) دیده شد، بلا و مصیبت نیز از زمین برچیده می‌شود) [۵۶]. در هنگام رؤیت ستاره ثریا اول فصل تابستان که مصادف با هفتم ماه ژوئن است.

ابن قیم / نیز این گفته را این گونه تأیید کرده است: (بلایی که مربوط به کشاورزی و باغداری است در فصل زمستان و اول بهار انتشار می‌یابد و با دیده شدن ستاره ثریا از بین می‌رود. به همین دلیل پیامبر ص از معامله و خرید و فروش ثمره کشاورزان قبل از فصل برداشت نهی فرموده است) [۵٧]. زیرا تا آن موقع وضعیت آن روشن می‌گردد و نزول یا عدم نزول آفات مشخص می‌شود.

شدیدترین حالت انتشار بیماری‌ها و بلیات در فواصل تابستان تا پاییز است.

[۳۳] مختصر صحیح مسلم منذری، حدیث ۱۴۳٧، ص ۳٧۸. [۳۴] این حدیث در قاعدۀ هشتم همین کتاب بیان شد. [۳۵] بخاری ۶/۳٧٧. [۳۶] به روایت امام احمد ۴/۳٩۵، با سند صحیح. [۳٧] الطب النبوی، ذهبی، ص ۱۶٧. [۳۸] کنایه از اسباب کشتار است. (مترجم). [۳٩] به روایت امام احمد، ۶/۱۴۵، ۲۵۵، با سند حسن. [۴۰] همان، و نیز، ۴/۳٩۵، ۴۱۳، ۴۱٧. [۴۱] زادالمعاد، ابن قیم۴/۱۶۳. [۴۲] غرائب و عجایب جن و شیطان، شبلی، ص ۱٧۰. [۴۳] صحیح سنن ترمذی، آلبانی، ۱/۴۰. [۴۴] زادالمعاد، ابن قیم۴/۱۲۵. [۴۵] بخاری، ۱۰/۱۲۶، ۱۲٧ و مسلم حدیث شماره ۱۵٧٧. [۴۶] حدیث صحیح که دارای شواهدی دیگر نیز هست. به روایت ابن ماجه در شماره (۳۴٧٩) و ترمذی (۲۰۵۴) و (۲۰۵۳) جمله: «امتت را امر کن» دلیل تأکید بر قضیه است، و إلاَّ این جمله به صورت: بر امتت عرضه کن» نیز، گفتنی است. [۴٧] به روایت بخاری، ۱۰/۱۲۸. [۴۸] به روایت ترمذی (شماره ۲۰۵۲) و ابوداود شماره (۳۸۶۰) و ابن ماجه (شماره ۳۴۸۳). با سند صحیح که توسط حاکم تصحیح شده و ذهبی نیز آن را تأیید کرده است. [۴٩] ابوداود شماره (۳۸۶۴) و رجال آن ثقه‌اند و نسائی، ج ۵/۱٩۴ با لفظ (در پشت پا حجامت نمود) آورده است. [۵۰] به روایت هیثمی در المجمع، ج ۵/٩۴ و گفته که: طبرانی آن را روایت نموده و رجال آن ثقه هستند. [۵۱] به روایت ابوداود (شماره ۳۸۶۱) با سند حسن، به گفته ابن قیم «معنی این است که سبب هر دردی، خون است» در زادالمعاد ج ۴/۵۴. البته قضیه از این گسترده‌تر است. [۵۲] زادالمعاد، ابن قیم، ۴/۵۴. [۵۳] بسیاری از مردم از حجامت استفاده برده‌اند اما اهدای خون این اثر مفید را ندارد. زیرا حجامت خارج نمودن خون ناپاک از بدن است و با اهدای خون، خون پاک از بدن خارج می‌شود. البته هر کدام منافع خاص خود را دارد. [۵۴] زادالمعاد۴/۵٩. [۵۵] در آخر اسم این ماه حرف «س» به طور عمد از نویسنده، به خاطر سجع شعر، بجای حرف «یو» اضافه شده است. [۵۶] به روایت محمد بن الحسن در «الآثار»، ص ۱۵۱ و طبرانی در الصغیر، ص ۲۰ و ابونعیم در تاریخ اصفهان، ۱/۱۲۱ که با سند صحیح روایت کرده‌اند. [۵٧] زاد المعاد ۴/۴۱.