زمینه
هر مسلمانی اعتقاد دارد که اوبخشی از امت اسلامی است، امت آخرین پیامآور. امتی که بر رضایت و خوشنودی به خداوندی پروردگار، و شریعت اسلام به عنوان روش و منهج زندگی وپیامبری محمد جاتفاقنظر دارند، امتی که سابقهی تاریخی درخشان چهارده قرنی دارد، و طلایهدار آن، حضرت ختمی مرتبت محمد جمیباشد و به دنبال ایشان اصحاب و تابعین و بزرگان علم و دین و ادب تا قیام قیامت پیشاهنگی امت را بر عهده گرفتهاند.
مؤمن در هرکجای این کرهی خاکی به گشت و گذار بپردازد.... غرب باشد یا شرق.... ازخاک و میهن اسلامی دور باشدودر تبعید بهسرببرد، یا در درون مرز باشد و تحت تعقیب...... هر چند در خاک و بوم کفر سکنی گزیده یا درهای آن مرز و بوم بر او بسته باشد.......از هر جنس و قبیلهای باشد.....به هر گروه و حزب و مؤسسهای مرتبط باشد.... در هرحال یقین ثابت و غیر متغیری دارد وآن اینکه از این امت اسلامی جدا نشده و در صف محکم آنها قرار گرفته است.
امتی که به ندای حیاتبخش محمد جلبیک گفته و بدو ایمان آورده و از نور هدایت ایشان تبعیت جسته و رسول جرا یاری کرده و ایشان را ارج نهادهاند.
امت آقا و سروری، که خداوند در مورد آنها در قرآن مقرر فرموده: «بهترین امتی هستند که به سود مردم برانگیخته شدهاند و به نیکی و معروف فرمان میدهند و از بدی و منکر نهی میکنند و به خداوند ایمان دارند».
امتی که وحی معصوم و خدشهناپذیر خداوند را نصبالعین و حاکم خود قرار داده، وحی که بر اساس نوید پروردگار تا قیام قیامت از هر گزندی مصون خواهد ماند.
امت دوستی و رحمت، که تمام پیروانش را یک جسد به شمار میآورد، امتی که اگر عضوی از آن به درد آید دیگر عضوها را قرار نمیماند، هر چند سرزمین و میهن و جنسیت و رنگ آنها مختلف باشد.
امت میانهرو و معتدلی که حرج و سختی را برداشته، و از افراط و تفریط در هر کاری بیزار است.
امت هدایتگری که مشعل هدایت را به دوش گرفته و آن را به سمع و نظر همهی جهانیان خواهد رساند، و در این راه از بذل جان و مال دریغ نمیورزد.
این ضعف و خسوف فکری عارض بر واقع امروز امت، هرگز مسلمین را ناامید نمیکند و مانع انتساب به امت و افتخار بدان نمیشود، چون میداند که این ضعف و کمرنگی عارضهای است که به کمرنگ شدن چنگ زدن به قرآن و سنت بر میگردد، این امت همان امتی است که برای ده قرن متمادی سیادت و رهبری جهان را به دست گرفته بود، و همچنین حقائق حیاتبخش وحی بیان قطعی دارند که آینده از آن اسلام است و بار دیگر اسلام، آقا و سرور جهان خواهد شد هر چند برای اهل باطل ناخوشایند باشد و مسخرهکنندگان بدین حقایق بخندند!! خوشبختانه دورنمایی از این حقیقت در این دوره از زمان در بیداری اسلامی مبارکی که در اقصی نقاط جهان موج میزند، نمایان و گسترده شده است.
خداوند منانأمیفرماید:
﴿هُوَ ٱلَّذِيٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِينِ ٱلۡحَقِّ لِيُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّينِ كُلِّهِۦۚ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِيدٗا٢٨﴾[الفتح: ۲۸].
«خدا است که پیغمبر خود را همراه با رهنمون و آئین راستین (اسلام بهسوی جملگی مردمان) روانه کرده است تا آن را بر همهی آئینها پیروز گرداند. کافی است که خدا گواه (این چنین سخن و مسألهای) باشد».
یا پیامبر جمیفرماید:
«لَيَبْلُغَنَّ هَذَا الأَمْرُ مَا بَلَغَ اللَّيْلُ وَالنَّهَارُ، وَلاَ يَتْرُكُ اللهُ بَيْتَ مَدَرٍ وَلاَ وَبَرٍ، إِلاَّ أَدْخَلَهُ اللهُ هَذَا الدِّينَ، بِعِزِّ عَزِيزٍ، أَوْ بِذُلِّ ذَلِيلٍ، عِزًّا يُعِزُّ اللهُ بِهِ الإِسْلاَمَ، وَذُلاًّ يُذِلُّ اللهُ بِهِ الْكُفْرَ».
«تا هر جا که شب و روز باشد این دین هم خواهد رفت، به گونهای که هیچ خانهای از چادر و سنگ و چوب باقی نمیماند مگر اینکه اسلام به درون آن میرود، عزیزان را عزیز و ذلیلان را ذلیل خواهد کرد، خداوند اهل اسلام را بدان عزیز و اهل کفر را ذلیل خواهد فرمود». [مام احمد و حاکم آن را روایت کردهاند].
یا در حدیث دیگری میفرماید:
«إِنَّ اللَّه قَدْ زَوَى لِي الْأَرْض، فَرَأَيْت مَشَارِقهَا وَمَغَارِبهَا، وَإِنَّ أُمَّتِي سَيَبْلُغُ مُلْكهَا مَا زُوِيَ لِي مِنْهَا».
«خداوند زمین را برای من جمع کرد، تا اینکه مشرق و مغرب آن را دیدم، امت من به آن زمینی که برایم جمع شده بود خواهند رسید».
بنابراین هر تلاشی که برای تجزیه و تقسیم امت اسلامی در عالم معاصر صورت میگیرد، خواه آنچه به دست دشمنان دین و شریعت خدا انجام میگیرد یاآنچه به دست جاسوسان و فرزندان این مرز و بوم، که به سوی کفر فرار کرده وفریب مکاید آنهاراخوردهاند، بیگمان اثر بر جا مانده از استعمار و عهد و پیمانهای ظالمانهی آن است، چنین وضعیتی بازگشت به جاهلیت روزگار قدیم را به تصویر میکشد که هرگز مؤمن نباید آن را بپذیرد و بدان افتخار کند چه رسد به اینکه آنرا اساس و بنیان دوستی و دشمنی خود قرار دهد!!.