بینایی چشم یعقوب به وسیله پیراهن یوسف
سؤال: در سوره یوسف آمده است که پیراهن یوسف را وقتى به روى صورت یعقوب انداختند چشم یعقوب بینا شد. چگونه مى شود که یک پیراهن باعث بینایى کورى شود؟
جواب: این معجزه الهی بوده است همچنان که عصاى موسى باعث شکافته شدن دریا شد.
نکته اى را که باید در این مورد در نظر داشت این است که هر پیراهنى باعث بینایى کسى نمى شود و فقط پیراهن یوسف بوده است که باعث بینایى یعقوب شده است. دیگر این که پیراهن یوسف باعث بینایی پدرش یعقوب شده و اگر آن پیراهن را به روى صورت کورهایى که در آن زمان بودند مى انداختند آنها بینا نمى شدند و در تاریخ سراغ نداریم که نوشته شده باشد آن پیراهن باعث بینایى کورها در جامعه یوسف شده است. دیگر این که پیراهن یعقوب که پیامبر بوده باعث بینایى اش نشده است و اگرپیراهن یعقوب شفا مى داد آن را به روى چشمش مى-انداخت تا بینا شود و دیگر احتیاجى به پیراهن یوسف نبود و همان گونه که گفته شد خداوند اراده کرده بود که پیراهن یوسف باعث بینایى پدرش شود و معجزه الهی در آن زمان بوده است و عصاى موسى که باعث شکافته شدن دریا شد و همچنین هنگامى که آن را به سنگ زد باعث فوران آب شد معجزه الهی بوده است وآن عصا در دست موسى باعث شد که دریا شکافته شود و یا از سنگ آب بیرون بیاید و اگر دست شخص دیگرى بود و آن را به دریا مى زد دریا شکافته نمى شد و اگر آن را به سنگ مى زد آب از سنگ بیرون نمى آمد بلکه خداوند اراده نمود که اگر موسى آن عصا را در هنگام فرار از فرعونیان به دریا بزند دریا شکافته شود و خشکى در دریا پدید آید. و همچنین اراده نمود که بعد از طلب آبى که موسى از خدا نمود به دستور خدا موسى عصایش را به سنگ بزند و چشمه هایى از آب ظاهر شود و چه بسا در حالت عادى موسى عصایش را اگر به دریا مى زد دریا شکافته نمى شد و یا اگر عصایش را به سنگ مى زد چشمه ها پدید نمى آمد و در مورد پیراهن یوسف نیز یک بار خداوند اراده نمود که به وسیله این پیراهن یعقوب را بینا گرداند و این معجزه الهی به وقوع پیوست ولذا اگر کسى خاصیتى براى پیراهنى و یا شیء دیگر قائل شود و بگوید آن پیراهن و یا آن شیء ذاتاً شفا مى دهد بت پرست مى شود و به خدا افترا مى-بندد.
البته عسل و داروها و میوه ها گاهى باعث شفا مى شوند و این براى خاصیتى است که خداوند در آنها نهاده است ولى پیراهن و یا شیئى دیگر که خاصیت فوق طبیعى ندارند باعث شفا نخواهند شد و اعتقاد به شفابخشى آنها شرک است.