فضایل و احکام مکه مکرمه

فهرست کتاب

فصل سوم: تجلیل (البلد الحرام) شهر مبارک میان مشروع و ممنوع

فصل سوم: تجلیل (البلد الحرام) شهر مبارک میان مشروع و ممنوع

مسلمانانی که سرزمین محل سکونت آنان از شهر مکّه دور می‌باشد برای رؤیت کعبه شوق و اشتیاق می‌نمایند، و آرزو دارند که فرصت برایشان مهیا گردد و به مکه بیایند و بیت العتیق خدا را طواف کنند و چند روزی در آن بمانند، و برخی‌ها هر گاه تصویر کعبه را ببیند از شوق گریه کند و قلب وی از سوز گداز و عشق بی‌تاب گردد، و هر گاه با فردی که کعبه را دیده باشد بر خورد نماید چشمهایش را ببوسد و بسیار با آن مسرور گردد. آیا این مسائل مقیم و ساکن شهر مکه مبارک را وادار نمی‌نماید تا اینکه منّتى را که خداوند بر آنان نهاده و نعمتی را که بسیاری آن را آروز نموده ولی از داشتن آن محروم‌اند و بر آنان ارزانی داشته است دریابند؟

و پیامبر اکرمصچون از مکه بیرون گردیده شد با حالت ناراحتی می‌گفت: «والله إنَّك لخير أرض الله وأحب أرض الله إلى الله ولولا أنّي أُخرجت منك ما خرجت» [۱۲۶].

«سوگند به خدا تو (ای مکه) بهترین سرزمین خدایی، محبوب‌ترین سرزمین نزد خدایی، و اگر مرا از تو بیرون نمی‌کردند بیرون نمی‌رفتم».

پس چه نعمتی فراتر از اینکه کسی در سرزمین مکه پا به عرصه وجود گذاشته باشد، و از چشمه زمزمه آن نوشیده و در آن پرورش و رشد یافته باشد، و زندگی خویش را در آن به سر برده باشد و کسی وی را بیرون ننماید و ستمگری از سکنی گزیدن وی در آن منعی ایجاد ننماید.

سلف صالح حرمت این بیت را ارج می‌نهادند، و در درون خویش بسیار تجلیل می‌کردند، حتی برخی از آنان به خاطر هراس از وقوع در گناه از سکنی گزیدن در مکه در فشار و حرج می‌بودند، و ابن رجب می‌گوید: (گروهی از صحابه به علت ترس از ارتکاب گناه در حرم از سکونت در آن خودداری می‌کردند.

گفته است از عمر بن خطاب بروایت گشته است که می‌گفت: اگر در غیر مکه هفتاد گناه انجام دهم بهتر و محبوب‌تر است نزد من از اینکه یک گناه در مکه مرتکب گردم) [۱۲۷].

و چگونه بنده واقع در گناه در مکه شهر مبارکه بلد الحرام نترسد و در حالیکه خداوند می‌فرماید: ﴿وَمَن يُرِدۡ فِيهِ بِإِلۡحَادِۢ بِظُلۡمٖ نُّذِقۡهُ مِنۡ عَذَابٍ أَلِيمٖ ٢٥[الحج: ۲۵].

«و هر کس بخواهد در این سرزمین از راه حق منحرف گردد و دست به ستم زند، ما از عذابى دردناک به او مى‏چشانیم!‏»

و کسی که در حرم الحاد ورزد جرم وی بزرگ و عاقبت وی وخیم و شقاوت است، از ابن عباس بروایت است که پیامبر صفرموده است: «أبغض الناس إلى الله ثلاثة: ملحد في الحرم، ومبتغ في الإسلام سنة الجاهلية، ومطلب دم امرئ بغير حق ليهريق دمه» [۱۲۸].

(مبغوض‌ترین و منفورترین مردم نزد خداوند سه نفر می‌باشند:

۱- کسی که در حرم الحاد ورزد.

۲- کسی که در اسلام روش جاهلیت را دنبال نماید.

۳- خونخواهی که به ناحق خون کسی را بریزد.

و ابن مسعود سدر توضیح آیۀ فوق می‌فرماید: اگر فردی تصمیم به انجام گناه و الحاد در حرم نماید گرچه در (شهر) عدن (در کشور یمن) باشد خداوند عذاب دردناک را به او خواهد چشانید [۱۲۹].

ابن کثیر: بعد از ذکر آثار وارده از سلف در معنی و تفسیر آیۀ الحاد می‌فرماید: (این آثار گرچه دلالت می‌نمایند که این اشیاء جزء الحاد می‌باشند اما الحاد از این‌ها عام و فراتر است بلکه این‌ها دلالت دارند به اینکه الحاد از این‌ها شدیدتر است و لذا اصحاب الفیل چون تصمیم بر تخریب بیت گرفتند خداوند پرندگان اَبابیل را بر آنان فرستاد و با سنگ ریزهایی آنان را سنگ باران نمودند و آنان همچون کاه خورد شده گرداند و آنان را نابود و پند و عبرتی شدند برای کسانی که اراده سوء نیت به مکه نمایند.

شگفت اینکه مردم جاهلی به تعظیم بلد الحرام می‌پرداختند و حقوق آن را رعایت می‌نمودند و جایگاه رفیع آن را درک می‌نمودند، اینکه شما خواننده عزیز را به نمونه‌هایی از تجلیل مردم جاهلی از مکه معظمه فرامی‌خوانیم:

یاقوت حموی می‌گوید: حرب بن امیه گفته است: که او حضرمی را به آمدن و سکونت در مکه فرا خواند و حضرمی با بنی نفاثه هم پیمان شده بودند، و آنان نیز از هم پیمانان حرب بن امیه بودند، و حضرمی خواست که بیرون از حرم فرود آید و کنیه وی ابامطر بود، و حرب با سروده‌ای او را به داخل شهر مکه دعوت می‌نماید.

أبا مَطَر هَلُّمَ إلی الصلاح
فیکفیک الندامی من قریش
وتنزل بَلْدة عزَّت قدیماً
وتأمن أن یزورک ربُّ جیش
فتأمن وسطهم وتعیش فیهم
أبا مطر هُدِیت بخیر عیش [۱۳۰]

۱- ای ابومطر به سوی درستی و مصلحت بشتاب * همنشینی با قریش تو را بس است.

۲- در شهری فرود می‌آیی که از قدیم عزت‌مند بوده است* و اینکه صاحب لشکری تو را زیارت کند امان می‌یابی.

۳- در میان آنان امنیت می‌یابی و در میانشان زندگی می‌نمائید* ای ابامطر تو به بهترین زندگی دست یافته‌ای

ببینید که چگونه او را امان می‌دهد اگر به مکه بیاید.

و از جلوه‌های تجلیل آن برای بیت اینکه هنگامی ‌خواستند خانه کعبه را تجدید بنا نمایند بر پاک بودن و حلال بودن هزینه و مواد ساخت آن دقت شدید به کار ‌بردند، ابن اسحاق در سیره روایت می‌کند که ابووهب ابن عمرو به قریش گفت جز کسب و درآمد پاک و حلال چیزی در آن وارد و صرف ننمائید و مهریه زن بدکار(زانیه) و معامله ربا و مال مغصوب و به ظلم گرفته شده مردم را در آن وارد ننمائید [۱۳۱].

و به همین سبب در ساختن بیت با کمبود هزینه مواجه گشتند کما اینکه پیامبرصبه عائشه لگفت: (قوم تو در ساخت کعبه هزینه کم آوردند) [۱۳۲]که از طرف حجر از قواعد ابراهیم ÷کم کردند.

و از دیگر مظاهر و جلوه‌های تجلیل مکه و حرم آن نزد قریش در زمان جاهلیت اینکه آنان بر تمام عرب فرض و اجبار نموده بودند اینکه توشه‌ها و لباس‌های غیر حرم را هنگام دخول به حرم دور اندازند و لباس غیر حرم را درآورده با خریدن یا امانت و یا به صورت بخشش لباس حرم به دست آورند و آن را بپوشند و اگر نیافتند با حالت عریان و لخت بیت را طواف نمایند [۱۳۳].

و این هم زنی در جاهلیت با سرودن سروده‌ای پسرش را به تقدیس و تجلیل حرمت حرم توصیه می‌نماید و می‌گوید:

أبُنَيَّ لا تَظلمْ بِمکَّةَ
لا الصغیرَ ولا الکبیرَ

پسرم در مکه مرتکب ظلم و گناه صغیره یا کبیره مشو

أبُنَيَّ من یَظْلم بِمکَّةَ
یلق آفات الشـرور

پسرم کسى که در مکّه مرتکب ظلم و ستم گردد به مکافات بدی نایل می‌گردد

أبُنَيَّ قد جربتها
فوجدت ظالمها یبور [۱۳۴]

پسرم من تجربه کرده‌ام هر که در مکه ظلم نماید خوار و ذلیل می‌گردد

و یکی دیگر از تجلیل جاهلیت برای خانه خدا اینکه اگر فردی قاتل پدر خود را در آن می‌دید از او انتقام نمی‌گرفت و او را مورد آزار قرار نمی‌داد.

قرطبی: می‌گوید: (در جاهلیت هر کسی به مکه وارد می‌شد و به آن پناه می‌جست از غارت و قتل در امان قرار می‌گرفت) [۱۳۵].

پس اگر حالت مردم جاهلی در تجلیل بیت چنین باشد بسی جای تعجّب اینکه بسیاری از مسلمانان امروزی با حقوق و آداب مکه ناآشنا می‌باشند، و عظمت و تجلیل آن در دلشان خفیف و سبک می‌نماید، و در آن به چیزهایی مرتکب می‌شوند که نباید از تجلیل کننده و تعظیم کننده بزرگترین بارگاه روی زمین صادر شود.

و با اینکه می‌بینیم پیامبر صبر پاک نمودن مکه از شرک و معاصی و پلیدیها و زشتیها حرص می‌ورزید. برخی مردم امروزی همچون مردم جاهلیت به انجام اعمالی مرتکب شده‌اند که با تجلیل واجب بر آنان منافات دارد، و به انجام افعال منکری می‌پردازند که در زیر برخی از آن‌ها را ذکر می‌نمائیم. عبادت برای غیر خدا، مانند ذبح هنگام ساختن ساختمان‌ها به نیت حفاظت از شر جن، رفتن نزد ساحران و شعبده‌بازها، و ترک نماز، و یا کوتاهى کردن در اداى آن، و برگزاری جشن‌ها و احیای شب‌های رسمی غیر مشروع به قصد تقرب‌جوی به خداوند، و تجلیل از برخی مکان‌ها و غارها و چاهها که در شرع دلیلی بر تقدیس آن‌ها یافت نمی‌شود، و ارتکاب فواحش و نوشیدن مسکرات، و روی آوری به مخدرات و معامله محرماتی مانند نوارهای ویدئوی مبتذل و ترانه‌های حرام یا چیزهایی که انسان را به سوی فساد و حرام می‌کشاند مانند ماهواره‌های فضائی و شب‌نشینی‌های بد از گناه با دوستان ناباب و دیگر موارد ناشایست که انجام دادن آن در هیچ مکانی برای مسلمانان سزاوار نیست چه برسد به اینکه مسلمانان در مکه مکرمه به آن مرتکب شوند.

و از حالت توهین‌کننده حرمت این مکان در شگفتم که چگونه به آن جسارت نموده است در حالیکه بدی در حرم خداوند و شهر او و بر سفره او بزرگ‌تر از سایر نقاط زمین است [۱۳۶].

لذا مسئولیت ساکنین مکه مکرمه بیشتر و بزرگتر است، و تبعیت و آراستن آن‌ها به الگوی حسنه سزاواتر است، و می‌بایست که به حال مطالعه احوال سلف صالح بپردازند که چگونه تجلیل از آن را رعایت می‌نمودند، و تجلیل آن را از تقوای درون می‌دانستند.

همچنانکه قرآن می‌فرماید: ﴿ذَٰلِكَۖ وَمَن يُعَظِّمۡ شَعَٰٓئِرَ ٱللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقۡوَى ٱلۡقُلُوبِ ٣٢[الحج: ۳۲].

«و هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد و(به نشانه‌های آئین خدا و پرچمهای اطاعت او) احترام بگذارد، این کار از نشانه تقواى دلهاست‏».

شیخ ابن سعدی: می‌گوید (تجلیل مراسم و برنامه ‌الهی ناشی از پرهیزگاری قلبهاست، کسی که آن‌ها را بزرگ می‌دارد نشانگر آراستگی و تزئین وی به ایمان و تقواست، زیرا بزرگ داشتن آن‌ها بزرگ داشت و تجلیل خداوند را دنبال می‌کشد [۱۳۷].

تحقیق و شناخت از سلف در تجلیل و بزرگ داشت آنچه خداوند بزرگ داشته است ما را به تأسی و الگوی از آن‌ها و سیر و سلوک روش آنان فرا می‌خواند.

و بزرگ داشت حرم الهی چنین نیست که به انجام مسائل صوری و ظاهری پرداخته که شرع الهی به آن اجازه نداده باشد و سلف صالح هم آن را انجام نداده باشند.

امروزه برخی باورهای باطل و عادات مخالف با شریعت میان عامه مردم یافت می‌شود که سبب روی آوری آنان به عبادات غیرمجاز گشته است و با آن اعمال بدعتی به گمان خود به سوی خداوند تقرب می‌جویند، و شما خواننده عزیز را به صورتهایی از تجلیل غیرشرعی بیت ‌الحرام که برخی از مسلمانان به انجام آن می‌پردازند فرا می‌خوانیم که عبارتند از:

۱- آهنگ به برخی اماکن همچون غار ثور، کوه عرفات(جبل الرحمه)، و مکانی که گویند پیامبر صدر آن پا به عرصۀ وجود نهاده است جهت اقامه نماز و دعاء وتبرک جستن [۱۳۸].

۲- به قصد شفاعت خواهی و توسل و درخواست منزلت شکوه، رفتن به نزد قبرهایی در قبرستان معلا و غیره، و یا فراخوانی صاحبان آن قبرها. این عمل شرک و یا وسیله نیل به شرک است.

در حالیکه خداوند حکیم اهداف و مقاصد زیارت شرعی را در امور زیر محدود و معین ساخته که عبارتند از: دعا برای صاحب قبر، یادآوری مرگ و سرای آخرت، پند و عبرت گرفتن، رقت قلبهای سختی، و جاری شدن اشک از چشمهای بی‌اشک.

۳- تبرک جستن و استحمام به آبی که کعبه را با آن می‌شویند.

۴- تبرک جستن به پوشش و پارچه‌ای که کعبه را با آن پوشانده‌اند و طلب شفا از آن، با تعدی کردن به آن با قیچی و گرفتن تکه‌ای از آن به عنوان تبرک.

۵- مسح حلقه درهای مسجد الحرام و دیوارهای کعبه و چسباندن صورت و دست‌ها بر آن (در غیر ملتزم) [۱۳۹]به نیت تبرّک.

۶- اعتقاد به اینکه آب زمزم اگر به شهر دیگری منتقل گردد مزه آن تغییر می‌یابد، و یا اینکه جهت عاقبت به خیری آن را در دهان میت هنگام احتضار می‌چکانند و یا کفن میت را با آن می‌شویند.

۷- بعد از طواف وداع رو به پشت بیرون آمدن از مسجد الحرام [۱۴۰].

۸- و باور به اینکه وقوف در عرفه در روز جمعه برابر است با ۷۲ بار حج رفتن [۱۴۱].

۹- اختصاص دعاهایی برای هر بار طواف خانه کعبه و سعی بین صفا و مروه و مقام ابراهیم و هنگام نوشیدن آب زمزم، که دعای خاص در این موارد از پیامبر صوارد نگشته است.

۱۰- اعتقاد به اینکه صِرف نگریستن به کعبه عبادت است، و حدیث صحیح در این مورد یافت نمی‌شود، و برخی‌ها در نماز هم بر این باورند و چنین باوری با سنت عملی پیامبر صمخالفت دارد زیرا پیامبر صهنگام اقامه نماز سرش را پائین انداخته و به زمین و محل سجده خود چشم می‌دوخت [۱۴۲].

۱۱- بوسیدن کناره‌های کعبه و دو رکن یمانی و مقام ابراهیم و دست مالیدن به آن‌ها [۱۴۳].

ابن جریر: با سند خود و أزرقی از قتاده در تفسیر آیه: ﴿وَٱتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبۡرَٰهِ‍ۧمَ مُصَلّٗىۖ[البقرة: ۱۲۵] روایت نموده‌اند که قتاده گفته است، همانا به نماز خواندن نزد مقام ابراهیم امر شده‌اند و به مسح آن دستور داده نشده‌اند [۱۴۴].

۱۲- در زیر ناودان و آبراهه کعبه دعا نمودن: «اللهم أظلني في ظلك يوم لا ظل إلاَّ ظلك» [۱۴۵]. (خدایا روزی که سایه‌ای جز سایه تو نیست مرا در سایه خود قرا ده.

۱۳- تبرک جستن به بارانی که از کعبه فرود می‌آید.

۱۴- و چیزهایی که بر سر زبان عوام و جاهلان متداول است مثلاً هر کس وارد کعبه گردد نباید دیگر با پای برهنه بر زمین راه رود، و آنچه را که در کعبه دیده است نباید برای دیگران بازگو کند، و نباید به سقف آن بنگرد، و هر کس به سقف کعبه بنگرد کور گردد، و امثال این نوع توهمات و خرافات بی‌اصل و پایه [۱۴۶].

و آنچه سبب پرداختن برخی مردم به این عبادتها و اعتقاد به چیزهای بی‌اساس می‌گردد انتشار احادیث موضوعه و ضعیفه میان آنان است که در تأیید کردار خود به آن استناد و احتجاج می‌نمایند.

در زیر برخی از این احادیث مکتوب در بعضی کتابها و جاری بر زبان‌ها را ذکر می‌کنیم که نزد علما و حدیث شناس صحیح و مورد استناد نیست.

۱- از ابن عباس بروایت است که پیامبر صفرموده است: خداوند هر شب و روز صد و بیست رحمت را بر بیت الله الحرام نازل می‌فرماید که شصت رحمت از آن‌ها برای طواف کنندگان و چهل رحمت از آن‌ها برای نمازگزاران و بیست رحمت نیز برای تماشاگران است، این حدیث ضعیفی است [۱۴۷].

۲- هر کس بر گرمای مکه صبر کند خداوند گرمای جهنم را از او دوری دارد، ابوعقیل گفته است: این روایت بوئی از واقعیت را ندارد [۱۴۸].

۳- کم خردان مکه ذخیره بهشت‌اند، بی‌اساس است [۱۴۹].

از حافظ ابن حجر درباره این روایت سؤال شد گفت: آن را در صحاح (وغیره) نیافته‌ام.

۴- از عائشه لنقل شده است که پیامبر صفرمود: تماشای کعبه عبادت است [۱۵۰].

۵- خفته در مکه همچون ایستاده (و بیدار) در غیر مکه است، این بر زبان برخی عوام جاری است و اساس برای وی یافت نمی‌شود.

۶- کشتی نوح کعبه را طواف نمود و دو رکعت نماز را به جای آورد [۱۵۱].

۷- هر کسی وارد بیت گردد وارد خوبى و نیکی شده است و از عصیان بیرون آمده است [۱۵۲].

و از جمله احادیث غیر صحیح و بی‌زمام و افسار گسیخته می‌توان به حدیث زیر اشاره کرد (هفت بار گرد خانه خدا چرخیدن در آخر هفته گناهان طواف کننده را می‌زداید پس هفت بار طواف گناهان هفت روز را از بین می‌برد و (انجام عمره در آخر هر سال گناهان آن سال را می‌زداید. (هر میتی که با آب زمزم کفن وی شسته شود مورد بخشش قرار می‌گیرد).

علاوه بر اهمیت و دشواری جرم دروغ‌‌پردازی بر پیامبر صو فضاحت نشر آن تأثیر این احادیث در گسترش بدعتها و زایل نمودن تجلیل واقعی و مطلوب شرعی از بیت الحرام و جایگزین نمودن باورهای فاسد و اعمال صوری بی‌محتوا و توخالی، بر کسی پوشیده نیست.

لذا لازم است مسلمان آنچه را خدا و رسولش تجلیل نموده‌اند، او هم آن را با طرق صحیح و درست آن تجلیل نماید، و از تجلیل آنچه که بر بزرگ داشتن آن اَمر نشده است از تجاوز بر حریم الهی پرهیز نماید، زیرا صِرف ادعای اخلاص و حُسن نیّت بدون صداقت در متابعت و حسن موافقت با سنت پیامبر صکافی و بسنده نیست.

[۱۲۶] در صفحه (۳۸) از آن بحث شد. [۱۲۷] جامع العلوم و الحکم، ص ۳۳۲. [۱۲۸] بخاری، کتاب الدیات، باب من طلب دم امرئ بغیر حق، حدیث شماره (۶۸۸۲). [۱۲۹] مستدرک، حاکم (۲/۳۸۸۲) حاکم گوید: این حدیث بر شرط شیخین (بخاری ومسلم) است ولی آن را روایت نکرده‌اند، و ذهبی آن را صحیح دانسته است. [۱۳۰] معجم البلدان (۵/۲۱۳) [۱۳۱] سیره ابن هشام (۱/۲۲۰)، السیر والمغازی ص ۱۰۴، تاریخ طبری (۲/۲۸۷) و آن را به ابن هشام نسبت داده، و او هم به عائذ بن عمران بن مخزوم. [۱۳۲] بخاری با فتح الباری (۳/۵۳۹) [۱۳۳] منبع سابق (۵/۲۱۴) واصل این سخن از گفتار عروه بن الزبیر است. نگا صحیح بخاری: کتاب الحج، باب الوقوف بعرفه شماره (۱۶۶۵). [۱۳۴] گوینده این ابیات سبیعه دختر الأحب می‌باشد که به پسرش خالد بن عند مناف تذکر می‌دهد و او را از ظلم و عصیان درمکه نهی می‌نماید، و آن قصیده درازی است، نگاه: سیره ابن هشام : (۱/۲۵). البدایه والنهایه (۳/۱۲۶). [۱۳۵] الجامع لأحکام القرآن (۴/۹۱). [۱۳۶] زاد المعاد (۱/۵۱). [۱۳۷] تیسر الکریم الرحمن (۳/۳۲۰). [۱۳۸] تعیین مکانی که پیامبر در آن تولد یافته است، اساس درست و قابل اعتمادی ندارد، و اولین کسی که آن را تعیین نمود ابن اسحاق بود و اهل سیر نیز از وی تبعیت کردند به نقل از طبری در تاریخ ۱/۴۵۳. طبری می‌گوید: ابن حمید از سلمه برای ما نقل نمود که ابن اسحاق گفته است: رسول خدا عام الفیل روز دوشنبه، ۱۲ ربیع الاول متولد شده، وگفته شده است: او در خانه‌ای موسوم به خانه ابن یوسف به دنیا آمد، این نص مُنْکَر است، زیرا حمید (راوی حدیث) که همان یعقوب بن حمید بن کاسب باشد حدیث او مُنْکَر است، و او دارای روایت‌های مُنْکَر می‌باشد. نگا: الکاشف: (۳/۲۶۱)، و سلمه نیز ابن رجاء التمیمی است که ابن معین حدیث او را قابل اعتماد ندانسته است، و ابن عدی در مورد وی گفته است، او (سلمه) حدیثهایی روایت کرده است قابل تتابع نیستند. نگاه: الکاشف (۱/۳۸۳) و ابن اسحاق راستگوست، اما وی احادیث بدون اسناد ذکر کرده است، و آن را با صیغه تمریضی ذکر کرده است که بیانگر این است که حدیث نزد وی ثابت نشده است، و لذا تعـدادی از علماء این تعیین [محل تولد پیامبر] را مُنکرْ شده‌اند، و اختلافاتی را در این زمینه وارد ساخته‌اند که آیا در مکه، و یا ابواء و یا عسفان و یا در ردم به دنیا آمده است، و اگر در مکه بوده است آیا در شعب و یا، محصب و یا جای دیگر بوده است ... تا آخر آنچه ذکر کرده‌اند که مسأله تحدید مکان تولد پیامبرصموجب ضعف و انکار بیشتر می‌شود. برای تفصیل آن می‌توان به: سبل الهدی والرشاد، الصالحی (۱/۳۷) که از وسعیترین منابع در سیره است. و همچنین از کسانى که آن را انکار کرده‌اند العیاشی المغربی (وفات: ۱۰۹۱هـ) در سفر مشهورش به مکه (۱/۲۲۵) بعد از ذکر کردن اختلافات کتابهای سیره در تحدید مکان تولد پیامبرصمی‌گوید: (عجب آنجاست که در آن خانه مکانی را به مقدار خوابیدن یک نفر تعیین کرده‌اند و آن را مکان تولد پیامبرصنامیده‌اند! و به نظر من خیلی دور است که این تعیین چه از طریق صحیح و چه از طریق ضعیف درست باشد، چون در تولد آنحضرت صاختلاف است که او در مکه تولد شده یا در خارج مکه. سپس :می‌گوید: این تعیین خیلی دور به نظر می‌رسد آنهم با مرور زمانها و سالهای پی در پی و از بین رفتن آثار آن، و وقوع تولد در زمان جاهلیت، و هیچ کس هم مکان تولد را حفظ نمی‌کرده است، آنهم بدون آنکه از آن فایده‌ای برده شود، چون در زمان جاهلیت بوده و هنوز از اینکه محمدصمبعوث خواهد شد هیچ خبری نبوده، و بعد از آمدن اسلام هم از صحابه و تابعین به ما رسیده که به چنین چیزی هیچ اعتنایی نداشته‌اند، زیرا هیچ عمل شرعی و دینى به آن تعلق نمی‌گرفته است، و آن‌ها به چیزی مهمتر از این با زبان و شمشیر و دور کردن آنچه مخالف اسلام است اعتناء می‌کردند، این همان سبب بوده که بسیاری از رویدادهای و اماکن اسلامی از دید پنهان شود. … تا آخر آنچه گفته است. و همچنین امام ابن عبدالسلام الدرعی المغربی نیز در دو سفر مشهورش سخنان العیاشى را مورد تأکید قرار داده است. نگا: تلخیص المؤرخ، (ص ۱۳۸) حمد الجاسر :). و همچنین حمد الجاسر با تأکید بر این قول می‌گوید: (این اختلاف در مکان تولد پیامبرصبر این خواهد بود که مکانی که در حال حاضر نزد عامه مردم مشهور به مولد النبی است، بر هیچ اساس تاریخی صحیح نیست). از مجله العرب جلد ۳ و۴ ص ۱۷ رمضان و شوال سال ۱۴۰۲هـ. ما می‌گوییم: بر فرض ثابت بودن مکان تولد پیامبرص، بطور کلی جایز نیست که آن را محلی براى عبادت و تبرک جستن بکار برد، چون خود رسول اللهصاین کار را انجام نداده‌اند، و همچنین هیچ یک از صحابـهن، و تابعـین و ائمه معتبرین نزد اهل سنت و جماعت این کار را انجام نداده‌اند. و همه خیر در اتباع سلف و نیاکان است، و همه شر در اتباع متبدعین این امت است. [۱۳۹] ملتزم میان رکن و باب کعبه می‌باشد. [۱۴۰] نگا: الاختیارات الفقهیه: ابن تیمیه ص (۷۰). [۱۴۱] نگا: مناسک الحج والعمره: آلبانی ص (۵۶). [۱۴۲] بیهقی وحاکم و آن را صحیح دانسته، وآلبانی در صفه صلاه النبی صص (۵۳). [۱۴۳] نگا: مجموع الفتاوى: ابن تیمیه (۳/۹۷)، (۱۷/۴۷۶، ۴۷۷، ۴۸۲). [۱۴۴] تخریج آن در ص (۱۰۹) گذشت. [۱۴۵] نگا: مناسک الحج والعمره: آلبانی ص (۵۲). [۱۴۶] التاریخ القویم لمکه وبیت الله الکریم: محمد طاهر الکردی (۲/۵۵۲، ۵۲۳). [۱۴۷] آلبانی در سلسله الاحادیث الضعیفه شماره (۱۸۷، ۱۸۸)، ضعیف الجامع شماره (۱۷۶۰). [۱۴۸] نگا: الکشف الالهی: محمد الطرابلسی (۲/۶۷۸). [۱۴۹] الأجوبه المهمه، ص (۲۶۵)، نگا : مختصر مقاصد الحسنه، ص (۵۳۱). [۱۵۰] آلبانی آن را ضعیف دانسته، ضعیف الجامع شماره (۵۹۹۰). [۱۵۱] ابن الجوزی در کتاب: الموضوعات آن را ذکر نموده است (۱/۱۰۰). [۱۵۲] بیهقی در سنن (۵/۱۸۵) و می‌گوید عبدالله بن المؤمل تنها آن را روایت کرده و او از نظر حفظ قوی نیست، النووی در مجموع (۸/۲۰۸) می‌گوید: این حدیث ضعیف است.