نکته هایی در علم میراث

باب بیان رد و مستحقان آن

باب بیان رد و مستحقان آن

رد، کاهش دادن سهام مسأله و افزایش دادن نصیب‌های ورثه است درست ضد عول، و شرط آن عدم وجود عصبه است و رد به تمام اهل فرض جز زوجین تعلق می‌گیرد و اصول مسائلی که اهل رد ارثشان را به وسیله‌ی آن‌ها به خود باز می‌گرد انند، چهار مسأله هستند که همگی از اصل ۶ و اصل ۲ و اصل ۳ و اصل ۴ و اصل ۵ فراهم می‌آیند هرگاه این مطلب را شناختید بدان که اگر مردود علیه – کسی مشمول قانون رد می‌شود – یک شخص باشد مانند مادر یا دختر یا مانند آن‌ها همه دارایی را با فرض ورد برای خود می‌گیرد و اگر مردود علیه متعدد باشند و مقدار ارث آنان مساوی باشد مانند برادران مادری یا دختران یا دختران پسر و مانند آن‌ها باز هم با فرض ورد تمام دارایی را می‌برند و مسأله آنان عدد رؤس خودشان خواهد بود و اگر اندازه‌ی ارثشان فرق داشته باشد تمام نصیب‌های آنان را از اصل ۶ جمع کرده، حاصل جمع هر عدد باشد اصل مسأله رد است آنگاه بر آنان تقسیم می‌کنیم سپس هر صنف را با سهامش مقایسه کرده که یکی از سه حالت پیش می آید: ۱- سهام بر عددصنف تقسیم می‌شود ۲- عدد سهام بر عدد صنف تقسیم نمی‌شود و بین دو عدد تباین وجود دارد۳- عدد سهام بر عدد صنف تقسیم نمی‌شود ولی بین دو عدد توافق وجود دارد. در حالت اول سهام را برعدد صنف تقسیم می‌کنیم دیگر عملیات پایان می پذیرد و این امری است واضح ودر حالت دوم و سوم که سهام همه‌ی اصناف منقسم نمی‌شود یا بر بعضی منقسم وبر بعضی دیگر منقسم نمی‌شود عملیات را تا حل نهائی ادامه می‌دهیم. مانند آنچه که در باب حساب گذشت، مانند اینکه کسی بمیرد و وارثین وی یک مادر و دو خواهر مادری باشند اصل مسأله‌ی ایشان از عدد ۶ است یک ششم آن معادل یک سهم به مادر تعلق می‌گیرد و آن معادل ۲ سهم به خواهران داده می‌شود و بعد سهام را جمع می‌کنیم و حاصل جمع یعنی عدد ۳ را اصل مسأله قرار می‌دهیم که یک سهم آن با فرض ورد به مادر و دو سهم آن با فرض ورد به دو خواهر هر خواهریک سهم تعلق می‌گیرد و دو سهم خواهر بر آنان منقسم می‌شود، و اگر شخصی بمیرد وارثین وی یک دختر و پنج دختر پسر باشند اصل مسأله از ۶ است و آن معادل ۳ سهم برای دختر و یک ششم معادل یک سهم برای پنج خواهر منظور می‌شود و مجموع ۳ و ۱، چهار می‌شود پس مسأله‌ی رد عدد چهار خواهد بود ۳ سهم برای دختر و یک سهم برای پنج دختر پسر منظور می‌شود و چون یک سهم بر پنج تقسیم نمی‌شود و در بین ۱و ۵ وجود دارد، لذا عدد ۵ را که عدد رؤس و جزء السهم است در اصل مسأله یعنی عدد ۴ ضرب می‌کنیم، سپس حاصل‌ضرب که عدد ۲۰ می‌باشد اصل مسأله قرار می‌گیرد و سپس ۳ سهم دختر در مسأله رد را در جزء السهم یعنی عدد ۵ ضرب می‌کنیم و حاصل‌ضرب یعنی ۱۵ سهم را به دختر می‌دهیم و تک سهم را به ۵ دختر پسر می‌دهیم که به هر نفر یک سهم تعلق می‌گیرد و اگر شخصی بمیرد وارثین وی ۲ مادر بزرگ و ۵ خواهر غیر مادری باشند مسأله‌ی آنان از عدد ۶ است یک ششم معادل یک سهم برای مادر بزرگ‌هاو معادل ۴ سهم برای پنج خواهر خواهد بود، سپس برای رد سهام هردو صنف را جمع می‌کنیم و اصل مسأله قرار می‌دهیم که به فرض ورد دو سهم به مادر بزرگ‌ها و ۴ سهم به پنج خواهر تعلق می‌گیرد و سهام هردو صنف با عدد رؤس آن‌ها متباین و غیر قابل تقسیم است، لذا عدد هردو صنف را به حال خودشان باقی می‌گذاریم و سپس چون ۲ و ۵ با هم تباین دارند لذا آن دو را در هم ضرب می‌کنیم و حاصل‌ضرب یعنی عدد ۱۰ را جزء السهم قرار می‌دهیم و در اصل مسأله رد یعنی عدد ۵ ضرب می‌کنیم که مسأله در ۵۰ تصحیح می‌شود، سپس بعد تک سهم دو مادر بزرگ را در جزء السهم یعنی عدد ۱۰ ضرب می‌کنیم و به دو مادر بزرگ می‌دهیم و بر آنان تقسیم می‌کنیم که به هریک پنج سهم می‌رسد و ۴ سهم خواهران در مسأله رد را در جزء السهم یعنی عدد ۱۰ ضرب می‌کنیم و حاصل‌ضرب یعنی عدد ۴۰ را به پنج خواهر و هریک به مقدار ۸ سهم تحویل می‌دهیم و نوع عمل کردن زمانی است که یکی از زوجین همراه اهل رد نبا شد ولی اگر یکی از زوجین همراه اهل رد بودند طریق عمل آن است که ابتدا سهم زوج یا زوجه را از مخرج کسر فرض خودش پرداخت کنیم و باقیمانده را برای اهل رد قرار دهیم پس در این هنگام اگر اهل رد یک نفر باشد تمام باقیمانده را با فرض و رد خواهد گرفت مانند اینکه شوهر یا همسر با دختر یا دختر پسر و یا مادر و مانند آن‌ها باشند و اگر مردودٌ علیهم متعدد بودند ولی اندازه‌ی ارث آنان مساوی بود پس باقیمانده را بعد از پرداخت فرض یکی از زوجین موجود در مسئله، بر آنان تقسیم می‌کنیم دقیقاً با اهل رد مانند عصبه عمل می‌شود. سپس اگر باقیمانده بعد از فرض یکی از زوجین بر اهل رد قابل تقسیم باشد کار خیلی آسان و بسی واضح است و اگر منقسم نشد سهام و رؤس یا تباین دارند یا توافق، در صورت تباین عدد رؤس، و در صورت توافق وفق عدد رؤس را در اصل مسأله ضرب می‌کنیم پس آنچه حاصل شود مسأله در آن به تصحیح می‌رسد مانند اینکه وارثین شوهر و ۳ دختر باشند اصل مسأله از چهار است و یک چهارم معادل یک سهم به شوهر داده می‌شود و ۳ سهم باقیمانده با فرض و رد به ۳ دختر هر دختر یک سهم داده می‌شود در این مثال باقیمانده از شوهر بر تعداد دختران قابل تقسیم است ولی اگر تعداد دختران ۵ باشند در آن صورت سهام بر رؤس منقسم نمی‌شود زیرا در بین سهام و رؤس تباین وجود دارد لذا عدد رؤس یعنی ۵ را در اصل مسأله یعنی عدد ۴ ضرب می‌کنیم که مسأله در ۲۰ تصحیح می‌شود، سپس یک سهم شوهر از اصل مسأله را در جزء السهم یعنی عدد ۵ ضرب می‌کنیم و حاصل‌ضرب که ۵ سهم است به شوهر داده می‌شود و ۳ سهم دختران از اصل مسأله را در جزء السهم یعنی عدد ۵ ضرب می‌کنیم و حاصل‌ضرب که عدد ۱۵ است به دختران به تعداد هر دختر سه سهم داده می‌شود که هر دختر از مصحح مسأله به اندازه‌ی سهام همه‌ی آنان از اصل مسأله را برداشت نموده است و اگر شخصی بمیرد و وارثین وی یک همسر و ۱۴ دختر باشند اصل مسله به اعتبار رد از ۸ خواهد بود آن معادل یک سهم به همسر داده می‌شود و ٧ سهم باقیمانده به دختران تعلق می‌گیرد اما معلوم است که ٧ بر ۱۴ منقسم نمی‌شود و چون ٧و۱۴ در هفت توافق دارند لذا ۱۴ یعنی عدد دو را در اصل مسأله ضرب می‌کنیم حاصل‌ضرب ۱۶ می‌شود و در آن مسأله تصحیح می‌گردد و یک سهم همسر در اصل مسأله را در جزء السهم یعنی عدد ۲ همان وفق ۱۴ ضرب می‌کنیم و حاصل‌ضرب یعنی عدد ۲ را به او می‌دهیم و ٧ سهم دختران از اصل مسأله را در جزء السهم ضرب می‌کنیم و حاصل‌ضرب که ۱۴ سهم است به دختران به مقدار هر دختر ۱ سهم داده می‌شود که این تک سهم برابر است با آنچه که برای وفق رؤس آنان در اصل مسأله وجود داشت. و اگر ارث اهل رد متفاوت بود. مسأله‌ی دیگری برای آنان قرار داده و بر آنان تقسیم می‌کنیم و اگر مسأله نیازمند تصحیح بود او را تصحیح می‌کنیم سپس در بین مسأله و سهام باقیمانده از یکی زوجین نظر می‌اندازیم اگر قابل انقسام بود مسأله آنان از مسأله‌ی یکی از زوجین تصحیح می‌شود مانند یک همسر و مادر و دو برادر مادری که مسأله‌ی همسر از ۴ است یک چهارم آن معادل ۱ سهم برای همسر است و ۳ سهم دیگر برای اهل رد و مسأله‌ی اهل رد از ۳ خواهد بود یک سهم برای مادر و دو سهم برای دو برادر مادری و باقیمانده بر مسأله‌ی اهل رد است پس مسأله‌ی اهل رد از همان مسأله‌ی همسر تصحیح می‌شود ولی اگر باقیمانده بر مسأله‌ی اهل رد تقسیم رد نشد در این صورت در بین سهام و مسأله‌ی اهل رد یا توافق وجود دارد یا تباین که در صورت توافق وفق مسأله‌ی رد و در صورت تباین تمام مسأله‌ی اهل رد را درمسأله‌ی احد الزوجین ضرب می‌کنیم پس حاصل‌ضرب هر چه باشد هردو مسأله در آن به تصحیح می‌رسد و بعد این نصیب احد الزوجین را در صورت تباین در تمام مسأله‌ی اهل رد و در صورت توافق در وفق مسأله‌ی اهل رد ضرب می‌کنیم حاصل‌ضرب هر چه باشد سهام احد الزوجین است و نصیب هریک از اهل رد را در صورت تباین در تمام باقیمانده از احد الزوجین و در صورت توافق در وفق باقیمانده ضرب کرده در این صورت حاصل هر چه باشد سهم آن وارث خواهد بود مثال توافق مانند اینکه وارثین یک همسر و دو مادر بزرگ و دو برادر مادری باشند مسأله‌ی همسر از ۴ است که آن معادل یک سهم برای همسر است و ۳ سهم باقی برای اهل رد و مسأله‌ی اهل رد در اصل از ۶ خواهد بود و به وسیله قانون رد به عدد ۳ باز می‌گردد یک سهم برای دو مادر بزرگ منظور می‌شود و ۲ سهم نیز برای دو برادر مادری، ولی یک سهم دو مادر بزرگ بر عدد رؤس آنان منقسم نمی‌شود بلکه هم انکسار دارد و هم تباین لذا عدد رؤس آنان که جزء السهم است در مسأله اهل رد یعنی عدد ۳ ضرب می‌شود و حاصل‌ضرب ۶ خواهد شد پس یک سهم دو مادر بزرگ از اصل مسأله را در جزء السهم یعنی عدد ۲ ضرب کرده در نتیجه دو سهم برای آنان حاصل می‌شود و دو سهم برادران را هم در جزء السهم ضرب می‌کنیم و آن‌ها نیز دارای چهار سهم می‌شوند و در بین سهام باقیمانده از احد الزوجین یعنی عدد ۳ و مسأله‌ی اهل رد توافق در ثلث وجود دارد لذا وفق مسأله‌ی اهل رد یعنی عدد ۲ در مسأله‌ی زوجه ضرب می‌شود و هردو مسأله در عدد ۸ تصحیح می‌شوند همسر که ۱ سهم داشت آن را در وفق مسأله‌ی اهل رد که عدد ۲ است ضرب می‌کنیم و به همین سبب ۲ سهم برای وی حاصل می‌شود و یک سهم هر مادربزرگ را در وفق سهام باقیمانده از زوجه برای اهل رد که عدد ۱ است ضرب می‌شود و یک سهم برای هریک حاصل می‌شود و ۲ سهم هریک از برادران را بار دیگر هم در وفق سهام نامبرده ضرب می‌کنیم که برای هریک از آن‌ها دو سهم حاصل می‌شود. و مثال تباین مانند اینکه وارثین شوهر و یک دختر و یک دختر پسر باشند مسأله‌ی شوهر از چهار است و آن معادل یک سهم را می‌گیرد و ۳ سهم برای اهل رد باقی می‌ماند و مسئله‌ی اهل رد نیز هم از ۴ در ست می‌شود.

دختر ۳ سهم و دختر پسر یک سهم را می‌بردند و در بین باقیمانده. از زوج یعنی عدد ۳ و مسأله‌ی اهل رد یعنی عدد چهار تباین وجود دارد لذا مسأله‌ی اهل رد را در مسأله‌ی زوج ضرب می‌کنیم و حاصل‌ضرب عدد ۱۶ خواهد شد و همان عدد اصل مسأله خواهد شد زوج دارای یک سهم بود که آن را در مسأله اهل ضرب می‌کند ۴ سهم برای وی حاصل می‌شود و دختر دارای ۳ سهم بود آن را در سهام باقیمانده ضرب می‌کنیم (٩=۳×۳) که ٩ سهم برای وی حاصل می‌شود و یک سهم دختر پسر را هم در سهام باقیمانده ضرب می‌کنیم (۳=۳×۱) که ۳ سهم برای وی حاصل می‌شود و بر این مسائل نظائر آن‌ها قیاس می‌شود.