عـزادارى
یکى از بزرگ ترین مصیبت ها در تاریخ بشریت، رحلت پدر مسلمانان، حضرت ابراهیم است. خداوند در آیه ٧۸ سوره حج ابراهیم را پدر مسلمانان نام نهاده است و فرموده است:
﴿وَجَٰهِدُواْ فِي ٱللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِۦۚ هُوَ ٱجۡتَبَىٰكُمۡ وَمَا جَعَلَ عَلَيۡكُمۡ فِي ٱلدِّينِ مِنۡ حَرَجٖۚ مِّلَّةَ أَبِيكُمۡ إِبۡرَٰهِيمَۚ هُوَ سَمَّىٰكُمُ ٱلۡمُسۡلِمِينَ مِن قَبۡلُ وَفِي هَٰذَا لِيَكُونَ ٱلرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيۡكُمۡ وَتَكُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِۚ فَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ وَٱعۡتَصِمُواْ بِٱللَّهِ هُوَ مَوۡلَىٰكُمۡۖ فَنِعۡمَ ٱلۡمَوۡلَىٰ وَنِعۡمَ ٱلنَّصِيرُ ٧٨﴾ [الحج: ٧۸].
یعنى: «و در راه خدا چنان که حق جهاد (در راه) اوست جهاد کنید اوست که شما را برگزیده و در دین بر شما سختی قرار نداده است، آیین پدرتان ابراهیم (نیز چنین بوده است) او (خدا) بود که قبلاً شما را مسلمان نامیده و در این (قرآن نیز همین مطلب آمده است)...».
با این که ابراهیم پدر امت اسلام و مسلمانان است ولى پیامبر در سالگرد فوتش براى او مجلس سالگردى برقرار نکرده و سینه نزده و روضه خوانى بر پا ننموده است، زیرا این اعمال مشرکان و بت پرستان بوده و با تعالیم توحیدى مغایر بوده است.
پیامبر اسلام در سالگرد فوت ابراهیم مجلس ختمى بر پا ننموده است و همچنین براى هیچ کدام از فرزندانش که قبل از خودش رحلت نمودند مراسم روضه خوانى و سینه زنى بر پا ننموده است. ضربه زدن به بدن و گونه ها و خراشیدن چهره و فریاد واویلا کشیدن در هنگام مصیبت از سنت هاى دوران جاهلیت بوده که خداوند در قرآن از آن نهى نموده است.
شیخ کلینى در کتاب کافى به سند خود از ابوعبدالله صادق گزارش کرده است که فرمود: «چون رسول خدا مکه را فتح نمود ابتدا مردان و سپس زنان به مکه آمدند تا با او بیعت کنند در آن هنگام خداى بزرگ این آیه شریفه را نازل نمود:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِذَا جَآءَكَ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ يُبَايِعۡنَكَ عَلَىٰٓ أَن لَّا يُشۡرِكۡنَ بِٱللَّهِ شَيۡٔٗا وَلَا يَسۡرِقۡنَ وَلَا يَزۡنِينَ وَلَا يَقۡتُلۡنَ أَوۡلَٰدَهُنَّ وَلَا يَأۡتِينَ بِبُهۡتَٰنٖ يَفۡتَرِينَهُۥ بَيۡنَ أَيۡدِيهِنَّ وَأَرۡجُلِهِنَّ وَلَا يَعۡصِينَكَ فِي مَعۡرُوفٖ فَبَايِعۡهُنَّ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُنَّ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ١٢﴾ [الـممتحنة: ۱۲].
یعنى: «اى پیامبر، هنگامى که زنان مؤمن به سویت آمدند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را شریک خدا نگیرند و دزدى نکنند و زنا نکنند و اولادشان را نکشند و بر کسى از پیش خود افترا نبندند و در هیچ کار نیکى از تو نافرمانى نکنند با آنها بیعت کن و براى ایشان از خدا آمرزش بخواه زیرا که خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است».
در آن هنگام ام حکیم، دختر حارث ابن هشام که همسر عکرمه فرزند ابى جهل بود، پرسید: اى رسول خدا، آن کار نیکى که خدا به آن فرمان داده تا درباره آن از تو نافرمانی نکنیم کدام است؟
پیامبر فرمود: «لا تلطمن خداً ولا تخمشن وجهاً ولا تنتفن شعراً ولا تشققن جيباً ولا تسودن ثوباً ولا تدعين بويل». یعنى: «هیچ گاه ضربه بر گونه نزنيد و چهره را نخراشيد و مويى را نكنید و گريبانى را مدريد و جامه را سياه نكنيد و فرياد واویلا مكشيد».
«آن گاه رسول خدا بدین شرایط با آنها بیعت کرد»، (فروع کافى کتاب النکاح، ج ۵، ص ۵۲٧، چاپ تهران).
شیخ کلینى به سند دیگرى از عمرو بن مقدام گزارش کرده که گفت:
از ابوجعفر باقر شنیدم که مى گفت: آیا مى دانید معناى این گفتار خداى تعالى چیست؟ «لا يعصينك في معروف» «در هيچ كار نيكى از تو نافرمانى نكنند».
پاسخ دادم: نه.
گفت: رسول خدا به فاطمه فرموده: «إذا أنا مت فلا تخمشى علیَّ وجها ولا تنشرى علىَّ شعرا ولا تنادي بالويل ولا تقيمى علیَّ رائحة». یعنى: «هنگامى كه من مُردم، گونه بر من نخراش و موى را پريشان مكن و فرياد واويلا بر مدار و نوحه خوانى براى من بپا مكن».
سپس ابوجعفر باقر فرمود: «این است کار نیکى که خداوند بزرگ دستور داده است». (فروع کافى کتاب النکاح، جلد ۵، ص ۵۲٧)
انسان وقتى عزیزى را از دست مى دهد بى اختیار ناراحت مى شود لذا در کتاب «مسكن الفواد» ترجمه عباس دزفولى صفحه ٩۰ مشاهده می نماییم که رسول خدا هنگامى که یکى از فرزندانش به نام طاهر از دنیا مى رود چشمان آن حضرت پر از اشک مى شود اصحاب عرض مى نمایند: یا رسول الله، گریه می کنى؟
در جواب مى فرماید: چشم مى گرید و اشک جارى مى شود و دل محزون مى-شود، ولى به خدا معصیت نمى کنم یعنى سخنى که سبب عصیان است گفته نمى-شود.
در زندگى پیامبر نمونه اى یافت نمى شود که آن حضرت بعد از فوت کسى یا در حال تشییع جنازه کسى نوحه خوانى کرده و یا سینه زنى به راه انداخته باشد و لذا در روایات مشاهده مى نماییم که از نوحه و فریاد در هنگام تشییع جنازه نهى شده است.
در کتاب «مسكن الفواد» از ابن مسعود روایت مى-کند:
« قال رسول الله ج: لَيْسَ مِنَّا مَنْ ضَرَبَ الْخُدُودَ، وَشَقَّ الْجُيُوبَ». یعنى: «پیغمبر فرمودند: از ما نیست کسى که در مصیبت به صورت خود بزند و جامه خود را چاک نماید».
و همچنین در همان کتاب، صفحه ٩۵ آمده است:
«عن النبى انه نهى ان تتبع جنازه معهارنه». یعنى: «از پيامبر نقل شده كه حضرت نهى فرموده از تشييع جنازه اى كه با آن نوحه و فرياد باشد».
در صفحه ٩۶ از ام سلمه روایت مى کند:
«عن ام سلمه ل، قالت: لـما مات أبو سلمة قلت: غريب وفى أرض غريبة لأبكين عليه بكاء يتحدث عنه فكنت قد تهيأت للبكاء إذ أقبلت امرأة تريد أن تساعدني واستقبلها رسول الله ج فقال: أتريدين أن تدخلي الشيطان بيتا قد أخرجه الله منه فكففت عن البكاء». یعنى: «هنگامى که ابوسلمه (شوهر اولش) از دنیا رفت من با خود گفتم: در این سرزمین، من به این مصیبت گرفتار شدم گریه و عزادارى براى او بر پا مى کنم که زیبنده باشد و خود را براى آن آماده مى کردم. اتفاقاً زنی که نوحه گر بود هم بر من وارد شد و مى خواست مرا در آن مصیبت کمک کند. پیغمبر اکرم فرمود: آیا مى خواهید دوباره شیطان را که خداى تعالى از این خانه بیرون رانده است برگردانید؟ من با این جمله ى رسول خدا از عزادارى خوددارى کردم».
و این روایت دلالت دارد بر این که نوحه سرایى در مصیبت، میدانى است براى وساوس شیطانى.
همچنین شیخ مفید در کتاب «ارشاد» آورده که حضرت حسین به خواهرش زینـب فرمود: «يا أختي! إنی أقسمت عليک فابرى قسمى لا تشقی عَلَىَّ جيبا ولا تخمشى عَلَىَّ وجها ولا تدعى عَلَىَّ بالويل والثبور إذا أنا هلكت». یعنى: «اى خواهر جان، من تو را سوگند دادم تو به سوگند من وفادار باش؛ چون كشته شدم گريبان بر من چاک مكن و چهره مخراش و در مرگ من واويلا واثبورا مگو».
و همچنین شریف رضى در نهج البلاغه از حضرت على آورده که فرمود:
«ينزل الصبر علىٰ قدر الـمصيبة ومن ضرب يده علىٰ فخذه عند مصيبته حبط عمله». [نهج البلاغة: باب الـمختار من حكم اميرالـمؤمنين، شماره ۱۴۴، چاپ بیروت]. یعنی: «صبر به اندازه مصیبت به انسان مى رسد و کسى که در مصیبت بر ران خود بکوبد اجرش تباه مى-شود».
کلینى در «کافى» نیز به سند خود از امام موسى بن جعفر آورده که فرموده: «ضرب الرجل يده علىٰ فخذه عند الـمصيبة إحباط لأجره». [الفروع من الكافى: ج ۳، ص ۲۲۵]. یعنى: «مردى كه به هنگام مصيبت دست خود را بر رانش بكوبد موجب تباه كردن اجرش مى-شود».
و وظیفه مصیبت دیدگان این است که طبق آیات ۱۵۳ و ۱۵۶ سوره بقره با صبر و نماز از خدا یارى جویند و بگویند ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّآ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ﴾ [البقرة: ۱۵۶].
و در صفحه ۵۶ کتاب «مسكن الفواد» از یوسف بن عبدالله بن سلام نقل کرده که پیغمبر هر وقتى شدت و مصیبتى بر خانواده اش وارد مى شد ایشان را امر مى کرد به نماز خواندن و این آیه را قرائت مى کرد ﴿وَأۡمُرۡ أَهۡلَكَ بِٱلصَّلَوٰةِ وَٱصۡطَبِرۡ عَلَيۡهَا﴾ [طه: ۱۳۲]. یعنى: «امر کن خانواده ات را به نماز و صبر را درباره آن بپذیر».
در صفحه ۵٧ کتاب «مسكن الفواد» آورده است:
«عن جابر عن الباقر قا ل: أشد الجزع الصراخ بالويل والعويل ولطم الوجه والصدر وجز الشعر ومن اقام النواحة فقد ترک الصبر ومن صبر و استرجع وحمدالله جل ذكره فقد رضى بما صنع الله و وقع اجره على اللهﻷ ومن لم يفعل ذلك جرى عليه القضا و هو ذميم و احبط الله اجره». یعنى: «جابر بن عبدالله انصارى از امام باقر نقل كرده كه فرمود: سخت ترين بى تابى ها فرياد به واويلا و ناله کشیدن و لطمه به صورت زدن و به سينه كوبيدن و موى کندن است كسانیكه جلسه نوحه سرايى برپا مى كنند صبر بر مصيبت نكرده اند و كسانی كه صبر نکنند قضا و حكم الهى بر ايشان جارى مى شود در حالى كه مذمومند و اجر ايشان ضايع شده است».
همچنین علماى قدیم امامیه به پیروى از قرآن و سنت رسول خدا همگى اجماع کرده اند بر آن که ضربه زدن بر بدن و چهره و نوحه هاى باطل خواندن در هنگام اندوه و مصیبت همگى حرام اند و خداوند این قبیل کارها را بر مسلمانان روا نشمرده است.
ابوجعفر طوسى درکتاب «مبسوط» می نویسد: «البكاء ليس به اجماعا باس واما اللطم والخدش وجز الشعر و النوح فانه كله باطل محرم اجماعاً». [الـمبسوط: جلد ۱، صفحه ۱۸٩ چاپ تهران]. یعنى: «گريستن گناهى ندارد اما ضربه زدن بر بدن و پیکر و چهره و خراشیدن و چيدن (يا تراشيدن مو به هنگام مصيبت) و نوحه های باطل خواندن در هنگام اندوه و مصیبت همگی به اجماع فقها باطل و حرام شدهاند».
و همچنین محمّد بن ادریس حلى درکتاب «السرائر» مى نویسد: «البكاء ليس به باس واما اللطم والخدش وجز الشعر و النوح بالباطل فانه محرم اجماعا». [السرائر: جلد ۱، ص ۱٧۳، چاپ قم].
یعنى: «گريستن گناهى ندارد ولى ضربه زدن بر پيكر و چهره و خراشيدن و چيدن يا (تراشيدن مو هنگام مصيبت) و نوحه هاى باطل خواندن در هنگام اندوه و مصيبت همگى به اجماع فقها حرام شده اند».
و همچنین شیخ محمّدحسین نجفى درکتاب «جواهر» مى نویسد: «نعم لا يجوز اللطم وجز الشعر اجماعاً». [الجواهر: ج ۴، ص ۳۶٧، چاپ بيروت]. یعنى: «آرى، ضربه زدن بر پيكر و چيدن موى براى مصيبت واردشده به اجماع فقها جایز نيست».
دیگر این که مى دانیم رحلت رسول گرامى اسلام مصیبت بزرگى براى مؤمنین است، با این وصف حتى یک آیه در قرآن نیامده که در آن دستور داده شده باشد که بعد از فوت پیامبر براى او روضه خوانى کنید و سینه زنى به راه بیندازید.
و پیغمبر نیز براى شهداى جنگ بدر و جنگ احد و دیگر جنگ ها سینه زنی راه نینداخت و روضه خوانى برپا نکرد و همان گونه که در آیه ى قرآن و روایات مشاهد نمودید نوحه سرایى و روضه خوانى و سینه زنى و قمه زنى و از این قبیل کارها در اسلام نهى شده است.
ولى متأسفانه مشاهده شده است که تا این تاریخ روضه خوانى و سینه زنى و مجالس سوگوارى در ایران روز بروز پر رونق تر شده است و مداحان از هیچ بدعت و شرک و خرافاتى فروگذار نکرده اند. امیدواریم این کتاب باعث آگاهى مردم و نجات افرادى باشد که در شرک و خرافات غوطه ور هستند و توشه اى نیز براى آخرت ما باشد.