فضایل و احکام مکه مکرمه

فهرست کتاب

۸- تحريم ظلم و ارتداد در حرم (مکه):

۸- تحريم ظلم و ارتداد در حرم (مکه):

خداوند ظلم و اِلحاد را در مکه تحریم نموده است و هر کس در مکه ظلم و الحاد نماید او را به عذاب دردناک و خواری بزرگ وعده و دچار می‌نماید خداوند می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ ٱلَّذِي جَعَلۡنَٰهُ لِلنَّاسِ سَوَآءً ٱلۡعَٰكِفُ فِيهِ وَٱلۡبَادِۚ وَمَن يُرِدۡ فِيهِ بِإِلۡحَادِۢ بِظُلۡمٖ نُّذِقۡهُ مِنۡ عَذَابٍ أَلِيمٖ ٢٥[الحج: ۲۵].

«کسانى که کافر شدند، و مؤمنان را از راه خدا بازداشتند، و (همچنین) از مسجد الحرام، که آن را براى همه مردم، برابر قرار دادیم، چه کسانى که در آنجا زندگى مى‏کنند یا از نقاط دور وارد مى‏شوند (مستحق عذابى دردناکند)؛ و هر کس بخواهد در این سرزمین از راه حق منحرف گردد و دست به ستم زند، ما از عذابى دردناک به او مى‏چشانیم!».

ابن جریر: می‌گوید: الحاد یعنی در بیت الحرام به ستم میل کنی [۲۴]و برخی مُفَسِرین آن را به شرک تفسیر کرده‌اند، و گروهی دیگر آن را به حلال نمودن حرام و ارتکاب آن تفسیر کرده‌اند، و دسته‌ای نیز آن را به احتکار خوراک در مکه تفسیر کرده‌اند [۲۵].

الحاد شامل تمام این منکرات و غیر آن می‌گردد، این از باب تفسیر به مثل است و قول اظهر این است که الحاد تمام معصیت خداوند را در برمی‌گیرد، و عبدالعزیز بن باز: می‌گوید: و کلمه الحاد عام است برای هر نوع تمایل به باطل چه در عقیده باشد یا در غیر عقیده، زیرا خداوند گفته است ﴿وَمَن يُرِدۡ فِيهِ بِإِلۡحَادِۢهمه را نکره ساخته است، هر گاه کسی الحاد ورزد (هر نوع الحادی) به این عذاب گرفتار آید.

و پیامبر صاین تحریم را در حرم الهی برای الحاد تأکید کرده است، و بیان کرده است که انجام دهنده آن مبغوض و منفورترینِ مردم است نزد خداوند، ابن عباس باز پیامبر صروایت می‌کند که فرموده است: مبغوض‌ترین انسان‌ها نزد خداوند سه نفر می‌باشند، کسی که در حرم الحاد ورزد، کسی که در اسلام دنبال سنت و روش جاهلیّت باشد، فردی که خواهان خون شخصی باشد تا به ناحق خون او را بریزد.

و صحابی جلیل القدر ابن عمر بالحاد در حرم را از جمله گناهان کبیره به حساب آورده است، طبری در تفسیر خود از طیسله بن علی روایت می‌کند که: شامگاه روز عرفه نزد ابن عمر برفتم و او در سایه درخت اَراکی [۲۶]بود درباره گناهان کبیره از او سؤال کردم گفت: عبارتند از: شرک ورزیدن به خداوند، تهمت ناروا به زنان پاکدامن، کشتن انسان مؤمن، فرار از جبهه جنگ، سحر، رباخواری، خوردن مال یتیم، عقوق والدَیْن مسلمان، و الحاد در بیت الحرام که قبله زنده‌ها و مرده‌هایتان است [۲۷].

سپس قابل ملاحظه است آنچه در آیه الحاد مورد تهدید به عذاب دردناک قرار گرفته است تصمیم به انجام عمل است، اگرچه آن را عملی ننموده باشد، پس کسی که آن را عملی نماید چه عذابی در انتظار اوست. و لذا ابن مسعود سگفته است اگر اینکه فردی در بیت الحرام قصد الحاد کند و او در شهر عدن در یمن باشد خداوند عذاب دردناکی را به او می‌چشاند [۲۸].

ابن کثیر: از بعضى از اهل علم نقل می‌کند: (هر کسی قصد کند عمل ناروایی در مکّه انجام دهد خداوند عذاب دردناک را به او می‌چشاند گرچه آن را انجام نداده باشد، برخلاف جاهای دیگر که در غیر حرم به قصدِ سیئه فرد معاقبه نمی‌گردد [۲۹].

عبدالعزیز بن باز: می‌گوید: (آنچه که دلالت بر شدت بیم‌دادن در ناروایی‌های حرم می‌نماید و اینکه گناه در حرم بزرگ و سخت قلمداد می‌گردد این آیه قرآن است که می‌فرماید: ﴿وَمَن يُرِدۡ فِيهِ بِإِلۡحَادِۢ بِظُلۡمٖ نُّذِقۡهُ مِنۡ عَذَابٍ أَلِيمٖ ٢٥.

این آیه دلالت می‌نماید بر اینکه گناه در حرم عظیم به حساب می‌آید، حتی در قصد به انجام گناه این بیم وجود دارد، پس اگر کسی که در حرم با صرف قصد گناه به عذاب الیم دچار گردد، پس کسی که در حرم به سیئات و منکرات مرتکب گردد چه عذابی برای وی در نظر گرفته می‌شود، و تمام این‌ها بیانگر این است که گناه در حرم چه موقعیت و وضع خطرناکی دارد؟

هان آگاه باشید! ای کسی که خداوند شما را با سکنی دادن در این شهر مورد اکرام قرار داده است، و ای کسی که خداوند بر او نعمت ارزانی داشته است و رفتن به آن بر او میسر و آسان نموده است - خدایا همسایگی خوب خانه خود و حَرَمت را نصیبمان فرما.

[۲۴] تفسیر طبری ۹/۱۳۰. [۲۵] منبع سابق. [۲۶] در فارسی درخت سواک هم گفته می‌شود زیرا به عنوان سواک از آن استفاده می‌شود و درباره استحباب استفاده از چوب درخت اراک برای مسواک زدن خاصتاً قبل از اقامه نماز و تغییر مزه دهان در کتب فقهی از بحث فراوانی وجود دارد. [۲۷] البخاری في الأدب المفرد، رقم (۸) بإسناد صحيح. انظر: صحيح الأدب المفرد ص ۳۵ برقم (۶/۸). وفيه قوله: «وإلحاد في المسجد» ولم يذکر القبله وابن جرير في تفسيره (۵/۳۹). [۲۸] أحمد في المسند ۱/۴۲۸، والطبري في التفسير ۱۷/۱۴۸، والحاکم وصححه ۲/۳۸۸، وصححه الحافظ ابن کثير في تفسيره ۳/۲۱۵، وابن حجر في الفتح ۱۲/۲۱۰. [۲۹] تفسیر ابن کثیر ۳/۲۱۵.