تابشی از قرآن - ترجمه و تفسیر قرآن کریم - جلد دوم

سورۀ أنعام مکی و دارای ۱۶۵ آیه می‌باشد

سورۀ أنعام مکی و دارای ۱۶۵ آیه می‌باشد

سورة الأنعام (مكية وهي مائة وخمس وستون آية)

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ

﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَجَعَلَ ٱلظُّلُمَٰتِ وَٱلنُّورَۖ ثُمَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡ يَعۡدِلُونَ ١ هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٖ ثُمَّ قَضَىٰٓ أَجَلٗاۖ وَأَجَلٞ مُّسَمًّى عِندَهُۥۖ ثُمَّ أَنتُمۡ تَمۡتَرُونَ ٢ وَهُوَ ٱللَّهُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَفِي ٱلۡأَرۡضِ يَعۡلَمُ سِرَّكُمۡ وَجَهۡرَكُمۡ وَيَعۡلَمُ مَا تَكۡسِبُونَ ٣[الأنعام: ۱-۳]

ترجمه: به نام خدای رحمن رحیم. ستایش مخصوص آن خدایی‌است که آسمانها و زمین را آفرید و قرارداد تاریکی‌ها و روشنی را، سپس آنان که کافرند دیگران را به پروردگارشان برابر می‌گیرند(۱) و او خدایی است که آفرید شما را از گِل، سپس مقرّر کرد اجلی را و مدت نامبرده شده نزد اوست، سپس شما شک می‌آورید (۲) و اوست خدای در آسمانها و در زمین، می‌داند پنهانی و آشکار شما را و می‌داند آنچه کسب می‌کنید.(۳)

نکات: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِجملۀ خبریّه است که حضرت حق حمد کرده ذات خود را و «الف و لام» آن برای استغراق است یعنی جمیع ستایشها لایق ذات اوست و چون ﴿ٱلظُّلُمَٰتِرا جمع آورده می‌توان گفت: ظلمت بیش از نور است چنانچه راه باطل زیاد و راه حق یکی است. و مقصود از جملۀ: ﴿خَلَقَكُم مِّن طِينٖاین است که شما را از نباتاتی که از خاک ایجاد شده تبدیل به نطفه نمود و نطفه را تبدیل به بشر نمود.

﴿وَمَا تَأۡتِيهِم مِّنۡ ءَايَةٖ مِّنۡ ءَايَٰتِ رَبِّهِمۡ إِلَّا كَانُواْ عَنۡهَا مُعۡرِضِينَ ٤ فَقَدۡ كَذَّبُواْ بِٱلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُمۡ فَسَوۡفَ يَأۡتِيهِمۡ أَنۢبَٰٓؤُاْ مَا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ ٥ أَلَمۡ يَرَوۡاْ كَمۡ أَهۡلَكۡنَا مِن قَبۡلِهِم مِّن قَرۡنٖ مَّكَّنَّٰهُمۡ فِي ٱلۡأَرۡضِ مَا لَمۡ نُمَكِّن لَّكُمۡ وَأَرۡسَلۡنَا ٱلسَّمَآءَ عَلَيۡهِم مِّدۡرَارٗا وَجَعَلۡنَا ٱلۡأَنۡهَٰرَ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهِمۡ فَأَهۡلَكۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡ وَأَنشَأۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِمۡ قَرۡنًا ءَاخَرِينَ ٦[الأنعام: ۴-۶]

ترجمه: و نیامد ایشان را نشانه‌ای از نشانه‌های پروردگارشان مگر اینکه ایشان به عادت خود از آن معرِض بودند(۴) پس به تحقیق حق را زمانیکه برای ایشان آمد تکذیب کردند، پس به همین زودی اخبار آنچه به حسب عادت به آن استهزاء می‌کردند به آنان خواهد آمد (۵) آیا ندیدند چه بسیار از امت‌ها را که پیش از ایشان بود هلاکشان کردیم، ایشان را تمکّن داده بودیم در زمین آن مقدار که شما را تمکن ندادیم و فرستادیم از آسمان بر ایشان باران پی‌در پی و نهرهایی را از زیر ایشان جاری قرار دادیم پس به واسطۀ گناهانشان هلاکشان کردیم و پس از ایشان ایجاد کردیم امت دیگری را.(۶)

نکات: جملۀ: ﴿...ءَايَٰتِ رَبِّهِمۡ...ممکن است آیات قرآن و تشریعی باشد و ممکن است معجزه و آیات تکوینی باشد و مقصود از کلمۀ: أنباء ما کانوا، نتیجۀ آن خبرهاست که به ایشان وعده داده شده که در قیامت ظاهر می‌شود.

﴿وَلَوۡ نَزَّلۡنَا عَلَيۡكَ كِتَٰبٗا فِي قِرۡطَاسٖ فَلَمَسُوهُ بِأَيۡدِيهِمۡ لَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِينٞ ٧ وَقَالُواْ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَيۡهِ مَلَكٞۖ وَلَوۡ أَنزَلۡنَا مَلَكٗا لَّقُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ ثُمَّ لَا يُنظَرُونَ ٨ وَلَوۡ جَعَلۡنَٰهُ مَلَكٗا لَّجَعَلۡنَٰهُ رَجُلٗا وَلَلَبَسۡنَا عَلَيۡهِم مَّا يَلۡبِسُونَ ٩ وَلَقَدِ ٱسۡتُهۡزِئَ بِرُسُلٖ مِّن قَبۡلِكَ فَحَاقَ بِٱلَّذِينَ سَخِرُواْ مِنۡهُم مَّا كَانُواْ بِهِۦ يَسۡتَهۡزِءُونَ ١٠ [الأنعام: ۷-۱۰]

ترجمه: و اگر کتابی نازل کنیم بر تو در کاغذی که به دست‌های خودشان لمس کنند هر آینه کافران بگویند که نیست این مگر سحر آشکار(۷) و گفتند چرا بر او ملکی نازل نشده و اگر ما ملکی نازل کرده بودیم کار گذشته بود سپس مهلت داده نمی‌شدند(۸) و اگر او را ملکی قرار دهیم البتّه او را به ‌صورت مردی قرار دهیم و شبهه‌ای که می‌داشتند بر جای می‌گذاشتیم(۹) و به تحقیق به پیامبرانی یپش از تو استهزاء شده پس به استهزاءکنندگانِ ایشان وارد شد آنچه به آن استهزاء می‌کردند.(۱۰)

نکات: عدّه‌ای از مشرکین می‌گفتند: یا محمّد، ما به تو ایمان نمی‌آوریم مگر اینکه از طرف خدا برای ما نوشته بیاید به همراهی چهار فرشته که شهادت بدهند که آن نوشته از طرف خداست و تو رسول اویی، خدا می‌فرماید: ما اگر خواستۀ ایشان را انجام دهیم خواهند گفت: این سحر است. عدۀ دیگر گفتند: چرا بر او فرشته‌ای نازل نمی‌شود که ما آن را ببینیم؟ حق‌تعالی فرموده اگر ملکی نازل کنیم که ایشان ببینند دیگر عذری پذیرفته نخواهد شد برای کفر ایشان و عذاب نازل خواهد شد و به اضافه ملک که جسم مرئی نیست و اگر ملکی را بر ایشان مجسم کنیم باز بر ضعفای خود اشتباه کاری خواهند نمود که این ملَک نیست بلکه این بشری است، خدا برای دلداری رسول خود می‌فرماید: به سایر انبیاء نیز استهزاء و اشکال‌تراشی می‌کردند ولی عاقبت، عذاب خدایی همان مستهزئین را فرا گرفت.

﴿قُلۡ سِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ ثُمَّ ٱنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُكَذِّبِينَ ١١ قُل لِّمَن مَّا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ قُل لِّلَّهِۚ كَتَبَ عَلَىٰ نَفۡسِهِ ٱلرَّحۡمَةَۚ لَيَجۡمَعَنَّكُمۡ إِلَىٰ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ لَا رَيۡبَ فِيهِۚ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ ١٢ ۞وَلَهُۥ مَا سَكَنَ فِي ٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ١٣ قُلۡ أَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيّٗا فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَهُوَ يُطۡعِمُ وَلَا يُطۡعَمُۗ قُلۡ إِنِّيٓ أُمِرۡتُ أَنۡ أَكُونَ أَوَّلَ مَنۡ أَسۡلَمَۖ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ١٤ قُلۡ إِنِّيٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَيۡتُ رَبِّي عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ ١٥[الأنعام: ۱۱-۱۵]

ترجمه: بگو در زمین سیر کنید سپس نظر کنید چگونه شد عاقبت تکذیب‌ کنندگان(۱۱) بگو ملک کیست آنچه در آسمانها و زمین است بگو مُلک خداست، خدا بر خود حتم نموده رحمت را، البتّه روز قیامت که در آن شکی نیست شما را جمع می‌کند، کسانی که ایمان نمی‌آورند به جان خودشان ضرر زده و زیان کرده‌اند(۱۲) و ملک او و به اختیار او است آنچه در شب و روز ساکن است و اوست شنونده دانا(۱۳) بگو آیا غیر خدا را سرپرست خود بگیرم خدایی که بدون سابقه ایجاد کرده آسمانها و زمین را و اوست که طعام می‌دهد و طعام داده نمی‌شود، بگو به راستی که من مأمورم اول کسی که اسلام آورده، باشم و البتّه مباش از مشرکین(۱۴) بگو به راستی که من می‌ترسم اگر عصیان پروردگار خود کنم از عذاب روز بزرگ.(۱۵)

نکات: پس از آنکه با دلیلها در این آیات ثابت کرده قدرت خود را و اینکه مالک موجودات و صاحب اختیار همه چیز است و بر خود حتم نموده رحمت را و خیر بندگان را می‌خواهد، بعد فرموده پس غیر او را ولی خود مدان یعنی غیر خدا را اگر ولی و صاحب اختیار و سرپرست خود بدانی تکویناً مشرک خواهی بود زیرا ولایت تکوینی و سرپرست حقیقی برای کسی است که همه چیز را بوجود آورده وبه همه طعام و روزی داده و از کسی طعام نخواهد و غیر او چنین اوصافی ندارد و زیبندۀ ولایت تکوینی نیست. و مقصود از ﴿أَوَّلَ مَنۡ أَسۡلَمَ، این است که خود محمدصاولین مسلمان است و خود مطیع مقررات الهی است. و جملۀ: ﴿إِنِّيٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَيۡتُ...دلالت دارد که خود محمدصاگر عصیان کند از عذاب خدا می‌ترسد، پس دیگران عصیان نکنند.

﴿مَّن يُصۡرَفۡ عَنۡهُ يَوۡمَئِذٖ فَقَدۡ رَحِمَهُۥۚ وَذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡمُبِينُ ١٦ وَإِن يَمۡسَسۡكَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا كَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَۖ وَإِن يَمۡسَسۡكَ بِخَيۡرٖ فَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٞ ١٧ وَهُوَ ٱلۡقَاهِرُ فَوۡقَ عِبَادِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡحَكِيمُ ٱلۡخَبِيرُ ١٨ قُلۡ أَيُّ شَيۡءٍ أَكۡبَرُ شَهَٰدَةٗۖ قُلِ ٱللَّهُۖ شَهِيدُۢ بَيۡنِي وَبَيۡنَكُمۡۚ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ لِأُنذِرَكُم بِهِۦ وَمَنۢ بَلَغَۚ أَئِنَّكُمۡ لَتَشۡهَدُونَ أَنَّ مَعَ ٱللَّهِ ءَالِهَةً أُخۡرَىٰۚ قُل لَّآ أَشۡهَدُۚ قُلۡ إِنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ وَإِنَّنِي بَرِيٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِكُونَ ١٩[الأنعام: ۱۶-۱۹]

ترجمه: آنکه در آن روز عذاب از او بگردد، پس به تحقیق خدا او را رحم کرده و این است بهره و کامیابی آشکار(۱۶) و اگر خدا به تو ضرری برساند برطرف‌کننده‌ای جز او نیست و اگر خیری به تو برساند پس او به هر چیزی تواناست(۱۷) و او قاهر و مسلّط بر بندگان خود است و او حکیم خبیر است (۱۸) بگو گواهی چه چیزی بزرگتر است؟ بگو: خدا بین من و شما گواه است؛ و به سوی من این قرآن وحی شده برای اینکه به این قرآن بترسانم شما و کسی را که(این قرآن) به او برسد. آیا شما شهادت می‌دهید که با خدا معبودهای دیگر و قاضی‌الحاجات دیگری است؟ بگو من گواهی نمی‌دهم. بگو جز این نیست که او ملجأ یگانه است و به راستی که من بیزارم از آنچه شریک او می‌کنید.(۱۹)

نکات: جملۀ: ﴿إِن يَمۡسَسۡكَ ٱللَّهُ...دلالت دارد بر اینکه هیچ کس غیرخدا نمی‌تواند دفع ضرر و جلب خیر کند و یا شفا دهد و یا حاجت روا کند و یا واسطۀ این کارها شود و خدا به کسی چنین اموری را واگذار نکرده. وجملۀ: ﴿وَهُوَ ٱلۡقَاهِرُ فَوۡقَ عِبَادِهِۦۚ...دلالت دارد بر اینکه خدا به بندگان خود آزادی و قدرت و اختیار داده ولی اختیار از دست خودش خارج نشده بلکه قدرت او غلبه دارد و در هر کاری جلو هر‌کس را می‌تواند بگیرد. و جملۀ: ﴿...لِأُنذِرَكُم بِهِۦ وَمَنۢ بَلَغَۚدلالت دارد که قرآن حجت است برای هر‌کس که قرآن به او برسد و اگر چه غیر عرب باشد و رسول خداصبه همین قرآن و به وسیلۀ همین باید مردم را تبلیغ کند. و جملۀ: ﴿وَإِنَّنِي بَرِيٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِكُونَدلالت دارد که حاجت از غیر خدا خواستن و برای غیر خدا کرنش ‌کردن شرک است.

﴿ٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ يَعۡرِفُونَهُۥ كَمَا يَعۡرِفُونَ أَبۡنَآءَهُمُۘ ٱلَّذِينَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ ٢٠[الأنعام: ۲۰]

ترجمه: کسانی که به آنان کتاب داده‌ایم، این کتاب را می‌شناسند چنانکه پسران خودشان را می‌شناسند، آنانکه به خود زیان رسانیده‌اند پس ایشان ایمان نمی‌آورند.(۲۰)

نکات: از این آیه مانند آیۀ ۱۴۶ سورۀ بقره استفاده می‌شود که یهود و نصاری کتاب خدا و رسول خداصرا می‌شناختند و حقّانیت این دو را می‌دانستند.

﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوۡ كَذَّبَ بِ‍َٔايَٰتِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ لَا يُفۡلِحُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٢١ وَيَوۡمَ نَحۡشُرُهُمۡ جَمِيعٗا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشۡرَكُوٓاْ أَيۡنَ شُرَكَآؤُكُمُ ٱلَّذِينَ كُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ ٢٢ ثُمَّ لَمۡ تَكُن فِتۡنَتُهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ وَٱللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشۡرِكِينَ ٢٣ ٱنظُرۡ كَيۡفَ كَذَبُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡۚ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَفۡتَرُونَ ٢٤ [الأنعام: ۲۱-۲۴]

ترجمه: و کیست ستمکارتر از آنکه به افتراء بر خدا دورغ ببندد و یا به آیات او تکذیب کند به راستی که ستمگران رستگار نمی‌شوند(۲۱) و روزی که همه را محشور می‌کنیم سپس به مشرکین می‌گوییم کجایند شریکانی که شما گمان می‌کردید(۲۲) سپس عذر ایشان نباشد مگر گفتن اینکه قسم به خدا پروردگار ما که ما مشرک نبوده‌ایم(۲۳) بنگر چگونه بر خود دروغ بستند و گم شد از ایشان آنچه افتراء می‌بستند.(۲۴)

نکات: کفّار جاهلیت و یهود بر خدا دروغ می‌بستند مانند اینکه خدا بتان را شفیع نزد خود قرار داده و یا خدا ملائکه را دختران خود قرار داده و از قبیل اینها مانند مسلمین زمان ما که هر چه بخواهند به نام دین و مقرّرات الهی به دروغ و افترا می‌گویند و کارهای بدعتیِ خود را از دستورات خدا می‌دانند و خدا چنین اشخاص را از هر ظالمی ظالم‌تر خوانده. و امّا آیات ۲۳ و ۲۴ که خدا قول مشرکین را نقل کرده مفسرین قول کفار را قول در آخرت ایشان دانسته‌اند یعنی در قیامت چنین قسم دروغ و چنین افترایی می‌گویند ولی به نظر ما ممکن است این قول ایشان در همین دنیا باشد که در همین دنیا قسم می‌خورند که ما مشرک نیستیم چنانکه زمان ما کسانی که در دعاها و عبادات خود غیر خدا را می‌خواهند و می‌خوانند و بلکه تا نصف شب فریاد می‌کشند، با این حال قسم می‌خورند که ما مشرک نیستیم و خصوصاً افعال در این آیه همه ماضی است.

﴿وَمِنۡهُم مَّن يَسۡتَمِعُ إِلَيۡكَۖ وَجَعَلۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ أَكِنَّةً أَن يَفۡقَهُوهُ وَفِيٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗاۚ وَإِن يَرَوۡاْ كُلَّ ءَايَةٖ لَّا يُؤۡمِنُواْ بِهَاۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُوكَ يُجَٰدِلُونَكَ يَقُولُ ٱلَّذِينَ كَفَرُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِيرُ ٱلۡأَوَّلِينَ ٢٥ وَهُمۡ يَنۡهَوۡنَ عَنۡهُ وَيَنۡ‍َٔوۡنَ عَنۡهُۖ وَإِن يُهۡلِكُونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡ وَمَا يَشۡعُرُونَ ٢٦[الأنعام: ۲۵-۲۶]

ترجمه: و از ایشان است کسی که به تو گوش می‌دهد و ما بر دلهایشان پرده‌ها قرار داده‌ایم که مانع باشد از اینکه بفهمند و در گوشهای ایشان سنگینی و اگر هر آیتی را ببینند به آن ایمان نمی‌آورند؛ تا بدانجا که وقتی نزد توآیند، با تو جدال می‌کنند، آنان ‌که کافرند می‌گویند نیست این(قرآن) جُز افسانه‌های پیشینیان (۲۵) و ایشان مردم را از ایمان به آن باز می‌دارند وخود از آن دوری می‌جویند و هلاک نمی‌کنند مگر خود را و درک نمی‌کنند.(۲۶)

نکات: کسانی که از آیات الهی اعراض دارند چون پردۀ تعصّب بر فکرشان زده شده حق را درک نمی‌کنند، زمان رسول خداصنیز چنین بودند زمان ما نیز چنین است چون حق‌تعالی ایشان را آزاد گذاشته در انتخاب پردۀ غفلت و تعصّب و اعراض از حق و پرده‌ای را که خود بر دل خود زده‌اند چون حق‌تعالی به خودشان واگذار کرده گویا او پرده را آویخته. و کفار پس از مجادله و دفاع از خرافات خود چون دلیلی نداشتند می‌گفتند این آیات افسانه‌های سابقین است و خود دوری می‌جستند و مردم را نیز باز می‌داشتند.

﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذۡ وُقِفُواْ عَلَى ٱلنَّارِ فَقَالُواْ يَٰلَيۡتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِ‍َٔايَٰتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٢٧ بَلۡ بَدَا لَهُم مَّا كَانُواْ يُخۡفُونَ مِن قَبۡلُۖ وَلَوۡ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنۡهُ وَإِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ ٢٨[الأنعام: ۲۷-۲۸]

ترجمه: و اگر ببینی وقتی که بالای آتش دوزخ بازداشت شده‌اند که گویند ای کاش ما برگردانیده می‌شدیم و به آیات پروردگارمان تکذیب نمی‌کردیم و از مؤمنین می بودیم(۲۷) بلکه ظاهر شود بر ایشان آنچه از پیش مخفی می‌کردند و اگر(به دنبا) برگردانده شوند محقّقا به آنچه نهی شده‌اند برمی‌گردند و به تحقیق که ایشان دروغ گویند.(۲۸)

نکات: خدای تعالی هر چیزی و هر پیش آمدی را قبل از وقوع آن می‌داند چنانکه در این آیات خبر داده از وقایع قیامت قبل از وقوع آنها که کفار در قیامت چنین می‌گویند و اگر به دنیا برگردند باز به همان گمراهی خود ادامه دهند.

﴿وَقَالُوٓاْ إِنۡ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا ٱلدُّنۡيَا وَمَا نَحۡنُ بِمَبۡعُوثِينَ ٢٩ وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذۡ وُقِفُواْ عَلَىٰ رَبِّهِمۡۚ قَالَ أَلَيۡسَ هَٰذَا بِٱلۡحَقِّۚ قَالُواْ بَلَىٰ وَرَبِّنَاۚ قَالَ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا كُنتُمۡ تَكۡفُرُونَ ٣٠ قَدۡ خَسِرَ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِلِقَآءِ ٱللَّهِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَتۡهُمُ ٱلسَّاعَةُ بَغۡتَةٗ قَالُواْ يَٰحَسۡرَتَنَا عَلَىٰ مَا فَرَّطۡنَا فِيهَا وَهُمۡ يَحۡمِلُونَ أَوۡزَارَهُمۡ عَلَىٰ ظُهُورِهِمۡۚ أَلَا سَآءَ مَا يَزِرُونَ ٣١ وَمَا ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَآ إِلَّا لَعِبٞ وَلَهۡوٞۖ وَلَلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ خَيۡرٞ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ٣٢[الأنعام: ۲۹-۳۲]

ترجمه: و گفتند حیاتی نیست مگر زندگی دنیا و ما برانگیخته نشویم(۲۹) و اگر ببینی (آنان را) وقتی را که بازداشت شده‌اند نزد پروردگارشان، خطاب رسد آیا این به حق نیست گویند آری قسم به پروردگارمان، خطاب رسد پس بچشید عذاب را به سبب آنچه کفر می‌ورزیدید(۳۰) به تحقیق آنانکه به ملاقات خدا (ملاقات رحمت خدا در قیامت) تکذیب کردند، زیانکار شدند. تا وقتی که ساعت مرگ و قیامت ناگهان برآنان در رسد، گویند ای افسوس بر ما بر آنچه دربارۀ آن كوتاهی کردیم. و ایشان گناهان خود را بر پشت خود حمل می‌کنند، آگاه باش بد است آنچه بر دوش می‌کنند(۳۱) و نیست زندگی دنیا جز بازیچه و سرگرمی و محقّقاً خانۀ آخرت برای آنانکه پرهیزکارند، بهتر است آیا نمی‌اندیشید. (۳۲)

نکات: مقصود از «لقاء الله»، چون در قیامت غیر از حکومت خدا، حکومتی و حکمی نیست و قدرت و مدافعی نیست جز خدا و هر چه هست از خداست، لذا به کنایه گفته می‌شود: «لقاء الله» [۳۷].. و امّا اینکه حیات دنیا را لعب و لهو خوانده برای اینکه: اولاً: انسان همانطوری که عمر خود را صرف لهو و لعب می‌کند همانطور صرف دنیا می‌کند. ثانیاً: چون از لهو و لعب فارغ شد پشیمان می‌شود وحسرت برای او می‌ماند همین‌طور بعد از اتمام عمر انسان حسرت می‌برد که ای کاش از عمرم بیشتر بهره برده بودم. ثالثاً: همانطوری که لهو و لعب دوامش کم است، حیات دنیا نیز چنین است. رابعاً: همانطوری که اکثر اوقات لهو و لعب به نزاع می‌کشد و یا به مکروهی می‌رسد همانطور لذّات دنیا کم و عاقبت آن درد و مرض و پشیمانی و آفات دیگر است. خامساً: همانطوری که عقلاء به بازیچۀ اطفال به نظر حقارت نظر می‌کنند همینطور به آن کسی که مشغول عیش است نظر حقارت می‌کنند. سادساً: همانطوری که لهو و لعب برای بچه لذت بخش است نه برای انسان کامل همانطور عیش دنیا. سابعاً: لذات دنیا عبارت است از شکم پر کردن و نکاح ‌نمودن و این دو در نهایت پستی است به دلیل اینکه سایر حیوانات و بهائم در این دو کار با انسان شرکت دارند، بلکه آنان قوی تر و کاملترند، آیا نمی‌دانی که گنجشک و خروس بیشتر جماع می‌کنند و گرگ درنده‌تر است و عقرب گزنده‌تر. ثامناً: هر‌چه انسان در این دو لذّت، بیشتر فرو رود پست‌تر است، هر‌کس بیشتر می‌خورد در نظر مردم پست‌تر است و لذا عقلاء وقت جماع به جای پنهان می‌روند معلوم می‌شود پرخوری و شهوت‌رانی شرافت نیست. تاسعاً: هرگاه می‌خواهند بدی یکدیگر را بگویند یا فحش دهند به این کارها نسبت می‌دهند و الفاظ وقاع را می‌آورند. عاشراً: لذّات دنیا دفع آلام و مخلوط به غصب حقوق است. و امّا اینکه فرموده: ﴿وَلَلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ خَيۡرٞ...زیرا منافع دنیا مظنون و منافع آخرت مقطوع است. منافع دنیا فانی و منافع آخرت باقی است. و چون کشف این مطالب به عقل است فرموده: ﴿أَفَلَا تَعۡقِلُونَ؟

﴿قَدۡ نَعۡلَمُ إِنَّهُۥ لَيَحۡزُنُكَ ٱلَّذِي يَقُولُونَۖ فَإِنَّهُمۡ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَٰكِنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ بِ‍َٔايَٰتِ ٱللَّهِ يَجۡحَدُونَ ٣٣ وَلَقَدۡ كُذِّبَتۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِكَ فَصَبَرُواْ عَلَىٰ مَا كُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّىٰٓ أَتَىٰهُمۡ نَصۡرُنَاۚ وَلَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَٰتِ ٱللَّهِۚ وَلَقَدۡ جَآءَكَ مِن نَّبَإِيْ ٱلۡمُرۡسَلِينَ ٣٤[الأنعام: ۳۲-۳۴]

ترجمه: محقّقاً می‌دانیم که آنچه می‌گویند افسرده‌ات می‌کند، (درواقع) ایشان تو را تکذیب نمی‌کنند ولیکن ستمگران به آیات خدا انکار دارند(۳۳) و محقّق است که پیامبران پیش از تو تکذیب شدند، پس بر آنچه تکذیب شدند و آزاری که دیدند، صبر کردند، تا اینکه یاری ما برایشان آمد. و برای کلمات و فرمان خدا تبدیل‌کننده‌ای نیست و محقق است که برای تو آمد بعضی از اخبار پیامبران.(۳۴)

نکات: کفاری که رسول خداصرا تکذیب و معجزۀ او را سحر و آیات خدا را افسانه می‌خواندند در حقیقت به آیات الهی بی‌اعتناء و بلکه انکار داشتند و لذا خدای‌تعالی به رسول خود دلداری می‌دهد که انبیاء قبل از تو نیز مورد تکذیب بودند. وجملۀ: ﴿لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَٰتِ ٱللَّهِدلالت دارد که کسی نمی‌تواند مقررات و آیات و کلمات الهی را تغییر و تبدیل بدهد چه کلمات تکوینی و چه فرمانها و کلمات تشریعی زیرا آیه اطلاق دارد. و کلمۀ: ﴿مِن نَّبَإِيْاگر ﴿مِنبرای تبعیض باشد دلالت دارد بر اینکه اخبار برخی از انبیاءبرای رسول خداصوحی شده و از آنچه وحی نشده بی‌خبر است.

﴿وَإِن كَانَ كَبُرَ عَلَيۡكَ إِعۡرَاضُهُمۡ فَإِنِ ٱسۡتَطَعۡتَ أَن تَبۡتَغِيَ نَفَقٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ أَوۡ سُلَّمٗا فِي ٱلسَّمَآءِ فَتَأۡتِيَهُم بِ‍َٔايَةٖۚ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَجَمَعَهُمۡ عَلَى ٱلۡهُدَىٰۚ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡجَٰهِلِينَ ٣٥ ۞إِنَّمَا يَسۡتَجِيبُ ٱلَّذِينَ يَسۡمَعُونَۘ وَٱلۡمَوۡتَىٰ يَبۡعَثُهُمُ ٱللَّهُ ثُمَّ إِلَيۡهِ يُرۡجَعُونَ ٣٦ وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ عَلَيۡهِ ءَايَةٞ مِّن رَّبِّهِۦۚ قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ قَادِرٌ عَلَىٰٓ أَن يُنَزِّلَ ءَايَةٗ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ ٣٧[الأنعام: ۳۵-۳۷]

ترجمه: و اگر اعراض ایشان بر تو بزرگ و گران آمده پس اگر می‌توانی سوراخی در زمین و یا نردبانی در آسمان بجویی که بیاوری برای ایشان آیه و معجزه‌ای و اگر خدا خواسته باشد ایشان را بر هدایت جمع می‌کند، پس البته از نادانان مباش(۳۵) جُز این نیست آنانکه می‌شنوند اجابت می‌کنند. و مرده‌ها را خدا برمی‌انگیزاند سپس به سوی او بازگشت می‌کنند(۳۶) و گفتند چرا نازل نشده بر او آیه و معجزه‌ای از پروردگارش، بگو محققاً خدا قادر است بر اینکه آیه‌ای را نازل کند ولیکن اکثر ایشان نمی‌دانند.(۳۷)

نکات: عده‌ای از مشرکین آمدند نزد رسول خداصو گفتند چرا معجزاتی که به سایر انبیاء داده شده به شما داده نمی‌شود، ای محمد یک معجزه مانند معجزات سایر انبیاء بیاور تا به تو ایمان آوریم، خدا برای ایشان معجزه‌ای نیاورد و ایشان اعراض کردند پس این آیه نازل شد که اگر می‌توانی به زیر زمین و یا بالای آسمان برو و برای ایشان معجزه‌ای بیاور، یعنی تو نمی‌توانی اتیان معجزه کنی و خدا اگر بخواهد می‌تواند ولی صلاح نیست. پس بر تو گران نیاید و از جاهلین مباش. آیۀ ۳۷ نیز صریح و روشن است که معجزه کار خدا و مقدور اوست و به اختیار پیامبران نیست، از این آیات می‌توان استفاده نمود که معجزۀ رسول خداصفقط قرآن می‌باشد.

﴿وَمَا مِن دَآبَّةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا طَٰٓئِرٖ يَطِيرُ بِجَنَاحَيۡهِ إِلَّآ أُمَمٌ أَمۡثَالُكُمۚ مَّا فَرَّطۡنَا فِي ٱلۡكِتَٰبِ مِن شَيۡءٖۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ يُحۡشَرُونَ ٣٨ [الأنعام: ۳۸]

ترجمه: و نیست جنبنده‌ای در زمین و نه پرنده‌ای که به دو بال خود پرواز می‌کند مگر اینکه امّت‌هایی مانند شمایند، ما در کتاب هیچ ‌چیزی را فروگذار نکرده‌ایم، سپس به سوی پروردگارشان محشور می‌شوند.(۳۸)

نکات: این آیه دلالت دارد که تمام حیوانات چرنده و پرنده و خزنده امت‌هایی مانند انسانند، حال سؤالی پیش می‌آید که در چه جهت مانند انسانند؟ می‌توان گفت: در تسبیح و حمد حق تعالی مانند انسانند زیرا خدا فرموده: ﴿وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ [۳۸]، که تمام موجودات به زبان حال تسبیح خدا گویند و می‌توان گفت: بهائم اندیشه‌های عقلی ندارند جُز در چهار مورد: در معرفة الله، معرفت رزق، شناخت نر و ماده و مهیاشدن هر یک برای دیگری و می‌توان گفت: حیوانات امت‌ها و جماعاتی هستد شبیه به یکدیگر که با هم انس دارند و توالد و تناسل دارند مانند انسان و هر‌کس در این مورد به تحقیقاتی که از طرف دانشمندان گردیده مراجعه کند این مطلب را بهتر می‌فهمد چنانکه مثلاً از باب نمونه هر‌گاه شخصی زندگی حیوان ریزی مانند مورچه را مطالعه کند به حیرت فرو می‌رود مثلاً از تمدن مورچگان در زیر زمین، بناها، جاده‌ها و انبارها و همچنین تعاون و مشارکتشان در زندگی که محیرالعقول است بسیار تعجب می‌کند و درسهای مهمی از خداشناسی فرا می‌گیرد. و همچنین است مطالعه در زندگی سایر حیوانات. و می‌توان گفت مانند انسانند در اینکه خدا به همۀ ایشان روزی می‌دهد و متکفل روزی و ما‌یحتاج ایشان است. و می‌توان گفت مانند بشر رزق و عمر و عاقبت امرشان همه در علم حق‌تعالی معین است و همه مورد فضل و عنایت الهی بوده و هستند. و می‌‌توان گفت صفات حیوانات مانند صفات انسان‌ها و بشرها متفاوت است: بعضی صفت درندگی دارند مانند؛ گرگان، بعضی صفات تملق و چاپلوسی دارند مانند؛ سگ و گربه، بعضی دزدند مانند؛ موش، بعضی می‌گزند مانند؛ مار و عقرب، بعضی بی‌غیرتند مانند؛ خوک و خنزیر، بعضی با حذر و احترازند مانند؛ کلاغ، بعضی باوفایند مانند؛ سگان و هکذا...

و در جملۀ: ﴿مَّا فَرَّطۡنَا فِي ٱلۡكِتَٰبِ مِن شَيۡءٖۚ، اگر مقصود از کتاب، قرآن باشد، این است که هر‌چه در دین لازم بوده در قرآن آمده و هر‌چه نیامده لازم نبوده. اگر کسی بگوید جزئیّات مسائل در قرآن بیان نشده، گوییم چرا وقتی خدا فرموده: ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ [۳۹]، تمام جزئیات مسائل که در زبان رسول خداصذکر شده و یا قولاً و عملاً بیان کرده، قرآن همه را تثبیت کرده و اگر در سورۀ نساء آیۀ ۱۱۵ فرموده: ﴿وَيَتَّبِعۡ غَيۡرَ سَبِيلِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصۡلِهِۦ جَهَنَّمَۖ [۴۰]تمام مسائل اتفاقی و اجماعی بین مسلمین را تثبیت کرده و اگر فرموده: ﴿وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ [۴۱]تمام مسائل عقلی دینی را تثبیت کرده و به اضافه قوانین کلی که در قرآن ذکر شده، مانند قانون اضطرار، اکراه و عقاب بلابیان و امثال اینها هر کدام بر هزاران مسائل جزئی تطبیق می‌شود. پس تمام مسائل جزئیۀ لازمه در قرآن ذکر شده است.

﴿وَٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِ‍َٔايَٰتِنَا صُمّٞ وَبُكۡمٞ فِي ٱلظُّلُمَٰتِۗ مَن يَشَإِ ٱللَّهُ يُضۡلِلۡهُ وَمَن يَشَأۡ يَجۡعَلۡهُ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ ٣٩ قُلۡ أَرَءَيۡتَكُمۡ إِنۡ أَتَىٰكُمۡ عَذَابُ ٱللَّهِ أَوۡ أَتَتۡكُمُ ٱلسَّاعَةُ أَغَيۡرَ ٱللَّهِ تَدۡعُونَ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ٤٠ بَلۡ إِيَّاهُ تَدۡعُونَ فَيَكۡشِفُ مَا تَدۡعُونَ إِلَيۡهِ إِن شَآءَ وَتَنسَوۡنَ مَا تُشۡرِكُونَ ٤١[الأنعام: ۳۹-۴۱]

ترجمه: و آنان که به آیات ما تکذیب کردند کرند و گنگ در ظلمات، هر که را خدا بخواهد گمراه و هر‌که را بخواهد او را بر راه راست قرار می‌دهد(۳۹) بگو به من خبر دهید، اگر عذاب خدا برای شما بیاید و یا ساعت قیامت شما را دریابد، آیا غیر خدا را می‌خوانید اگر راست گویید(۴۰) بلکه فقط او را می‌خوانید پس او برطرف می‌کند آنچه را که برای خاطر آن خدا را می‌خوانید اگر بخواهد و آنچه را که شریک قرار داده‌اید فراموش می‌کنید.(۴۱)

نکات: کسانی که این همه آیات الهی را ندیده و نشنیده گرفته و یا تکذیب می‌کنند گویا کر ولال و کورند و در ظلمات غفلت و تعصّب گرفتارند و لذا نه حق را می‌بینند و نه می‌شنوند و خدا آنان را کر و کور و لال خوانده است از جهت اینکه از چشم و گوش و زبان خود بهره نبرده‌اند. جملۀ: ﴿غَيۡرَ ٱللَّهِ تَدۡعُونَدلالت دارد که مشرکین و بت‌پرستان وقت سختی‌ها و عذاب و وقت مرگ فقط خدا را می‌خواندند و غیرخدا را رها می‌ساختند امّا مشرکین زمان ما در سختی و عذاب هم غیرخدا یعنی بندگان صالحین را به قول خودشان می‌خوانند برای واسطه و یا بهانه‌های دیگر که باید از خودشان پرسید. و اینان شرکشان از مشرکین آن زمان بیشتر است.

﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰٓ أُمَمٖ مِّن قَبۡلِكَ فَأَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمۡ يَتَضَرَّعُونَ ٤٢ فَلَوۡلَآ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَٰكِن قَسَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَزَيَّنَ لَهُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٤٣ فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِۦ فَتَحۡنَا عَلَيۡهِمۡ أَبۡوَٰبَ كُلِّ شَيۡءٍ حَتَّىٰٓ إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ أُوتُوٓاْ أَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ فَإِذَا هُم مُّبۡلِسُونَ ٤٤ فَقُطِعَ دَابِرُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْۚ وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٤٥[الأنعام: ۴۲-۴۵]

ترجمه: و هر‌آینه به تحقیق به سوی امّت‌های قبل از تو پیامبرانی فرستادیم (ولی هدایت را نپذیرفتند)، پس ایشان را به سختیها و ضررها گرفتار کردیم تا باشد که زاری (و توبه)کنند (۴۲) پس چرا وقتی که سختی از طرف ما به سوی ایشان آمد تضرع نکردند ولیکن دلهاشان سخت شده بود و شیطان آنچه را می‌کردند برایشان زینت داد (۴۳) پس چون به آنچّه تذکر داده شدند بی‌اعتنایی کرده و نسیان نمودند، درهای هرچیزی را بر ایشان گشودیم تا وقتی که به آنچه به ایشان داده شده بود شاد شدند، ناگهان ایشان را (به عذاب) گرفتیم پس یکباره نومید شدند (۴۴) پس ریشۀ قومی که ستم کردند برکنده شد و ستایش خدایی را که پروردگار جهانیان است.(۴۵)

نکات: خدا بشر را به گرفتاری‌ها و سختی‌ها مبتلا می‌کند تا او به سوی خدا توجه کند و تضرع و زاری کند و کسانی که در این احوال به خدا توجه نکنند بسیار غافل و با قساوتند و باید بر حذر باشند که ناگهان عذاب خدا ایشان را بگیرد در حالی که از همه جا مأیوس باشند. وحق‌تعالی برای کنده شدن ریشۀ ستمگران و هلاکت ایشان، خود را حمد نموده و ما نیز باید در این موارد حمد خدا کنیم.

﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِنۡ أَخَذَ ٱللَّهُ سَمۡعَكُمۡ وَأَبۡصَٰرَكُمۡ وَخَتَمَ عَلَىٰ قُلُوبِكُم مَّنۡ إِلَٰهٌ غَيۡرُ ٱللَّهِ يَأۡتِيكُم بِهِۗ ٱنظُرۡ كَيۡفَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓيَٰتِ ثُمَّ هُمۡ يَصۡدِفُونَ ٤٦ قُلۡ أَرَءَيۡتَكُمۡ إِنۡ أَتَىٰكُمۡ عَذَابُ ٱللَّهِ بَغۡتَةً أَوۡ جَهۡرَةً هَلۡ يُهۡلَكُ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٤٧ [الأنعام: ۴۶-۴۷]

ترجمه: بگو خبر دهید اگر خدا گوشها و چشمهای شما را بگیرد و مهر بر دلتان بزند، کیست ملجأی غیر خدا که بیاورد برای شما آنچه گرفته شده، ببین چگونه به عبارات مختلفه آیات را بیان می‌کنیم سپس ایشان اعراض می‌کنند (۴۶) بگو خبر دهید که آیا توجه دارید که اگر عذاب خدا ناگهان و یا آشکارا بیاید آیا کسی هلاک می‌شود جُز گروه ستمکاران.(۴۷)

نکات: جملۀ: ﴿أَرَءَيۡتُمۡسؤال از رؤیت فکری و عقلی و توجّه‌دادن مخاطب است به حقیقت مطلب و بیان آن را از او خواستن که مختصرِآن می‌شود خبر دهید، چنانکه ما ترجمه کردیم. حال اگر کسی بگوید عذاب خدا اگر برسد تر و خشک را می‌سوزاند و منحصر به ستمگران نیست؟ جواب این است که در مورد عذاب اگر کسی با ستمگران همکاری نکرده باشد و کمک نداده باشد و در مقابل کار ایشان سکوت نکرده باشد خدا او را نجات می‌دهد و اگر تلف شود تلف‌‌شدن او مانند هلاکت ستمگران نیست و برای او در مقابل زیانِ عذاب، اجر بزرگ است.

﴿وَمَا نُرۡسِلُ ٱلۡمُرۡسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَۖ فَمَنۡ ءَامَنَ وَأَصۡلَحَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ٤٨ وَٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِ‍َٔايَٰتِنَا يَمَسُّهُمُ ٱلۡعَذَابُ بِمَا كَانُواْ يَفۡسُقُونَ ٤٩[الأنعام: ۴۸-۴۹]

ترجمه: و نفرستادیم پیامبران را مگر بشارت ‌دهندگان و بیم ‌دهندگان، پس آنان که ایمان آورده و اصلاح نمایند خوف و حزنی برای ایشان نیست(۴۸) و آنان که آیات ما را تکذیب کنند، ایشان را عذاب می‌رسد به‌ سبب آنچه نابکاری می‌کردند. (۴۹)

نکات: از این آیات معلوم می‌شود که وظیفۀ تمام أنبیاء بشارت و انذار و ابلاغ وحی بوده و وظیفۀ دیگری ویا شأن دیگری ندارند و نباید در حق آنان غلوّ کرد و آنان را وزیر و امیر در کارهای الهی نمود.

﴿قُل لَّآ أَقُولُ لَكُمۡ عِندِي خَزَآئِنُ ٱللَّهِ وَلَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ وَلَآ أَقُولُ لَكُمۡ إِنِّي مَلَكٌۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّۚ قُلۡ هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِيرُۚ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ٥٠ [الأنعام: ۵۰]

ترجمه: بگو برای شما نمی‌گویم که خزائن خدا نزد من است، غیب هم نمی‌دانم و برای شما نمی‌گویم که من فرشته هستم، پیروی نمی‌کنم مگر آنچه بسوی من وحی می‌شود، بگو آیا کور و بینا مساوی و یکسان است آیا چرا فکر نمی‌کنید.(۵۰)

نکات: این آیه دلالت دارد که خزائن قدرت، علم، حیات، رزق و شفا نزد رسول خداصنیست و نباید مانند نصاری در حق رسول خداصغلو کرد و نباید از او توقع امور تکوینی داشت چنانکه در سورۀ اسراء در آیات: ﴿وَقَالُواْ لَن نُّؤۡمِنَ لَكَ حَتَّىٰ تَفۡجُرَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَرۡضِ يَنۢبُوعًا [۴۲]توقع کرده بودند، در جواب آنان خدا فرموده: ﴿سُبۡحَانَ رَبِّي هَلۡ كُنتُ إِلَّا بَشَرٗا رَّسُولٗا [۴۳]. و جملۀ ﴿لَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَصراحت دارد که رسول خداصغیب نمی‌داند و عالم به غیب نیست. و جملۀ: ﴿لَآٓ أَقُولُ لَكُمۡ إِنِّي مَلَكٌ، دلالت دارد که مقام خاتم الأنبیاء با اینکه اشرف بنی‌آدم است از ملَک پایین‌تر است و ملَک افضل از انبیاء می‌باشد. و جملۀ: ﴿إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّدلالت دارد که رسول خداصاز خود حکمی نداشت و مانند بعضی مجتهدین احکامی از خود جعل نمی‌کرد و رأیی نداشت.

﴿وَأَنذِرۡ بِهِ ٱلَّذِينَ يَخَافُونَ أَن يُحۡشَرُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ لَيۡسَ لَهُم مِّن دُونِهِۦ وَلِيّٞ وَلَا شَفِيعٞ لَّعَلَّهُمۡ يَتَّقُونَ ٥١ وَلَا تَطۡرُدِ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجۡهَهُۥۖ مَا عَلَيۡكَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَيۡءٖ وَمَا مِنۡ حِسَابِكَ عَلَيۡهِم مِّن شَيۡءٖ فَتَطۡرُدَهُمۡ فَتَكُونَ مِنَ ٱلظَّٰلِمِينَ ٥٢[الأنعام: ۵۱]

ترجمه: و به این قرآن کسانی را که از محشور شدن به سوی پروردگارشان می‌ترسند، هُشدار ده، برای ایشان غیر از خدا سرپرستی و شفیعی نیست، باشد که پرهیزکار شوند (۵۱) و کسانی را که پروردگار خود را به صبح و شب می‌خوانند و قصدشان رضای اوست طرد مکن، چیزی از حساب ایشان بر تو نیست و چیزی از حساب تو بر ایشان نیست که طردشان کنی و از ستمگران باشی.(۵۲)

نکات: عبدالله بن مسعود روایت کرده که اشراف قریش بر رسول خداصگذشتند در حالیکه نزد او صهیب، بلال، خباب، عمّار و غیر ایشان از ضعفای مسلمین بودند و گفتند: ای محمد اینان را بر قوم خود ترجیح داده‌ای آیا ما تابع اینان باشیم، اینان را از نزد خود دور کن تا ما نزد تو بیاییم، آن جناب فرمود: «مَا أَنَا بِطَارِدِ الْـمُؤْمِنِينَ» [۴۴]. گفتند: چون ما نزد تو بیاییم ایشان را بگو برخیزند تا ما با تو بنشینیم، رسول خداصخواست درخواست ایشان را بپذیرد که این آیه نازل شد، رسول خداصبه آن مؤمنین فرمود: «مَرْحَبَاً بِمَنْ عَاتَبَنِي رَبِي فِیِهم»و گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُمِتْنِي حَتَّى أَمَرَنِي أَنْ أَصْبِرَ نَفْسِي مَعَ قَوْمٍ مِنْ أُمَّتِي مَعَكُمُ الْمَحْيَا وَمَعَكُمُ الْمَمَات» [۴۵].

﴿وَكَذَٰلِكَ فَتَنَّا بَعۡضَهُم بِبَعۡضٖ لِّيَقُولُوٓاْ أَهَٰٓؤُلَآءِ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنۢ بَيۡنِنَآۗ أَلَيۡسَ ٱللَّهُ بِأَعۡلَمَ بِٱلشَّٰكِرِينَ ٥٣ وَإِذَا جَآءَكَ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِ‍َٔايَٰتِنَا فَقُلۡ سَلَٰمٌ عَلَيۡكُمۡۖ كَتَبَ رَبُّكُمۡ عَلَىٰ نَفۡسِهِ ٱلرَّحۡمَةَ أَنَّهُۥ مَنۡ عَمِلَ مِنكُمۡ سُوٓءَۢا بِجَهَٰلَةٖ ثُمَّ تَابَ مِنۢ بَعۡدِهِۦ وَأَصۡلَحَ فَأَنَّهُۥ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٥٤[الأنعام: ۵۲-۵۴]

ترجمه: و این چنین مبتلا کردیم بعضی را به بعضی تا بگویند آیا این جماعتند که خدا از میان ما بر ایشان منّت گذاشته است؟ آیا خدا به احوال شکرگزاران داناتر نیست (۵۳) و چون آنان که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند، پس بگو سلام بر شما، پروردگار شما رحمت را بر خود لازم نموده که هر‌کس از شما به نادانی عمل بدی کند سپس بعد از آن توبه کند و اصلاح نماید پس محقّقا او آمرزندۀ رحیم است.(۵۴)

نکات: این آیات راجع به فقراء و اغنیاء می‌باشد که حق‌تعالی هر یک را باعث آزمایش دیگری قرار داده، از این آیات استفاده می‌شود که هر‌کس ایمان آورد و گناهی مرتکب شد خدا توبۀ او را می‌پذیرد و اگر چنین شخصی نزد رسول خداصمی‌آمد آن جناب مأمور بود به او سلام کند یعنی رحمت خدا را به او ابلاغ کند و اگر چه فقیر و بی‌سواد باشد. و مقصود از جملۀ: ﴿أَنَّهُۥ مَنۡ عَمِلَ مِنكُمۡ سُوٓءَۢا بِجَهَٰلَةٖاین نیست که گناهی را به خطا مرتکب شده باشد و یا ندانسته که گناه است مرتکب شده زیرا خطا و جهل به موضوع گناه نیست بلکه مقصود این است که هر‌کس مرتکب گناه شد کار جاهلانه کرده ولو اینکه عمداً مرتکب شود زیرا ترجیح داده لذّت کم را بر لذّت بسیار دائمی آخرتی و او جاهل است به مقدار درجاتی که از دست داده و جاهل است به آثار و مفاسد گناهی که مرتکب شده است.

﴿وَكَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ وَلِتَسۡتَبِينَ سَبِيلُ ٱلۡمُجۡرِمِينَ ٥٥ قُلۡ إِنِّي نُهِيتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِۚ قُل لَّآ أَتَّبِعُ أَهۡوَآءَكُمۡ قَدۡ ضَلَلۡتُ إِذٗا وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُهۡتَدِينَ ٥٦ قُلۡ إِنِّي عَلَىٰ بَيِّنَةٖ مِّن رَّبِّي وَكَذَّبۡتُم بِهِۦۚ مَا عِندِي مَا تَسۡتَعۡجِلُونَ بِهِۦٓۚ إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِۖ يَقُصُّ ٱلۡحَقَّۖ وَهُوَ خَيۡرُ ٱلۡفَٰصِلِينَ ٥٧[الأنعام: ۵۵-۵۷]

ترجمه: و این چنین تفصیل می‌دهیم آیات را و برای اینکه ظاهر و روشن گردد راه مجرمین(۵۵) بگو به تحقیق من نهی شده‌ام از اینکه عبادت کنم آن کسانی را که غیر از خدا می‌خوانید، بگو پیروی نمی‌کنم هواها و آراء شما را که درصورت پیروی از شما گمراه شده‌ام و از هدایت جویان نیستم(۵۶) بگو به راستی که من از سوی پروردگارم بر حجّتی آشکار هستم و شما به آن تکذیب کردید، نیست نزد من آنچه را به عجله می‌جوئید. نیست فرمان مگر برای خدا، او حق را بیان می‌کند و او بهترین جداکنندگان حق از باطل است.(۵۷)

نکات: حق‌تعالی تعبیر کرده از بت‌ها به ﴿ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِۚبا اینکه ﴿ٱلَّذِينَبر عقلاء اطلاق می‌شود و بت‌ها که از ذو‌ی‌العقول نمی‌باشند، برای اینکه آن بت‌ها مجسّمه و تمثالها بوده از کسانی که آنان از ذوی‌العقول و از بندگان صالحین بودند. بنابراین در حقیقت بت پرستان به آن بندگان صالح توجّه کرده و صالحین را برای قضاء حاجت و انجام مراد می‌خواندند و خدا همان را گمراهی شمرده و رسول خود را نهی نموده. و مقصود از جملۀ: ﴿مَا تَسۡتَعۡجِلُونَعذابی است که کفار و مشرکین از رسول خداصمی‌خواستند. چنانکه می‌گفتند: ﴿إِن كَانَ هَـذَا هُوَ الْحَقّ مِنْ عِندِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِّنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ [۴۶]. این است که رسول خداصمأمور است که بگوید عذاب نزد من و به اختیار من نیست.

﴿قُل لَّوۡ أَنَّ عِندِي مَا تَسۡتَعۡجِلُونَ بِهِۦ لَقُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ بَيۡنِي وَبَيۡنَكُمۡۗ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِٱلظَّٰلِمِينَ ٥٨ ۞وَعِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلۡغَيۡبِ لَا يَعۡلَمُهَآ إِلَّا هُوَۚ وَيَعۡلَمُ مَا فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۚ وَمَا تَسۡقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعۡلَمُهَا وَلَا حَبَّةٖ فِي ظُلُمَٰتِ ٱلۡأَرۡضِ وَلَا رَطۡبٖ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٖ ٥٩[الأنعام: ۵۸-۵۹]

ترجمه: بگو به راستی اگر آنچه را به عجله می‌خواهید نزد من بود هر آینه کار بین من و شما انجام شده بود(شما را هلاک کرده بودم) و خدا داناتر است به ستمگران(۵۸) و نزد اوست کلیدهای غیب و خزائن آن. نمی‌داند آنها را جز او و می‌داند آنچه درخشکی و دریاست و برگی نمی‌افتد مگر آنکه او می‌داند آن را و هیچ‌ دانه‌ای در تاریکی‌های زمین و هیچ تر و خشکی نیست مگر اینکه در کتابی روشن (ثبت) است.(۵۹)

نکات: آیۀ ۵۹ دلالت دارد که خدا به تمام ذرّات جهان و خزائن آن داناست و تقدیم ﴿عِندَهُدلالت بر حصر دارد یعنی هیچ ‌کس نمی‌داند جُز خدا. و ﴿مَفَاتِحُجمع مَفتَح و مِفتَح آمده و مفتَح به کسر میم به معنی کلید و به فتح میم به معنی خزینه است و لذا ﴿مَفَاتِحُرا به معنی کلیدها می‌توان گرفت و به معنی خزائن نیز می‌توان گرفت و مقصود از «کتاب» أمّ الکتاب یا لوح محفوظ است که علم تمام کائنات و جهان در آن است و ملائکه نیز علم خود را از آن جا دریافت می‌کنند. و قول به اینکه علم حق‌تعالی باشد به صواب نزدیکتر است. والله العالم.

﴿وَهُوَ ٱلَّذِي يَتَوَفَّىٰكُم بِٱلَّيۡلِ وَيَعۡلَمُ مَا جَرَحۡتُم بِٱلنَّهَارِ ثُمَّ يَبۡعَثُكُمۡ فِيهِ لِيُقۡضَىٰٓ أَجَلٞ مُّسَمّٗىۖ ثُمَّ إِلَيۡهِ مَرۡجِعُكُمۡ ثُمَّ يُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٦٠ وَهُوَ ٱلۡقَاهِرُ فَوۡقَ عِبَادِهِۦۖ وَيُرۡسِلُ عَلَيۡكُمۡ حَفَظَةً حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَكُمُ ٱلۡمَوۡتُ تَوَفَّتۡهُ رُسُلُنَا وَهُمۡ لَا يُفَرِّطُونَ ٦١ ثُمَّ رُدُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ مَوۡلَىٰهُمُ ٱلۡحَقِّۚ أَلَا لَهُ ٱلۡحُكۡمُ وَهُوَ أَسۡرَعُ ٱلۡحَٰسِبِينَ ٦٢[الأنعام: ۶۰-۶۲]

ترجمه: و اوست خدایی که شما را به شب قبض روح می‌کند (به خواب می‌برد) و آنچه را در روز کسب کرده‌اید می‌داند، سپس شما را در روز برمی‌انگیزاند (بیدار می‌کند) تا مدّت معین که عمر شما تمام شود سپس به سوی اوست برگشت شما سپس شما را خبر می‌دهد به آنچه می‌کرده‌اید(۶۰) و اوست خدایی که سیطرۀ قدرتش فوق بندگان می‌باشد و بر شما نگهبانان می‌فرستد تا آنکه مرگ یکی از شما برسد فرستادگان ما روح او را بگیرند و آنان کوتاهی نمی‌کنند(۶۱) سپس به ‌سوی خدایی‌که واقعاً مولای ایشان است بازگردانده شوند، آگاه باش مخصوص اوست حکم و فرمان و او سریعترین حسابگران است.(۶۲)

نکات: قاهریّت پروردگار این است که قدرت او بر هستی تسلّط دارد، عدم را به وجود می‌آورد و موجود را به عدم می‌برد و هستی را همه از او می‌گیرند و برای هر چیزی ضدی آفریده. و داشتن ضدّ، نقص است. و این دلیل است بر اینکه او ضدی ندارد و برای هر موجودی ضدی آفریده تا عجز آن موجود ظاهر گردد که ناتوان است از اعدام ضد خود، برای فوق ضدّی است به نام تحت، برای ماضی ضدی است به نام مستقبل، برای نور ضدّی است به نام ظلمت، برای حیات ضدی است به نام موت، برای شب ضدی است به نام روز، برای کربن ضدی است به نام اکسیژن، برای حرارت ضدّی است به نام برودت و هکذا. و اوست که مقهور کرده تمام اشیا را و جمع نموده بین متضادّ آنها. و جملۀ: ﴿يُرۡسِلُ عَلَيۡكُمۡ حَفَظَةً، دلالت دارد که هر بشری از طرف خدا نگهبانانی برای اوست که او را حفظ می‌کند و وقتی مرگ او رسید او را رها می‌کنند تا فرستادگان الهی او را قبض روح کنند.

﴿قُلۡ مَن يُنَجِّيكُم مِّن ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ تَدۡعُونَهُۥ تَضَرُّعٗا وَخُفۡيَةٗ لَّئِنۡ أَنجَىٰنَا مِنۡ هَٰذِهِۦ لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰكِرِينَ ٦٣ قُلِ ٱللَّهُ يُنَجِّيكُم مِّنۡهَا وَمِن كُلِّ كَرۡبٖ ثُمَّ أَنتُمۡ تُشۡرِكُونَ ٦٤ [الأنعام: ۶۳-۶۴]

ترجمه: بگو کیست که نجات می‌دهد شما را از تاریکی‌های صحرا و دریا (درحالی‌که) او را به زاری و پنهانی می‌خوانید و می‌گویید که اگر ما را از این (تاریکی و گرفتاری) نجات دهد البتّه از شکرگزاران خواهیم بود(۶۳) بگو خدا شما را از آنها و از هر اندوهی نجات می‌دهد سپس شما شرک می‌آورید.(۶۴)

نکات: از این آیات روشن می‌شود که مشرکین مکّه خدا را قبول داشتند و به زاری و پنهانی در ظلمات صحرا و دریا و پیش‌آمدهای هولناک وحشت‌آمیز او را می‌خواندند ولی چون از گرفتاریها و خوف‌ها خلاص می‌شدند باز به بت‌ها توجه می‌کردند و به همان اخلاص خود باقی نمی‌ماندند. پس باید دانست مشرکین زمان ما بدترند که در پیش‌آمدها و گرفتاری‌ها، بندگان مقرّبین او را می‌خوانند و آنان را مهربان‌تر از خدا می‌دانند.

﴿قُلۡ هُوَ ٱلۡقَادِرُ عَلَىٰٓ أَن يَبۡعَثَ عَلَيۡكُمۡ عَذَابٗا مِّن فَوۡقِكُمۡ أَوۡ مِن تَحۡتِ أَرۡجُلِكُمۡ أَوۡ يَلۡبِسَكُمۡ شِيَعٗا وَيُذِيقَ بَعۡضَكُم بَأۡسَ بَعۡضٍۗ ٱنظُرۡ كَيۡفَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓيَٰتِ لَعَلَّهُمۡ يَفۡقَهُونَ ٦٥ وَكَذَّبَ بِهِۦ قَوۡمُكَ وَهُوَ ٱلۡحَقُّۚ قُل لَّسۡتُ عَلَيۡكُم بِوَكِيلٖ ٦٦ لِّكُلِّ نَبَإٖ مُّسۡتَقَرّٞۚ وَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ ٦٧[الأنعام: ۶۵-۶۷]

ترجمه: بگو آن خدا قادر است بر اینکه بفرستد بر شما عذابی از بالای سر شما و یا از زیر پاهای شما و یا لباس تفرقه به شما بپوشاند و شما را شیعه‌شیعه کند و سطوت و گزند بعضی از شما را به بعض دیگر بچشاند، بنگر چگونه آیات را بیان می‌کنیم تا باشد ایشان بفهمند و دانا شوند(۶۵) و تکذیب کردند به آن قوم تو و حال آنکه آن حق است بگو من بر شما وکیل نیستیم(۶۶) برای هر خبری وقت وقوع و قراری است و به زودی خواهید دانست.(۶۷)

نکات: مقصود از جملۀ: ﴿...عَذَابٗا مِّن فَوۡقِكُمۡ، عذاب آسمانی و یا از طرف بزرگتر و بالا دستها یعنی زورمندان و امراءو ﴿مِن تَحۡتِ أَرۡجُلِكُمۡ، مراد عذاب زمینی و یا عذاب از طرف زیردستان و مردمان پست است. و مقصود از جملۀ: ﴿أَوۡ يَلۡبِسَكُمۡ شِيَعٗا، فرقه‌ فرقه ‌شدن و به جان یکدیگر افتادن و همدگر را بد گفتن و لعن ‌کردن و یا کشتار ‌کردن است. روایت کرده‌‌اند که چون جبرئیل این آیه را بر رسول خداصآورد، رسول خداصافسرده شد و بر او گران آمد و گفت: اگر چنین شود امّت من چگونه باقی می‌مانند؟ و از خدا خواست که در حق امتش چنین مقدر نکند، جبرئیل آمد که خدا ایشان را ایمن کرده از دو خصلت؛ از اینکه عذابی از آسمان برایشان بیاید مانند قوم نوح و لوط و از اینکه عذابی از زیر پایشان بیاید که به زمین فرو روند مانند قارون و امّا از تفرقه و هوی و هوسهای مختلفه ایشان را پناه نمی‌دهد و بعضی با بعض دیگر با شمشیر گرفتار شوند و آسیب بینند [۴۷]. و مقصود از جملۀ: ﴿وَكَذَّبَ بِهِۦ، تکذیب به قرآن است.

﴿وَإِذَا رَأَيۡتَ ٱلَّذِينَ يَخُوضُونَ فِيٓ ءَايَٰتِنَا فَأَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيۡرِهِۦۚ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ ٱلشَّيۡطَٰنُ فَلَا تَقۡعُدۡ بَعۡدَ ٱلذِّكۡرَىٰ مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ ٦٨ وَمَا عَلَى ٱلَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَيۡءٖ وَلَٰكِن ذِكۡرَىٰ لَعَلَّهُمۡ يَتَّقُونَ ٦٩ وَذَرِ ٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ دِينَهُمۡ لَعِبٗا وَلَهۡوٗا وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَاۚ وَذَكِّرۡ بِهِۦٓ أَن تُبۡسَلَ نَفۡسُۢ بِمَا كَسَبَتۡ لَيۡسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلِيّٞ وَلَا شَفِيعٞ وَإِن تَعۡدِلۡ كُلَّ عَدۡلٖ لَّا يُؤۡخَذۡ مِنۡهَآۗ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ أُبۡسِلُواْ بِمَا كَسَبُواْۖ لَهُمۡ شَرَابٞ مِّنۡ حَمِيمٖ وَعَذَابٌ أَلِيمُۢ بِمَا كَانُواْ يَكۡفُرُونَ ٧٠[الأنعام: ۶۸-۷۰]

ترجمه: و چون دیدی آنان را که دربارۀ آیات ما سخنان نا مناسب گویند از ایشان روی بگردان تا به سخن دیگری غیر آن بپردازند و اگر شیطان تو را به فراموشی انداخت، پس بعد از آنکه به یادآوردی، با گروه ستمگران منشین(۶۸) و از حساب آنان چیزی بر عهدۀ پرهیزگاران نیست ولیکن (ایشان را) یادآوری باید شاید بپرهیزند(۶۹) و کسانی را که دین خود را بازی و سرگرمی گرفته و زندگی دنیا ایشان را مغرور کرده رها کن و به این قرآن یاد آوری کن که مبادا کسی به سبب آنچه کسب کرده گرفتار و محبوس ‌شود، برای او از نزد خدا سرپرست و شفیعی نیست و اگر هر‌چه را فدا کند از او پذیرفته نشود، ایشانند آنانکه به سبب آنچه کسب کرده‌اند محبوسند، برای ایشان شرابی است از آب جوش و عذابی است دردناک به سبب آنچه کفران می‌کردند.(۷۰)

نکات: چون نهی آمد که با مشرکین وقتی که کلمات نامناسب راجع به قرآن می‌گویند ننشینید مسلمین عرض کردند بنابراین ما باید در مسجدالحرام نرویم و طواف نکنیم زیرا کلمات زنندۀ مشرکین را خواهیم شنید، آیۀ: ﴿مَا عَلَى ٱلَّذِينَ يَتَّقُونَنازل شد که مفهوم آن این است که مؤمنین با تقوی که مشرکین را پند می‌دهند، در مقابل سخنان زنندۀ مشرکین و توهین آنان گناهی ندارند و در حساب ایشان گناه مشرکین ثبت نگردد.

﴿قُلۡ أَنَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَىٰٓ أَعۡقَابِنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُ

كَٱلَّذِي ٱسۡتَهۡوَتۡهُ ٱلشَّيَٰطِينُ فِي ٱلۡأَرۡضِ حَيۡرَانَ لَهُۥٓ أَصۡحَٰبٞ يَدۡعُونَهُۥٓ إِلَى ٱلۡهُدَى ٱئۡتِنَاۗ قُلۡ إِنَّ هُدَى ٱللَّهِ هُوَ ٱلۡهُدَىٰۖ وَأُمِرۡنَا لِنُسۡلِمَ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٧١[الأنعام: ۷۱]

ترجمه: بگو آیا چیزی را که به ما نفع و ضرری نرساند بخوانیم و پس از آنکه خدا ما را هدایت نموده به اعقاب خود برگشت داده شده و عقب گرد کنیم مانند کسی که شیاطین او را به سقوط در زمین دعوت کرده و گولش زده و سرگردانش کرده‌اند در حالیکه برای او همراهانی است که او را به هدایت دعوت می‌کنند و می‌گویند بسوی ما بیا، بگو براستی هدایت خدا فقط هدایت است و ما مأموریم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم.(۷۱)

نکات: کسانی که مردم را به شرک و ضلالت دعوت می کنند طبق جملۀ ﴿كَٱلَّذِي ٱسۡتَهۡوَتۡهُ ٱلشَّيَٰطِينُکسانی را دعوت می کنند که دارای خصوصیّاتی باشند که در آیه ذکر شده:

اول: اینکه به دنبال هوی و هوس شیطانی باشند.

دوم: اینکه حیران و در امور دین سرگردان باشند و دین عقلی و منطقی برای خود نداشته باشند.

سوم: اینکه بتوانند با او مصاحبت کنند و به عنوان رفیق و یاور او را گول بزنند چنانکه فرموده ﴿لَهُۥٓ أَصۡحَٰبٞ.

چهارم: اینکه به عنوان دعوت به هدایت، او را گمراه می‌کنند مثلا به عنوان اینکه دعا بخوانیم و با خدا راز و نیاز کنیم دعای ندبه برای او می‌خوانند و غیر خدا را ندا می‌کنند و از غیرخدا حاجت می‌طلبند.

پنجم: اینکه به او می‌گویند: بیا به سوی ما ﴿ٱئۡتِنَابیا تا ببینی! ولی حق تعالی فرموده: «اول ببین بعد بیا».

﴿وَأَنۡ أَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَٱتَّقُوهُۚ وَهُوَ ٱلَّذِيٓ إِلَيۡهِ تُحۡشَرُونَ ٧٢ وَهُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّۖ وَيَوۡمَ يَقُولُ كُن فَيَكُونُۚ قَوۡلُهُ ٱلۡحَقُّۚ وَلَهُ ٱلۡمُلۡكُ يَوۡمَ يُنفَخُ فِي ٱلصُّورِۚ عَٰلِمُ ٱلۡغَيۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِۚ وَهُوَ ٱلۡحَكِيمُ ٱلۡخَبِيرُ ٧٣[الأنعام: ۷۲-۷۳]

ترجمه: و (به ما امر شده) که نماز را به پا دارید و از خدا بترسید و اوست که به سوی او محشور می‌شوید(۷۲) و اوست آنکه آسمانها و زمین را بحق آفرید و روزی‌ که می‌گوید باش، پس موجود می‌شود، سخنِ او حق است و روزی که در صور(شیپور) دمیده شود، سلطنت مخصوص اوست. اوست دانای غیب و حضور و اوست حکیم آگاه (۷۳).

نکات: مقصود از خلق آسمانها و زمین به حق، این است که به باطل و لغو نیافریده بلکه برای هدفی بوده و حساب و کتابی در کار بوده است و همچنین قول او حق است یعنی طبق واقع و مصالح است و بیهوده و کذب نیست.

﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِيمُ لِأَبِيهِ ءَازَرَ أَتَتَّخِذُ أَصۡنَامًا ءَالِهَةً إِنِّيٓ أَرَىٰكَ وَقَوۡمَكَ فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ ٧٤ وَكَذَٰلِكَ نُرِيٓ إِبۡرَٰهِيمَ مَلَكُوتَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلِيَكُونَ مِنَ ٱلۡمُوقِنِينَ ٧٥ فَلَمَّا جَنَّ عَلَيۡهِ ٱلَّيۡلُ رَءَا كَوۡكَبٗاۖ قَالَ هَٰذَا رَبِّيۖ فَلَمَّآ أَفَلَ قَالَ لَآ أُحِبُّ ٱلۡأٓفِلِينَ ٧٦ فَلَمَّا رَءَا ٱلۡقَمَرَ بَازِغٗا قَالَ هَٰذَا رَبِّيۖ فَلَمَّآ أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمۡ يَهۡدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلضَّآلِّينَ ٧٧ فَلَمَّا رَءَا ٱلشَّمۡسَ بَازِغَةٗ قَالَ هَٰذَا رَبِّي هَٰذَآ أَكۡبَرُۖ فَلَمَّآ أَفَلَتۡ قَالَ يَٰقَوۡمِ إِنِّي بَرِيٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِكُونَ ٧٨ [الأنعام: ۷۴-۷۸]

ترجمه: و ذکر کن وقتی که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بت‌ها را معبودها و ملجأها گرفته‌ای، به راستی که من تو و قوم تو را در ضلالت آشکار می‌بینم(۷۴) و بدین گونه ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمودیم تا به نظر عقلی بنگرد و از یقین‌کنندگان باشد(۷۵) پس چون شب بر او تاریک شد اختری را دید گفت: این است پروردگار من، پس چون غروب کرد گفت: دوست ندارم فرو روندگان را(۷۶) پس چون ماه را دید که برآمد گفت: این است پروردگار من پس چون غروب کرد گفت: هر آینه اگر پروردگارم مرا هدایت نکند البته از گروه گمراهانم(۷۷) پس چون خورشید را دید که برآمده گفت: این است پروردگارم این بزرگتر است، پس چون فرو رفت گفت: ای قوم من به راستی که من بیزارم از آنچه شریک او قرار می‌دهید.(۷۸)

نکات: مقصود از ارائۀ ملکوت آسمانها و زمین، پی‌بردن از قوانین منظم علمی و قدرت‌نمائی حق‌تعالی به وجود مقدّس حق است و ارائه، ارائۀ عقلی است نه بصری زیرا استدلالات ابراهیم همه عقلی است، به اضافه ارائۀ به بصر مدحی نمی‌شود و کسانی که به بصر ملکوت را ندیده‌اند چگونه از او باور دارند. و حضرت ابراهیم÷افول و غروب را دلیل بر حدوث گرفته زیرا موجودی که آثار او کم شود ویا تغییر کند و یا دارای حرکت و سکون باشد واجب‌الوجود نیست و خود محتاج به مؤثّر دیگری است و خود محرّکی دارد.

﴿إِنِّي وَجَّهۡتُ وَجۡهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ حَنِيفٗاۖ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ٧٩ وَحَآجَّهُۥ قَوۡمُهُۥۚ قَالَ أَتُحَٰٓجُّوٓنِّي فِي ٱللَّهِ وَقَدۡ هَدَىٰنِۚ وَلَآ أَخَافُ مَا تُشۡرِكُونَ بِهِۦٓ إِلَّآ أَن يَشَآءَ رَبِّي شَيۡ‍ٔٗاۚ وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيۡءٍ عِلۡمًاۚ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ ٨٠ وَكَيۡفَ أَخَافُ مَآ أَشۡرَكۡتُمۡ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمۡ أَشۡرَكۡتُم بِٱللَّهِ مَا لَمۡ يُنَزِّلۡ بِهِۦ عَلَيۡكُمۡ سُلۡطَٰنٗاۚ فَأَيُّ ٱلۡفَرِيقَيۡنِ أَحَقُّ بِٱلۡأَمۡنِۖ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨١[الأنعام: ۷۹-۸۱]

ترجمه: به راستی من روی خود را توجّه دادم به سوی آنکه آسمانها و زمین را از نیستی بیرون آورده و من از مشرکین نیستم(۷۹) و قوم او با او محاجّه کردند، گفت: آیا دربارۀ خدا با من محاجّه می‌کنید و حال آنکه او مرا هدایت کرده و نمی‌ترسم از آنچه به او شریک قرار داده‌اید مگر آنکه پروردگار من چیزی را بخواهد. پروردگارم ازجهت دانش به هر چیز احاطه دارد آیا متذکّر نمی‌شوید (۸۰) و چگونه از چیزی که شما شریک او قرار داده‌اید بترسم و حال آنكه شما نمی ترسيد از اينكه شريك برای خدا قرار داده‌ايد چیزی را که بر شما دلیلی بر آن نازل نکرده، پس کدامیک از گروه سزاوارتر به ایمنی است اگر دانسته باشید.(۸۱)

نکات: از این آیات استفاده می‌شود که دین حق باید با حجت و دلیل باشد و دین انبیاء از روی حجت بوده نه تقلیدی و اینکه فرموده: ﴿مَا لَمۡ يُنَزِّلۡ بِهِۦ عَلَيۡكُمۡ سُلۡطَٰنٗاۚمقصود او این است که شما برای توجه به سوی بتان دلیلی از طرف خدا ندارید، که بگویید؛ مثلا خدا کلامی نازل نموده که بتان را قبله قرار دهید و یا در پیشگاه بت خدا را بخوانید و یا بتان را واسطه قرار دهید مانند آیات: ﴿... هَاتُواْ بُرۡهَٰنَكُمۡ.

﴿ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ يَلۡبِسُوٓاْ إِيمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ أُوْلَٰٓئِكَ لَهُمُ ٱلۡأَمۡنُ وَهُم مُّهۡتَدُونَ ٨٢ وَتِلۡكَ حُجَّتُنَآ ءَاتَيۡنَٰهَآ إِبۡرَٰهِيمَ عَلَىٰ قَوۡمِهِۦۚ نَرۡفَعُ دَرَجَٰتٖ مَّن نَّشَآءُۗ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٞ ٨٣ وَوَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَۚ كُلًّا هَدَيۡنَاۚ وَنُوحًا هَدَيۡنَا مِن قَبۡلُۖ وَمِن ذُرِّيَّتِهِۦ دَاوُۥدَ وَسُلَيۡمَٰنَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَىٰ وَهَٰرُونَۚ وَكَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡمُحۡسِنِينَ ٨٤ وَزَكَرِيَّا وَيَحۡيَىٰ وَعِيسَىٰ وَإِلۡيَاسَۖ كُلّٞ مِّنَ ٱلصَّٰلِحِينَ ٨٥ وَإِسۡمَٰعِيلَ وَٱلۡيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطٗاۚ وَكُلّٗا فَضَّلۡنَا عَلَى ٱلۡعَٰلَمِينَ ٨٦ وَمِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَذُرِّيَّٰتِهِمۡ وَإِخۡوَٰنِهِمۡۖ وَٱجۡتَبَيۡنَٰهُمۡ وَهَدَيۡنَٰهُمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ ٨٧ ذَٰلِكَ هُدَى ٱللَّهِ يَهۡدِي بِهِۦ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۚ وَلَوۡ أَشۡرَكُواْ لَحَبِطَ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٨٨ [الأنعام: ۸۲-۸۸]

ترجمه: آنان که ایمان آورده و ایمانشان را به ظلم نیامیختند ایشانند که برایشان ایمنی است و آنان هدایت یافتگانند(۸۲) و این است حجّت ما که به ابراهیم دادیم در مقابل قومش، بالا می‌بریم درجات هر‌کس را که بخواهیم، به راستی که پروردگارت حکیم داناست (۸۳) و بخشیدیم به او اسحاق و یعقوب را، هر یک را هدایت نمودیم و نوح را از پیش هدایت کردیم و از ذریّۀ او است داود، سلیمان، ایوب، یوسف، موسی و هارون و این چنین جزا می‌دهیم نیکوکاران را(۸۴) و زکریا، یحیی، عیسی و الیاس هر یک از شایستگانند(۸۵) و اسماعیل، الیسع، یونس و لوط و هر‌یک را برتری دادیم بر جهانیان(۸۶) و بعضی از پدرانشان و فرزندانشان و برادرانشان را (نیز هدایت نمودیم و برتری دادیم) و ایشان را برگزیدیم و هدایتشان کردیم به راه راست(۸۷) این است هدایت خدا، راهنمایی می‌کند به آن هر‌کس از بندگانش را که بخواهد و اگر شرک آورده بودند هر‌آینه هدر شده بود از ایشان آنچه کرده بودند.(۸۸)

نکات: مقصود از جملۀ: ﴿لَمۡ يَلۡبِسُوٓاْ إِيمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ، این است که ایمانشان را به شرک آلوده نکردند. و جملۀ: ﴿وَتِلۡكَ حُجَّتُنَآ...دلالت دارد که استدلالات عقلی ابراهیم÷را خدا تصویب نموده و از الهام و توفیق خود دانسته است و مردم دیگر نیز باید به واسطۀ عقل، راه را از چاه تمیز دهند. در اینجا عیسی÷از ذریّۀ ابراهیم محسوب می شود؛ البتّه به توسّط مادر پس اولاد دختری ذریه محسوب می‌شوند.

﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحُكۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَۚ فَإِن يَكۡفُرۡ بِهَا هَٰٓؤُلَآءِ فَقَدۡ وَكَّلۡنَا بِهَا قَوۡمٗا لَّيۡسُواْ بِهَا بِكَٰفِرِينَ ٨٩ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ هَدَى ٱللَّهُۖ فَبِهُدَىٰهُمُ ٱقۡتَدِهۡۗ قُل لَّآ أَسۡ‍َٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ أَجۡرًاۖ إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِكۡرَىٰ لِلۡعَٰلَمِينَ ٩٠ وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦٓ إِذۡ قَالُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٖ مِّن شَيۡءٖۗ قُلۡ مَنۡ أَنزَلَ ٱلۡكِتَٰبَ ٱلَّذِي جَآءَ بِهِۦ مُوسَىٰ نُورٗا وَهُدٗى لِّلنَّاسِۖ تَجۡعَلُونَهُۥ قَرَاطِيسَ تُبۡدُونَهَا وَتُخۡفُونَ كَثِيرٗاۖ وَعُلِّمۡتُم مَّا لَمۡ تَعۡلَمُوٓاْ أَنتُمۡ وَلَآ ءَابَآؤُكُمۡۖ قُلِ ٱللَّهُۖ ثُمَّ ذَرۡهُمۡ فِي خَوۡضِهِمۡ يَلۡعَبُونَ ٩١[الأنعام: ۸۹-۹۱]

ترجمه: ایشان کسانی بودند که کتاب، حکم و نبوّت دادیمشان، پس اگر این قوم تو به آن کافر شوند پس به تحقیق قومی را به آن گماردیم که به آن کافر نشوند(۸۹) این‌گروه(انبیاء) کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، پس به هدایت ایشان اقتدا کن. بگو: از شما هیچ اجری بر این (رسالتم) سؤال نمی‌کنم، نیست این قرآن مگر تذکّری برای جهانیان(۹۰) و نشناختند خدا را سزاوار شناختنِ او چون گفتند خدا چیزی بر بشری نازل ننموده، بگو چه کسی نازل کرده کتابی را که موسی آنرا آورده، در حالی که نور و هدایت برای مردم بود، شما آنرا اوراقی قرار می‌دهید مقداری از آن را آشکار می‌کنید و بسیاری از آن را پنهان می‌کنید و آموخته شدید چیزهایی که نه شما می‌دانستید و نه پدرانتان، بگو خدا (آن را نازل کرد)، سپس ایشان را رها کن تا در بیهوده‌گویی خود بازی کنند. (۹۱)

نکات: مقصود از کتاب همان کُتُب آسمانی و مقصود از حکم، حکومت و سلطنت اسلامی است مانند سلطنت یوسف و سلیمان و یا ممکن است مراد حکمت باشد. و مقصود از نبوّت پیامبری است. و آیۀ ۹۱ دلیل است بر اثبات نبوّت، زیرا خدایی که جهان را به حکمت آفریده و مسخر بشر نموده، آیا بشر را یله و رها نموده سر خود و او را آزاد کرده که هر جنایتی را مرتکب شود و یا خیر باید او را راهنمایی کند و اگر راهنمایی نکند و او را مشمول هدایت خود ننماید باید گفت یا هادی نیست و یا از هدایت عاجز است و هر‌کس چنین گوید خدا را نشناخته. به اضافه چون شناخت تمام اوصاف و اسماء خدا موقوف بر وحی است اگر کسی منکر وحی شود نتواند کما هو حقّه خدا را بشناسد.

﴿وَهَٰذَا كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ مُبَارَكٞ مُّصَدِّقُ ٱلَّذِي بَيۡنَ يَدَيۡهِ وَلِتُنذِرَ أُمَّ ٱلۡقُرَىٰ وَمَنۡ حَوۡلَهَاۚ وَٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ يُؤۡمِنُونَ بِهِۦۖ وَهُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ يُحَافِظُونَ ٩٢ وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوۡ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمۡ يُوحَ إِلَيۡهِ شَيۡءٞ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثۡلَ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُۗ وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذِ ٱلظَّٰلِمُونَ فِي غَمَرَٰتِ ٱلۡمَوۡتِ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ بَاسِطُوٓاْ أَيۡدِيهِمۡ أَخۡرِجُوٓاْ أَنفُسَكُمُۖ ٱلۡيَوۡمَ تُجۡزَوۡنَ عَذَابَ ٱلۡهُونِ بِمَا كُنتُمۡ تَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ غَيۡرَ ٱلۡحَقِّ وَكُنتُمۡ عَنۡ ءَايَٰتِهِۦ تَسۡتَكۡبِرُونَ ٩٣ [الأنعام: ۹۲-۹۳]

ترجمه: و این قرآن کتابی است که نازل کردیم آن را کتاب با برکتی که تصدیق می‌کند آنچه جلو اوست و برای اینکه بترسانی(مردم) أم القری(مکه) را و کسانی که اطراف آن هستند وآنان که به آخرت ایمان می‌آورند، به آن (نیز) ایمان می‌آورند و ایشان نماز خود را حفظ می‌کنند(۹۲) و کیست ستمکارتر از آنکه به دروغ بر خدا افتراء ببندد و یا بگوید بسوی من وحی شده و حال آنکه چیزی به او وحی نشده باشد و از آنکه گفت به زودی نازل می‌کنم مانند آنچه خدا نازل کرده است و اگر ببینی ستمگران را در شدائد مرگ و فرشتگان دستهای خود را گشوده‌اند که: بیرون کنید جانهای خود را، امروز به عذاب خواری جزاء داده می‌شوید به سبب آنچه بر خدا به ناحق می‌گفتید و از آیات او سرکشی و تکبر می‌کردید.(۹۳)

نکات: قرآن اوصافی دارد یکی از آنها مبارک است زیرا به برکت او بسیاری از اهل عالم هدایت شدند و بسیاری از خرافات را ترک کردند، خود نویسنده پس از آنکه از به اصطلاح علوم اسلامی فارغ التحصیل شدم مانند یک عوام غرق خرافات بودم و آن خرافات، مفتریات و فنون مذهبی را به خیال حقایق دینی پذیرفته بودم تا اینکه بحمدالله تعالی به برکت نظر و تأمّل در قرآن نجات پیدا کردم و از علم و حکمت قرآنی و اسلامی بهره‌مند گردیدم و اکثر همنوعان من امروز مبتلا به خرافات می‌باشند. و مقصود از ﴿وَمَنۡ حَوۡلَهَامی‌توان گفت تمام جهان است و اگر مقصود اهالی حجاز باشد ﴿ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِاطلاق دارد و شامل تمام مؤمنین جهان می‌شود. جملۀ: ﴿وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ بَاسِطُوٓاْدلالت دارد که برای قبض روح ستمگران و کفّار، فرشتگان بسیاری مأمور می‌شوند و به سختی و عنف جان آنان را می‌گیرند.

﴿وَلَقَدۡ جِئۡتُمُونَا فُرَٰدَىٰ كَمَا خَلَقۡنَٰكُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَتَرَكۡتُم مَّا خَوَّلۡنَٰكُمۡ وَرَآءَ ظُهُورِكُمۡۖ وَمَا نَرَىٰ مَعَكُمۡ شُفَعَآءَكُمُ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُمۡ أَنَّهُمۡ فِيكُمۡ شُرَكَٰٓؤُاْۚ لَقَد تَّقَطَّعَ بَيۡنَكُمۡ وَضَلَّ عَنكُم مَّا كُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ ٩٤ [الأنعام: ۹۴]

ترجمه: و هر آینه به تحقیق شما نزد ما آمدید در حال تنهایی چنانکه شما را نخستین بار آفریدیم و آنچه را به شما عطاء کرده بودیم گذاشتید پشت سرتان و نمی‌بینیم با شما شفیعان شما را که گمان داشتید ایشان در میان شما شریکان ما هستند، هر آینه به تحقیق رابطۀ میان شما قطع شد و آنچه می‌پنداشتید از شما گم گردید.(۹۴)

نکات: جملۀ: ﴿لَقَدۡ جِئۡتُمُونَارا خدا می‌فرماید و یا ملائکه؟ هر دو احتمال رواست و فرق نمی‌کند، ملائکه مأمور خدایند. به او می‌گویند همانطوری که در اول خقلت تنها به دنیا آمدی فعلاً وقت مرگ نیز تنهایی؛ یار، یاور و شفیعی که خیال می‌کردی با تو همراهی دارند و از تو دفاع می‌کنند با تو نیست و به مرگ پیوندها قطع می‌شود.

﴿إِنَّ ٱللَّهَ فَالِقُ ٱلۡحَبِّ وَٱلنَّوَىٰۖ يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَمُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتِ مِنَ ٱلۡحَيِّۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَكُونَ ٩٥ فَالِقُ ٱلۡإِصۡبَاحِ وَجَعَلَ ٱلَّيۡلَ سَكَنٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ حُسۡبَانٗاۚ ذَٰلِكَ تَقۡدِيرُ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡعَلِيمِ ٩٦ وَهُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلنُّجُومَ لِتَهۡتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۗ قَدۡ فَصَّلۡنَا ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ ٩٧ وَهُوَ ٱلَّذِيٓ أَنشَأَكُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ فَمُسۡتَقَرّٞ وَمُسۡتَوۡدَعٞۗ قَدۡ فَصَّلۡنَا ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَفۡقَهُونَ ٩٨[الأنعام: ۹۵-۹۸]

ترجمه: محققاً خدا شکافندۀ دانه و هسته می‌باشد، بیرون می‌آورد زنده را از مرده و بیرون‌ آورندۀ مرده است از زنده، این است خدایتان پس به کجا برده می‌شوید (۹۵) اوست شکافندۀ صبح و قرار داده شب را برای آرامش و خورشید و ماه را برای حساب، این است اندازه‌گرفتن خدای عزیز دانا(۹۶) و اوست خدایی که قرار داد برای شما ستارگان را تا به واسطۀ آنها در تاریکی‌های بیابان و دریا راه یابید، همانا تفصیل دادیم آیات را برای قومی که بدانند(۹۷) و اوست آنکه شما را از یک نفس ایجاد کرد، پس شما را جای قراری و جای امانتی است، هر آینه تفصیل دادیم آیات را برای قومی که بفهمند.(۹۸)

نکات: دانه و هسته فرقی دارد، دانه مقصود بالاصل و خوردنی است ولی هسته مقصود بالتّبع و غیرخوردنی است و حق‌تعالی چنان حبّه و هسته را می‌شکافد یکی از طرف بالا که منشأ نموّ ساقه است و یکی از طرف پایین که نموّ ریشه است و عجب این است که دو نیروی متضاد در این حبه و هسته به وجود می‌آید یکی میل به بالا و یکی میل به پائین و اگر کسی بخواهد قدرت حق را ببیند بهتر است به علم گیاه‌شناسی نیز مراجعه و مطالعه کند. و مقصود از ﴿فَمُسۡتَقَرّٞ وَمُسۡتَوۡدَعٞ، معانی مختلفه احتمال داده شده و به احتمال قوی مستقرّ رحم مادر و ﴿مُسۡتَوۡدَعٞصلب پدر است که هر بشری بدین وسیله به دنیا می‌آید. و یا ممکن است بگوییم مقصود آن است که بعضی عمرها زیاد است و بعضی زود فوت می‌کنند.

﴿وَهُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ نَبَاتَ كُلِّ شَيۡءٖ فَأَخۡرَجۡنَا مِنۡهُ خَضِرٗا نُّخۡرِجُ مِنۡهُ حَبّٗا مُّتَرَاكِبٗا وَمِنَ ٱلنَّخۡلِ مِن طَلۡعِهَا قِنۡوَانٞ دَانِيَةٞ وَجَنَّٰتٖ مِّنۡ أَعۡنَابٖ وَٱلزَّيۡتُونَ وَٱلرُّمَّانَ مُشۡتَبِهٗا وَغَيۡرَ مُتَشَٰبِهٍۗ ٱنظُرُوٓاْ إِلَىٰ ثَمَرِهِۦٓ إِذَآ أَثۡمَرَ وَيَنۡعِهِۦٓۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكُمۡ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ ٩٩ وَجَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَآءَ ٱلۡجِنَّ وَخَلَقَهُمۡۖ وَخَرَقُواْ لَهُۥ بَنِينَ وَبَنَٰتِۢ بِغَيۡرِ عِلۡمٖۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يَصِفُونَ ١٠٠ بَدِيعُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ أَنَّىٰ يَكُونُ لَهُۥ وَلَدٞ وَلَمۡ تَكُن لَّهُۥ صَٰحِبَةٞۖ وَخَلَقَ كُلَّ شَيۡءٖۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ ١٠١[الأنعام: ۹۹-۱۰۱]

ترجمه: و اوست آنکه نازل نمود از آسمان آب را، پس به ‌وسیلۀ آن رستنی هر چیزی را بیرون آوردیم و از آن رستنی، جوانۀ سبزی برآوردیم که از آن بیرون می‌آوریم دانه‌های متراکم و روی هم چیده را و از درختان خرما از شکوفه‌های آن خوشه‌های نزدیک و دسترس و (نیز) بوستانهایی از انگور و زیتون و انار شبیه بهم و غیر شبیه بهم (پدید آوردیم)، بنگرید به سوی میوۀ آنها چون میوه داد و به (نحوۀ) رسیدنشان. به تحقیق در اینها هر آینۀ آیاتی است برای قومی که ایمان می‌آورند(۹۹) و برای خدا شریکانی از جن قرار دادند در حالیکه خدا ایشان را آفریده و ازروی نادانی برای او پسرها و دخترها تراشیده‌اند، او منزه و برتر است از آنچه وصف می‌کنند(۱۰۰) پدیدآورندۀ آسمانها و زمین است، کجا برای او فرزندی می‌باشد در حالیکه او را همسری نبوده و هرچیزی را آفریده و او به هر چیزی داناست.(۱۰۱)

نکات: مقصود از جملۀ: ﴿جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَآءَ ٱلۡجِنَّ...ممکن است بت‌پرستان مکه باشند که بین خدا و جن نسبتی قائل بودند و اجنّه را فرزندان خدا می‌دانستند و ممکن است قوم مجوس باشند که قائلین به الهین می‌باشند و آنان را ثنویه می‌گویند. زیرا دو مؤثر قائلند: یزدان و اهریمن و می‌گویند: اهریمن دیو است که به اصطلاح ما به دیو شیطان گفته می‌شود و این دیو را که از جن می‌باشد خالق شرور می‌دانند و یزدان را خالق خیرات می‌دانند در حالیکه بعضی از ایشان اهریمن را مخلوق یزدان می‌دانند و می‌گویند چون خدا فکر کرد در مملکت خود و بزرگی آن، به عجب آمد و به واسطۀ خودپسندی او اهریمن به وجود آمد و بعضی گویند یزدان در قدرت خود شک کرد و از این شک شیطان، یعنی اهریمن بوجود آمد. بنابراین معلوم می‌شود اهریمن را حادث می‌دانند و چیزی که حادث است شریک واجب‌الوجود قدیم بالذات نمی‌شود. و مقصود از: ﴿وَخَرَقُواْ لَهُۥ بَنِينَ وَبَنَٰتِۢ، نصاری و مشرکین عرب بودند که برای خدای‌تعالی پسر و دختر قائل بودند و مشرکین عرب ملائکه را دختران خدا می‌دانستند. و ﴿بَدِيعُکه یکی از صفات الهی است به معنی خلق‌ کردن بدون سابقه و بدون مانندی از سابق آفریدن است.

﴿ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ فَٱعۡبُدُوهُۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ وَكِيلٞ ١٠٢ لَّا تُدۡرِكُهُ ٱلۡأَبۡصَٰرُ وَهُوَ يُدۡرِكُ ٱلۡأَبۡصَٰرَۖ وَهُوَ ٱللَّطِيفُ ٱلۡخَبِيرُ ١٠٣[الأنعام: ۱۰۲-۱۰۳]

ترجمه: این است خدا پروردگار شما، نیست ملجأ و معبودی جز او، آفرینندۀ هر چیزی است، پس او را عبادت کنید و او بر هر چیزی وکیل و کارساز است (۱۰۲) دیده‌ها او را درک نمی‌کنند و او دیده‌ها را درک می‌کند و اوست لطیف آگاه.(۱۰۳)

نکات: پس از آنکه حق‌تعالی اثبات کرد یکتایی و بدون شریک‌ داشتن خود را در این آیه می‌فرماید ملجأ و معبود و قاضی‌الحاجاتی جُز او نیست و عبادت و کرنش مخصوص او است که خالق هر چیزی و بر هر چیزی وکیل باشد. آیۀ بعدش دلیل بر این است که حق‌تعالی دیدنی نیست زیرا آنچه دیده بشود محدود و دارای مکان است و خدا از حد و مکان منزّه است [۴۸].

﴿قَدۡ جَآءَكُم بَصَآئِرُ مِن رَّبِّكُمۡۖ فَمَنۡ أَبۡصَرَ فَلِنَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ عَمِيَ فَعَلَيۡهَاۚ وَمَآ أَنَا۠ عَلَيۡكُم بِحَفِيظٖ ١٠٤ وَكَذَٰلِكَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓيَٰتِ وَلِيَقُولُواْ دَرَسۡتَ وَلِنُبَيِّنَهُۥ لِقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ ١٠٥ ٱتَّبِعۡ مَآ أُوحِيَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ١٠٦ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَآ أَشۡرَكُواْۗ وَمَا جَعَلۡنَٰكَ عَلَيۡهِمۡ حَفِيظٗاۖ وَمَآ أَنتَ عَلَيۡهِم بِوَكِيلٖ١٠٧[الأنعام: ۱۰۴-۱۰۷]

ترجمه: به تحقیق آمد شما را وسائل بصیرت از جانب پروردگارتان، پس آنکه بینا گردد به نفع خود اوست و آنکه کور باشد پس بر ضرر اوست و من بر شما نگهبان نیستم(۱۰۴) و این چنین بیان می‌کنیم آیات را به صورتهای گوناگون (تا حجت را تمام کنیم) و تا اینکه (بدخواهان) بگویند درس گرفته‌ای و تا بیان کنیم آن را برای قومی که دانایند(۱۰۵) پیروی کن آنچه از پروردگارت به سوی تو وحی می‌شود، نیست معبود و ملجأی جز او و اعراض کن از مشرکین(۱۰۶) و اگر خدا می‌خواست شرک نمی‌آوردند و تو را بر ایشان نگهبان قرار ندادیم و تو بر ایشان کارساز و وکیل نیستی.(۱۰۷)

نکات: چون هر آیه‌ای از آیات قرآن سبب بصیرت است به خود آیه بصیرت اطلاق شده اطلاق سبب بر مسبب، بنابر این آیات قرآن وسیلۀ بصیرت بلکه عین بصیرت است و باید ملت ما به وسیلۀ قرآن بینا و بیدار گردند و به امور دنیا و آخرت خود بینا باشند و مقصود از جملۀ: ﴿لِيَقُولُواْ دَرَسۡتَاین است که ما قرآن را به صورتهای گوناگون می‌فرستیم برای ازدیاد کفر ایشان که بگویند به فکر خود و با گفتگوی با دانشمندان و با مدارست این آیات را درست کرده و جهت دیگر برای تدریجی‌بودن قرآن این است که طالبین دانش خوب آن را درک کنند و برای آنان روشن گردد. و مقصود از جملۀ: ﴿لَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَآ أَشۡرَكُواْاین است که اگر خدا می‌خواست وسائلی فراهم می‌کرد که مشرکین به زور و به ناچاری موحّد شوند ولی خدا نخواسته اعمال قدرت کند و بندگان را مجبور سازد.

وَلَا تَسُبُّواْ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَيَسُبُّواْ ٱللَّهَ عَدۡوَۢا بِغَيۡرِ عِلۡمٖۗ كَذَٰلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمۡ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِم مَّرۡجِعُهُمۡ فَيُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٠٨ وَأَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَيۡمَٰنِهِمۡ لَئِن جَآءَتۡهُمۡ ءَايَةٞ لَّيُؤۡمِنُنَّ بِهَاۚ قُلۡ إِنَّمَا ٱلۡأٓيَٰتُ عِندَ ٱللَّهِۖ وَمَا يُشۡعِرُكُمۡ أَنَّهَآ إِذَا جَآءَتۡ لَا يُؤۡمِنُونَ ١٠٩ وَنُقَلِّبُ أَفۡ‍ِٔدَتَهُمۡ وَأَبۡصَٰرَهُمۡ كَمَا لَمۡ يُؤۡمِنُواْ بِهِۦٓ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَنَذَرُهُمۡ فِي طُغۡيَٰنِهِمۡ يَعۡمَهُونَ ١١٠ [الأنعام: ۱۰۸-۱۱۰]

ترجمه: و دشنام مدهید آنان را که غیرخدا را می‌خوانند، پس ایشان دشنام می‌دهند خدا را برای عداوت بدون دانش، این چنین زینت دادیم برای هر امّتی عملشان را، سپس به سوی پروردگارشان بازگشت ايشان است پس او خبر می‌دهد ایشان را به آنچه می‌کرده‌اند(۱۰۸) و با سخت ترین سوگندهایشان به خدا سوگند یاد کردند که اگر برای آنان آیتی بیاید البته به آن ایمان می‌آورند، بگو جُز این نیست که آیات نزد خدا(و به قدرت او)است و شما چه می‌دانید که چون آن آیات بیاید(باز) ایمان نمی آورند(۱۰۹) و دلها و دیده‌های ایشان را (از درک حقایق)می‌گردانیم چنانکه در اولین بار ایمان نیاوردند و رها می‌کنیم ایشان را در طغیانشان سرگردان بمانند.(۱۱۰)

نکات: یکی از صفات زشت، فحاشی و دشنام‌دادن است. جملۀ: ﴿لَا تَسُبُّواْ...دلالت دارد که دشنام به مشرکین که بدترین خلق خدایند جائز نیست چه برسد به دیگران، حال باید تعجب کرد با چنین آیه چگونه مسلمین یک دیگر را سب و لعن و دشنام می‌دهند، این فرقه به آن فرقه، خصوصاً کسانیکه مدعی پیروی ائمههستند چگونه به اصحاب رسول و مسلمین اولیه فحش می‌دهند با اینکه آنان هر‌چه بودند مسلمان بودند. و مقصود از جملۀ: ﴿زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمۡاین است که چون حق‌تعالی ایشان را آزاد گذاشته و صفات انسانی، حیوانی و حب و بغض را به او داده و از کار زشت او جلوگیری نکرده پس چون خدا ایشان را آزاد گذاشته و منع ننموده، گویا او زینت داده و او خواسته که مختار باشند و هر کاری می‌خواهند بکنند. جملۀ: ﴿أَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ...راجع به کفاری است که غیر از قرآن معجزات دیگری می‌خواستند و قسم می‌خوردند که اگر آنرا بیاوری ما حتما ایمان می‌آوریم، مثلا می‌خواستند که کوه صفا را طلا کن، خدا می‌فرماید این کارها فقط به اختیار خدا و به قدرت اوست، پیغمبر این کارها را نمی‌تواند انجام دهد، ثانیا: اگر خدا برای تصدیق او این کارها را انجام دهد اینان ایمان نمی‌آورند چون کوه طلا باعث غفلت و طغیان بیشتری برای ایشان است. و جملۀ: ﴿نُقَلِّبُ أَفۡ‍ِٔدَتَهُمۡ وَأَبۡصَٰرَهُمۡ كَمَا لَمۡ يُؤۡمِنُواْ بِهِۦٓ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَنَذَرُهُمۡ فِي طُغۡيَٰنِهِمۡ يَعۡمَهُونَدلیل است بر اینکه خدا کفار را به ضلالت و طغیان خودشان واگذار می‌کند و این خذلان الهی و سلب توفیق از ایشان است به واسطه طغیان و اعراض خودشان.

﴿وَلَوۡ أَنَّنَا نَزَّلۡنَآ إِلَيۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَحَشَرۡنَا عَلَيۡهِمۡ كُلَّ شَيۡءٖ قُبُلٗا مَّا كَانُواْ لِيُؤۡمِنُوٓاْ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ يَجۡهَلُونَ ١١١ وَكَذَٰلِكَ جَعَلۡنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوّٗا شَيَٰطِينَ ٱلۡإِنسِ وَٱلۡجِنِّ يُوحِي بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٖ زُخۡرُفَ ٱلۡقَوۡلِ غُرُورٗاۚ وَلَوۡ شَآءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُۖ فَذَرۡهُمۡ وَمَا يَفۡتَرُونَ ١١٢ وَلِتَصۡغَىٰٓ إِلَيۡهِ أَفۡ‍ِٔدَةُ ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ وَلِيَرۡضَوۡهُ وَلِيَقۡتَرِفُواْ مَا هُم مُّقۡتَرِفُونَ ١١٣[الأنعام: ۱۱۱-۱۱۳]

ترجمه: و اگر که ما فرشتگان را به سوی ایشان فرو‌ فرستيم و مردگان با ايشان سخن ‌گویند و هرچیزی را در برابرشان گردآوریم، (باز) ایمان نمی‌آورند مگر اینکه خدا بخواهد ولیکن بیشتر ایشان نادانند (۱۱۱) و این چنین قرار دادیم برای هر پیامبری دشمنانی(از) شیاطین انس و جن که برخی از ایشان به برخی دیگر گفتار باطلِ خوش‌ظاهر را برای فریب وحی می‌کند و اگر پروردگار تو خواسته بود بجا نیاورده بودند، پس ایشان را با آنچه به افتراء می‌گویند، رها کن (۱۱۲) و تا دلهای کسانی که به آخرت ایمان نمی‌آورند به آن(گفتار فریبندۀ شیاطین) میل کند و تا آن‌ را بپسندند و تا کسب کنند آنچه‌ را کسب‌ کنندگانند.(۱۱۳)

نکات: تا کسی طالب هدایت نباشد هدایت نمی‌شود و اگر چه صدها معجزه ببیند. خواسته‌ها و سخنان خوش‌ظاهری را که با رسول خداصمی‌گفتند تمامش بهانه بود. و مقصود از ﴿شَيَٰطِينَ ٱلۡإِنسِرؤسای شرک است که حیله‌گر و دکاندار بودند و با رسول‌خدا به‌ عداوت می‌پرداختند برای حفظ دکان و حسد وخودخواهی و لذا به افتراء می‌پرداختند و تهمت می‌زدند و دیگران را گول می‌زدند و مغرور می‌کردند، چنانچه ظاهر آیات فوق صراحت دارد و زمان ما نیز دکانداران خرافات دینی با حقگویان همین معامله می‌کنند.

﴿أَفَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَبۡتَغِي حَكَمٗا وَهُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ إِلَيۡكُمُ ٱلۡكِتَٰبَ مُفَصَّلٗاۚ وَٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ يَعۡلَمُونَ أَنَّهُۥ مُنَزَّلٞ مِّن رَّبِّكَ بِٱلۡحَقِّۖ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُمۡتَرِينَ ١١٤ وَتَمَّتۡ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدۡقٗا وَعَدۡلٗاۚ لَّا مُبَدِّلَ لِكَلِمَٰتِهِۦۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ١١٥ [الأنعام: ۱۱۴-۱۱۵]

ترجمه: آیا پس غیرخدا را برای حکم‌کردن بجویم و اوست آنکه نازل کرده به سوی شما این کتاب را به تفصیل: و آنان که به ایشان کتاب داده‌ایم می‌دانند که این(قرآن) ازجانب پروردگارت به حق نازل شده است پس از شک‌کنندگان مباش(۱۱۴) و سخن پروردگار تو از جهت راستی و عدالت تمام است، هیچ تبدیل‌کننده برای سخنان او نیست و اوست شنوندۀ دانا.(۱۱۵)

نکات: مقصود از ﴿ٱلَّذِينَ ءَاتَيۡنَٰهُمُ ٱلۡكِتَٰبَظاهرا مؤمنین یهود و نصاری می‌باشند که مصدِّق وگواه حقانیت قرآن به اهل مکه و خود پیامبر هستند و بعضی گفته‌اند مقصود بزرگان صحابۀ رسولند. و مقصود از ﴿لَّا مُبَدِّلَ لِكَلِمَٰتِهِۦاین است که هیچ کس نمی‌تواند حکم خدا را عوض کند و آیات قرآن را تحریف و کم و زیاد کند و یا یک کلمۀ آن را بردارد و به جای آن کلمۀ دیگر بگذارد، پس قائلین به تحریف لفظی گویا این آیات را در قرآن ندیده‌اند.

﴿وَإِن تُطِعۡ أَكۡثَرَ مَن فِي ٱلۡأَرۡضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ هُمۡ إِلَّا يَخۡرُصُونَ ١١٦ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعۡلَمُ مَن يَضِلُّ عَن سَبِيلِهِۦۖ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِينَ ١١٧ [الأنعام: ۱۱۶-۱۱۷]

ترجمه: و اگر از بیشتر آنانکه در زمین‌اند اطاعت کنی تو را از راه خدا گمراه می‌گردانند، پیروی نمی‌کنند مگر گمان را و نیستند ایشان مگر سازندۀ دروغ (۱۱۶) به درستی که پروردگارت او داناتر است به آنکه گمراه است از راه او و او داناتر است به هدایت یافتگان.(۱۱۷)

نکات: این آیات دلالت دارد بر بطلان اکثریّت و پیروی آنان گمراهی است، پس انسان باید راه حق را پیدا کند ولو اینکه روندگانش کم باشند و جملۀ: ﴿إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّدلالت دارد بر بطلان ظن و عدم حجیّت آن.

﴿فَكُلُواْ مِمَّا ذُكِرَ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ إِن كُنتُم بِ‍َٔايَٰتِهِۦ مُؤۡمِنِينَ ١١٨ وَمَا لَكُمۡ أَلَّا تَأۡكُلُواْ مِمَّا ذُكِرَ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ وَقَدۡ فَصَّلَ لَكُم مَّا حَرَّمَ عَلَيۡكُمۡ إِلَّا مَا ٱضۡطُرِرۡتُمۡ إِلَيۡهِۗ وَإِنَّ كَثِيرٗا لَّيُضِلُّونَ بِأَهۡوَآئِهِم بِغَيۡرِ عِلۡمٍۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُعۡتَدِينَ ١١٩ وَذَرُواْ ظَٰهِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَبَاطِنَهُۥٓۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكۡسِبُونَ ٱلۡإِثۡمَ سَيُجۡزَوۡنَ بِمَا كَانُواْ يَقۡتَرِفُونَ ١٢٠ وَلَا تَأۡكُلُواْ مِمَّا لَمۡ يُذۡكَرِ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ وَإِنَّهُۥ لَفِسۡقٞۗ وَإِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰٓ أَوۡلِيَآئِهِمۡ لِيُجَٰدِلُوكُمۡۖ وَإِنۡ أَطَعۡتُمُوهُمۡ إِنَّكُمۡ لَمُشۡرِكُونَ ١٢١[الأنعام: ۱۱۸-۱۲۱]

ترجمه: پس، از آنچه نام خدا بر آن ذکر شده بخورید اگر شما به آیات او ایمان دارید(۱۱۸) و شما را چه شده که از آنچه نام خدا بر آن ذکر شده نمی‌خورید و به تحقیق (خداوند) آنچه بر شما حرام شده برای شما تفصیل داد مگر آنچه را به آن ناچار شوید و به راستی که بسیاری (از مردم، دیگران را) به هوا و هوس خویش از روی نادانی گمراه می‌کنند، به درستی که پروردگارت او داناتر است به تجاوزگران(۱۱۹) و گناه آشکارا و پنهان را رها کنید، به راستی آنانکه گناه کسب می‌کنند به زودی جزاداده خواهند شد به آنچه کسب کرده‌اند(۱۲۰) و از آنچه نام خدا بر آن ذکر نشده نخورید و به راستی که آن گناه است و به راستی که شیاطین وحی می‌کنند به دوستان خودشان تا با شما جدال کنند و اگر ایشان را اطاعت کنید محقّقا شما مشرک خواهید بود.(۱۲۱)

نکات: عده‌ای از کفّار فرس پیغام دادند به مشرکین مکّه که محمدصاز گوشت حیوانی که خود کشته می‌خورد و از آنچه خدا کشته یعنی مرده نمی‌خورد، این سخن عدّه‌ای از مسلمین را به شک انداخت که پس باید از آنچه به دست خودمان کشته شده به طریق اولی نخوریم و لذا خطاب شده: ﴿مَا لَكُمۡ أَلَّا تَأۡكُلُواْ مِمَّا ذُكِرَ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ، یعنی مناط حرمت و حلیّت این است که وقت ذبح نام غیر‌خدا برده شود و یا نشود. و مقصود از جملۀ: ﴿إنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ لَيُوحُونَ...همان مشرکین فارس می‌باشند و یا مقصود رؤسای همۀ کفّار باشند.

﴿أَوَ مَن كَانَ مَيۡتٗا فَأَحۡيَيۡنَٰهُ وَجَعَلۡنَا لَهُۥ نُورٗا يَمۡشِي بِهِۦ فِي ٱلنَّاسِ كَمَن مَّثَلُهُۥ فِي ٱلظُّلُمَٰتِ لَيۡسَ بِخَارِجٖ مِّنۡهَاۚ كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلۡكَٰفِرِينَ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٢٢ وَكَذَٰلِكَ جَعَلۡنَا فِي كُلِّ قَرۡيَةٍ أَكَٰبِرَ مُجۡرِمِيهَا لِيَمۡكُرُواْ فِيهَاۖ وَمَا يَمۡكُرُونَ إِلَّا بِأَنفُسِهِمۡ وَمَا يَشۡعُرُونَ ١٢٣ وَإِذَا جَآءَتۡهُمۡ ءَايَةٞ قَالُواْ لَن نُّؤۡمِنَ حَتَّىٰ نُؤۡتَىٰ مِثۡلَ مَآ أُوتِيَ رُسُلُ ٱللَّهِۘ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ حَيۡثُ يَجۡعَلُ رِسَالَتَهُۥۗ سَيُصِيبُ ٱلَّذِينَ أَجۡرَمُواْ صَغَارٌ عِندَ ٱللَّهِ وَعَذَابٞ شَدِيدُۢ بِمَا كَانُواْ يَمۡكُرُونَ ١٢٤[الأنعام: ۱۲۲-۱۲۴]

ترجمه: آیا کسی که مرده بود پس او را زنده کردیم و برای او نوری قرار دادیم که به آن نور در میان مردم راه برود، مانند کسی است که در تاریکی‌ها مانده و از آن خارج شونده نیست؟ این چنین زینت داده شده برای کافران آنچه عمل می‌کردند(۱۲۲) و این چنین قرار دادیم در هر قریه‌ای بزرگتران گناهکار آن را تا در آن مکر و نیرنگ زنند و مکر نمی‌کنند مگر به خودشان و نمی‌فهمند(۱۲۳) و چون برای ایشان آیتی بیاید، گویند هرگز ایمان نمی‌آوریم تا به ما داده شود آنچه به رسولان خدا داده شده، خدا داناتر است کجا قرار بدهد رسالت خود را، به زودی به آنانکه نافرمانی کردند برسد از جانب خدا خواری و عذاب سختی به سبب آنچه همواره مکر می‌کردند.(۱۲۴)

نکات: مقصود از جملۀ: ﴿مَن كَانَ مَيۡتٗا...کسی است که کافر بوده و خدا او را هدایت کرده به اسلام مانند: حمزۀ سیدالشهداء. که حق‌تعالی در این آیه تشبیه کرده کافر را به مرده و مؤمن را به زنده. و ﴿أَكَٰبِرَ مُجۡرِمِيهَا، بزرگان هر شهر و مملکتی باشند که با داشتن امکانات کارشان نیرنگ و نافرمانی و حیله‌گری و استثمار مردم است و اگر آنان به راه حق بروند مردم دیگر نیز به راه هدایت می‌روند و مورد نزول: ولید بن مغیره، عاص بن وائل، عدی بن قیس، اسود بن عبدالمطلب و اسود بن عبد یغوث بودند که رسول خداصرا به رنج افکنده بودند و اینان بودند که می‌گفتند: ﴿لَن نُّؤۡمِنَ حَتَّىٰ نُؤۡتَىٰ مِثۡلَ مَآ أُوتِيَ رُسُلُ ٱللَّهِو معجزاتی مانند معجزات سایر انبیاءمی‌خواستد و همه به ذلّت مبتلا شدند.

﴿فَمَن يُرِدِ ٱللَّهُ أَن يَهۡدِيَهُۥ يَشۡرَحۡ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِۖ وَمَن يُرِدۡ أَن يُضِلَّهُۥ يَجۡعَلۡ صَدۡرَهُۥ ضَيِّقًا حَرَجٗا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي ٱلسَّمَآءِۚ كَذَٰلِكَ يَجۡعَلُ ٱللَّهُ ٱلرِّجۡسَ عَلَى ٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ ١٢٥ وَهَٰذَا صِرَٰطُ رَبِّكَ مُسۡتَقِيمٗاۗ قَدۡ فَصَّلۡنَا ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَذَّكَّرُونَ ١٢٦ ۞لَهُمۡ دَارُ ٱلسَّلَٰمِ عِندَ رَبِّهِمۡۖ وَهُوَ وَلِيُّهُم بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٢٧ [الأنعام: ۱۲۵-۱۲۷]

ترجمه: پس هر‌که را خدا هدایتش را بخواهد، سینۀ او را برای پذیرش اسلام می‌گشاید و هر‌کس را که گمراهیش را بخواهد سینۀ او را تنگ و سخت قرار می‌دهد که گویا به آسمان بالا می‌رود، این چنین خدا قرار می‌دهد پلیدی را بر آنان که ایمان نمی‌آورند(۱۲۵) و این است راه پروردگار تو که مستقیم است، به تحقیق تفصیل دادیم این آیات را برای قومی که متذکّر شوند(۱۲۶) برای ایشان است سرای سلامت نزد پروردگارشان و اوست یاور و سرپرستشان به سبب آنچه انجام می‌دادند.(۱۲۷)

نکات: در جملۀ: ﴿فَمَن يُرِدِ ٱللَّهُ...﴿وَمَن يُرِدۡ أَن يُضِلَّهُۥ...حق‌تعالی معلوم نکرده هدایت چه کس را می‌خواهد و ضلالت چه کس را می‌خواهد. امّا در آیات دیگر بیان شده که هدایت کسی را می‌‌خواهد که طالب باشد و اعراض نکند و آنکه از هدایت الهی اعراض کند خدا ضلالت او را به اختیار خود او خواسته است. و مقصود از جملۀ: ﴿كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي ٱلسَّمَآءِاین است که همانطوری که رفتن به بالای کوه سخت و موجب نفس تنگی می‌شود همانطور هم برای کسی که از حق اعراض دارد رفتن به راه هدایت برای او مشکل است. و از جملۀ: ﴿لَهُمۡ دَارُ ٱلسَّلَٰمِ عِندَ رَبِّهِماستفاده می‌شود که مردمان پاک با ایمان چون از دنیا بروند به ﴿دَارُ ٱلسَّلَٰمِخواهند رفت که ﴿عِندَ رَبِّهِمآن‌جاست، پس معلوم می‌شود آیۀ شهداء که خدا فرموده: ﴿أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِم، همان دارالسلام است نه دنیا و نه عند قبرهم.

﴿وَيَوۡمَ يَحۡشُرُهُمۡ جَمِيعٗا يَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ قَدِ ٱسۡتَكۡثَرۡتُم مِّنَ ٱلۡإِنسِۖ وَقَالَ أَوۡلِيَآؤُهُم مِّنَ ٱلۡإِنسِ رَبَّنَا ٱسۡتَمۡتَعَ بَعۡضُنَا بِبَعۡضٖ وَبَلَغۡنَآ أَجَلَنَا ٱلَّذِيٓ أَجَّلۡتَ لَنَاۚ قَالَ ٱلنَّارُ مَثۡوَىٰكُمۡ خَٰلِدِينَ فِيهَآ إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۗ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٞ ١٢٨ وَكَذَٰلِكَ نُوَلِّي بَعۡضَ ٱلظَّٰلِمِينَ بَعۡضَۢا بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ ١٢٩ يَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ أَلَمۡ يَأۡتِكُمۡ رُسُلٞ مِّنكُمۡ يَقُصُّونَ عَلَيۡكُمۡ ءَايَٰتِي وَيُنذِرُونَكُمۡ لِقَآءَ يَوۡمِكُمۡ هَٰذَاۚ قَالُواْ شَهِدۡنَا عَلَىٰٓ أَنفُسِنَاۖ وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا وَشَهِدُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَنَّهُمۡ كَانُواْ كَٰفِرِينَ ١٣٠[الأنعام: ۱۲۸-۱۳۰]

ترجمه: و روزی که(خداوند) همۀ ایشان را محشور کند(یعنی شیاطین جنّ، انس و یا همۀ کفار را) گفته شود ای گروه جن به تحقیق بسیار از آدمیان را (پیرو) گرفتید و دوستان ایشان از آدمیان گویند پروردگارا بهره‌مند گردید بعضی از ما (دو گروه) به بعضی دیگر و رسیدیم به آن اجلی که برای ما معین کرده بودی، خدا گوید آتش جای شماست در آن می‌مانید مگر آنچه خدا خواهد، به راستی که پروردگار تو حکیم داناست(۱۲۸) و این چنین بعضی از ستمگران را متولّی بعض دیگر قرار می‌دهیم به سبب آنچه کسب می‌کردند(۱۲۹) ای گروه جن و انس، آیا از جنس شما رسولانی برایتان نیامد که آیات ما را بر شما بخوانند و شما را از برخورد این روزتان بترسانند گویند(آری) ما بر ضرر خود شهادت می‌دهیم و زندگی دنیا ایشان را فریب داد و شهادت دهند بر ضرر خود که ایشان کافر بوده‌اند.(۱۳۰)

نکات: ﴿رَبَّنَا ٱسۡتَمۡتَعَ بَعۡضُنَا بِبَعۡضٖدلالت دارد که جنّ و انس از یکدیگر بهرۀ دنیوی برده‌اند و اما بهرۀ جن این است که آدمیان از ایشان اطاعت کردند و برای آدمیان فرمانفرما شدند و اما بهرۀ آدمیان همان معاصی و حیله‌گری بوده که به امر شیاطین جنی انجام می‌دادند. و جملۀ: ﴿أَلَمۡ يَأۡتِكُمۡ رُسُلٞ مِّنكُمۡ...دلالت دارد که رسولان آدمیان از جنس آدمیان بوده و رسولانی از طرف خدا بر جن فرستاده شده که از خود جن بوده است و جملۀ ﴿قَالُواْ شَهِدۡنَا عَلَىٰٓ أَنفُسِنَا، دلالت دارد که چون در دنیا برای جن و انس رسولانی مبعوث گشته وآنان به تبلیغات وانذارات رسولانشان اعتناء نکردند و فریب دنیا را خوردند، لذا در آن روز بر علیه خود گواهی خواهند داد.

﴿ذَٰلِكَ أَن لَّمۡ يَكُن رَّبُّكَ مُهۡلِكَ ٱلۡقُرَىٰ بِظُلۡمٖ وَأَهۡلُهَا غَٰفِلُونَ ١٣١ وَلِكُلّٖ دَرَجَٰتٞ مِّمَّا عَمِلُواْۚ وَمَا رَبُّكَ بِغَٰفِلٍ عَمَّا يَعۡمَلُونَ ١٣٢ وَرَبُّكَ ٱلۡغَنِيُّ ذُو ٱلرَّحۡمَةِۚ إِن يَشَأۡ يُذۡهِبۡكُمۡ وَيَسۡتَخۡلِفۡ مِنۢ بَعۡدِكُم مَّا يَشَآءُ كَمَآ أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوۡمٍ ءَاخَرِينَ ١٣٣ إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَأٓتٖۖ وَمَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِينَ ١٣٤ قُلۡ يَٰقَوۡمِ ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَكَانَتِكُمۡ إِنِّي عَامِلٞۖ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ مَن تَكُونُ لَهُۥ عَٰقِبَةُ ٱلدَّارِۚ إِنَّهُۥ لَا يُفۡلِحُ ٱلظَّٰلِمُونَ ١٣٥[الأنعام: ۱۳۱-۱۳۵]

ترجمه: این بعثت رسل برای این است که پروردگار تو از روی ستم قریه‌ها را هلاک نکرده در حالیکه اهل آنها غافل باشند(۱۳۱) و برای هر‌کس درجاتی است از اثر آنچه کرده‌اند و پروردگار تو از آنچه می‌کنند غافل نیست(۱۳۲) و پروردگار تو بی‌نیاز صاحب رحمت است، اگر بخواهد شما را می‌برد و پس از شما آنچه را بخواهد جانشین شما می‌گرداند همچنان‌که شما را از نسل قوم دیگری ایجاد کرد(۱۳۳) به راستی آنچه وعده داده شده‌اید آمدنی است و شما عاجز‌کنندۀ حق نیستید و گریزی ندارید(۱۳۴) بگو ای قوم من به قدر توانایی خود عمل کنید به راستی که من نیز عمل کننده‌ام، پس به زودی خواهید دانست که عاقبت نیک سرا برای کیست به‌درستی‌که ستمگران رستگار نمی‌شوند.(۱۳۵)

نکات: جملۀ: ﴿أَن لَّمۡ يَكُن رَّبُّكَ مُهۡلِكَ...دلالت دارد بر قبح عقاب بلابیان و با بعث رسل اتمام حجت شده و دیگر پس از رسل حجّتی نیست. ﴿رَبُّكَ ٱلۡغَنِيُّدلالت دارد بر بی‌نیازی حق‌تعالی از تمام مخلوقات و از عبادت آنها. و بعضی در جملۀ ﴿ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَكَانَتِكُمۡاستدلال کرده‌اند که تکلیف به قدر تمکّن است و حق‌تعالی بیش از تمکن تکلیف نخواسته است. ولی ظاهر آن است که این آیه مربوط به تکلیف نیست بلکه راجع به توبیخ است که خطاب به مشرکین مکّه می‌باشد، یعنی؛ ای پیغمبر به ایشان بگو هر چه از دستتان برآید کوتاهی نکنید که مرا از انجام وظیفۀ رسالت و تبلیغ باز نخواهید داشت.

﴿وَجَعَلُواْ لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ ٱلۡحَرۡثِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ نَصِيبٗا فَقَالُواْ هَٰذَا لِلَّهِ بِزَعۡمِهِمۡ وَهَٰذَا لِشُرَكَآئِنَاۖ فَمَا كَانَ لِشُرَكَآئِهِمۡ فَلَا يَصِلُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَىٰ شُرَكَآئِهِمۡۗ سَآءَ مَا يَحۡكُمُونَ ١٣٦ وَكَذَٰلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٖ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ قَتۡلَ أَوۡلَٰدِهِمۡ شُرَكَآؤُهُمۡ لِيُرۡدُوهُمۡ وَلِيَلۡبِسُواْ عَلَيۡهِمۡ دِينَهُمۡۖ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَا فَعَلُوهُۖ فَذَرۡهُمۡ وَمَا يَفۡتَرُونَ ١٣٧ وَقَالُواْ هَٰذِهِۦٓ أَنۡعَٰمٞ وَحَرۡثٌ حِجۡرٞ لَّا يَطۡعَمُهَآ إِلَّا مَن نَّشَآءُ بِزَعۡمِهِمۡ وَأَنۡعَٰمٌ حُرِّمَتۡ ظُهُورُهَا وَأَنۡعَٰمٞ لَّا يَذۡكُرُونَ ٱسۡمَ ٱللَّهِ عَلَيۡهَا ٱفۡتِرَآءً عَلَيۡهِۚ سَيَجۡزِيهِم بِمَا كَانُواْ يَفۡتَرُونَ ١٣٨[الأنعام: ۱۳۶-۱۳۸]

ترجمه: و برای خدا از از زراعت و چهارپایانی که خود ایجادکرده، بهره‌ای قرار دادند پس به گمان خود گفتند: این برای خدا و این هم برای شریکانی که قرار دادیم، پس آنچه برای شریکانشان بود به خدا نمی‌رسید و آنچه برای خدا بود به شریکانشان می‌رسید، بد است آنچه حکم می‌کنند(۱۳۶) و این چنین شرکای ایشان برای بسیاری از مشرکین کشتن اولادشان را زینت دادند تا ایشان را هلاک کنند و تا دینشان را بر ایشان ملبس کنند و اگر خدا خواسته بود این کار را نمی‌کردند، پس ایشان را رها کن با آنچه به دروغ می‌بندند(۱۳۷) و گفتند: این چهارپایان و زراعت ممنوع است نمی‌خورد اینها را مگر کسی که ما بخواهیم به گمانشان. و چهارپایانی دیگر که پشتهاشان (برای سواری)حرام شده و چهارپایان دیگری که نام خدا را بر آنها نمی‌برند، (این احکام) افتراء بر خداست، به زودی خدا ایشان را به سبب آنچه به دورغ می‌بسستند جزا خواهد داد. (۱۳۸)

نکات: در زمان جاهلیّت قوانین و احکام غلطی به وجود آورده بودند و متولّیان بتکده از آن احکام سوء‌استفاده می‌کردند و جاعل آن احکام خود متولّیان بودند، از آن جمله این بود که هر‌چه خدا به ایشان داده بود از زراعت و چهارپایان مانند جو، خرما، بز، میش، گاو و شتر یک سهم و قسمتی از آنها را به نام خدا قرار می‌دادند و یک سهم برای بت و متولّی بتکده و اگر سهم بتکده هلاک و یا فاسد می‌شد از آنچه سهم الله بود می‌زدند به حساب بتکده و می‌دادند به متولّیان آن ولی اگر از سهم الله فاسد می‌شد و از بین می‌رفت چیزی به جای آن نمی‌گذاشتند و اگر به قحط گرفتار می‌شدند سهم الله را تصرّف می‌کردند ولی به سهم بتکده کاری نداشتند و اگر سهم الله نمو می‌کرد و یا می‌زایید آن را به حساب بتکده می‌آوردند و می‌گفتند: این بتان خرج دارند. به هر حال از سهم بتان به حساب خدا نمی‌آمد ولی از سهم خدا خرج بتکده می‌شد [۴۹].

قسم دوم: از احکام فاسدۀ ایشان این بود که دخترهای خود را از ترس فقر و تزویج زنده زنده دفن می‌کردند و پسرهای خود را نذر و قربانی بت‌ها می‌کردند و این اعمال جنایتکارانه در نظرشان تسویل و تزیین شده بود.

قسم سوم: از احکام باطلۀ ایشان این بود که مقداری از چهارپایان و زراعتی که کنار می‌گذاشتند می‌گفتند: این ممنوع و حرام است، ﴿لَّا يَطۡعَمُهَآ إِلَّا مَن نَّشَآءُ، هیچکس نباید از آن بخورد جز متولّیان بتکده.

قسم چهارم: از احکام باطلۀ ایشان این بود که حیواناتی را بنام بحائر و سوائب و حوامی آزاد

می‌گذاشتند و می‌گفتند: بر پشت آنها سوار شدن حرام است: ﴿حُرِّمَتۡ ظُهُورُهَا.

قسم پنجم: ﴿أَنۡعَٰمٞ لَّا يَذۡكُرُونَ ٱسۡمَ ٱللَّهِ عَلَيۡهَا، بر پشت حیوانات معیّنی حج نمی‌کردند و نام خدا یعنی «لبیك اللهم»را نمی‌بردند و همچنین در ذبح، نام خدا را بر آنها ذکر نمی‌کردند. و اقسام دیگری از احکام داشتند که در آیۀ ذیل خواهد آمد:

﴿وَقَالُواْ مَا فِي بُطُونِ هَٰذِهِ ٱلۡأَنۡعَٰمِ خَالِصَةٞ لِّذُكُورِنَا وَمُحَرَّمٌ عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِنَاۖ وَإِن يَكُن مَّيۡتَةٗ فَهُمۡ فِيهِ شُرَكَآءُۚ سَيَجۡزِيهِمۡ وَصۡفَهُمۡۚ إِنَّهُۥ حَكِيمٌ عَلِيمٞ ١٣٩ قَدۡ خَسِرَ ٱلَّذِينَ قَتَلُوٓاْ أَوۡلَٰدَهُمۡ سَفَهَۢا بِغَيۡرِ عِلۡمٖ وَحَرَّمُواْ مَا رَزَقَهُمُ ٱللَّهُ ٱفۡتِرَآءً عَلَى ٱللَّهِۚ قَدۡ ضَلُّواْ وَمَا كَانُواْ مُهۡتَدِينَ ١٤٠[الأنعام: ۱۳۹-۱۴۰]

ترجمه: و گفتند آنچه در شکمهای این چهار پایان است مخصوص مردان ما و حرام است بر همسران ما و اگر آنچه در شکم مرده بود پس مرد و زن در آن شریکند، به زودی خدا وصف ایشان را جزا خواهد داد، به راستی که او حکیم داناست(۱۳۹) محقّقاً زیان کردند آنان که اولاد خود را از روی بی‌خردی و نادانی کشتند و آنچه را خدا روزیشان نموده بود، حرام کردند از روی افتراء برخدا. به تحقیق گمراه شدند و طالب هدایت نبودند.(۱۴۰)

نکات: قسم ششم: از احکام فاسدۀ ایشان این بود که هر چه در شکم حیوانات بود اگر زنده متولد می‌شد می‌گفتند: این خالص برای مردها می‌باشد و بر زنان حرام است و اگر مرده متولد می‌شد می‌گفتند: همه در آن شرکت دارند. و این احکام را بر خدا افتراء می‌بستند.

﴿وَهُوَ ٱلَّذِيٓ أَنشَأَ جَنَّٰتٖ مَّعۡرُوشَٰتٖ وَغَيۡرَ مَعۡرُوشَٰتٖ وَٱلنَّخۡلَ وَٱلزَّرۡعَ مُخۡتَلِفًا أُكُلُهُۥ وَٱلزَّيۡتُونَ وَٱلرُّمَّانَ مُتَشَٰبِهٗا وَغَيۡرَ مُتَشَٰبِهٖۚ كُلُواْ مِن ثَمَرِهِۦٓ إِذَآ أَثۡمَرَ وَءَاتُواْ حَقَّهُۥ يَوۡمَ حَصَادِهِۦۖ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِينَ ١٤١ وَمِنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ حَمُولَةٗ وَفَرۡشٗاۚ كُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ ٱللَّهُ وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّيۡطَٰنِۚ إِنَّهُۥ لَكُمۡ عَدُوّٞ مُّبِينٞ ١٤٢ ثَمَٰنِيَةَ أَزۡوَٰجٖۖ مِّنَ ٱلضَّأۡنِ ٱثۡنَيۡنِ وَمِنَ ٱلۡمَعۡزِ ٱثۡنَيۡنِۗ قُلۡ ءَآلذَّكَرَيۡنِ حَرَّمَ أَمِ ٱلۡأُنثَيَيۡنِ أَمَّا ٱشۡتَمَلَتۡ عَلَيۡهِ أَرۡحَامُ ٱلۡأُنثَيَيۡنِۖ نَبِّ‍ُٔونِي بِعِلۡمٍ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ١٤٣ وَمِنَ ٱلۡإِبِلِ ٱثۡنَيۡنِ وَمِنَ ٱلۡبَقَرِ ٱثۡنَيۡنِۗ قُلۡ ءَآلذَّكَرَيۡنِ حَرَّمَ أَمِ ٱلۡأُنثَيَيۡنِ أَمَّا ٱشۡتَمَلَتۡ عَلَيۡهِ أَرۡحَامُ ٱلۡأُنثَيَيۡنِۖ أَمۡ كُنتُمۡ شُهَدَآءَ إِذۡ وَصَّىٰكُمُ ٱللَّهُ بِهَٰذَاۚ فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبٗا لِّيُضِلَّ ٱلنَّاسَ بِغَيۡرِ عِلۡمٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ ١٤٤[الأنعام: ۱۴۱-۱۴۴]

ترجمه: و او آن خدایی است که ایجاد کرد بوستانهای با داربست و بی‌داربست و درخت خرما و کشتزار با محصولات و خوراکهای گوناگون و زیتون و انار شبیه به هم و غیر شبیه به هم، از ثمرات آنها وقتی ثمر داد بخورید و حق آن را روز درو کردن (و چیدن) آن، بدهید و اسراف مکنید زیرا او دوست نمی‌دارد اسراف‌کنندگان را(۱۴۱) و از چهارپایان، برای بارکشی و فرش (آفریده است)، از آنچه خدا روزی شما کرده بخورید و گامهای شیطان را پیروی مکنید زیرا او برای شما دشمن آشکاری است(۱۴۲) (آفرید) هشت زوج را، از گوسفند دو تا و از بز دو تا، بگو: آیا (خدا) آن دو نر را حرام کرده یا دو ماده را یا آنچه رحمهای آن دو ماده بردارد؟ از روی علم خبر دهید مرا اگر راست می‌گوئید (۱۴۳) و از شتر دو تاو از گاو دو تا (آفرید) بگو آیا آن دو نر را حرام کرده یا دو ماده را یا آنچه را رحمهای آن دو ماده در بردارد، یا هنگامی که خدا شما را به این سفارش کرد شما حاضر بودید ؟ پس کیست ظالم‌تر از آنکه به دروغ بر خدا افتراء ببندد تا مردم را بدون علم گمراه کند، به راستی که خدا هدایت نمی‌کند قوم ستمکاران را. (۱۴۴)

نکات: طبق این آیات حق‌تعالی تمام میوه‌جات و حبوبات را آفریده که انسان بهره ‌برد و باید حقِّ هرمیوه را چه انار و چه زیتون و چه میوه‌جات دیگر و حبوبات دیگر همه را وقت درو و چیدن بدهد یعنی زکات را بپردازید. زیرا ﴿ءَاتُواْ حَقَّهُۥامر است و امر حقیقت در وجوب است، پس زکاتِ واجب منحصر به ۹ چیز که فقهاء گفته‌اند نمی‌باشد. و مقصود از آیات ﴿ثَمَٰنِيَةَ أَزۡوَٰجٖ ...تا آخر این است که اهل جاهلیّت، گاهی نر و گاهی مادۀ این حیوانات را بر خود حرام می‌کردند و گاهی توی شکمی را حرام می‌کردند، خدا این آیات را نازل نموده برای ردِّ احکام آنان.

﴿قُل لَّآ أَجِدُ فِي مَآ أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَىٰ طَاعِمٖ يَطۡعَمُهُۥٓ إِلَّآ أَن يَكُونَ مَيۡتَةً أَوۡ دَمٗا مَّسۡفُوحًا أَوۡ لَحۡمَ خِنزِيرٖ فَإِنَّهُۥ رِجۡسٌ أَوۡ فِسۡقًا أُهِلَّ لِغَيۡرِ ٱللَّهِ بِهِۦۚ فَمَنِ ٱضۡطُرَّ غَيۡرَ بَاغٖ وَلَا عَادٖ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ١٤٥ وَعَلَى ٱلَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمۡنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٖۖ وَمِنَ ٱلۡبَقَرِ وَٱلۡغَنَمِ حَرَّمۡنَا عَلَيۡهِمۡ شُحُومَهُمَآ إِلَّا مَا حَمَلَتۡ ظُهُورُهُمَآ أَوِ ٱلۡحَوَايَآ أَوۡ مَا ٱخۡتَلَطَ بِعَظۡمٖۚ ذَٰلِكَ جَزَيۡنَٰهُم بِبَغۡيِهِمۡۖ وَإِنَّا لَصَٰدِقُونَ ١٤٦ فَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل رَّبُّكُمۡ ذُو رَحۡمَةٖ وَٰسِعَةٖ وَلَا يُرَدُّ بَأۡسُهُۥ عَنِ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُجۡرِمِينَ ١٤٧[الأنعام: ۱۴۵-۱۴۷]

ترجمه: بگو: در آنچه به من وحی شده هیچ چیز برخورنده‌ای که آن‌ را می‌خورد حرام نمی‌یابم مگر اینکه مردار یا خون ریخته شده یا گوشت خوک باشد زیرا آن پلیدی است و یا حیوانی که (هنگام ذبح) از روی فسق نام غیرخدا به آن برده شده باشد، پس هر‌کس ناچار شد (به خوردن آنها) در صورتی‌که از روی ستم و سرکشی نباشد و (از حد ضرورت) تجاوز نکند پس به راستی که پروردگار تو آمرزندۀ رحیم است(۱۴۵) و بر آنانکه یهودند هر حیوان ناخن داری را حرام کردیم و از گاو و گوسفند پیه آنها را بر ایشان حرام کردیم مگر پیهی كه بر پشت آنها و يا روده‌ها باشد و يا آنچه با استخوانی آميخته باشد، این چنین جزا دادیم ایشان را به سبب ستمشان و به درستی که ما راستگوییم(۱۴۶) پس اگر تو را تکذیب کردند بگو پروردگار شما صاحب رحمت واسعه است و غضب و سطوت او از گروه گنهکاران رد نمی‌شود.(۱۴۷)

نکات: حکم ناچاری و اضطرار که در این آیات آمده حد و حدود آن در سورۀ بقره آیۀ ۱۷۳ بیان شد.

﴿سَيَقُولُ ٱلَّذِينَ أَشۡرَكُواْ لَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَآ أَشۡرَكۡنَا وَلَآ ءَابَآؤُنَا وَلَا حَرَّمۡنَا مِن شَيۡءٖۚ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ حَتَّىٰ ذَاقُواْ بَأۡسَنَاۗ قُلۡ هَلۡ عِندَكُم مِّنۡ عِلۡمٖ فَتُخۡرِجُوهُ لَنَآۖ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَخۡرُصُونَ ١٤٨ قُلۡ فَلِلَّهِ ٱلۡحُجَّةُ ٱلۡبَٰلِغَةُۖ فَلَوۡ شَآءَ لَهَدَىٰكُمۡ أَجۡمَعِينَ ١٤٩[الأنعام: ۱۴۸-۱۴۹]

ترجمه: آنان که به خدا شرک آورده خواهند گفت اگر خدا می‌خواست نه ما و نه پدران ما مشرک نمی‌شدیم و چیزی را حرام نمی‌کردیم، آنان که پیش از ایشان بودند نیز این چنین تکذیب (انبیاء) نمودند تا آنکه عذاب ما را چشیدند، بگو آیا نزد شما دانشی است پس آنرا برای ما بیرون آورید، شما پیروی نمی‌کنید مگر گمان را و نیستید جز دروغ سازان(۱۴۸) بگو پس (دلیل و) حجت‌ رسا برای خدا است، اگر می‌خواست همۀ شما را هدایت کرده بود.(۱۴۹)

نکات: این آیات دلیل بر بطلان جبر است زیرا مشرکین شرک خود را به خواست خدا و ارادۀ او می‌دانستند وخود را مقصّر می‌دانستند، حق‌تعالی ایشان را رد کرده و چنین گفتار را تکذیب خدا و رسول شمرده و آن را مستحق عذاب دانسته است.

﴿قُلۡ هَلُمَّ شُهَدَآءَكُمُ ٱلَّذِينَ يَشۡهَدُونَ أَنَّ ٱللَّهَ حَرَّمَ هَٰذَاۖ فَإِن شَهِدُواْ فَلَا تَشۡهَدۡ مَعَهُمۡۚ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِ‍َٔايَٰتِنَا وَٱلَّذِينَ لَا يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ وَهُم بِرَبِّهِمۡ يَعۡدِلُونَ ١٥٠ ۞قُلۡ تَعَالَوۡاْ أَتۡلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمۡ عَلَيۡكُمۡۖ أَلَّا تُشۡرِكُواْ بِهِۦ شَيۡ‍ٔٗاۖ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنٗاۖ وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَوۡلَٰدَكُم مِّنۡ إِمۡلَٰقٖ نَّحۡنُ نَرۡزُقُكُمۡ وَإِيَّاهُمۡۖ وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَۖ وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِي حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۚ ذَٰلِكُمۡ وَصَّىٰكُم بِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تَعۡقِلُونَ ١٥١[الأنعام: ۱۵۰-۱۵۱]

ترجمه: بگو بیاورید گواهانتان را آن کسان را که گواهی می‌دهند که خدا این حرامها را(که شما قائلید) حرام کرده، پس اگر خود گواه بر قول خود شدند تو با ایشان گواهی مده و پیروی مکن هواهای آنانکه به آیات ما تکذیب کردند و آنانکه به آخرت ایمان نمی‌آورند و ایشان برای پروردگار خود شریک می‌گیرند(۱۵۰) بگو بیایید تا آنچه را پروردگار شما بر شما حرام کرده برایتان بخوانم: اینکه چیزی را با او شریک مکنید و به والدین احسان نمایید و اولاد خود را از جهت فقر مکشید، ما شما و ایشان را روزی می‌دهیم و به کارهای زشت چه آشکار آن و چه سری آن نزدیک نشوید و نفس محترمی را که خدا حرام کرده مکشید مگر بحق، این‌ها است که خدا شما را به آن سفارش کرده تا شما بیندیشید.(۱۵۱)

نکات: جملۀ: ﴿لَاتَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَ...دلالت دارد که پیروی آراء مردم جائز نیست، آراء مردم غالبا یا عقاید پدر و مادری است و یا چون بزرگان به نظر ایشان، گفته‌اند به آن توجه دارند و یا به واسطۀ شبهاتی به چیزی معتقد شده‌اند و حاضر نیستند عقل خود را به کار اندازند و عقل را قاضی کنند و یا به عقیده ای نشو و نما کرده و به آن الفت گرفته و جدا شدن از آن برای ایشان مشکل است و امثال اینها که تماماً بدون مدرک الهی می‌باشد و نباید انسان پیروی کند.

﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ مَالَ ٱلۡيَتِيمِ إِلَّا بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ حَتَّىٰ يَبۡلُغَ أَشُدَّهُۥۚ وَأَوۡفُواْ ٱلۡكَيۡلَ وَٱلۡمِيزَانَ بِٱلۡقِسۡطِۖ لَا نُكَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۖ وَإِذَا قُلۡتُمۡ فَٱعۡدِلُواْ وَلَوۡ كَانَ ذَا قُرۡبَىٰۖ وَبِعَهۡدِ ٱللَّهِ أَوۡفُواْۚ ذَٰلِكُمۡ وَصَّىٰكُم بِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تَذَكَّرُونَ ١٥٢ وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِي مُسۡتَقِيمٗا فَٱتَّبِعُوهُۖ وَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمۡ عَن سَبِيلِهِۦۚ ذَٰلِكُمۡ وَصَّىٰكُم بِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ ١٥٣[الأنعام: ۱۵۲-۱۵۳]

ترجمه: و به مال یتیم نزدیک نشوید مگر به وجهی که نیکوتر باشد تا هنگامی که به رشد خود برسد و کیل، ترازو و میزان را تمام بدهید عادلانه، کسی را مکلف نمی‌کنیم مگر به اندازۀ وسعش و چون سخن گویید به عدالت گویید و اگر چه دربارۀ خویشان باشد و به پیمان خدا وفا کنید، این است آنچه خدا شما را به آن سفارش کرده تا شما متذکّر گردید(۱۵۲) و محققاً این است راه من در حالیکه راست است پس آنرا پیروی کنید و راههای دیگر را پیروی مکنید که شما را از راه خدا جدا و پراکنده می‌کند، این است آنچه خدا شما را به آن سفارش کرده تا شما پرهیزگار شوید.(۱۵۳)

نکات: آنچه در این سه آیه امر و نهی شده مجموعه‌ای است از وسائل سعادت که حق‌تعالی آنها را راه راست خود معرفی کرده و پیروی آن را از بندگان خواسته. اما کسانی که قرآن را به میل خود تأویل و تحریف کرده‌اند در زیارتی به نام زیارت عید غدیر نوشته‌اند: هذا صراطی، در این آیه یعنی علی÷است، سخن ایشان بازی با قرآن و بدون قرینه است. و مقصود از: ﴿لَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَهمان راه‌های غیر قرآنی و راه‌های خرافاتی یعنی راه عرفان و فلسفه‌های بشری ومذاهب من درآوری است.

﴿ثُمَّ ءَاتَيۡنَا مُوسَى ٱلۡكِتَٰبَ تَمَامًا عَلَى ٱلَّذِيٓ أَحۡسَنَ وَتَفۡصِيلٗا لِّكُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لَّعَلَّهُم بِلِقَآءِ رَبِّهِمۡ يُؤۡمِنُونَ ١٥٤ وَهَٰذَا كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ مُبَارَكٞ فَٱتَّبِعُوهُ وَٱتَّقُواْ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ ١٥٥ أَن تَقُولُوٓاْ إِنَّمَآ أُنزِلَ ٱلۡكِتَٰبُ عَلَىٰ طَآئِفَتَيۡنِ مِن قَبۡلِنَا وَإِن كُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمۡ لَغَٰفِلِينَ ١٥٦ أَوۡ تَقُولُواْ لَوۡ أَنَّآ أُنزِلَ عَلَيۡنَا ٱلۡكِتَٰبُ لَكُنَّآ أَهۡدَىٰ مِنۡهُمۡۚ فَقَدۡ جَآءَكُم بَيِّنَةٞ مِّن رَّبِّكُمۡ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞۚ فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّن كَذَّبَ بِ‍َٔايَٰتِ ٱللَّهِ وَصَدَفَ عَنۡهَاۗ سَنَجۡزِي ٱلَّذِينَ يَصۡدِفُونَ عَنۡ ءَايَٰتِنَا سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ بِمَا كَانُواْ يَصۡدِفُونَ ١٥٧[الأنعام: ۱۵۴-۱۵۷]

ترجمه: سپس به موسی کتاب دادیم برای آنکه نعمت را تمام کنیم بر آنکه نیکوکار است و برای تفصیل و بیان بودن بر هر چیزی و برای آنکه هدایت و رحمتی باشد. باشد که ایشان به ملاقات پروردگارشان ایمان بیاورند(۱۵۴) و این (یعنی قرآن) کتابی است که آنرا با برکت نازل کردیم پس آنرا پیروی کنید و پرهیزگار باشید تا باشد که مورد رحمت شوید(۱۵۵) تا اینکه مبادا بگویید همانا کتاب بر دو طائفه پیش از ما(یهود و نصاری) نازل شد و حقّاً ما از خواندن ایشان غافل بودیم(۱۵۶) و یا بگویید اگر بر ما کتاب نازل شده بود البتّه ما از آنان بهتر هدایت می‌شدیم، پس به تحقیق شما را از پروردگارتان دلیل روشن و هدایت و رحمتی آمد. پس کیست ظالم‌تر از آنکه آیات خدا را تکذیب کند و از آن روی گرداند، به زودی آنان را که از آیات ما روی می‌گردانند به سبب اعراضشان به عذابی سخت جزاء خواهیم داد.(۱۵۷)

نکات: از این آیات استفاده می‌شود که تورات کتاب مفصّلی بوده که بیان هر چیزی از امور دین بوده و اگر قوم یهود از آن پیروی می‌کردند به هدایت و سعادت می‌رسیدند. و جملۀ: ﴿يَصۡدِفُونَ عَنۡ ءَايَٰتِنَا سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِدلالت دارد که عذاب دنیا و آخرت اهل کتاب و مسملین به واسطۀ اعراض و بی‌خبری ایشان از کتاب آسمانی می‌باشد.

﴿هَلۡ يَنظُرُونَ إِلَّآ أَن تَأۡتِيَهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ أَوۡ يَأۡتِيَ رَبُّكَ أَوۡ يَأۡتِيَ بَعۡضُ ءَايَٰتِ رَبِّكَۗ يَوۡمَ يَأۡتِي بَعۡضُ ءَايَٰتِ رَبِّكَ لَا يَنفَعُ نَفۡسًا إِيمَٰنُهَا لَمۡ تَكُنۡ ءَامَنَتۡ مِن قَبۡلُ أَوۡ كَسَبَتۡ فِيٓ إِيمَٰنِهَا خَيۡرٗاۗ قُلِ ٱنتَظِرُوٓاْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ ١٥٨ إِنَّ ٱلَّذِينَ فَرَّقُواْ دِينَهُمۡ وَكَانُواْ شِيَعٗا لَّسۡتَ مِنۡهُمۡ فِي شَيۡءٍۚ إِنَّمَآ أَمۡرُهُمۡ إِلَى ٱللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُم بِمَا كَانُواْ يَفۡعَلُونَ ١٥٩[الأنعام: ۱۵۸-۱۵۹]

ترجمه: آیا منتظرند و ایمان نمی‌آورند مگر اینکه فرشتگان برای ایشان بیایند و یا پروردگار تو بياید و یا بعضی از آیات پروردگار تو بیاید، روزی که بعضی از آیات پروردگارت بیاید ایمان کسی که از پیش ایمان نیاورده و یا با ایمان خود کار خوبی نکرده باشد، فائده ندارد، بگو منتظر باشید که ما منتظریم(۱۵۸) به راستی آنانکه دین خود را فرقه ‌فرقه ساختند و شیعه ‌شیعه شدند، در هیچ مورد تو از ایشان نباشی، فقط امر ایشان به سوی خداست سپس خدا خبر می‌دهد ایشان را به آنچه می‌کرده‌اند.(۱۵۹)

نکات: در جملات: ﴿أَن تَأۡتِيَهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ أَوۡ يَأۡتِيَ رَبُّكَ...ظاهراً آمدن پروردگار اشاره به آمدن عذاب او می‌باشد و شاید این آیه اشاره باشد به توقّعاتی که اصحاب موسی از موسی÷داشتند و اصحاب محمدصنیز همین توقعات را از او داشتند، گاهی می‌گفتند: برای هر یک هر یک ما ملائکه نازل کن و گاهی چیزهای دیگری را می‌خواستند و جملۀ: ﴿فَرَّقُواْ دِينَهُمۡ وَكَانُواْ شِيَعٗادلالت دارد که رسول خداصو حق‌تعالی بیزارند از این فرقه‌های اسلامی به نام شیعۀ فلان و شیعۀ فلان و رسول خداصاز هیچ‌کدام ایشان نیست بلکه رسول خدا مسلمان بود و اسلام نام دین او بود نه سنی بود، نه شیعه، نه جعفری، نه حنفی و نه غیر اینها.

﴿مَن جَآءَ بِٱلۡحَسَنَةِ فَلَهُۥ عَشۡرُ أَمۡثَالِهَاۖ وَمَن جَآءَ بِٱلسَّيِّئَةِ فَلَا يُجۡزَىٰٓ إِلَّا مِثۡلَهَا وَهُمۡ لَا يُظۡلَمُونَ ١٦٠ قُلۡ إِنَّنِي هَدَىٰنِي رَبِّيٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ دِينٗا قِيَمٗا مِّلَّةَ إِبۡرَٰهِيمَ حَنِيفٗاۚ وَمَا كَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ١٦١ قُلۡ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحۡيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٦٢ لَا شَرِيكَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِكَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِينَ ١٦٣[الأنعام: ۱۶۰-۱۶۳]

ترجمه: کسی که کار نیکی بیاورد جزای او ده مقابل است و کسی که کار بد بیاورد جزا داده نمی‌شود مگر به مانند آن. و ایشان مورد ستم نمی‌شوند(۱۶۰) بگو به راستی که پروردگارم مرا هدایت کرده به راه راست، به دین استوار پابرجا، کیش ابراهیم حق‌جو و او از مشرکین نبود(۱۶۱) بگو که نمازم، آداب حج‌ام، زندگی و مماتم برای خدای پروردگار جهانیان است(۱۶۲) نیست شریکی برای او و به همین مأمورم و من اوّلین مسلمانم.(۱۶۳)

نکات: مقصود از حسنه، چون مطلق است باید هر‌کار نیکی باشد و همچنین سیّئه هر کار بدی است. از کلمۀ ﴿نُسُكِيمعلوم می‌شود که باید قربانی که یکی از مناسک حج است فقط برای خدا باشد. و جملۀ ﴿أَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِينَدلالت دارد که خود رسول خداصمأمور بوده که اسماً و رسماً مسلمان و نام او مسلمان باشد.

﴿قُلۡ أَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِي رَبّٗا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيۡءٖۚ وَلَا تَكۡسِبُ كُلُّ نَفۡسٍ إِلَّا عَلَيۡهَاۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّكُم مَّرۡجِعُكُمۡ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ فِيهِ تَخۡتَلِفُونَ ١٦٤

[الأنعام: ۱۶۴]

ترجمه: بگو آیا غیر خدا پروردگاری بجویم و اوست پروردگار هر چیزی و هیچ کس کاری نمی‌کند مگر برای خودش و هیچکس بار گناه دیگری را عهده‌دار نیست، سپس به سوی پروردگارتان بازگشت شما است پس او خبر می‌دهد شما را به آنچه در آن اختلاف می‌کردید.(۱۶۴)

نکات: ربّ به معنی صاحب اختیار و پرورش‌دهنده است و ارباب از همین ماده است یعنی کسی که پرورش بندگان و حوائج ایشان را اداره کند جُز خدا نیست نه ملائکه، نه انبیاء و نه غیر ایشان. و ﴿لَا تَزِرُدلالت دارد که هر‌کس کار بدی و یا خوبی کرده بر عهدۀ خودش می‌باشد و به دیگران مربوط نیست، خصوصاً گذشتگان از این امّت هر کاری ‌کرده‌اند مسؤولیت بر گردن خودشان ‌است و آیندگان نباید کار آنان را مورد بهانه قرار دهند و خود به کاری نپردازند جُز ذکر آنان.

﴿وَهُوَ ٱلَّذِي جَعَلَكُمۡ خَلَٰٓئِفَ ٱلۡأَرۡضِ وَرَفَعَ بَعۡضَكُمۡ فَوۡقَ بَعۡضٖ دَرَجَٰتٖ لِّيَبۡلُوَكُمۡ فِي مَآ ءَاتَىٰكُمۡۗ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ ٱلۡعِقَابِ وَإِنَّهُۥ لَغَفُورٞ رَّحِيمُۢ ١٦٥[الأنعام: ۱۶۵]

ترجمه: و او خدایی است که شما را جانشینان زمین قرار داد و بعضی از شما را به درجات برتر از بعض دیگر نمود تا شما را در آنچه به شما داده بیازماید، به درستی که پروردگار تو سریع‌العقاب و براستی که او آمرزندۀ رحیم است.(۱۶۵)

نکات: ﴿جَعَلَكُمۡ خَلَٰٓئِفَ ٱلۡأَرۡضِدلالت دارد که تمام این امّت خلیفه هستند برای گذشتگان نه اینکه خلیفۀ خدا باشند مانند حضرت آدم÷که او نیز خلیفۀ گذشتگان بود. و جملۀ: ﴿رَفَعَ بَعۡضَكُمۡ فَوۡقَ بَعۡضٖدلالت دارد که حق‌تعالی در عقل، مال و رزق بعضی را بر بعض دیگر برتری داده امّا نه به جهت عجز، یا جهل و یا بخل بلکه برای اینکه بندگانِ خود را به این وسائل آزمایش کند. در گلشن قدس گفته‌ام:

همه افعال او با چند و چونست
ولی از فهم ما وجهش برونست
اگر گویی چرا عقلی که داده است
به بعضی کم به آن دیگر زیاد است
جوابت آنکه دادش چون زداد است
چرا و چون ما جمله زیاد است
خدایی که حکیم و اصل داد است
به هر کس هرچه قابل بوده داده است
بشر از ابتدا نی ‌هست قابل
که حق بخشد و را یک عقل کامل
یکی حق جو شد و شد عقل کامل
به تدریجش تکامل گشت حاصل
یکی دیگر به شهوتهای تن رفت
به دنبال هوای خویشتن رفت
به ضد عقل و طبق نفس راندی
خرد مستور و اندر نقص ماندی
اگر عقل همه می‌بود کامل
یکی بهر دگر نی بود عامل
تمام کار عالم بود تعطیل
نبودی کارها را نظم و تشکیل
نبودی کارگر نی کارفرما
نگشتی در جهان حل معما
اگر می‌شد مساوی عقل قسمت
نمی‌شد رام حیوانی به خدمت
بشر با گرگ و سگ بودند همدوش
بدی یکسان همه انسان و خرگوش
و گر درندگان با عقل بودند
زانسان راحتی را می‌ربودند
مسلّم هست نزد هر خردمند
که کس نی‌آگه از کار خداوند
نداند بنده اسرار خدا را
نزیبد گفتن چون و چرا را

[۳۷] دیدگاه صحیح‌تر و سالم‌تر، عدم تاویل و عدم صرف معنای لفظ از ظاهرش بدون دلیلی شرعی می‌باشد. و دلایل شرعی دلالت دارند که مومنان پس از مرگ پروردگارشان را ملاقات می‌کنند. چنانکه خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّكُم مُّلَٰقُوهُۗ وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ٢٢٣[البقرة: ۲۲۳] «و از الله بترسید و بدانید که شما او را ملاقات خواهید کرد و به مؤمنان بشارت ده.» ﴿مَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ ٱللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ ٱللَّهِ لَأٓتٖۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ٥[العنکبوت: ۵] «کسی ‌که به دیدار الله امید دارد، پس به راستی که وعده الله خواهد آمد و او شنوای داناست.» ﴿فَمَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡيَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا يُشۡرِكۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا١١٠[الکهف: ۱۱۰] «پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کار شایسته انجام دهد و هیچکس را در عبادت پروردگارش شریک نسازد.» ﴿ٱلَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَٰقُواْ رَبِّهِمۡ وَأَنَّهُمۡ إِلَيۡهِ رَٰجِعُونَ٤٦[البقرة: ۴۶] «آن کسانی ‌که یقینا می‌دانند دیدار کننده پروردگار خویش‌اند و به سوی او باز می‌گردند.» ﴿تَحِيَّتُهُمۡ يَوۡمَ يَلۡقَوۡنَهُۥ سَلَٰمٞۚ وَأَعَدَّ لَهُمۡ أَجۡرٗا كَرِيمٗا٤٤[الأحزاب:۴۴] «تحیت آنان در روزی‌ که با او دیدار می‌کنند «سلام» است و برای آن‌ها پاداش ارزشمندی آماده کرده است.» و در صحیحین از عدی بن حاتم روایت است که رسول خدا صفرمودند: «مَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا سَيُكَلِّمُهُ اللهُ، لَيْسَ بَيْنَهُ وَبَيْنَهُ تُرْجُمَانٌ، فَيَنْظُرُ أَيْمَنَ مِنْهُ فَلَا يَرَى إِلَّا مَا قَدَّمَ، وَيَنْظُرُ أَشْأَمَ مِنْهُ فَلَا يَرَى إِلَّا مَا قَدَّمَ، وَيَنْظُرُ بَيْنَ يَدَيْهِ فَلَا يَرَى إِلَّا النَّارَ تِلْقَاءَ وَجْهِهِ، فَاتَّقُوا النَّارَ وَلَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ»: «هیچ‌یک از شما نیست مگر اینکه خداوند متعال بدون واسطه‌ با او سخن خواهد گفت؛ بنده به راست خود می‌نگرد جز آنچه از پیش فرستاده نمی‌بیند و به چپ خود نگاه می‌کند و جز آنچه پیش‌تر فرستاده نمی‌بیند و پیش روی خود را نگاه می‌کند و جز آتشی که در برابر او قرار دارد نمی‌بیند؛ پس از آتش دوری کنید ولو با (صدقه دادن) نصف خرمایی باشد.» و در روایت بخاری آمده است: «مَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا سَيُكَلِّمُهُ رَبُّهُ، لَيْسَ بَيْنَهُ وَبَيْنَهُ تُرْجُمَانٌ، وَلاَ حِجَابٌ يَحْجُبُهُ»: «هیچ‌یک از شما نیست مگر اینکه خداوند متعال بدون واسطه و حجابی میان او و خداوند با وی سخن خواهد گفت.» و همچنین فرمودند: «وَلَيَلْقَيَنَّ اللَّهَ أَحَدُكُمْ يَوْمَ يَلْقَاهُ، وَلَيْسَ بَيْنَهُ وَبَيْنَهُ تَرْجُمَانٌ يُتَرْجِمُ لَهُ، فَلَيَقُولَنَّ لَهُ: أَلَمْ أَبْعَثْ إِلَيْكَ رَسُولًا فَيُبَلِّغَكَ؟ فَيَقُولُ: بَلَى، فَيَقُولُ: أَلَمْ أُعْطِكَ مَالًا وَأُفْضِلْ عَلَيْكَ؟ فَيَقُولُ: بَلَى، فَيَنْظُرُ عَنْ يَمِينِهِ فَلاَ يَرَى إِلَّا جَهَنَّمَ، وَيَنْظُرُ عَنْ يَسَارِهِ فَلاَ يَرَى إِلَّا جَهَنَّمَ»: «و هریک از شما الله را ملاقات می‌کند. در آن روز که او را ملاقات می‌کند میان او و الله ترجمانی نیست که سخنان الله متعال را ترجمه کند. همانا الله به او می‌گوید: آیابه سوی تو پیامبری نفرستاده بودم که (احکام را) به تو برساند؟ وی می‌گوید: آری (فرستاده بودی). الله می‌فرماید: آیا به تو مال و فرزند و افزونی نداده بودم؟ می‌گوید: آری داده بودی. وی به راست می‌نگرد و جز دوزخ چیزی نمی‌بیند و به چپ می‌نگرد و به جز دوزخ چیزی نمی‌بیند.» و مسلم از ابوهریره سروایت می‌کند: «قالوا: يا رسول الله! قَالُوا: يَا رَسُولَ اللهِ هَلْ نَرَى رَبَّنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ؟ قَالَ: «هَلْ تُضَارُّونَ فِي رُؤْيَةِ الشَّمْسِ فِي الظَّهِيرَةِ، لَيْسَتْ فِي سَحَابَةٍ؟» قَالُوا: لَا، قَالَ: «فَهَلْ تُضَارُّونَ فِي رُؤْيَةِ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ، لَيْسَ فِي سَحَابَةٍ؟» قَالُوا: لَا، قَالَ: «فَوَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا تُضَارُّونَ فِي رُؤْيَةِ رَبِّكُمْ، إِلَّا كَمَا تُضَارُّونَ فِي رُؤْيَةِ أَحَدِهِمَا، قَالَ: فَيَلْقَى الْعَبْدَ، فَيَقُولُ: أَيْ فُلْ أَلَمْ أُكْرِمْكَ، وَأُسَوِّدْكَ، وَأُزَوِّجْكَ، وَأُسَخِّرْ لَكَ الْخَيْلَ وَالْإِبِلَ، وَأَذَرْكَ تَرْأَسُ وَتَرْبَعُ؟ فَيَقُولُ: بَلَى، قَالَ: فَيَقُولُ: أَفَظَنَنْتَ أَنَّكَ مُلَاقِيَّ؟ فَيَقُولُ: لَا، فَيَقُولُ: فَإِنِّي أَنْسَاكَ كَمَا نَسِيتَنِي، ثُمَّ يَلْقَى الثَّانِيَ فَيَقُولُ: أَيْ فُلْ أَلَمْ أُكْرِمْكَ، وَأُسَوِّدْكَ، وَأُزَوِّجْكَ، وَأُسَخِّرْ لَكَ الْخَيْلَ وَالْإِبِلَ، وَأَذَرْكَ تَرْأَسُ، وَتَرْبَعُ، فَيَقُولُ: بَلَى، أَيْ رَبِّ فَيَقُولُ: أَفَظَنَنْتَ أَنَّكَ مُلَاقِيَّ؟ فَيَقُولُ: لَا، فَيَقُولُ: فَإِنِّي أَنْسَاكَ كَمَا نَسِيتَنِي.....»:«مردمانی گفتند: ای رسول خدا، آیا پروردگارمان را در روز قیامت می‌بینیم؟ رسول الله فرمودند: «آیا در روز صاف و بدون ابر، مشقتی در دیدن خورشید هست؟! گفتند: خیر؛ رسول خدا فرمودند: «آیا در دیدن ماه شب چهارده که در ابرها پنهان نیست، مشکلی دارید؟! گفتند: خیر؛ رسول الله فرمودند: «سوگند به کسی که جانم در دست اوست، در دیدن پروردگارتان دچار مشکل نخواهید شد و مشقتی نخواهید داشت مگر به اندازه‌ای که در دیدن یکی از آن‌ها (ماه و خورشید) دچار مشکل می‌شوید». بنده پروردگارش را ملاقات می‌کند، پروردگار می‌فرماید: آیا تو را گرامی نداشتم؟ سروری به تو ندادم؟ زن و فرزند به تو نبخشیدم؟ اسب‌ها و شترها را مطیع تو نکردم؟ و کنترل و اداره آن‌ها را به تو واگذار نکردم (آنان را برای تو رام نکردم)؟ بنده می‌گوید: بله پروردگارم. خداوند متعال می‌فرماید: آیا به ملاقات با من ایمان داشتی؟ بنده می‌گوید: خیر. خداوند متعال می‌گوید: همانطور که تو مرا فراموش کردی، من نیز تو را فراموش می‌کنم ...». و در صحیحین از عبادة بن صامت تروایت است که رسول خدا صفرمودند: «مَنْ أَحَبَّ لِقَاءَ اللَّهِ أَحَبَّ اللَّهُ لِقَاءَهُ، وَمَنْ كَرِهَ لِقَاءَ اللَّهِ كَرِهَ اللَّهُ لِقَاءَهُ»: «هرکس دیدار خداوند را دوست داشته باشد خداوند ملاقات او را دوست دارد و هرکس دیدار خداوند را دوست نداشته باشد خداوند متعال ملاقات با وی را دوست ندارد.» این دلایل بیانگر این مساله هستند که ملاقات خداوند متضمن رویت و دیدن ذات باری تعالی می‌باشد و بر این اساس است که شیخ الاسلام ابن تیمیه /می‌گوید: «اما «اللقاء» را گروهی از سلف و خلف به دیدن با چشم و مشاهده حقیقی تفسیر کرده‌اند و این پس از پیمودن مسیر می‌باشد. و گفتند: لقای خداوند متضمن رویت و دیدن خداوند متعال می‌باشد و در برابر کسانی که رویت خداوند در آخرت را انکار می‌کنند مانند جهمیه، معتزله و... به آیاتی که لقای خداوند در آخرت را ذکر می‌کنند استدلال می‌کنند.» ظاهر این دلایل بیانگر آن است که کفار در روز قیامت با پروردگارشان ملاقات می‌کنند و او را می‌بینند چنانکه این دیدگاه برخی از سلف می‌باشد و آیات قرآن نیز بر آن دلالت دارند: ﴿ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدۡحٗا فَمُلَٰقِيهِ٦ فَأَمَّا مَنۡ أُوتِيَ كِتَٰبَهُۥ بِيَمِينِهِۦ٧ فَسَوۡفَ يُحَاسَبُ حِسَابٗا يَسِيرٗا٨ وَيَنقَلِبُ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ مَسۡرُورٗا٩ وَأَمَّا مَنۡ أُوتِيَ كِتَٰبَهُۥ وَرَآءَ ظَهۡرِهِۦ١٠ فَسَوۡفَ يَدۡعُواْ ثُبُورٗا١١ وَيَصۡلَىٰ سَعِيرًا١٢ إِنَّهُۥ كَانَ فِيٓ أَهۡلِهِۦ مَسۡرُورًا١٣ إِنَّهُۥ ظَنَّ أَن لَّن يَحُورَ١٤ بَلَىٰٓۚ إِنَّ رَبَّهُۥ كَانَ بِهِۦ بَصِيرٗا١٥[الانشقاق: ۶-۱۵] «ای انسان! بی‌گمان تو در راه (رسیدن به) پروردگارت سخت تلاش و کوشش می‌کنی، پس او را ملاقات خواهی کرد. پس اما کسی‌که نامه (اعمالش) به دست راستش داده شود، بزودی به حسابی آسان، محاسبه می‌شود. و شاد و مسرور به سوی خانواده‌اش باز می‌گردد. و اما کسی‌که نامه (اعمالش) از پشت سرش به او داده شود. پس بزودی (مرگ و) نابودی را می‌طلبند. و به (آتش) جهنم شعله‌ور در آید. بی‌گمان او در (دنیا) میان خانواده خود شادمان بود. به راستی او گمان می‌کرد هرگز باز نخواهد گشت. آری، همانا پروردگارش (نسبت) به او بینا بود.» اما دیدار و رویت کفار با خداوند، برای آن‌ها کرامت و نعمت نخواهد بود بلکه متضمن محرومیت خواهد بود چنانکه خداوند متعال می‌فرماید: ﴿كَلَّآ إِنَّهُمۡ عَن رَّبِّهِمۡ يَوۡمَئِذٖ لَّمَحۡجُوبُونَ١٥[المطففین: ۱۵] «هرگز چنین نیست (که آن‌ها می‌پندارند) بی‌گمان آن‌ها در آن روز از (دیدار) پروردگار‌شان یقیناً محجوب و محرومند». شیخ الاسلام ابن تیمیه می‌گوید: «اینکه خداوند متعال می‌فرماید: ﴿لَّمَحۡجُوبُونَچنین به نظر می‌رسد که ابتدا خداوند را می‌بینند سپس از دیدار اوتعالی محروم می‌شوند و دلیل این امر آن است که می‌فرماید: ﴿إِنَّهُمۡ عَن رَّبِّهِمۡ يَوۡمَئِذٖ لَّمَحۡجُوبُونَ١٥بنابراین محرومیت در آن روز است و این محرومیت بعد از رویت و دیدار می‌باشد اما پس از این محرومیت، منع آن‌ها از دیدار خداوند به صورت دائمی و همیشگی در دنیا و آخرت خواهد بود.» [مجموع الفتاوى ۶/۴۶۶]. بنابراین مومن، ملاقات و دیدار الله را دوست دارد و خداوند، ملاقات و دیدار با او را دوست دارد و کافر، ملاقات الله را دوست ندارد و خداوند متعال نیز ملاقات او را دوست ندارد و پاداش از جنس عمل می‌باشد. اما ملاقات کامل بعد از ورود مومنان به بهشت می‌باشد که پروردگار کریم و رحیمِ خود را می‌بینند و در بهشت نعمتی بزرگ‌تر از دیدار خداوند به آن‌ها داده نشده است چنانکه احادیث صحیح بر این مطلب صحه گذاشته و اهل سنت در مورد آن اجماع کرده‌اند. بنابراین انسان –مومن و کافر- در روز قیامت پروردگارش را ملاقات می‌کند و تنها مومن در بهشت پروردگارش را می‌بیند (و کافر از دیدار خداوند متعال محروم می‌گردد). [مُصحح] [۳۸] «و نیست چیزی مگر اینکه بستایش او تسبیح می‌کند.» [۳۹] «بتحقیق برای شما به رسول خدا اقتدای نیکو نمودن است.» [۴۰] «و به غیر راه مؤمنین برود (راهی جز راه مؤمنین پیش گیرد) واگذاریم او را به آنچه دوست دارد، و به دوزخ درآوریم.» [۴۱] «و (الله) پلیدی را بر کسانی‌که نمی‌اندیشند؛ قرار می‌دهد.» [۴۲] «و گفتند: هرگز به تو ایمان نمی‌آوریم تا از زمین برای ما چشمه‌ای را بشکافی.» [۴۳] «منزه است پروردگارم آیا من جز بشری پیغام‌آور هستم.» [۴۴] من هرگز مؤمنان را (از پیش خود) نمی‌رانم (تا دل شما را به دست آرم). [۴۵] نگا: بغوی، معالـم التنزیل؛ طبری جامع البیان؛ رازی، مفاتیح الغیب، ذیل تفسیر آیه ۵۴ سوره انعام، مولف از تمام آنچه این مفسران ذکر نموده‌اند چکیده‌ای را بیان کرده است. [۴۶] «اگر این (قرآن) حق است و از جانب توست، پس از آسمان سنگی بر ما بباران، یا عذاب دردناکی بر ما بفرست.» [۴۷] فخر الدین رازی، مفاتیح الغیب (۱۳/۲۰) [۴۸] آنچه مولف /در این زمینه ذکر می‌کند یکی از عقاید شیعه‌ی اعتزالی است که تاهنوز نزد مولف باقی مانده است اما عقیده‌ی اهل سنت و جماعت آن است که خداوند در روز قیامت دیده می‌شود چنانکه خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وُجُوهٞ يَوۡمَئِذٖ نَّاضِرَةٌ٢٢ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٞ٢٣[القیامة: ۲۲-۲۳] «آن روز چهره‌هایی تازه (و شاداب) است. به سوی پروردگارش می‌نگرد». و این رویت مختص مومنان است و احادیث رسول خدا صدر این زمینه به صورت متواتر روایت شده‌اند. نگا: تعلیق مصحح در هامش تفسیر آیۀ ۳ از سوره بقره و تفسیر آیات ۲۲ و ۲۳ سوره قیامت از این کتاب. [مُصحح] [۴۹] فخر الدین رازی، مفاتیح الغیب (۱۳/۱۶۸)