نمونه اى تاریخى از استخاره
در کتاب «رستم التواريخ» آورده اند که هنگامى که اصفهان در محاصره محمود افغان بود. سلطان حسین علما را جمع نمود که نظر دهند چه کند؟
عده اى استخاره کرده و گفتند ملک شما زوال ناپذیر است و تا ظهور مهدى ادامه دارد نترسید. عده اى از منجمین مى آمدند و مى گفتند که ستاره اصفهان مشترى است اقتران یافته و وبال افتاده و از وبال بیرون خواهد آمد و مقارنه نحسین شده بود بعد مقارنه سعدین مى شود و ناگاه دشمنانت مانند بنات النعش متفرق و پراکنده مى شوند و خداى تعالى این اساس را بر پا نموده که قوت طالع تو را بر عالمیان ظاهرگرداند.
بعضى از علما مى آمدند و به خدمتش مى گفتند که عریضه بنویسید به خدمت امام غایب و آن را به مشمع نهید در آب روان نهید و روز و شب به قدر هزار عریضه اهل حریم پادشاهى نوشتند و به آب جارى انداختند.
مشاهده مى نماییم که هیچ یک از این خرافات و اکاذیب سودى نداشته و حکومت سلطان حسین به دست محمود افغان سرنگون مى-شود.
برخى از افراد اعتقاد چندانى هم به استخاره ندارند ولى با گفتارشان مروج استخاره مى شوند، مثلاً براى دخترى خواستگار مى آید او را نمى پسندند پیغام مى-دهند که استخاره کردیم بد آمد. این گفتار نه تنها دروغ است بلکه تأیید استخاره و باعث ترویج آن نیز مى شود.
چه بسا از افرادى که در اثر خوب آمدن استخاره کار غلطى را انجام داده اند و بعداً به رنج و هلاکت افتاده اند و چه بسا افرادى که در اثر بد آمدن استخاره فرصت هاى خوبى را از دست داده اند و بعداً پشیمان شده-اند.
استخاره نمودن گناهى است بزرگ و عملى است شیطانى.