آنچه هر مسلمان باید بداند

فهرست کتاب

حجیت سنت

حجیت سنت

به حجیت سنت رسول خدا جایمان داریم، و ایمان آوردن به آن را ضرورتی دینی می‏دانیم که اسلام بدون آن استوار نمی‏شود، این حقیقت به حدی آشکار و بدیهی است که شایسته نیست کسی در آن توقف کند یا در مورد آن به مناقشه و منازعه بپردازد.

امت اسلامی اجماع دارند که رسول خدا جدر ابلاغ پیام خدا معصوم است و هرگز مرتکب گناه و اشتباه نمی‏شود، بنابراین هر خبر صادقی که از طرف رسول به ما رسیده باشد دستور و فرمان خداست و نمی توان از آن سر باز زد و باید بدان تمسک جست.

خداوند می‏فرماید:

﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ ٤[انجم: ۳-۴].

«و از روی هوا و هوس سخن نمی‌گوید. آن (چیزی که با خود آورده است و با شما در میان نهاده است) جز وحی و پیامی نیست که (از سوی خدا بدو) وحی و پیام می‌گردد». ‏

همچنین می‏فرماید:

﴿وَلَوۡ تَقَوَّلَ عَلَيۡنَا بَعۡضَ ٱلۡأَقَاوِيلِ ٤٤ لَأَخَذۡنَا مِنۡهُ بِٱلۡيَمِينِ ٤٥ ثُمَّ لَقَطَعۡنَا مِنۡهُ ٱلۡوَتِينَ ٤٦ فَمَا مِنكُم مِّنۡ أَحَدٍ عَنۡهُ حَٰجِزِينَ ٤٧[الحاقة: ۴۴-۴۷].

«اگر پیغمبر پاره‌ای سخنان را به دروغ بر ما می‌بست.‏ ما دست راست او را می‌گرفتیم.‏ سپس رگ دلش را پاره می‌کردیم. و کسی از شما نمی‌توانست مانع (این کار ما درباره‏ی) او شود (و مرگ را از او باز دارد)». ‏‏

‏رسول خدا جمردم را به پیروی از سنت خود تشویق می‏کرد و به امت هشدار می‏داد که با آن مخالفت نورزند، اصحاب نیز در امتثال سنت ایشان کمر همت بستند، و در همه‏ی کردار و گفتار و تقریرات از او پیروی کردند، در این عمل هم راه صواب را پیمودند چون وحی خدا نازل می‏شد و آنها هم بر آن کار بودند و خداوند به روش و منهج آنها اقرار فرمود، هر سکوتی از طرف خداوند در دوران نزول وحی به مثابه‏ی حجیت است.

خداوند می‏فرماید:

﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣١[آل عمران: ۳۱].

‏«بگو: اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید، و خداوند آمرزنده‏ی مهربان است». ‏

پیامبر می‏فرماید:

«فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي». [مسلم و بخاری].

«هر کس به سنت من پشت کند از امت من نیست».

خداوند به ایمان به فرستاده‏اش امر فرموده، و اطاعتش را بر جهانیان واجب گردانیده است، و این مقتضی عصمت پیامبر و هر آنچه از او سر می‏زند می‏باشد.

خداوندأمی‏فرماید:

﴿فَ‍َٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَٱلنُّورِ ٱلَّذِيٓ أَنزَلۡنَاۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٞ ٨[التغابن: ۸].

‏ایمان بیاورید به خدا و پیغمبرش و نوری که (قرآن نام دارد و آن را برای روشن کردن راه سعادت دنیا و آخرت شما انسانها) نازل کرده‌ایم. خداوند کاملاً آگاه از هر آن چیزی است که انجام می‌دهید. ‏

در آیه‏ی دیگری می‏فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَوَلَّوۡاْ عَنۡهُ وَأَنتُمۡ تَسۡمَعُونَ ٢٠ وَلَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ قَالُواْ سَمِعۡنَا وَهُمۡ لَا يَسۡمَعُونَ ٢١[الأنفال: ۲۰-۲۱].

«ای مؤمنان! از خدا و پیغمبرش فرمانبرداری کنید، و از پیغمبر روگردان نشوید، در حالی که شما (آیات قرآن را) می‌شنوید (و می‌بینید که آشکارا امر به وجوب اطاعت از او می‌کنند).‏ و مانند کسانی نباشید که می‌گفتند: شنیدیم (امّا در گوش نگرفتیم)، و حال آن که آنان نمی‌شنوند (چون به دنبال آن نمی‌روند)». ‏

و می‏فرماید:

﴿قُلۡ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡكَٰفِرِينَ ٣٢[آل عمران: ۳۲].

«بگو: از خدا و از پیغمبر اطاعت و فرمانبرداری کنید، و اگر سرپیچی کنند (ایشان به خدا و پیغمبر ایمان ندارند و کافرند و) خداوند کافران را دوست نمی‌دارد». ‏

﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ[الحشر: ۷].

«چیزهایی را که پیغمبر برای شما (از احکام الهی) آورده است اجرا کنید، و از چیزهایی که شما را از آن بازداشته است، دست بکشید».

پیامبر- که از هر دروغی معصوم است_ خبر داده که خداوند قرآن و نمونه‏ی آنرا بر ایشان نازل فرموده است، و هر چیزی که بیان می‏فرماید یا تشریع می‏نماید از سوی خدای بزرگ به او وحی می‏شود، و اینکه پیروی از ایشان پیروی از خداوند است و نافرمانی ایشان سر باز زدن از دستور خداوند می‏باشد.

از مقداد بن‏ معد‏ یکرب روایت شده است که پیامبر جفرمود:

«أَلَا إِنِّي أُوتِيتُ الْكِتَابَ وَمِثْلَهُ مَعَهُ ألَا يُوشِكُ رَجُلٌ شَبْعَان عَلَى أَرِيكَتِهِ يَقُولُ: عَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَمَا وَجَدْتُمْ فِيهِ مِنْ حَلَالٍ فَأَحِلُّوهُ وَمَا وَجَدْتُمْ فِيهِ مِنْ حَرَامٍ فَحَرِّمُوهُ، وَإنَّ ما حَرَّمَ رَسولُ‏اللهِ جکَما حَرَّمَ الله». [احمد و ترمذی و ابو داود].

«هان اگاه باشید که قرآن و نمونه‏ی آن به من داده شده است، نزدیک است اینکه مردی بر روی تختش بنشیند و بگوید: مواظب قرآن باشید، حلالش را حلال و حرامش را حرام بدانید، و آگاه باشید آنچه رسول حرام می‏کند همانند آن چیزی است که خدا حرام می‏کند».

از عرباض بن ساریه روایت شده که رسول خدا جدر میان ما برخاست و آنگاه فرمود:

«ايَحْسَبُ أَحَدُكُمْ مُتَّكِئًا عَلَى أَرِيكَتِهِ قَدْ يَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يُحَرِّمْ شَيْئًا إِلَّا مَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ أَلَا وَإِنِّي وَاللَّهِ قَدْ وَعَظْتُ وَأَمَرْتُ وَنَهَيْتُ عَنْ أَشْيَاءَ إِنَّهَا لَمِثْلُ الْقُرْآنِ أَوْ أَكْثَرُ» [ابو داود].

«آیا کسی از شما که بر روی صندلی قدرت نشسته گمان می‏کند خداوند چیزی را غیر از آنچه در قرآن حرام شده، حرام نکرده است؟، آگاه باشید که من مانند قرآن یا بیشتر از آن امر و نهی کرده‏ام و مردم را موعظه داده‏ام».

یا حدیث:

«مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ» [مسلم و بخاری].

«هرکس از من پیروی کند در حقیقت از خدا پیروی کرده و هر کس مرا نافرمانی کند در حقیقت خدا را نافرمانی کرده است».

یکی دیگر از دلایل دال بر حجیت سنت، عدم امکان عمل کردن به قرآن در بعضی مواقع است، چون قرآن بعضی احکام را مجمل بیان کرده است که برای اجرای آنها باید از سنت امداد و یاری بجوییم، مثلاً خداوند می‏فرماید: ﴿وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَتنها می‏توان از این آیه وجوب نماز و زکات را استنباط کرد اما چگونگی ادای نماز، اوقات آن، تعداد رکعات نماز و اینکه بر چه کسانی واجب است، همچنین ماهیت زکات، اموالی که زکات در آنها واجب است، حد نصاب، مقادیر و شرطهای وجوب آن، هیچ راهی برای شناختن آنها غیر از سنت وجود ندارد.

سرمشقی نیکو

ایمان داریم که الگوی نیکوی این امت حضرت ختمی مرتبت جاست، و سنت او بر هر سنت و روش دیگری حاکم است، و اگر سنت ایشان به صحت رسید سخن هیچکس را یارای مقابله با آن نیست.

خداوند می‏فرماید:

﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن كَانَ يَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَكَرَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا ٢١[الأحزاب: ۲۱].

‏ سرمشق و الگوی زیبایی در (شیوه‏ی پندار و گفتار و کردار) پیغمبر خدا برای شما است. برای کسانی که (دارای سه ویژگی باشند:) امید به خدا داشته، و جویای قیامت باشند، و خدای را بسیار یاد کنند. ‏

در آیه‏ی دیگر پیروی و اتباع از پیامبر عزیز را نشانه و علامت محبت خداوند قرار داده است.

﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣١[آل عمران: ۳۱].

«بگو: اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید، و خداوند آمرزنده‏ی مهربان است». ‏

در آیه‏ی دیگر به مخالفت با او هشدار داده است و به مخالفین او وعده‏ی فتنه و عذاب دردناک می‏دهد، خداوند می‏فرماید: ﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ ٦٣[النور: ۶۳].

«آنان که با فرمان او مخالفت می‌کنند، باید از این بترسند که بلایی (در برابر عصیانی که می‌ورزند) گریبانگیرشان گردد، یا این که عذاب دردناکی دچارشان شود (اعم از قحطی و زلزله و دیگر مصایب دنیوی، و دوزخ و دیگر شکنجه‌های اخروی)».

فقهای بزرگ اسلامی این حقیقت را درک کرده‏اند و هرگز فقه خود را به مثابه‏ی وحی قرار نداده‏اند تا از خطا و اشتباه مصون باشد و عصمت را به اجتهادات خود نسبت نداده‏اند، و هرگز سخنی خلاف حدیث صحیح بر زبان نرانده‏اند، هر کدام از بزرگان علم در این مورد بیانات گوهرباری دارند که در هر عصر و زمان و مکانی قابل تدبر و تأمل هستند.

ابن عباسسمی‏فرماید: اگر من بگویم خدا و رسول چنان فرموده‏اند و شما بگویید ابوبکر و عمر چنین می‏گویند، امکان دارد که از آسمان بر شما سنگ ببارد.

ابوحنیفه می‏فرماید: این فتوا رأی و دیدگاه ماست که از آن بهتر نمی‏دانیم و نمی‏توانیم بگوییم، اگر سخنی بهتر از آن از سوی فردی روایت شود، سخن او از دیدگاه ما بهتر است.

به ابوحنیفه گفتند: این چیزی که بدان فتوا داده‏اید، حقیقت دارد و هیچ شک و گمانی در آن نیست؟ فرمود: به خدا سوگند نمی‏دانم، شاید به گونه‏ای باشد که در بطلان آن شکی نباشد!....

زفر می‏گوید: ما در حالی که همراه ابویوسف و محمد بن حسن بودیم و از ابوحنیفه علم می‏آموختیم با وی مخالفت می‏کردیم، روزی به ابو یوسف گفت: ای یعقوب، وای به حالت! هر چه از من می‏شنوی ننویس، چون امروز چیزی می‏گویم و فردا از آن پشیمان می‏شوم، و روز بعد شاید از دومی هم پشیمان شوم.

امام مالک می‏فرماید: هر انسانی بعضی از سخنانش پذیرفته می‏شود و بعضی دیگر رد می‏گردد مگر کلام رسول خدا جکه کاملاً پذیرفته می‏شود.

دوباره می‏فرماید: هیچ چیزی به اندازه‏ی حکم صادر کردن و جواب دادن در مورد حلال و حرام بر دوش من سنگینی نمی‏کند چون پاسخ در مورد حکم خداست، من بزرگان علم و فقاهت دیار خود را دیده‏ام، همه‏ی آنها، مرگ را بر جواب مسئله ترجیح می‏دادند، اما در این دوران مردم با آرزو فتوا صادر می‏کنند، اگر به آینده فکر می‏کردند و عاقبت‏اندیش می‏بودند هرگز دست به چنین کاری نمی‏زدند.

ربیع بن سلیمان می‏گوید: در مورد سخن فردی که از شافعی پرسیده و گفته بود: از رسول خدا چنین و چنان روایت شده است، ای ابوعبدالله تو در مورد آن چه می‏گویی؟ شنیدم که شافعی پریشان شد و صورتش قرمز گشت و گفت: چه زمینی مرا جای می‏دهد و چه آسمانی بر من سایه می‏اندازد اگر از رسول خدا چیزی روایت شود و من خلاف آن فتوا بدهم، بله سخن حضرت رسول را بر سر و چشم می‏گذارم.

ربیع می‏گوید: از شافعی شنیدم که می‏گفت هر انسانی سخن پیامبر را فراموش می‏کند یا حدیثی به گوش او نمی‏خورد و از آن بی‏آگاه است، هرگاه من سخنی گفتم یا اصلی را تدوین کردم، اما خلاف آن از حضرت روایت شد، سخن مرا رها کنید و به کلام پیامبر جبچسبید. چند بار این سخن را تکرار کرد.

بیهقی و حاکم از شافعی روایت کرده‏اند که فرمود: هر حدیثی که به صحت برسد مذهب من هم مطابق همان حدیث است.

و به روایتی فرمود: اگر سخن من خلاف کلام حضرت بود، سخنم را به دیوار بکوبید.

روزی به مزنی گفت: ای اباابراهیم، در هر سخنی از من تقلید نکن، بلکه خوب فکر کن. چون موضوع، موضوع دین است.

امام احمد می‏فرماید: هیچ انسانی نمی‏تواند در مقابل کلام خدا و رسول سخن بگوید.

در جایی دیگر به مردی می‏گوید: نه مقلد من باش و نه مالک و اوزاعی و نخعی و دیگران، بلکه مانند آنها احکام را از کتاب خدا و سنت رسول خدا استخراج کن.