حجیت سنت
به حجیت سنت رسول خدا جایمان داریم، و ایمان آوردن به آن را ضرورتی دینی میدانیم که اسلام بدون آن استوار نمیشود، این حقیقت به حدی آشکار و بدیهی است که شایسته نیست کسی در آن توقف کند یا در مورد آن به مناقشه و منازعه بپردازد.
امت اسلامی اجماع دارند که رسول خدا جدر ابلاغ پیام خدا معصوم است و هرگز مرتکب گناه و اشتباه نمیشود، بنابراین هر خبر صادقی که از طرف رسول به ما رسیده باشد دستور و فرمان خداست و نمی توان از آن سر باز زد و باید بدان تمسک جست.
خداوند میفرماید:
﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ ٣ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ ٤﴾[انجم: ۳-۴].
«و از روی هوا و هوس سخن نمیگوید. آن (چیزی که با خود آورده است و با شما در میان نهاده است) جز وحی و پیامی نیست که (از سوی خدا بدو) وحی و پیام میگردد».
همچنین میفرماید:
﴿وَلَوۡ تَقَوَّلَ عَلَيۡنَا بَعۡضَ ٱلۡأَقَاوِيلِ ٤٤ لَأَخَذۡنَا مِنۡهُ بِٱلۡيَمِينِ ٤٥ ثُمَّ لَقَطَعۡنَا مِنۡهُ ٱلۡوَتِينَ ٤٦ فَمَا مِنكُم مِّنۡ أَحَدٍ عَنۡهُ حَٰجِزِينَ ٤٧﴾[الحاقة: ۴۴-۴۷].
«اگر پیغمبر پارهای سخنان را به دروغ بر ما میبست. ما دست راست او را میگرفتیم. سپس رگ دلش را پاره میکردیم. و کسی از شما نمیتوانست مانع (این کار ما دربارهی) او شود (و مرگ را از او باز دارد)».
رسول خدا جمردم را به پیروی از سنت خود تشویق میکرد و به امت هشدار میداد که با آن مخالفت نورزند، اصحاب نیز در امتثال سنت ایشان کمر همت بستند، و در همهی کردار و گفتار و تقریرات از او پیروی کردند، در این عمل هم راه صواب را پیمودند چون وحی خدا نازل میشد و آنها هم بر آن کار بودند و خداوند به روش و منهج آنها اقرار فرمود، هر سکوتی از طرف خداوند در دوران نزول وحی به مثابهی حجیت است.
خداوند میفرماید:
﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣١﴾[آل عمران: ۳۱].
«بگو: اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید، و خداوند آمرزندهی مهربان است».
پیامبر میفرماید:
«فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي». [مسلم و بخاری].
«هر کس به سنت من پشت کند از امت من نیست».
خداوند به ایمان به فرستادهاش امر فرموده، و اطاعتش را بر جهانیان واجب گردانیده است، و این مقتضی عصمت پیامبر و هر آنچه از او سر میزند میباشد.
خداوندأمیفرماید:
﴿فََٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَٱلنُّورِ ٱلَّذِيٓ أَنزَلۡنَاۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٞ ٨﴾[التغابن: ۸].
ایمان بیاورید به خدا و پیغمبرش و نوری که (قرآن نام دارد و آن را برای روشن کردن راه سعادت دنیا و آخرت شما انسانها) نازل کردهایم. خداوند کاملاً آگاه از هر آن چیزی است که انجام میدهید.
در آیهی دیگری میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَوَلَّوۡاْ عَنۡهُ وَأَنتُمۡ تَسۡمَعُونَ ٢٠ وَلَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ قَالُواْ سَمِعۡنَا وَهُمۡ لَا يَسۡمَعُونَ ٢١﴾[الأنفال: ۲۰-۲۱].
«ای مؤمنان! از خدا و پیغمبرش فرمانبرداری کنید، و از پیغمبر روگردان نشوید، در حالی که شما (آیات قرآن را) میشنوید (و میبینید که آشکارا امر به وجوب اطاعت از او میکنند). و مانند کسانی نباشید که میگفتند: شنیدیم (امّا در گوش نگرفتیم)، و حال آن که آنان نمیشنوند (چون به دنبال آن نمیروند)».
و میفرماید:
﴿قُلۡ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡكَٰفِرِينَ ٣٢﴾[آل عمران: ۳۲].
«بگو: از خدا و از پیغمبر اطاعت و فرمانبرداری کنید، و اگر سرپیچی کنند (ایشان به خدا و پیغمبر ایمان ندارند و کافرند و) خداوند کافران را دوست نمیدارد».
﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ﴾[الحشر: ۷].
«چیزهایی را که پیغمبر برای شما (از احکام الهی) آورده است اجرا کنید، و از چیزهایی که شما را از آن بازداشته است، دست بکشید».
پیامبر- که از هر دروغی معصوم است_ خبر داده که خداوند قرآن و نمونهی آنرا بر ایشان نازل فرموده است، و هر چیزی که بیان میفرماید یا تشریع مینماید از سوی خدای بزرگ به او وحی میشود، و اینکه پیروی از ایشان پیروی از خداوند است و نافرمانی ایشان سر باز زدن از دستور خداوند میباشد.
از مقداد بن معد یکرب روایت شده است که پیامبر جفرمود:
«أَلَا إِنِّي أُوتِيتُ الْكِتَابَ وَمِثْلَهُ مَعَهُ ألَا يُوشِكُ رَجُلٌ شَبْعَان عَلَى أَرِيكَتِهِ يَقُولُ: عَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَمَا وَجَدْتُمْ فِيهِ مِنْ حَلَالٍ فَأَحِلُّوهُ وَمَا وَجَدْتُمْ فِيهِ مِنْ حَرَامٍ فَحَرِّمُوهُ، وَإنَّ ما حَرَّمَ رَسولُاللهِ جکَما حَرَّمَ الله». [احمد و ترمذی و ابو داود].
«هان اگاه باشید که قرآن و نمونهی آن به من داده شده است، نزدیک است اینکه مردی بر روی تختش بنشیند و بگوید: مواظب قرآن باشید، حلالش را حلال و حرامش را حرام بدانید، و آگاه باشید آنچه رسول حرام میکند همانند آن چیزی است که خدا حرام میکند».
از عرباض بن ساریه روایت شده که رسول خدا جدر میان ما برخاست و آنگاه فرمود:
«ايَحْسَبُ أَحَدُكُمْ مُتَّكِئًا عَلَى أَرِيكَتِهِ قَدْ يَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يُحَرِّمْ شَيْئًا إِلَّا مَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ أَلَا وَإِنِّي وَاللَّهِ قَدْ وَعَظْتُ وَأَمَرْتُ وَنَهَيْتُ عَنْ أَشْيَاءَ إِنَّهَا لَمِثْلُ الْقُرْآنِ أَوْ أَكْثَرُ» [ابو داود].
«آیا کسی از شما که بر روی صندلی قدرت نشسته گمان میکند خداوند چیزی را غیر از آنچه در قرآن حرام شده، حرام نکرده است؟، آگاه باشید که من مانند قرآن یا بیشتر از آن امر و نهی کردهام و مردم را موعظه دادهام».
یا حدیث:
«مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ» [مسلم و بخاری].
«هرکس از من پیروی کند در حقیقت از خدا پیروی کرده و هر کس مرا نافرمانی کند در حقیقت خدا را نافرمانی کرده است».
یکی دیگر از دلایل دال بر حجیت سنت، عدم امکان عمل کردن به قرآن در بعضی مواقع است، چون قرآن بعضی احکام را مجمل بیان کرده است که برای اجرای آنها باید از سنت امداد و یاری بجوییم، مثلاً خداوند میفرماید: ﴿وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّكَوٰةَ﴾تنها میتوان از این آیه وجوب نماز و زکات را استنباط کرد اما چگونگی ادای نماز، اوقات آن، تعداد رکعات نماز و اینکه بر چه کسانی واجب است، همچنین ماهیت زکات، اموالی که زکات در آنها واجب است، حد نصاب، مقادیر و شرطهای وجوب آن، هیچ راهی برای شناختن آنها غیر از سنت وجود ندارد.
سرمشقی نیکو
ایمان داریم که الگوی نیکوی این امت حضرت ختمی مرتبت جاست، و سنت او بر هر سنت و روش دیگری حاکم است، و اگر سنت ایشان به صحت رسید سخن هیچکس را یارای مقابله با آن نیست.
خداوند میفرماید:
﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن كَانَ يَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَكَرَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا ٢١﴾[الأحزاب: ۲۱].
سرمشق و الگوی زیبایی در (شیوهی پندار و گفتار و کردار) پیغمبر خدا برای شما است. برای کسانی که (دارای سه ویژگی باشند:) امید به خدا داشته، و جویای قیامت باشند، و خدای را بسیار یاد کنند.
در آیهی دیگر پیروی و اتباع از پیامبر عزیز را نشانه و علامت محبت خداوند قرار داده است.
﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣١﴾[آل عمران: ۳۱].
«بگو: اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید، و خداوند آمرزندهی مهربان است».
در آیهی دیگر به مخالفت با او هشدار داده است و به مخالفین او وعدهی فتنه و عذاب دردناک میدهد، خداوند میفرماید: ﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ ٦٣﴾[النور: ۶۳].
«آنان که با فرمان او مخالفت میکنند، باید از این بترسند که بلایی (در برابر عصیانی که میورزند) گریبانگیرشان گردد، یا این که عذاب دردناکی دچارشان شود (اعم از قحطی و زلزله و دیگر مصایب دنیوی، و دوزخ و دیگر شکنجههای اخروی)».
فقهای بزرگ اسلامی این حقیقت را درک کردهاند و هرگز فقه خود را به مثابهی وحی قرار ندادهاند تا از خطا و اشتباه مصون باشد و عصمت را به اجتهادات خود نسبت ندادهاند، و هرگز سخنی خلاف حدیث صحیح بر زبان نراندهاند، هر کدام از بزرگان علم در این مورد بیانات گوهرباری دارند که در هر عصر و زمان و مکانی قابل تدبر و تأمل هستند.
ابن عباسسمیفرماید: اگر من بگویم خدا و رسول چنان فرمودهاند و شما بگویید ابوبکر و عمر چنین میگویند، امکان دارد که از آسمان بر شما سنگ ببارد.
ابوحنیفه میفرماید: این فتوا رأی و دیدگاه ماست که از آن بهتر نمیدانیم و نمیتوانیم بگوییم، اگر سخنی بهتر از آن از سوی فردی روایت شود، سخن او از دیدگاه ما بهتر است.
به ابوحنیفه گفتند: این چیزی که بدان فتوا دادهاید، حقیقت دارد و هیچ شک و گمانی در آن نیست؟ فرمود: به خدا سوگند نمیدانم، شاید به گونهای باشد که در بطلان آن شکی نباشد!....
زفر میگوید: ما در حالی که همراه ابویوسف و محمد بن حسن بودیم و از ابوحنیفه علم میآموختیم با وی مخالفت میکردیم، روزی به ابو یوسف گفت: ای یعقوب، وای به حالت! هر چه از من میشنوی ننویس، چون امروز چیزی میگویم و فردا از آن پشیمان میشوم، و روز بعد شاید از دومی هم پشیمان شوم.
امام مالک میفرماید: هر انسانی بعضی از سخنانش پذیرفته میشود و بعضی دیگر رد میگردد مگر کلام رسول خدا جکه کاملاً پذیرفته میشود.
دوباره میفرماید: هیچ چیزی به اندازهی حکم صادر کردن و جواب دادن در مورد حلال و حرام بر دوش من سنگینی نمیکند چون پاسخ در مورد حکم خداست، من بزرگان علم و فقاهت دیار خود را دیدهام، همهی آنها، مرگ را بر جواب مسئله ترجیح میدادند، اما در این دوران مردم با آرزو فتوا صادر میکنند، اگر به آینده فکر میکردند و عاقبتاندیش میبودند هرگز دست به چنین کاری نمیزدند.
ربیع بن سلیمان میگوید: در مورد سخن فردی که از شافعی پرسیده و گفته بود: از رسول خدا چنین و چنان روایت شده است، ای ابوعبدالله تو در مورد آن چه میگویی؟ شنیدم که شافعی پریشان شد و صورتش قرمز گشت و گفت: چه زمینی مرا جای میدهد و چه آسمانی بر من سایه میاندازد اگر از رسول خدا چیزی روایت شود و من خلاف آن فتوا بدهم، بله سخن حضرت رسول را بر سر و چشم میگذارم.
ربیع میگوید: از شافعی شنیدم که میگفت هر انسانی سخن پیامبر را فراموش میکند یا حدیثی به گوش او نمیخورد و از آن بیآگاه است، هرگاه من سخنی گفتم یا اصلی را تدوین کردم، اما خلاف آن از حضرت روایت شد، سخن مرا رها کنید و به کلام پیامبر جبچسبید. چند بار این سخن را تکرار کرد.
بیهقی و حاکم از شافعی روایت کردهاند که فرمود: هر حدیثی که به صحت برسد مذهب من هم مطابق همان حدیث است.
و به روایتی فرمود: اگر سخن من خلاف کلام حضرت بود، سخنم را به دیوار بکوبید.
روزی به مزنی گفت: ای اباابراهیم، در هر سخنی از من تقلید نکن، بلکه خوب فکر کن. چون موضوع، موضوع دین است.
امام احمد میفرماید: هیچ انسانی نمیتواند در مقابل کلام خدا و رسول سخن بگوید.
در جایی دیگر به مردی میگوید: نه مقلد من باش و نه مالک و اوزاعی و نخعی و دیگران، بلکه مانند آنها احکام را از کتاب خدا و سنت رسول خدا استخراج کن.