مبحث اسباب میراث
اسباب جمع سبب است و آن در لغت عبارتست از چیزی که در مسیر رسیدن به هدفی مقصود از آن به عنوان وسیله استفاده میشود و در اصطلاح چیزی است که ذاتاً از وجودش، وجود و از عدمش، عدم لازم میشود.
و اسباب ارث سه چیز است: نکاح و ولاء و نسب. و نکاح عبارتست از عقد صحیح زناشویی اگر چه جماع و خلوتی هم در بین زوجین صورت نگرفته باشد و به وسیلۀ آن زوجین از یکدیگر ارث میبرند و باز هم اگر همسر در عدّه طلاق رجعی باشد و یکی از زوجین بمیرند از همدیگر ارث میبرند. سبب دوم ولاء عتق است (ولاء: آزاد کردن) که عبارتست از عصوبتی – یک پیوند ریشهای – که سبب پیدایش آن نعمتی است که آزاد کننده بر آزاد شده خویش نهاده است پس آزاد کننده و عصبات ذاتی او نه عصبات بالغیر و مع الغیر او – معنی عصبۀ ذاتی و بالغیر و مع الغیر بعداً خواهد آمد – به وسیله آن پیوند، ارث میبرند ولی بندۀ آزاده شده از آزاد کنندۀ خویش ارث نمیبرد. و این حکم ولاء به فرع آزاده شده نیز سرایت میکند ولی این حق ولاء بر فرع ثابت نمیشود مگر با وجود دو شرط اول اینکه هیچ یک از پدر و مادرش در اصل حر نبوده باشند دوم اینکه هیچگاه بندۀ هیچ کسی نبوده باشد، و کودک در حریت و بندگی تابع مادرش است ولی در دین تابع بهترین والدین از جهت دین میشود و ولاء هم مانند نسب تابع پدر است – توضیح اینکه اگر مرد و زنی هردو رقیق باشند و بعد هریک از آنان توسط شخصی آزاد گردند و اگر دارای فرزندی شدند ولای فرزند آنان برای آزاد کنندۀ پدر است نه برای آزاد کنندۀ مادر – ولی گاهی ولاء فرع برای آزاد کنندگان مادر ست و آن هم در یک صورت است بدین گونه که بندهای زن آزاد شدهای را به عقد نکاح خویش در آورد و در بین آنان فرزندی متولد شود که در این مورد ولاء فرزند از آن آزاد کنندگان مادرشان میباشد ولی در این مورد هم با تحقق سه شرط ولاء فرزند به آزاد کنندگان پدر باز میگردد:
شرط اول: مادر آزاد شده باشد.
شرط دوم: پدر در حال تولد فرزند بنده باشد.
شرط سوم: پدر قبل از مرگ آزاد گردد.
سبب سوم: از اسباب ارث نَسَب است که عبارتست از قرابت -خویشاوندی- و سبب قرابت، اصول و فروع و حواشی را شامل میشود که اصول عبارتند از پدران و مادران و پدر بزرگان و مادر بزرگان هر چند که رتبهی آنان بالا رود، و فروع عبارتند از فرزندان و فرزندان پسران هر چند رتبهی آنان پایین رود و حواشی هم عبارتند از برادران و پسران آنان هر چند رتبهی آنان پایین باشد و عموها هر چند رتبهی آنان بالا باشد و پسران عمو ها هر چند رتبهی آنان پایین باشد.