تابشی از قرآن - ترجمه و تفسیر قرآن کریم - جلد دوم

سورۀ یونس مکی و دارای ۱۰۹ آیه می‌باشد

سورۀ یونس مکی و دارای ۱۰۹ آیه می‌باشد

سورة يونس (مكية وهي مائة وتسع آيات)

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ

﴿الٓرۚ تِلۡكَ ءَايَٰتُ ٱلۡكِتَٰبِ ٱلۡحَكِيمِ ١ أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنۡ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ رَجُلٖ مِّنۡهُمۡ أَنۡ أَنذِرِ ٱلنَّاسَ وَبَشِّرِ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَنَّ لَهُمۡ قَدَمَ صِدۡقٍ عِندَ رَبِّهِمۡۗ قَالَ ٱلۡكَٰفِرُونَ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٞ مُّبِينٌ ٢ إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۖ مَا مِن شَفِيعٍ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ إِذۡنِهِۦۚ ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ٣ [یونس:۱-۳]

ترجمه: به نام خدای کامل‌الذات و الصفات رحمن رحیم. الف. لام. راء. این است آیات کتاب حکیم(۱) آیا برای مردم تعجب است که به سوی مردی از ایشان وحی کردیم که مردم را بترسان و به آنان که ایمان آورد‌ه‌اند مژده بده که برای ایشان است قدم راستی نزد پروردگارشان، کافران گفتند: به راستی که این مرد ساحری است آشکار(۲) به راستی پروردگارتان خدایی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر تخت هستی نافذ شد [۱۵۰]امر هستی را تدبیر می‌نماید، نیست شفیعی جُز پس از اذن او. این است خدا پروردگارتان پس او را عبادت کنید آیا متذکّر نمی‌شوید.(۳)

نکات: مردم مکه تعجب می‌کردند که مردی از هر جهت مانند خودشان است به اضافه یتیم، فقیر و بی‌سواد هم بوده و مزیّتی بر ایشان نداشته چگونه پیغمبر شده و لذا قبول نمی‌کردند مانند زمان ما که می‌گویند اگر پیغمبر علم غیب نداند و خلقتش از نور نباشد و از جلو و عقب نبیند و چنین و چنان نباشد ما رسالت او را قبول نداریم! معلوم می‌شود زمان ما بدتر از زمان جاهلیت شده و تکبر به مردم اجازه نمی‌دهد که مطیع رسولی که از هرجهت مانند خودشان است بشوند. اما خدا جواب داده که ما همین مرد را که مانند خودتان است رسول قرار داده‌ایم و هر‌کس تکبر را کنار گذارد و به او ایمان آورد قدمی در راه راست برداشته وبه راستی جلو رفته. و مقصود از ﴿ٱلۡعَرۡشِمرکز امر و نهی الهی در جهان خلقت است که حق‌تعالی بر آن نافذ و مستولی است [۱۵۱]. جملۀ: ﴿مَا مِن شَفِيعٍدلالت دارد که هیچ شفیع و شفاعتی نیست جُز پس از تعیین و اجازۀ او. برای توضیح دربارۀ شفاعت رجوع شود به نکات در ذیل آیۀ ۲۵۴ سورۀ بقره.

﴿إِلَيۡهِ مَرۡجِعُكُمۡ جَمِيعٗاۖ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقًّاۚ إِنَّهُۥ يَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥ لِيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ بِٱلۡقِسۡطِۚ وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَهُمۡ شَرَابٞ مِّنۡ حَمِيمٖ وَعَذَابٌ أَلِيمُۢ بِمَا كَانُواْ يَكۡفُرُونَ ٤[یونس:۴]

ترجمه: بازگشت همۀ شما به سوی اوست وعدۀ خدا حق است، به راستی او آفرینش را آغاز می‌کند سپس آنرا بازمی‌گرداند تا آنان را که ایمان آورده و عمل صالح کردند به عدالت جزا دهدو آنان که کافرند برای ایشان است شرابی از آب جوشان و عذاب دردناک به سبب اینکه به کفر خود برقرار بودند.(۴)

نکات: چون خدا حکیم است کار بیهوده نمی‌کند و از خلقت جهان هدفی دارد، آن هدف را در این آیه تعیین کرده که او ابتداءً خلق را از نیستی آورده و سپس اعاده می‌دهد به قیامت، برای اینکه هر فردی را به عدالت جزا بدهد. پس هدف خلقت آوردن قیامت است.

﴿هُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ ٱلشَّمۡسَ ضِيَآءٗ وَٱلۡقَمَرَ نُورٗا وَقَدَّرَهُۥ مَنَازِلَ لِتَعۡلَمُواْ عَدَدَ ٱلسِّنِينَ وَٱلۡحِسَابَۚ مَا خَلَقَ ٱللَّهُ ذَٰلِكَ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۚ يُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَعۡلَمُونَ ٥ إِنَّ فِي ٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ ٱللَّهُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَتَّقُونَ ٦ إِنَّ ٱلَّذِينَ لَا يَرۡجُونَ لِقَآءَنَا وَرَضُواْ بِٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَٱطۡمَأَنُّواْ بِهَا وَٱلَّذِينَ هُمۡ عَنۡ ءَايَٰتِنَا غَٰفِلُونَ ٧ أُوْلَٰٓئِكَ مَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُ بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ ٨[یونس:۵-۸]

ترجمه: او آن خدایی است که خورشید را ضیاء و ماه را نور قرار داد و برای آن منازلی به اندازه معین کرد تا عدد و شمارۀ سالها و حساب را بدانید، خدا آنرا جز به حق نیافرید، ما آیات را فصل فصل بیان می‌کنیم برای گروهی که می‌دانند(۵) به درستی که در آمد و رفت و کم و زیاد شدن شب و روز و آنچه خدا در آسمانها و زمین آفریده آیاتی است برای گروهی که پرهیزکاری کنند(۶) به راستی آنان که به ملاقات ما امید ندارند و به زندگی دنیا خوشنودند و به آن اطمینان یافته‌اند وآنان که از آیات ما غافلند(۷) آنان مأوایشان آتش دوزخ است به سبب آنچه کسب می‌کردند.(۸)

نکات: خورشید ضیاء است، یعنی نوربخش است و تابش دارد ولی ماه نور است یعنی روشنی خورشید ذاتی و روشنی ماه عرضی است و جملۀ: ﴿وَقَدَّرَهُۥ مَنَازِلَ، دلالت دارد بر تدبیر و علم وحکمت موجد آن، زیرا ترتیب گردش قمر و سیر آن به طور منظم و همچنین کمی و زیادی نور سطح آن به طور دقیق، دلیل بر علم و حکمت مدبّر آن است. و منظور از ﴿وَقَدَّرَهُۥ مَنَازِلَ، دلالت گردش انتقالی یکنواخت «ولا یتغیّر ومحیر العقول»میلیونها سالی ماه به دور زمین و همچنین گردش دیگر آن به تبعیت از زمین و توأم با زمین به دور خورشید است. ماه در تقابل با خورشید همواره وضع ثابت و لا یتغیّری دارد، یعنی نیمی از آن همیشه رو به خورشید و در نتیجۀ انعکاس نور خورشید روشن است. و نیم دیگر آن همیشه پشت به خورشید و تاریک است. چون ماه برخلاف زمین گردش وضعی ندارد. و لذا کم و زیاد شدن نور سطح ماه در نظر مردم (دیده ‌ورشدن تمام یا قسمت‌هایی از نیمۀ روشن ماه بدر تا هلال) در تقابل با زمین است نه خورشید، تا آنجا که در آخرین شبهای سیر ماهانه، تمامی نیمۀ تاریک آن رو به زمین قرار می‌گیرد و دیده نمی‌شود، تا وقتی که در شروع ماه جدید هلالی از آن نمودار می‌شود و این گردش ماهانه بدون ذرّه‌ای تخلف و انحراف تا هر زمان که خدا خواسته باشد ادامه خواهد داشت. و جملۀ: ﴿لِتَعۡلَمُواْ عَدَدَ ٱلسِّنِينَ وَٱلۡحِسَابَدلالت دارد که حق‌تعالی ماه قمری را از اول تشکیل منظومۀ شمسی برای حساب شب، روز، غیره و شمارۀ سالها قرار داده است.

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ يَهۡدِيهِمۡ رَبُّهُم بِإِيمَٰنِهِمۡۖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهِمُ ٱلۡأَنۡهَٰرُ فِي جَنَّٰتِ ٱلنَّعِيمِ ٩ دَعۡوَىٰهُمۡ فِيهَا سُبۡحَٰنَكَ ٱللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمۡ فِيهَا سَلَٰمٞۚ وَءَاخِرُ دَعۡوَىٰهُمۡ أَنِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٠[یونس:۹-۱۰]

ترجمه: به راستی آنان که ایمان آورده و عملهای شایسته را انجام دادند پروردگارشان به برکت ایمانشان هدایتشان می‌کند، جاری می‌شود از زیر کاخهای ایشان نهرها درباغهای پرنعمت(۹) دعایشان در آن باغها (چنین است:) سبحانک اللّهمّ (= خدایا تو منزهی) و تحیت ایشان (بر یکدیگر) در آن باغها سلام است و پایان دعای ایشان این است که الحمدلله رب العالیمن.(۱۰)

نکات: ﴿يَهۡدِيهِمۡ رَبُّهُم بِإِيمَٰنِهِمۡدلالت دارد که خدا بشر را به برکت ایمان، به صفات حسنه و راه سعادت و صراط مستقیم هدایت می‌کند و اگر ایمان نباشد اخلاق و صفات حسنه اثری نمی‌کند، یعنی مرد عادلی که رشوه نمی‌گیرد اگر ایمان نداشت در مرتبۀ دهم باز مبتلا به رشوه می‌شود. و همچنین کسی که ظلم نمی‌کند و ایمان ندارد بالأخره گول هوی و هوس را می‌خورد و مرتبۀ دهم به ستم مبتلا می‌شود. جملۀ: ﴿وَتَحِيَّتُهُمۡ فِيهَا سَلَٰمٞدلالت دارد که اهل بهشت بر یکدیگر سلام می‌کنند یعنی طلب رحمت از خدا می‌کنند و باید مردم اقتدا به اهل بهشت کنند و سلام کنند و آخر هر مجلس و یا غذا «الحمدلله رب العالمین»گویند.

﴿وَلَوۡ يُعَجِّلُ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ ٱلشَّرَّ ٱسۡتِعۡجَالَهُم بِٱلۡخَيۡرِ لَقُضِيَ إِلَيۡهِمۡ أَجَلُهُمۡۖ فَنَذَرُ ٱلَّذِينَ لَا يَرۡجُونَ لِقَآءَنَا فِي طُغۡيَٰنِهِمۡ يَعۡمَهُونَ ١١ وَإِذَا مَسَّ ٱلۡإِنسَٰنَ ٱلضُّرُّ دَعَانَا لِجَنۢبِهِۦٓ أَوۡ قَاعِدًا أَوۡ قَآئِمٗا فَلَمَّا كَشَفۡنَا عَنۡهُ ضُرَّهُۥ مَرَّ كَأَن لَّمۡ يَدۡعُنَآ إِلَىٰ ضُرّٖ مَّسَّهُۥۚ كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلۡمُسۡرِفِينَ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٢[یونس:۱۱-۱۲]

ترجمه: و اگر خدا با شتاب و عجله برای مردم شر را بیاورد مانند اینکه ایشان با شتاب خیر را می‌طلبند، قطعاً اجلشان به‌ ایشان می رسد، پس آنان را که امید به ملاقات ما ندارند رها می‌کنیم تا در طغیانشان سرگردان باشند(۱۱) و چون به انسان ضرری رسد ما را به پهلو خفته و یا نشسته و یا ایستاده بخواند، پس چون ضرر او را از او برطرف کردیم بگذرد و بی‌اعتناء شود گویا ما را به کشف ضرری که به او رسیده نخوانده بود، این چنین زینت داده شد برای اسراف‌کنندگان آنچه را مدام عمل می‌کنند.(۱۲)

نکات: جملۀ: ﴿وَلَوۡ يُعَجِّلُ ٱللَّهُدلالت دارد که حق‌تعالی به درخواست شر دعای مردم را فوری اجابت نمی‌کند و إلا باید همه را هلاک کند. روزی چند بار مادر در حق فرزند، زیردست برای بالادست، مأمور برای آمر خود، کارگر برای کارفرما و مستأجر برای موجر نفرین می‌کنند؟ وهمچنین اهل خرافات دائما برای مردم محقّق نفرین می‌کنند و غیر اینها. اگر بنا باشد خدا اجابت کند همه هلاک می‌شود. جملۀ: ﴿فَنَذَرُ ٱلَّذِينَدلالت بر نفی جبر می‌کند که خدا منکرین معاد را در طغیان خودشان رها کرده و آزاد گذاشته در آن.

﴿وَلَقَدۡ أَهۡلَكۡنَا ٱلۡقُرُونَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَمَّا ظَلَمُواْ وَجَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ وَمَا كَانُواْ لِيُؤۡمِنُواْۚ كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡمُجۡرِمِينَ ١٣ ثُمَّ جَعَلۡنَٰكُمۡ خَلَٰٓئِفَ فِي ٱلۡأَرۡضِ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ لِنَنظُرَ كَيۡفَ تَعۡمَلُونَ ١٤ وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَيۡهِمۡ ءَايَاتُنَا بَيِّنَٰتٖ قَالَ ٱلَّذِينَ لَا يَرۡجُونَ لِقَآءَنَا ٱئۡتِ بِقُرۡءَانٍ غَيۡرِ هَٰذَآ أَوۡ بَدِّلۡهُۚ قُلۡ مَا يَكُونُ لِيٓ أَنۡ أُبَدِّلَهُۥ مِن تِلۡقَآيِٕ نَفۡسِيٓۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّۖ إِنِّيٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَيۡتُ رَبِّي عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ ١٥[یونس:۱۳-۱۵]

ترجمه: و به تحقیق ما قرنهای پیش از شما را هلاک کردیم چون ستم کردند و پیغمبرانشان برای ایشان با دلیل‌های روشن آمدند ولی مردم در خط ایمان نبودند، این چنین جزا می‌دهیم گروه گناهکاران و مقصرین را(۱۳) سپس شما را جانشین ایشان در زمین قرار دادیم تا بنگریم چگونه عمل می‌کنید(۱۴) و چون آیات ما که روشن است بر ایشان قرائت شود آنان که به لقاء ما امید ندارند گویند قرآنی غیر از این بیاور یا آنرا تغییر بده( تا ما به تو ایمان آوریم)، بگو مرا نرسد که آنرا از پيش خود تبدیل کنم، پیروی نمی‌کنم مگر آنچه به من وحی می‌شود، بدرستی که من اگر پروردگارم را نافرمانی کنم از عذاب روز بزرگ می‌ترسم.(۱۵)

نکات: ﴿جَعَلۡنَٰكُمۡ خَلَٰٓئِفَ فِي ٱلۡأَرۡضِدلالت می‌کند که خدا امّت اسلامی را جانشین مجرمین کرده در زمین تا مانند مجرمین عمل نکنیم و عبرت گیریم و خدا ببیند ما چه می‌کنیم. جملۀ: ﴿مَا يَكُونُ لِيٓ أَنۡ أُبَدِّلَهُۥ مِن تِلۡقَآيِٕ نَفۡسِيٓدلالت دارد که خود رسول پیروی وحی می‌کند و آنچه به او وحی شده بر او واجب است عمل کند و عمل به اجتهاد خود نکند.

﴿قُل لَّوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَا تَلَوۡتُهُۥ عَلَيۡكُمۡ وَلَآ أَدۡرَىٰكُم بِهِۦۖ فَقَدۡ لَبِثۡتُ فِيكُمۡ عُمُرٗا مِّن قَبۡلِهِۦٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ١٦ فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوۡ كَذَّبَ بِ‍َٔايَٰتِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ لَا يُفۡلِحُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ ١٧[یونس:۱۶-۱۷]

ترجمه: بگو اگر خدا می‌خواست آن را بر شما تلاوت نمی‌کردم و خداهم شما را به آن آگاه نمی‌کرد به تحقیق عمری پیش از نزول قرآن در میان شما مانده‌ام، آیا عقل را به کار نمی‌برید(۱۶) پس کیست ستمکارتر از آنکه به دروغ بر خدا افتراء زند و یا به آیات او تکذیب کند، حقیقت این است که گنه‌کاران رستگار نمی‌شوند.(۱۷)

نکات: کفّار که می‌گفتند قرآنی غیر از این بیاور و یا این را تبدیل کن ممکن است مسخره می‌کردند و ممکن است از جد می‌گفتند و می‌خواستند ببینند آیا او می‌تواند کلامی به مانند قرآن بیاورد یا خیر؟ که اگر بیاورد بفهمند از خودش بوده و کذّاب است و یا مقصودشان این بوده کلامی بیاورد که ذم معبودانشان نباشد. حق‌تعالی در این آیه جوابشان می‌دهد که محمدصچهل سال میان شما بود و شما به احوال او خبیر بودید که نه کتابی خوانده و نه استادی دیده و اگر خواست و گفتار خدا نباشد او نمی‌تواند کتابی به این عظمت که دارای دقائق علم توحید و احکام و لطائف اخلاق و اسرار قصص است بیاورد و شما که تکذیب می‌کنید ستمکارترین مردم می‌باشید.

﴿وَيَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡ وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِۚ قُلۡ أَتُنَبِّ‍ُٔونَ ٱللَّهَ بِمَا لَا يَعۡلَمُ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ١٨[یونس:۱۸]

ترجمه: و به غیر از خدا چیزهایی را می‌پرستند که نه ضرر به ایشان دارد و نه نفع بر ایشان و می‌گویند اینها شفیعان مایند نزد خدا، بگو آیا خدا را خبر می‌دهید به آنچه را در آسمانها و زمین نمی‌داند، منزّه و برتر است او از آنچه شریک او قرار می‌دهید.(۱۸)

نکات: بدانکه کفار می‌گفتند ما قابل نیستیم با خدا سخن گوییم و یا خجالت می‌‌کشیم از این جهت به این چیزهای غیرخدا کرنش و عبادت می‌کنیم و معتقد بودند که متولّی هر اقلیمی از اقالیم را روح معینی است که آنرا اداره می‌کند و بتها را مظاهر آن ارواح می‌دانستند و بعضی معتقد بودند که کواکب در این عالم مؤثرند و بتها را مظاهر کواکب می‌دانستند و چون کواکب غروب می‌کنند مظهری دارد که غروب نمی‌کند و آن بت است. و بعضی معتقد بودند که مجسمه‌های بتها به شکل انبیاء و بزرگان گذشته می‌باشند و به واسطۀ اشتغال به عبادت این بتها آن بزرگان برایشان در این دنیا نزد خدا شفاعت می‌کنند. چنانکه در زمان ما عقیدۀ عوام نیز این است که هر‌کس تعظیم قبور انبیاء و اولیاء را نماید. ایشان نزد خدا از او شفاعت می‌کنند. و بعضی دیگر معتقد بودند خدای بزرگ نور بزرگی است و ملائکه انواری می‌باشند پس آمدند برای خدای بزرگی صورتی به نام بت‌ بزرگ و برای ملائکه صورتهای دیگری که بت‌های دیگر باشد قرار دادند؛ خدا برای اینکه تمام این خرافات را باطل سازد فرموده خدا چنین چیزهائی در آسمانها و زمین نمی‌داند و چیزی که خدا نداند پس اصل و وجودی نداشته و باطل است حال آیا شما می‌خواهید خدا را خبر دهید به آنچه نمی‌داند. تعجب این است که پس از این بیانات قرآن باز این افکار خرافی در زمان ما در میان ملت ما به عنوان دین موجود است و باید دانست که اعراب جاهلیت غالباً معتقد به قیامت نبودند و این شفعاء را نزد خدا برای امور دنیوی از قبیل ارزانی و فراوانی و امنیت می‌خواستند.

﴿وَمَا كَانَ ٱلنَّاسُ إِلَّآ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ فَٱخۡتَلَفُواْۚ وَلَوۡلَا كَلِمَةٞ سَبَقَتۡ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيۡنَهُمۡ فِيمَا فِيهِ يَخۡتَلِفُونَ ١٩[یونس:۱۹]

ترجمه: و مردم جز امت واحده نبودند پس اختلاف کردند و اگر فرمان سابقه و رفتۀ پروردگارت نبود البته بین ایشان در آنچه اختلاف می‌کردند قضاوت و حکمی شده بود.(۱۹)

نکات: مردم امّت واحدی بودند یعنی همه به دین فطری الهی و اسلام بودند. پس به واسطۀ هوی و هوس ایجاد اختلاف شد و اگر فرمان پروردگار به آزادی بشر نبود همه را ناچار به رفع اختلاف می‌کرد ولیکن بواسطۀ فرمودۀ خدا که فرموده: «سَبَقَتْ رَحْمَتِي غَضَبِي» [۱۵۲]حق‌تعالی تعجیل در عقاب نکرده است و کلمۀ الهی فرمان اوست به اختیار و آزادی بشر. رجوع شود به آیۀ ۲۱۳ سورۀ بقره.

﴿١٩ وَيَقُولُونَ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَيۡهِ ءَايَةٞ مِّن رَّبِّهِۦۖ فَقُلۡ إِنَّمَا ٱلۡغَيۡبُ لِلَّهِ فَٱنتَظِرُوٓاْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ ٱلۡمُنتَظِرِينَ ٢٠ وَإِذَآ أَذَقۡنَا ٱلنَّاسَ رَحۡمَةٗ مِّنۢ بَعۡدِ ضَرَّآءَ مَسَّتۡهُمۡ إِذَا لَهُم مَّكۡرٞ فِيٓ ءَايَاتِنَاۚ قُلِ ٱللَّهُ أَسۡرَعُ مَكۡرًاۚ إِنَّ رُسُلَنَا يَكۡتُبُونَ مَا تَمۡكُرُونَ ٢١[یونس:۲۰-۲۱]

ترجمه: و می‌گویند چرا بر این رسول آیت و معجزه‌ای از پروردگارش نازل نشده و نمی‌شود.

پس بگو جز این نیست که آمدن معجزه از طرف خدا امریست غیبی و مخصوص خداست پس شما منتظر باشید و به راستی که من با شما از انتظار کشندگانم(۲۰) و چون مردم را پس از سختیهایی که به ایشان رسیده، رحمتی بچشانیم، ناگهان برای ایشان نیرنگی در آیات ما است، بگو خدا مکرش سریعتر است، محققا مأمورین ما آنچه مکر می‌کنید می‌نویسند.(۲۱)

نکات: جملۀ: ﴿ءَايَةٞ مِّن رَّبِّهِدلالت دارد که معجزه کار رسولصنیست و امر غیبی است و رسول خداصحتّی از آمدن و وقت ایجادش خبر ندارد. و جملۀ: ﴿إِذَا لَهُم مَّكۡرٞدلالت دارد که بناء مشرکین بر عناد و لجاج بود و حاضر برای قبول حق نبودند و اگر چه معجزات بسیاری برای ایشان بیاید زیرا معجزه خواستن ایشان جز برای بهانه و عناد نبود چنانکه هفت سال در مکه قحطی شد از بی‌بارانی و چون باران آمد گفتند: از برکت بتها باران آمده!

﴿هُوَ ٱلَّذِي يُسَيِّرُكُمۡ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا كُنتُمۡ فِي ٱلۡفُلۡكِ وَجَرَيۡنَ بِهِم بِرِيحٖ طَيِّبَةٖ وَفَرِحُواْ بِهَا جَآءَتۡهَا رِيحٌ عَاصِفٞ وَجَآءَهُمُ ٱلۡمَوۡجُ مِن كُلِّ مَكَانٖ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُمۡ أُحِيطَ بِهِمۡ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ لَئِنۡ أَنجَيۡتَنَا مِنۡ هَٰذِهِۦ لَنَكُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰكِرِينَ ٢٢ فَلَمَّآ أَنجَىٰهُمۡ إِذَا هُمۡ يَبۡغُونَ فِي ٱلۡأَرۡضِ بِغَيۡرِ ٱلۡحَقِّۗ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّمَا بَغۡيُكُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِكُمۖ مَّتَٰعَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۖ ثُمَّ إِلَيۡنَا مَرۡجِعُكُمۡ فَنُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٢٣ [یونس:۲۲-۲۳]

ترجمه: او آن خدایی است که شما را در خشکی و دریا سیر می‌دهد تا چون در کشتی باشید و کشتی‌ها ايشان را به باد ملایمی ببرند که به برکت آن خوشحال شوند(ناگهان) باد تندی بیاید و موج از هرطرفِ ایشان برخیزد و گمان کنند که بلاها به ایشان احاطه شده در آن ‌حال خدا را با خلوص دین او بخوانند که اگر ما را از این بلا نجات دهی البته از شکرگزاران باشیم(۲۲) پس چون نجاتشان دهد ناگهان ایشان در زمین به ناحق سرکشی می‌کنند، آهای مردم همانا ستم شما بر ضررخودتان است، متاع دنیا را می‌طلبید، سپس به سوی ماست بازگشت شما، پس شما را به آنچه می‌کردید خبر می‌دهيم.(۲۳)

نکات: از این آیات استفاده می‌شود که مشرکین در وقت هولناک دریا فقط به خلوص خدا را می‌خواندند ولی چون نجات پیدا می‌کردند به ستم و بت‌پرستی برمی‌گشتند ولی در عین حال از ملت ما بهتر بودند زیرا ملت ما وقت گرفتاری و هول هم خدا را نمی‌خوانند بلکه با توسل، امام و امامزاده را می‌‌خوانند. پس شرک ایشان دائم است.

﴿إِنَّمَا مَثَلُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا كَمَآءٍ أَنزَلۡنَٰهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَٱخۡتَلَطَ بِهِۦ نَبَاتُ ٱلۡأَرۡضِ مِمَّا يَأۡكُلُ ٱلنَّاسُ وَٱلۡأَنۡعَٰمُ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَخَذَتِ ٱلۡأَرۡضُ زُخۡرُفَهَا وَٱزَّيَّنَتۡ وَظَنَّ أَهۡلُهَآ أَنَّهُمۡ قَٰدِرُونَ عَلَيۡهَآ أَتَىٰهَآ أَمۡرُنَا لَيۡلًا أَوۡ نَهَارٗا فَجَعَلۡنَٰهَا حَصِيدٗا كَأَن لَّمۡ تَغۡنَ بِٱلۡأَمۡسِۚ كَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓيَٰتِ لِقَوۡمٖ يَتَفَكَّرُونَ ٢٤[یونس:۲۴]

ترجمه: همانا مثل زندگانی دنیا مانند این است که آبی را از آسمان نازل کرده‌ باشیم پس به وسیلۀ آن، رويیده شدۀ زمین از آنچه انسان و حیوان می‌خورد (فراوان و انبوه و) درهم شود تا آنگاه که زمین زینت خود را بگیرد(سبز، خرم و زیبا) و آراسته گردد و اهل آن گمان کنند که ایشان بر آن توانایی دارند، (ناگهان) امر ما در شب و یا روز بیاید و همه را درو کند که گویا دیروز چیزی نداشته، این چنین آیات را برای مردمی که فکر می‌کنند بیان می‌کنیم.(۲۴)

نکات: حق‌تعالی حیات دنیا را تشبیه کرده به سبزه‌هایی که آب باران بر آن ببارد و خوش و خرم شود سپس بلایی برسد و آنرا نابود کند و وجه تشبیه این مَثَل در رجاء و یأس است، همانطوری که صاحب بستان به آن سبزه و باران امیدوار است ولی عاقبت به یأس می‌رسد همینطور دنیاطلبان که حوادثِ بیماری و مرگ ایشان را به یأس می‌رساند. و ممکن است وجه تشبیه عاقبت غیرمحمود باشد همانطوری که عاقبت بهار پائیز است همنیطور عاقبت دنیا. و ممکن است وجه تشبیه سعی بیهوده باشد همانطوری که سعی صاحب بستان در وقت آمدن بلا بیهوده می‌شود همینطور سعی اهل دنیا برای دنیا بیهوده خواهد شد. و ممکن است وجه تشبیه حسرات و غصه باشد که صاحب بستان و اهل دنیا هر دو متحمّل می‌شوند و ممکن است وجه تشبیه عود کما کان باشد همانطوری که بستان همه ساله تباه می‌شود باز سال دیگر زینت آن عود می‌کند همینطور دنیای ما فوت و در آخرت عود می‌کند.

﴿وَٱللَّهُ يَدۡعُوٓاْ إِلَىٰ دَارِ ٱلسَّلَٰمِ وَيَهۡدِي مَن يَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ ٢٥ ۞لِّلَّذِينَ أَحۡسَنُواْ ٱلۡحُسۡنَىٰ وَزِيَادَةٞۖ وَلَا يَرۡهَقُ وُجُوهَهُمۡ قَتَرٞوَلَا ذِلَّةٌۚ أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِۖ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ ٢٦ وَٱلَّذِينَ كَسَبُواْ ٱلسَّيِّ‍َٔاتِ جَزَآءُ سَيِّئَةِۢ بِمِثۡلِهَا وَتَرۡهَقُهُمۡ ذِلَّةٞۖ مَّا لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مِنۡ عَاصِمٖۖ كَأَنَّمَآ أُغۡشِيَتۡ وُجُوهُهُمۡ قِطَعٗا مِّنَ ٱلَّيۡلِ مُظۡلِمًاۚ أُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ ٢٧[یونس:۲۵-۲۷]

ترجمه: و خدا به سوی دار سلامتی (یعنی بهشت) دعوت می‌کند و هر که را بخواهد به سوی راه راست هدایت می‌کند(۲۵) برای آنان که نیکی کردند مزد نیکوتر و زیادتی است و صورتهای ایشان را نه غباری می‌گیرد و نه ذلتی، ایشانند اهالی بهشت و در آن جاودان و ماندگارند(۲۶) و آنان را که بدی‌ها کسب کردند جزایی است بد به مانند آن بدی و خواری ایشان را بگیرد، برای ایشان از طرف خدا پناهی نیست، گویا صورتهاشان به پاره‌هایی از شب تاریک پوشیده شده، ایشانند اهالی آتش، خود در آن ماندگارند.(۲۷)

نکات: حق‌تعالی به توسط پیامبرانش مردم را دعوت به دارالإسلام کرده که آنجا سلامتی از آفات است و ارواح صالحین را به دارالسلام می‌برد. متأسّفانه مردمی که آلوده به هزاران آفت خدعه، کبر، بدخواهی و بغض و مانند اینها باشند لیاقت دعوت خدا را ندارند مگر اینکه خود را از این آفات دور کنند.

﴿وَيَوۡمَ نَحۡشُرُهُمۡ جَمِيعٗا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشۡرَكُواْ مَكَانَكُمۡ أَنتُمۡ وَشُرَكَآؤُكُمۡۚ فَزَيَّلۡنَا بَيۡنَهُمۡۖ وَقَالَ شُرَكَآؤُهُم مَّا كُنتُمۡ إِيَّانَا تَعۡبُدُونَ ٢٨ فَكَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِيدَۢا بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمۡ إِن كُنَّا عَنۡ عِبَادَتِكُمۡ لَغَٰفِلِينَ ٢٩ هُنَالِكَ تَبۡلُواْ كُلُّ نَفۡسٖ مَّآ أَسۡلَفَتۡۚ وَرُدُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ مَوۡلَىٰهُمُ ٱلۡحَقِّۖ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا كَانُواْ يَفۡتَرُونَ ٣٠[یونس:۲۸-۳۰]

ترجمه: و روزی که همۀ ایشان را محشور سازیم سپس به کسانی که مشرک شدند می‌گوییم شما و شریکانی که قائل شدید بر جای خود باشید، پس میان ایشان جدایی می‌افکنیم و شریکان ایشان گویند شما ما را نمی‌پرستیدید(۲۸) و خدا بین ما و بین شما برای شهادت کافی است به راستی که ما از عبادت شما غافل بودیم(۲۹) آنجاست که هرکس مبتلاست به آنچه از پیش فرستاده و به سوی خدایی که به حق مولای ایشان است بازگشت داده شوند و آنچه افترا می‌بستند از ایشان گم شود.(۳۰)

نکات: جملۀ: ﴿مَكَانَكُمۡ أَنتُمۡ وَشُرَكَآؤُكُمۡدلالت دارد که روز قیامت مرید، مرشد، عابد، معبود، مشرکین و شرکایی که قایل بودند همه را در یک جا احضار می‌کنند و از هم جداشان می‌کنند. سپس معبود به عابد خود می‌گوید: تو مرا عبادت نمی‌کردی بلکه معبود خیالی داشتی، زیرا عابد ومعبود هر دو در احتیاج و نقص مساویند و تمام ممکنات در احتیاج به واجب مساویند ولی عابد خیال می‌کرده معبودش صفات خدایی دارد و به خیال خود معبودی که طبق واقع نبوده عبادت کرده فلذا معبود او می‌گوید: اشتباه کردی آن معبود خیالی تو من نبودم. بنابراین می‌توان گفت: کسانی که امام را صدا می‌زنند. و برای او کرنش می‌کنند به خیال آنکه امام حاضر، ناظر و قاضی الحاجات است و یک امام خیالی درست کرده‌اند امام نیز در قیامت به ایشان خواهد گفت: آنچه شما خیال کردید من نبودم و از ایشان تبرّی می‌جوید و خدا را شاهد می‌گیرد که ﴿كُنَّا عَنۡ عِبَادَتِكُمۡ لَغَٰفِلِينَ«ما خبر از عبادت شما نداشتیم». جملۀ: ﴿وَرُدُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِاین است که به سوی حکم خدا رد می ‌شوند و خدایان خیالی ایشان مانند گم‌شده می‌شوند. حال اگر کسی بگوید چگونه بتها روز قیامت سخن می‌گویند؟ جواب این است که معبود مشرکین منحصر به بت نبوده. ثانیاً: معبود بت‌پرستان به عنوان استقلال نبوده بلکه بت مجسمه و تمثال بزرگانی بوده به عنوان آلی و آن بزرگان معبود استقلالی بودند و در قیامت سخن می‌گویند.

﴿قُلۡ مَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أَمَّن يَمۡلِكُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَمَن يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَيُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتَ مِنَ ٱلۡحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۚ فَسَيَقُولُونَ ٱللَّهُۚ فَقُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٣١ فَذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمُ ٱلۡحَقُّۖ فَمَاذَا بَعۡدَ ٱلۡحَقِّ إِلَّا ٱلضَّلَٰلُۖ فَأَنَّىٰ تُصۡرَفُونَ ٣٢ كَذَٰلِكَ حَقَّتۡ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى ٱلَّذِينَ فَسَقُوٓاْ أَنَّهُمۡ لَا يُؤۡمِنُونَ ٣٣[یونس:۳۱-۳۳]

ترجمه: بگو چه کسی شما را از آسمان و زمین روزی می‌دهد آیا کیست مالک گوش و دیدگان و کیست که زنده را از مرده بیرون می‌آورد و مرده را از زنده خارج می‌سازد و کیست امر خلقت را تدبیر می‌کند؟ پس خواهند گفت: خدا، پس بگو آیا پرهیز نمی‌کنید(۳۱) پس آن خدا پروردگار شماست به حق و پس از حق چیست جز گمراهی، پس به کجا برده می‌شوید(۳۲) این چنین ثابت شده فرمان پروردگارت بر نابکاران که ایمان نمی‌آورند.(۳۳)

نکات: در این آیات و آیات بعد حق‌تعالی سؤال از مشرکین کرده که مالک آسمان، زمین و مدبّر خلقت کیست؟ مشرکین اقرار کرده‌اند که خداست، پس معلوم می‌شود که مشرکین خالق ومدبّری غیر از خدا قائل نبودند ولی در حوائج خود رجوع به بت‌ها می‌کردند و برای آنان کرنش می‌کردند مانند بسیاری از مسلمین که خدا را قائلند ولی بندۀ صالحی را در حوائج می‌خوانند و برای او کرنش می‌کنند ولی این افراد بدتر از بت‌پرستان‌اند، زیرا گاهی این بندگان صالح را شریک و یا دست‌اندرکار خلقت نیز می‌دانند. جملۀ: ﴿فَمَاذَا بَعۡدَ ٱلۡحَقِّ إِلَّا ٱلضَّلَٰلُدلالت دارد که حق یکی و باقی غیر آن هر چه هست باطل است.

﴿قُلۡ هَلۡ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥۚ قُلِ ٱللَّهُ يَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥۖ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَكُونَ ٣٤ قُلۡ هَلۡ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَهۡدِيٓ إِلَى ٱلۡحَقِّۚ قُلِ ٱللَّهُ يَهۡدِي لِلۡحَقِّۗ أَفَمَن يَهۡدِيٓ إِلَى ٱلۡحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يَهِدِّيٓ إِلَّآ أَن يُهۡدَىٰۖ فَمَا لَكُمۡ كَيۡفَ تَحۡكُمُونَ ٣٥[یونس:۳۴-۳۵]

ترجمه: بگو آیا از شریکان شما کسی هست که آفرینش را آغاز و سپس آنرا بازگرداند، بگو فقط خدا آفرینش آغاز می‌کند سپس آنرا بازمی‌گرداند. پس به کجا رجوع داده می‌شوید (۳۴) بگو آیا از شریکان شما کسی هست که به سوی حق هدایت کند، بگو خدا هدایت به سوی حق می‌کند، آیا آنکه به سوی حق هدایت می‌کند سزاوارتر است که پیروی شود و یا کسی که(خود) راه نمی‌یابد مگر آنکه هدایت شود، پس شما را چه شده چگونه حکم می‌کنید.(۳۵)

نکات: تمام مخلوقات در احتیاج به هستی و هدایت در عرض یکدیگرند و همه حتّی انبیاء محتاج به هدایت الهی می‌باشند. بنابراین توجه به مخلوق و خواندن چیزی که خود محتاج به هدایت است، از کفر و حماقت است. و حق‌تعالی در این آیات برای بیداری مکلّفین و قضاوت ایشان استفهام توبیخی می‌فرماید.

﴿وَمَا يَتَّبِعُ أَكۡثَرُهُمۡ إِلَّا ظَنًّاۚ إِنَّ ٱلظَّنَّ لَا يُغۡنِي مِنَ ٱلۡحَقِّ شَيۡ‍ًٔاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمُۢ بِمَا يَفۡعَلُونَ ٣٦[یونس:۳۶]

ترجمه: و اکثر ایشان جز گمان را پیروی نمی‌کنند، به راستی که ظن و گمان به هیچ وجه کفایت از حق نکند و انسان را بی نیاز نکند، به راستی که خدا به آنچه به جا می‌آورند داناست.(۳۶)

نکات: حق‌تعالی عقل و علم را حجت قرار داده و ظن و گمان را معتبر ندانسته و فرموده در هیچ کجا بدنبال ظن نروید، بنابر‌این هر مکلفی باید به اصول و فروع اسلام خود علم داشته باشد. و تقلید از احکام ظنیّه جایز نیست و تمام مجتهدین اقرار دارند که فتاوای ایشان ظنّی است و پیروی از فتاوی ظنی باطل است.

﴿وَمَا كَانَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ أَن يُفۡتَرَىٰ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰكِن تَصۡدِيقَ ٱلَّذِي بَيۡنَ يَدَيۡهِ وَتَفۡصِيلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا رَيۡبَ فِيهِ مِن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٣٧ أَمۡ يَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُۖ قُلۡ فَأۡتُواْ بِسُورَةٖ مِّثۡلِهِۦ وَٱدۡعُواْ مَنِ ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ٣٨ بَلۡ كَذَّبُواْ بِمَا لَمۡ يُحِيطُواْ بِعِلۡمِهِۦ وَلَمَّا يَأۡتِهِمۡ تَأۡوِيلُهُۥۚ كَذَٰلِكَ كَذَّبَ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡۖ فَٱنظُرۡ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلظَّٰلِمِينَ ٣٩[یونس:۳۷-۳۹]

ترجمه: و این قرآن ساختۀ افترائی غیرخدا نبوده ولیکن تصدیق کنندۀ آن چیزی است که جلو او می‌باشد و بیان این کتاب بدون اینکه شکی در آن باشد از پروردگار جهانیان است(۳۷) آیا می‌گویند (محمد) آن را به افترا بافته، بگو پس سوره‌ای مانند آن بیاورید و هر کس غیرخدا را می‌توانید به کمک بخوانید اگر راست می‌گویید(۳۸) بلکه تکذیب کردند به چیزی که احاطه‌ای به علم آن ندارند و هنوز تأویل آن برای ایشان نیامده، آنان که پيش از ایشان بودند (نیز) این چنین تکذیب کردند، پس بنگر عاقبت ستمگران چگونه بود.(۳۹)

نکات: محمدصبا کمال اطمینان این آیات را بر مردم خواند که اگر قرآن را ساختۀ محمد می‌دانید و می‌گویید افترا به خدا زده یک سوره مانند آن بیاورید و هر دانشمندی را به کمک بخوانید. و اگر می‌توانستند یک سوره می‌آوردند تا زمان ما که هزار و چهارصد سال از نزول قرآن می‌گذرد یک سوره نیاورده‌اند. پس معلوم می‌شود ساختۀ غیرخدا نیست و بشر نمی‌تواند به مانند آن بیاورد.

﴿وَمِنۡهُم مَّن يُؤۡمِنُ بِهِۦ وَمِنۡهُم مَّن لَّا يُؤۡمِنُ بِهِۦۚ وَرَبُّكَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُفۡسِدِينَ ٤٠ وَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل لِّي عَمَلِي وَلَكُمۡ عَمَلُكُمۡۖ أَنتُم بَرِيٓ‍ُٔونَ مِمَّآ أَعۡمَلُ وَأَنَا۠ بَرِيٓءٞ مِّمَّا تَعۡمَلُونَ ٤١ وَمِنۡهُم مَّن يَسۡتَمِعُونَ إِلَيۡكَۚ أَفَأَنتَ تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ وَلَوۡ كَانُواْ لَا يَعۡقِلُونَ ٤٢ وَمِنۡهُم مَّن يَنظُرُ إِلَيۡكَۚ أَفَأَنتَ تَهۡدِي ٱلۡعُمۡيَ وَلَوۡ كَانُواْ لَا يُبۡصِرُونَ ٤٣[یونس:۴۰-۴۳]

ترجمه: و بعضی از ایشان به این قرآن ایمان می‌آورد و بعضی از ایشان به آن ایمان نمی‌آورد و پروردگارت داناتر است به مفسدان(۴۰) و اگر تو را تکذیب کردند بگو عمل من برای من و عمل شما برای شما، شما از آنچه من می‌کنم بیزارید و من از آنچه شما می‌کنید بیزارم(۴۱) و بعضی از ایشان کسی است که به سوی تو (به ظاهر) گوش می‌دهد، آیا پس تو می‌شنوانی کران را و اگر چه عقلشان را به کار نیندازند(۴۲) و بعضی از ایشان کسی است که به سوی تو (به ظاهر) می‌نگرد آیا پس تو هدایت می‌کنی کوران را و اگرچه نبینند.(۴۳)

نکات: هر‌کس از خطر پرهیز کند و بی‌بند و بار نباشد به خدا و کتاب او ایمان آورد. ولی مردم فاسق بی‌بند‌‌و‌بار در هر زمانی باشند به خدا و کتب آسمانی اعتنا ندارند و اگر گوش بدهند برای فهم نیست و لذا فائده ندارد.

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَظۡلِمُ ٱلنَّاسَ شَيۡ‍ٔٗا وَلَٰكِنَّ ٱلنَّاسَ أَنفُسَهُمۡ يَظۡلِمُونَ ٤٤ وَيَوۡمَ يَحۡشُرُهُمۡ كَأَن لَّمۡ يَلۡبَثُوٓاْ إِلَّا سَاعَةٗ مِّنَ ٱلنَّهَارِ يَتَعَارَفُونَ بَيۡنَهُمۡۚ قَدۡ خَسِرَ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِلِقَآءِ ٱللَّهِ وَمَا كَانُواْ مُهۡتَدِينَ ٤٥[یونس:۴۴-۴۵]

ترجمه: به راستی که خدا در هیچ چیز به مردم ستم نمی‌کند ولیکن مردم خود برخودشان ستم می‌کنند(۴۴) و روزی که ایشان را محشور می‌کنیم گویا جز ساعتی از روز درنگ نکره‌اند، آشنایی می‌دهند بین خودشان، به تحقیق زیان کردند آنان که به ملاقات خدا تکذیب کردند و هدایت یافته نبودند.(۴۵)

نکات: ﴿وَيَوۡمَ يَحۡشُرُهُمۡ...دلالت دارد که وقت حشر متوجّه می‌شوند که در برزخ و یا در دنیا یک لحظه بیشتر نبوده‌اند. و ظاهر این است که در عالم برزخ به مدّت آن متوجه نشده‌اند.

﴿وَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعۡضَ ٱلَّذِي نَعِدُهُمۡ أَوۡ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيۡنَا مَرۡجِعُهُمۡ ثُمَّ ٱللَّهُ شَهِيدٌ عَلَىٰ مَا يَفۡعَلُونَ ٤٦ وَلِكُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولٞۖ فَإِذَا جَآءَ رَسُولُهُمۡ قُضِيَ بَيۡنَهُم بِٱلۡقِسۡطِ وَهُمۡ لَا يُظۡلَمُونَ ٤٧ وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ٤٨ قُل لَّآ أَمۡلِكُ لِنَفۡسِي ضَرّٗا وَلَا نَفۡعًا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۗ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌۚ إِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ فَلَا يَسۡتَ‍ٔۡخِرُونَ سَاعَةٗ وَلَا يَسۡتَقۡدِمُونَ ٤٩[یونس:۴۶-۴۹]

ترجمه: و اگر بعضی از آنچه ایشان را وعده داده‌ایم به تو بنمایانیم و یا تو را بمیرانیم، پس بازگشت ایشان به سوی ما است سپس خدا بر آنچه به جا می‌آورند گواه است(۴۶) و برای هر امتی رسولی است، پس چون رسول ایشان آمد بین ایشان حکم به عدالت شود و بر ایشان ستم نشود(۴۷) و می‌گویند چه وقت است این وعده اگر راستگویانید(۴۸) بگو برای خودم مالک ضرر و نفعی نیستم مگر آنچه خدا خواسته باشد، برای هر امتی اجلی است و چون اجل ایشان رسد پس لحظه‌ای تأخیر نکنند و نه پیشی گیرند.(۴۹)

نکات: جملۀ: ﴿وَإِمَّا نُرِيَنَّكَ...دلالت دارد که بعضی از ذلت و خواری‌ها که خدا توسط رسول خود وعده به کفار داده بود در همین دنیا در زمان رسول خداصواقع شده. مطلب دیگر آنکه: از جمله آیاتی که دلالت دارد بر اینکه رسول خداصبرای خودش و برای دیگران متصدی نفع وضرری نیست و غیب نمی‌داند همین آیات است.

﴿قُلۡ أَرَءَيۡتُمۡ إِنۡ أَتَىٰكُمۡ عَذَابُهُۥ بَيَٰتًا أَوۡ نَهَارٗا مَّاذَا يَسۡتَعۡجِلُ مِنۡهُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ ٥٠ أَثُمَّ إِذَا مَا وَقَعَ ءَامَنتُم بِهِۦٓۚ ءَآلۡـَٰٔنَ وَقَدۡ كُنتُم بِهِۦ تَسۡتَعۡجِلُونَ ٥١ ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَلَمُواْ ذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡخُلۡدِ هَلۡ تُجۡزَوۡنَ إِلَّا بِمَا كُنتُمۡ تَكۡسِبُونَ ٥٢[یونس:۵۰-۵۲]

ترجمه: بگو: آیا فکر کرده و به چشم دل دیده‌اید که اگر عذاب خدا شبانه و یا روز بیاید، مجرمان از آن ‌عذاب چه چیز را به شتاب می‌خواهند(۵۰) آیا پس از آنکه عذاب واقع شود ایمان به آن می‌آورید و حال آنکه به آن عجله می‌کردید(۵۱) سپس به ستمگران گفته شود عذاب جاوید را بچشید، آیا به جز به آنچه کسب می‌کردید جزا داده می‌شوید.(۵۲)

نکات: مقصود در آیه جواب کفار است که عجله می‌کردند و می‌گفتند: پس چرا عذاب خدا نیامد، پس کی می‌آید؟ خدا می‌فرماید اگر عذاب خدا ناگهانی بیاید مجرمین با این عجله از آن چه می‌خواهند درحالیکه نه ایمان از ایشان پذیرفته می‌شود و نه می‌توانند عذاب را دفع کنند.

﴿وَيَسۡتَنۢبِ‍ُٔونَكَ أَحَقٌّ هُوَۖ قُلۡ إِي وَرَبِّيٓ إِنَّهُۥ لَحَقّٞۖ وَمَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِينَ ٥٣ وَلَوۡ أَنَّ لِكُلِّ نَفۡسٖ ظَلَمَتۡ مَا فِي ٱلۡأَرۡضِ لَٱفۡتَدَتۡ بِهِۦۗ وَأَسَرُّواْ ٱلنَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَۖ وَقُضِيَ بَيۡنَهُم بِٱلۡقِسۡطِ وَهُمۡ لَا يُظۡلَمُونَ ٥٤ أَلَآ إِنَّ لِلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ أَلَآ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ ٥٥ هُوَ يُحۡيِۦ وَيُمِيتُ وَإِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ ٥٦ [یونس:۵۳-۵۶]

ترجمه: و از تو خبرگیری می‌کنند که آیا آن عذاب حق است؟ بگو آری قسم به پروردگارم که آن حق است و شما جلوگیر آن نیستید(۵۳) و اگر برای هر‌کس که ستم کرده ملک زمین می‌بود (برای نجات خود از عذاب) آن را فداء می‌داد و زمانی که عذاب را ببینند در دل پشیمانی کنند و بین ایشان به عدالت حکم شود و به ایشان ستم نشود(۵۴) آگاه باشید که محققاً ملک خداست آنچه در آسمانها و زمین است آگاه باشید که وعدۀ خدا حق است ولیکن اکثر ایشان نمی‌دانند(۵۵) او زنده می‌کند و می‌میراند و به سوی او برگشت داده می‌شوید.(۵۶)

نکات: روز قیامت چون عذاب خدا را ببینند خود را ببازند و اگر شخص جهنمی تمام دنیا را به عنوان بازخرید و فدا از عذاب بدهد، برای او فائده ندارد، اگر‌چه واضح است که روز قیامت هیچکس چیزی ندارد. کلمۀ ﴿أَسَرُّواْرا ممکن است به معنی؛ پنهان کنند، گرفت. و ممکن است به معنی؛ اظهار کنند. گرفت، چون به هر دو معنی آمده است.

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَتۡكُم مَّوۡعِظَةٞ مِّن رَّبِّكُمۡ وَشِفَآءٞ لِّمَا فِي ٱلصُّدُورِ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِينَ ٥٧ قُلۡ بِفَضۡلِ ٱللَّهِ وَبِرَحۡمَتِهِۦ فَبِذَٰلِكَ فَلۡيَفۡرَحُواْ هُوَ خَيۡرٞ مِّمَّا يَجۡمَعُونَ ٥٨ قُلۡ أَرَءَيۡتُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ لَكُم مِّن رِّزۡقٖ فَجَعَلۡتُم مِّنۡهُ حَرَامٗا وَحَلَٰلٗا قُلۡ ءَآللَّهُ أَذِنَ لَكُمۡۖ أَمۡ عَلَى ٱللَّهِ تَفۡتَرُونَ ٥٩ وَمَا ظَنُّ ٱلَّذِينَ يَفۡتَرُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلنَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَهُمۡ لَا يَشۡكُرُونَ٦٠[یونس:۵۷-۶۰]

ترجمه: آهای مردم به تحقیق برای شما، موعظه‌ای از پروردگارتان آمد و برای آنچه در سینه‌هاست شفائی. و هدایت و رحمت است برای مؤمنین(۵۷) بگو به فضل خدا و به رحمت او باید(مؤمنین) شاد شوند. آن بهتر است از آنچه (فاسقان) جمع می‌کنند(۵۸) بگو آیا به نظر عقلی دیده‌اید آنچه خدا از رزق برای شما نازل کرده پس شما بعضی از آن را حرام و بعضی را حلال قرار داده‌اید، بگو آیا خدا به شما اذن داده و یا بر خدا افتراء می‌بندید(۵۹) و در روز قیامت کسانی که به دروغ برخدا افتراء می‌بندند، چه گمان دارند؟ به راستی که خدا بر مردم صاحب فضل است ولیکن اکثر ایشان شکر نمی‌کنند.(۶۰)

نکات: قرآن موعظه است برای اینکه از معاصی و از مفاسد اخلاق منع می‌کند. و شفاء است از عقاید مهلکه و اخلاق پست. و هدایت است برای راه‌ یافتن به سعادت. جملۀ: ﴿عَلَى ٱللَّهِ تَفۡتَرُونَدلالت بر حرمت فتوی‌ دادنِ به حلال و حرامِ چیزی بدونِ سند از وحی است مانند زمان جاهلیّت و زمان ریاست علمای بنی‌اسرائیل که هر چه خواستند به نام خدا حلال وحرام آوردند.

﴿وَمَا تَكُونُ فِي شَأۡنٖ وَمَا تَتۡلُواْ مِنۡهُ مِن قُرۡءَانٖ وَلَا تَعۡمَلُونَ مِنۡ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيۡكُمۡ شُهُودًا إِذۡ تُفِيضُونَ فِيهِۚ وَمَا يَعۡزُبُ عَن رَّبِّكَ مِن مِّثۡقَالِ ذَرَّةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِي ٱلسَّمَآءِ وَلَآ أَصۡغَرَ مِن ذَٰلِكَ وَلَآ أَكۡبَرَ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٍ ٦١ أَلَآ إِنَّ أَوۡلِيَآءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ ٦٢ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ ٦٣ لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِۚ لَا تَبۡدِيلَ لِكَلِمَٰتِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ٦٤[یونس:۶۱-۶۴]

ترجمه: و تو در هیچ کاری اقدام نمی‌کنی و از سوی او قرآن تلاوت نمی‌کنی و عملی را انجام نمی‌دهید مگر اینکه ما بر شما گواهیم در وقتی که در آن شروع می‌کنید و از پروردگارت پنهان نیست هم وزن ذره‌ای در زمین و نه در آسمان و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر مگر آنکه در کتابی روشن (ثبت) است(۶۱) آگاه باش که محققاً دوستان خدا نه بر ایشان ترسی است و نه اندوهگین می‌شوند (۶۲) آنانکه ایمان آوردند و پرهیزکار بودند(۶۳) برای ایشان در زندگی دنیا و در آخرت بشارت است، برای کلمات خدا تبدیلی نیست، این است همان کامیابی بزرگ.(۶۴)

نکات: ﴿وَمَا تَكُونُ فِي شَأۡنٖخطاب به رسول خداصاست ولیکن در این جهت رسول‌خداصبا دیگران فرقی ندارد که خدا در همۀ حالات گواه تمام افراد انسان است و از تمام کارها و خیالات نفسانی ایشان مطلع است. و مثقال به معنی؛ ما یُوزَن بهاست یعنی چیزی که هموزن ذره باشد از علم خدا پنهان نیست. و بشارتی که برای دوستان خدا هست بعضی گفته عبارت است از رؤیای صالحه در دنیا و در آخرت بهشت. بعضی گفته بشارت دنیا محبت اهل ایمان است او را. بعضی گفته‌اند: بشارت دنیوی نزول ملائکۀ رحمت است وقت احتضار مرگ و در قیامت سلام پروردگار. ولی باید دانست که بشارت مطلقه شامل تمام اینها و زیادتر می‌باشد.

﴿وَلَا يَحۡزُنكَ قَوۡلُهُمۡۘ إِنَّ ٱلۡعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًاۚ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ٦٥ أَلَآ إِنَّ لِلَّهِ مَن فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِي ٱلۡأَرۡضِۗ وَمَا يَتَّبِعُ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ شُرَكَآءَۚ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ هُمۡ إِلَّا يَخۡرُصُونَ ٦٦ [یونس: ۶۵-۶۶]

ترجمه: و قول آنان محزونت نکند. حقیقتاً تمام عزت مخصوص خدا است، او شنوای داناست(۶۵) آگاه باش عقلای آسمانها و عقلای زمین ملک خدایند و آنانکه غیر از خدا شریکانی را می‌خوانند، چه چیز را پيروی می‌کنند، جُز گمان را پیروی نمی‌کنند و نباشند جز دروغگویان.(۶۶)

نکات: این آیات دلالت دارد که انسان نباید از قول مردم محزون شود و از کثرت نفرات و اموال مردم وحشت کند بلکه تمام ایشان در قبضۀ قدرت خدایند و عزت و ذلت به ارادۀ اوست. کلمۀ: «ما»در جملۀ: ﴿وَمَا يَتَّبِعُ ٱلَّذِينَ...ممکن است نافیه و یا اینکه چنانکه ما ترجمه کردیم استفهامیه (سؤالی) باشد. و می‌تواند «ما»ما موصول، باشد، یعنی: عقلای آسمانها و زمین و شریکانی که ایشان آنان را می‌خوانند، همه ملک خدایند.

﴿هُوَ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلَّيۡلَ لِتَسۡكُنُواْ فِيهِ وَٱلنَّهَارَ مُبۡصِرًاۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّقَوۡمٖ يَسۡمَعُونَ ٦٧ قَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ وَلَدٗاۗ سُبۡحَٰنَهُۥۖ هُوَ ٱلۡغَنِيُّۖ لَهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۚ إِنۡ عِندَكُم مِّن سُلۡطَٰنِۢ بِهَٰذَآۚ أَتَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٦٨ قُلۡ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَفۡتَرُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡكَذِبَ لَا يُفۡلِحُونَ ٦٩ مَتَٰعٞ فِي ٱلدُّنۡيَا ثُمَّ إِلَيۡنَا مَرۡجِعُهُمۡ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ ٱلۡعَذَابَ ٱلشَّدِيدَ بِمَا كَانُواْ يَكۡفُرُونَ ٧٠[یونس:۶۷-۷۰]

ترجمه: او آن خدایی است که برای شما شب را قرار داد تا در آن آرام گیرید و روز را روشن، به راستی که در این امر، آیاتی است برای گروهی که می‌شنوند (۶۷) گفتند: خدا فرزندی گرفت، او منزه است، او بی‌نیاز است، از آنِ اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، نزد شما دلیلی بر این گفتار نیست، آیا می‌گویید و به خدا نسبت می‌دهید چیزی را که نمی‌دانید(۶۸) بگو به راستی آنان که برخدا دروغ می‌بندند رستگار نمی‌شوند(۶۹) بهره و متاعی در دنیا دارند سپس بازگشت ایشان به سوی ما است سپس ایشان را عذاب سخت می‌چشانیم به سبب آنچه کفر می‌ورزیدند.(۷۰)

نکات: این آیات رد است بر قول آنان که فرزندی برای خدای سبحان قائل شدند به چند برهان که در آیه اشاره شده: اول: منزه بودن او از صفات بشری. دوم: بی‌نیاز بودن او از صاحب و فرزند. سوم: نداشتن ایشان دلیلی و حجتی بر قول خود.

﴿وَٱتۡلُ عَلَيۡهِمۡ نَبَأَ نُوحٍ إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦ يَٰقَوۡمِ إِن كَانَ كَبُرَ عَلَيۡكُم مَّقَامِي وَتَذۡكِيرِي بِ‍َٔايَٰتِ ٱللَّهِ فَعَلَى ٱللَّهِ تَوَكَّلۡتُ فَأَجۡمِعُوٓاْ أَمۡرَكُمۡ وَشُرَكَآءَكُمۡ ثُمَّ لَا يَكُنۡ أَمۡرُكُمۡ عَلَيۡكُمۡ غُمَّةٗ ثُمَّ ٱقۡضُوٓاْ إِلَيَّ وَلَا تُنظِرُونِ ٧١[یونس:۷۱]

ترجمه: و بخوان بر ایشان خبر نوح را وقتی که به قوم خود گفت: ای قوم من اگر اقامت من و یادکردنِ من آیات خدا را، بر شما گران و بزرگ می‌آید، پس (بدانید که من) بر خدا توکل‌ کرده‌ام، پس شما همراه با شریکان خویش فکر و همت خود را جمع کنید سپس کار شما بر شما پوشیده نماند سپس بر من حکم کنید و مهلتم ندهید.(۷۱)

نکات: حق‌تعالی برای اینکه خواننده از مواعظ و بیان دلائل ملول نشود، گاهی هدایت، قوانین و سنن و مواعظ را در خلال قصه بیان می‌کند تا خواننده با وجد و نشاط قرائت کند و به اضافه تسلیت و عبرتی برای رسول خداصو امتش باشد، در اینجا نوح پس از آنکه نزدیک به هزار سال میان قومش بود می‌فرماید: اگر بودن من میان شما و سخنان من بر شما گران آمده و خسته شده‌اید چند کار بکنید: ۱- هر چه می‌توانید از مکر و کید خود و وسائل پیروزی خود را فراهم کنید. ۲- شریکان و هم‌مسلکان خود را به یاری خود بخوانید. ۳- هدف و مقصد خود را برای خودتان روشن سازید. ۴- هر حکمی خواستید بر من برانید. ۵- مهلتم ندهید. ولی بدانید توکل من بر خداست و من از هدف خود برنمی‌گردم.

﴿فَإِن تَوَلَّيۡتُمۡ فَمَا سَأَلۡتُكُم مِّنۡ أَجۡرٍۖ إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِۖ وَأُمِرۡتُ أَنۡ أَكُونَ مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ ٧٢ فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيۡنَٰهُ وَمَن مَّعَهُۥ فِي ٱلۡفُلۡكِ وَجَعَلۡنَٰهُمۡ خَلَٰٓئِفَ وَأَغۡرَقۡنَا ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِ‍َٔايَٰتِنَاۖ فَٱنظُرۡ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُنذَرِينَ ٧٣ ثُمَّ بَعَثۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِۦ رُسُلًا إِلَىٰ قَوۡمِهِمۡ فَجَآءُوهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَمَا كَانُواْ لِيُؤۡمِنُواْ بِمَا كَذَّبُواْ بِهِۦ مِن قَبۡلُۚ كَذَٰلِكَ نَطۡبَعُ عَلَىٰ قُلُوبِ ٱلۡمُعۡتَدِينَ ٧٤[یونس:۷۲-۷۴]

ترجمه: پس اگر رو بگردان شوید (عذری نزد خدا ندارید زیرا) من از شما هیچ اجری نخواسته‌ام، نیست اجرم مگر بر خدا و مأمورم که از مسلمین بوده باشم (۷۲) پس او را تکذیب کردند پس او و کسانی که با او بودند در کشتی نجات دادیم و ایشان را جانشینان غرق‌شدگان قرار دادیم و آنان را که به آیات ما تکذیب کردند غرق نمودیم، پس بنگر چگونه بود عاقبت بیم‌داده‌شدگان(۷۳) سپس بعد از او رسولانی به سوی قوم خودشان فرستادیم که با حجتهای روشن به سوی آنها آمدند و ایشان ایمان آورنده به آنچه که قبلاً تکذیبش را کرده بودند، نبودند. این چنین بر دلهای تعدی‌کنندگان مهر زدیم.(۷۴)

نکات: جملۀ: ﴿إِنۡ أَجۡرِيَ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِدلالت دارد که رهبر دینی باید برای کار خود اجر نخواهد. جملۀ: ﴿وَجَعَلۡنَٰهُمۡ خَلَٰٓئِفَدلالت دارد بر اینکه هر کجا لفظ خلیفه در قرآن استعمال شده به معنای جانشین گذشتگان است نه خلافت الهی. جملۀ: ﴿فَمَا كَانُواْ لِيُؤۡمِنُواْ بِمَا كَذَّبُواْ بِهِۦ مِن قَبۡلُ، دلالت دارد که هر قومی چون به راه خطا رفتند و به عقیده‌ای مبتلا شدند آن ابتلا مانع از هدایت ایشان می‌شود و باز اگرچه بفهمند حاضر به برگشت نیستند.

﴿ثُمَّ بَعَثۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِم مُّوسَىٰ وَهَٰرُونَ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِيْهِۦ بِ‍َٔايَٰتِنَا فَٱسۡتَكۡبَرُواْ وَكَانُواْ قَوۡمٗا مُّجۡرِمِينَ ٧٥ فَلَمَّا جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ مِنۡ عِندِنَا قَالُوٓاْ إِنَّ هَٰذَا لَسِحۡرٞ مُّبِينٞ ٧٦ قَالَ مُوسَىٰٓ أَتَقُولُونَ لِلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَكُمۡۖ أَسِحۡرٌ هَٰذَا وَلَا يُفۡلِحُ ٱلسَّٰحِرُونَ ٧٧ قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا لِتَلۡفِتَنَا عَمَّا وَجَدۡنَا عَلَيۡهِ ءَابَآءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا ٱلۡكِبۡرِيَآءُ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا نَحۡنُ لَكُمَا بِمُؤۡمِنِينَ٧٨ [یونس:۷۵-۷۸]

ترجمه: سپس بعد از ایشان موسی و هارون را با آیات خودمان به سوی فرعون و اشراف(قوم)او مبعوث نمودیم پس تکبّر ورزیدند و قومی گنهکار بودند(۷۵) پس چون حق از جانب ما برایشان آمد گفتند: نیست این مگر جاودیی آشکار(۷۶) موسی گفت: آیا حق را چون برای شما آمده می‌گویید این سحر است در حالیکه ساحران رستگار نمی‌شوند(۷۷) گفتند: آیا آمده‌ای تا ما را از توجه به آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم بگردانی و بزرگواری روی زمین برای شما دو نفر باشد و ما به شما ایمان آورنده نیستیم.(۷۸)

نکات: این آیات دلالت دارد که مانع از ایمان مردم به موسی÷چهار چیز بوده: اول: تکبر. دوم: شبهه‌کاری. سوم: دین تقلیدی. چهارم: ترس از کسر شدن امور دنیا.

﴿وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ ٱئۡتُونِي بِكُلِّ سَٰحِرٍ عَلِيمٖ ٧٩ فَلَمَّا جَآءَ ٱلسَّحَرَةُ قَالَ لَهُم مُّوسَىٰٓ أَلۡقُواْ مَآ أَنتُم مُّلۡقُونَ ٨٠ فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ قَالَ مُوسَىٰ مَا جِئۡتُم بِهِ ٱلسِّحۡرُۖ إِنَّ ٱللَّهَ سَيُبۡطِلُهُۥٓ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُصۡلِحُ عَمَلَ ٱلۡمُفۡسِدِينَ ٨١ وَيُحِقُّ ٱللَّهُ ٱلۡحَقَّ بِكَلِمَٰتِهِۦ وَلَوۡ كَرِهَ ٱلۡمُجۡرِمُونَ ٨٢

[یونس:۷۹-۸۲]

ترجمه: و فرعون گفت: هر ساحر دانایی را نزد من بیاورید(۷۹) پس چون ساحران آمدند موسی به ایشان گفت: بیندازید آنچه شما می‌افکنید(۸۰) پس زمانی که افکندند موسی گفت: آنچه آن را آوردید سحر است، محققاً خدا آن را باطل خواهد کرد زیرا خدا عمل مفسدین را اصلاح نمی‌کند(۸۱) و خدا با کلمات خود حق را ثابت می‌کند و اگرچه مجرمین خواسته باشند.(۸۲)

نکات: جملۀ: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ سَيُبۡطِلُهُدلالت دارد که معجزۀ موسی÷کار او نبوده بلکه کار خدا بوده زیرا موسی÷می‌گوید خدا آن را باطل خواهد کرد و نمی‌گوید من باطل خواهم کرد. و نیز جملۀ: ﴿وَيُحِقُّ ٱللَّهُ ٱلۡحَقَّدلالت می‌کند که اثبات حقانیت موسی÷به فرمان خدا بوده است.

﴿فَمَآ ءَامَنَ لِمُوسَىٰٓ إِلَّا ذُرِّيَّةٞ مِّن قَوۡمِهِۦ عَلَىٰ خَوۡفٖ مِّن فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِيْهِمۡ أَن يَفۡتِنَهُمۡۚ وَإِنَّ فِرۡعَوۡنَ لَعَالٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَإِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلۡمُسۡرِفِينَ ٨٣ وَقَالَ مُوسَىٰ يَٰقَوۡمِ إِن كُنتُمۡ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ فَعَلَيۡهِ تَوَكَّلُوٓاْ إِن كُنتُم مُّسۡلِمِينَ ٨٤ فَقَالُواْ عَلَى ٱللَّهِ تَوَكَّلۡنَا رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا فِتۡنَةٗ لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِينَ ٨٥ وَنَجِّنَا بِرَحۡمَتِكَ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡكَٰفِرِينَ ٨٦[یونس:۸۳-۸۶]

ترجمه: پس ایمان به موسی نیاوردند مگر فرزندانی از قوم او برای ترس از فرعون و سران قومش که مبادا ایشان را عقوبت کنندو به راستی که فرعون برتری جوی در زمین بود و به درستی که از مسرفین بود(۸۳) و موسی گفت: ای قوم من، اگرشما به خدا ایمان آورده‌ باشید پس بر او توکل کنید اگرتسلیم اویید (۸۴) پس گفتند: فقط بر خدا توکل کرده‌ایم، پروردگارا ما را فتنه (دستخوش عذاب و آزمایش) برای قوم ستمگران قرار مده(۸۵) و نجات بده ما را به رحمت خود از قوم کافرین.(۸۶)

نکات: جملۀ ﴿إِلَّا ذُرِّيَّةٞ مِّن قَوۡمِهِ، دلالت دارد که جوانان قومش ایمان آوردند زیرا امتحان

شده که جوانان رقیق القلب‌تر و روشن‌تر از پیران هستند و زودتر حق را قبول و بهتر دلیل و برهان را می‌پذیرند و سریعتر به هرخیر و صلاحی می‌گرایند. و فتنه به معنی امتحان و آزمایش است.

﴿وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰ وَأَخِيهِ أَن تَبَوَّءَا لِقَوۡمِكُمَا بِمِصۡرَ بُيُوتٗا وَٱجۡعَلُواْ بُيُوتَكُمۡ قِبۡلَةٗ وَأَقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَۗ وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٨٧ وَقَالَ مُوسَىٰ رَبَّنَآ إِنَّكَ ءَاتَيۡتَ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَأَهُۥ زِينَةٗ وَأَمۡوَٰلٗا فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّواْ عَن سَبِيلِكَۖ رَبَّنَا ٱطۡمِسۡ عَلَىٰٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ وَٱشۡدُدۡ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَلَا يُؤۡمِنُواْ حَتَّىٰ يَرَوُاْ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِيمَ ٨٨ قَالَ قَدۡ أُجِيبَت دَّعۡوَتُكُمَا فَٱسۡتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَآنِّ سَبِيلَ ٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَ ٨٩[یونس:۸۷-۸۹]

ترجمه: و به سوی موسی و برادرش وحی کردیم که شما برای قوم خود در مصر خانه‌هایی بگیرید و خانه‌های خود را قبله قرار دهید و نماز را برپا دارید و بشارت ده مؤمنین را(۸۷) و موسی گفت: پروردگارا بی‌گمان تو فرعون، سران و اشراف قوم او را زینت و مالها در زندگی دنیا دادی پروردگارا تا از راهت گمراه کنند، پروردگارا اموالشان را نابود کن و دلهاشان را سخت گردان که ایمان نمی آورند تا عذاب دردناک را ببینند(۸۸) خدا گفت: به تحقیق دعای شما دو تن اجابت شد پس استقامت کنید و راه آنانکه نمی‌دانند پیروی مکنید.(۸۹)

نکات: جملۀ: ﴿وَٱجۡعَلُواْ بُيُوتَكُمۡ قِبۡلَةٗ...دلالت دارد که در دین موسی÷نماز خواندن بوده و قبلۀ ایشان خانه‌های خودشان نیز بوده [۱۵۳].

﴿وَجَٰوَزۡنَا بِبَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ ٱلۡبَحۡرَ فَأَتۡبَعَهُمۡ فِرۡعَوۡنُ وَجُنُودُهُۥ بَغۡيٗا وَعَدۡوًاۖ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَدۡرَكَهُ ٱلۡغَرَقُ قَالَ ءَامَنتُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱلَّذِيٓ ءَامَنَتۡ بِهِۦ بَنُوٓاْ إِسۡرَٰٓءِيلَ وَأَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ ٩٠ ءَآلۡـَٰٔنَ وَقَدۡ عَصَيۡتَ قَبۡلُ وَكُنتَ مِنَ ٱلۡمُفۡسِدِينَ ٩١ فَٱلۡيَوۡمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنۡ خَلۡفَكَ ءَايَةٗۚ وَإِنَّ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ عَنۡ ءَايَٰتِنَا لَغَٰفِلُونَ ٩٢[یونس:۹۰-۹۲]

ترجمه: و بنی‌اسرائیل را از دریا گذرانیدیم، پس فرعون و لشکریانش برای ستم و عداوت ایشان را دنبال کردند تا وقتی که فرعون را غرق شدن دریافت، گفت: ایمان آوردم که به راستی الهی نیست جز آن خدایی که بنی‌اسرائیل به او ایمان آوردند و من ازمسلمینم(۹۰) (به‌ او گفته شد) اکنون(ایمان آوردی) درحالی که قبلا عصیان کردی و از مفسدین بودی(۹۱) پس امروز بدن تو را نجات می‌دهیم تا برای کسانی که پس از تو می‌باشند آیتی باشد و به راستی که بسیاری از مردم از آیات‌ما غافلند.(۹۲)

نکات: انسان تا قبل از دیدن نشانه‌های مرگ می‌تواند ایمان آورد و از عصیان توبه کند. امّا چون علائم مرگ آمد توبه پذیرفته نشود مانند فرعون که در حال غرق‌شدن گفت: ایمان آوردم. خدا به او فرموده: اکنون ایمان آوردی در حالی‌که قبلاً سرکش بودی! و ما بدن تو را از آب بالا می‌آوریم تا مردم بدن طاغی دروغگوی حقه ‌باز را ببینند. گویند در این زمان نیز بدن فرعون در موزۀ لندن برای عبرت اهل دنیا موجود است.

﴿وَلَقَدۡ بَوَّأۡنَا بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ مُبَوَّأَ صِدۡقٖ وَرَزَقۡنَٰهُم مِّنَ ٱلطَّيِّبَٰتِ فَمَا ٱخۡتَلَفُواْ حَتَّىٰ جَآءَهُمُ ٱلۡعِلۡمُۚ إِنَّ رَبَّكَ يَقۡضِي بَيۡنَهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ فِيمَا كَانُواْ فِيهِ يَخۡتَلِفُونَ ٩٣ فَإِن كُنتَ فِي شَكّٖ مِّمَّآ أَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ فَسۡ‍َٔلِ ٱلَّذِينَ يَقۡرَءُونَ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِكَۚ لَقَدۡ جَآءَكَ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُمۡتَرِينَ ٩٤ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِ‍َٔايَٰتِ ٱللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٩٥[یونس:۹۳-۹۵]

ترجمه: و به تحقیق بنی‌اسرائیل را (پس از هلاک دشمنان) درجایگاهی نیکو جای دادیم و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم، پس اختلاف نکردند تا دانش برایشان آمد، به درستی که پروردگارت در روز قیامت بین ایشان در آنچه در آن اختلاف می‌کردند حکم می‌کند(۹۳) پس اگر تو از آنچه به سویت نازل کرده‌ایم در شکی باشی، پس بپرس از آنانکه کتاب را پیش از تو می‌خواندند. به تحقیق از پروردگارت حق برای تو آمده پس از شک‌آوران نباش(۹۴) و البته نباش از آنانکه به آیات خدا تکذیب کردند که می‌باشی از زیانکاران.(۹۵)

نکات: جملۀ: ﴿فَمَا ٱخۡتَلَفُواْ حَتَّىٰ جَآءَهُمُ ٱلۡعِلۡمُدلالت دارد بر اینکه اختلاف دینی در بعثت انبیاء نبوده تا وقتی که مردم عالم شدند و دانسته و عَن علم برای ریاست‌طلبی و حسد و تفوق خواهی دانشمندانشان ایجاد اختلاف کردند مثلا؛ یهود در اینکه رسولی به نام محمدصخواهد آمد اختلاف نداشتند و حتی یهود بنی‌قریظه، بنی‌النضیر و بنوقینقاع به مبعث محمدصخبر می‌دادند ولی چون قرآن که علم است نازل شد ایشان برای حفظ ریاست مبعث او را انکار کردند. مثلاً: در زمان پیغمبر خاتمصاختلاف سنی، شیعه و سایر فِرَق اسلامی نبود ولی پس از آنکه دانشمندان زیاد شدند و هر‌کس برای ریاست خود دکانی باز کرد ناچار شد برای جمع‌ کردن مرید از دیگران مذمّت کند و در اثر ذم این و آن لعن و سب و شتم، بغض و عداوت زیاد شد تا اینکه پس از هزار سال روضه‌ خوانها لعن و شتم، بغض و عداوت سایر فِرَق اسلامی را ثواب می‌دانند!

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ حَقَّتۡ عَلَيۡهِمۡ كَلِمَتُ رَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ ٩٦ وَلَوۡ جَآءَتۡهُمۡ كُلُّ ءَايَةٍ حَتَّىٰ يَرَوُاْ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِيمَ ٩٧ [یونس:۹۵-۹۶]

ترجمه: براستی آنانکه فرمان پروردگارت بر ایشان تحقق یافته(یعنی فرمان عذاب) ایمان نمی‌آورند(۹۶) و اگرچه برای ایشان هردلیل و معجزه‌ای بیاید، تا آنکه عذاب دردناک را ببینند.(۹۷)

نکات: تحقق فرمان پروردگار به عذاب برای سوء اختیار بنده است، پس چون خدا دانست که بنده کفر، نفاق و عصیان را انتخاب می‌کند طبق قانونی که گذاشته او را مشمول خذلان می‌نماید.

﴿فَلَوۡلَا كَانَتۡ قَرۡيَةٌ ءَامَنَتۡ فَنَفَعَهَآ إِيمَٰنُهَآ إِلَّا قَوۡمَ يُونُسَ لَمَّآ ءَامَنُواْ كَشَفۡنَا عَنۡهُمۡ عَذَابَ ٱلۡخِزۡيِ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَمَتَّعۡنَٰهُمۡ إِلَىٰ حِينٖ ٩٨[یونس:۹۸]

ترجمه: پس چرا هیچ قریه‌ای نبود که ایمان آورد و ایمانش به حالش نفع دهد جُز قوم یونس، زمانی که ایمان آوردند عذاب خواری را در زندگی دنیا از ایشان بر طرف کردیم و تا مدتی ایشان را بهره دادیم.(۹۸)

نکات: ﴿فَلَوۡلَارا در این آیه بعضی از مفسرین به معنی «ماءِ» نافیه گرفته‌اند ولی ظاهر و معنی حقیقی آن همان هلا می‌باشد چنانکه ما ذکر کردیم. و قصۀ حضرت یونس در سورۀ انبیاء آیۀ ۸۷ و سورۀ صافات آیۀ ۱۴۰ و سورۀ قلم آیۀ ۴۸ ذکر شده، از بعضی روایات معلوم می‌شود که حضرت یونس÷در زمان حضرت سلیمان و داود إ بوده است.

از رسول خداصروایت شده که فرمود: جبرئیل مرا خبر داد که یونس در سن سی‌سالگی بر قوم خود مبعوث شد. پس سی و سه سال در میان قوم خود ماند و به توحید و نبوت خود خواند و به او ایمان نیاورد مگر دو مرد: یکی روبیل که از خانوادۀ علم، نبوت و حکمت بود و قبل از نبوت یونس با او رفیق بود و دیگری تنوخا که عابد زاهدی بود ولی از علم و حکمت خالی بود. روبیل گوسفند می‌چرانید و به آن معاش می‌کرد و تنوخا هیزم‌کن بود و از آن معاش می‌نمود. چون یونس دید که قومش ایمان نمی‌آورند دلتنگ شد و بی‌صبری کرد و به خدا شکایت نمود و عرض کرد خدایا ۳۳ سال ایشان را از عذاب و غضب تو ترسانیدم، مرا تکذیب، استخفاف و تهدید کردند و می‌ترسم مرا بکشند، پس ایشان را عذاب کن زیرا ایمان نمی‌آورند. خطاب رسید که در میان ایشان زنان حامله، اطفال نابالغ و ضعیفان کم‌عقل هستند و منم خدای حکیم عادل «سَبَقَتْ رَحْمَتِي غَضَبِي»عذاب نمی‌کنم خُردان را به گناه بزرگان، ای یونس قوم تو بنده و مخلوق منند و روزی مرا می‌خورند و با ایشان مدارا می‌کنم و تو مدارا کن به رأفت پیغمبری و بر بدیهای ایشان صبر کن مانند طبیب مداوا کنندۀ دانایی نسبت به بیمار، پس تو تندی کردی و مدارا نکردی. یونس عرض کرد خدایا من غضب نکردم مگر برای اینکه مخالفت تو می‌کنند و نفرین نکردم مگر وقتی که عصیان تو کردند پس عذاب خود را بفرست که ایشان ایمان نمی‌آورند. خطاب آمد: ای یونس ایشان بیش از صد هزار نفرند و شهرهای مرا آباد می‌کنند و بندگان من از ایشان بهم می‌رسد و من دوست دارم با ایشان مدارا کنی. ای یونس من عالم به غیب و باطن امورم و تو به ظاهر احوال علم داری و از باطن و آخر کار خبر نداری. ای یونس من دعای تو را مستجاب کردم ولی این باعث زیادتی بهرۀ تو نخواهد شد و درجۀ قرب تو افزون نخواهد شد، عذاب من روز چهارشنبه نیمۀ شوال پس از طلوع آفتاب نازل خواهد شد، ایشان را اعلام کن. پس یونس÷شاد شد و به نزد تنوخا آمد و او را از عذاب خبر داد و گفت: بیا تا برویم ایشان را خبر کنیم. تنوخا گفت: چرا خبر کنی بگذار در کفر و عصیان بمانند تا هلاک شوند. فرمود: برویم نزد روبیل و با او مشورت کنیم زیرا او مرد عالمی است. چون نزد روبیل رفتند و او را خبر دادند و گفت: چه مصلحت می‌دانی بروم ایشان را خبر کنم؟ روبیل گفت: برگرد بسوی خدا و برای ایشان شفاعت کن مانند رسول حلیم صاحب کرمی، که خدا عذاب را از ایشان برگرداند زیرا خدا از عذاب ایشان بی‌نیاز است و نرمی و مدارا را دوست می‌دارد و شفاعت تو نافع‌تر و سبب قرب تو می‌گردد و شاید قوم تو ایمان بیاورند پس صبر و مدارا کن. تنوخا گفت: وای بر تو این چه مصلحت برای یونس باشد که شفاعت کند از ایشان پس از کفر و انکارشان نبوت او را و او را از خانه بیرون کردند و خواستند او را سنگسار کنند. روبیل گفت: ساکت باش که مرد عابد نادانی هستی و باز متوجه یونس÷شد. و سؤال کرد: آیا اگر عذاب خدا برسد همه هلاک می‌شوند یا بعضی؟ گفت: همه. روبیل گفت: شاید چون عذاب نازل شد و مشاهده کردند توبه کنند و خدا عذاب را از ایشان بگرداند و پس از آن تو را دروغگو دانند. تنوخا گفت: وای بر تو پیغمبر خدا تو را خبر می‌دهد و تو چنین می‌گویی رد قول خدا نموده و شک کردی برو که عمل تو حبط است. روبیل گفت: رأی تو ضعیف است. و به یونس÷گفت: اگر عذاب بیاید صد هزار نفر بر دست تو هلاک شده. پس یونس به اهل شهر خبر داد. و او را تکذیب نموده و از شهر بیرون کردند و او با تنوخا به انتظار عذاب رفتند. ولی روبیل در میان شهر ماند. چون اول ماه شوال شد بر جای بلندی رفت و گفت: منم روبیل، مهربانم بر شما اینک ماه شوال است و خدا به یونس وحی کرده که روز چهارشنبه نیمۀ ماه پس از طلوع آفتاب عذاب نازل کند وخدا وعدۀ خود را خلاف نمی‌کند. پس فکر کنید چه خواهید کرد؟ سخن او اثر کرد و ترسیدند و به سوی روبیل توجه کردند و گفتند: تو چه مصلحت می‌دانی برای ما؟ و تو دانا و مهربان بودی و شنیدیم که نزد یونس÷بسیار شفاعت کردی؟ روبیل گفت: قبل از طلوع آفتاب روز چهارشنبه زنان، اطفال شیرخوار و غیر شیرخوار را از یکدیگر جدا کنید، زنان را در دامنۀ کوه و اطفال را در میان دره‌ها و راه سیلاب بیندازید و حیوانات را از اطفال جدا کنید. پس چون دیدید باد زردی از جانب مشرق می‌آید خرد و بزرگ صدا به گریه، ناله و استغاثه بلند کنید و بگویید: «رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَكَذَّبْنَا رَسُولَكَ وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْلَنَا وَتَرَحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنْ الخَاسِرِیِنَ. اِرْحَمْنَا یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ» [۱۵۴]. و استغفار و تضرع کنید و ناله کنید تا آفتاب غروب کند و یا عذاب برطرف شود. پس رأی همه متفق شد که به آنچه روبیل گفت عمل کنند. و به روایت دیگر روز قبل از چهارشنبه صورتهای ایشان زرد و روز چهارشنبه سیاه شد. پس روز موعود همه از شهر خارج گشته و نالۀ ایشان بلند شد به طوریکه روبیل در بلندی صدای ایشان را می‌شنید و چون آفتاب طلوع کرد باد زرد تیرۀ بسیار تندی که صدای عظیمی داشت وزیدن گرفت، چون آن باد را دیدند همه به یکبار صدا به گریه و ناله بلند کردند و اطفال به طلب مادران شیون می‌کردند و یونس÷و تنوخا می‌شنیدند و نفرین می‌کردند و روبیل دعا می‌کرد. چون اول وقت ظهر شهر شد درهای رحمت گشوده شد و غضب حق بر ایشان تبدیل به ترحّم شد. و خدا توبۀ ایشان را قبول کرد. و وحی شد به اسرافیل برو به سوی قوم یونس، من ایشان را ترحم کردم و توبۀ ایشان را قبول کردم و من بر بندگانم مهربانم. یونس÷بر قوم خود از من عذاب خواست فرستادم، پس به زمین برو و عذاب را از ایشان بگردان. اسرافیل عرض کرد خدایا عذاب تو به گوش‌های ایشان رسیده تا برسم هلاک شده‌اند. خطاب رسید من ملائکه را امر کردم عذاب را بالای سر ایشان باز دارند تا امر به آنها برسد. پس ای اسرافیل برو و عذاب را بسوی کوهها برگردان تا آهن شوند. پس اسرافیل آن عذاب را از نینوا به کوههای موصل برگردانید. چون قوم یونس مطلع شدند از سر کوهها بزیر آمده به خانه‌ها برگشتند و حمد خدا را بجا آوردند [۱۵۵]. و باقی این قصّه را در جای دیگر ضمن آیات متناسبه ذکر خواهیم کرد.

﴿وَلَوۡ شَآءَ رَبُّكَ لَأٓمَنَ مَن فِي ٱلۡأَرۡضِ كُلُّهُمۡ جَمِيعًاۚ أَفَأَنتَ تُكۡرِهُ ٱلنَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُواْ مُؤۡمِنِينَ ٩٩ وَمَا كَانَ لِنَفۡسٍ أَن تُؤۡمِنَ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَيَجۡعَلُ ٱلرِّجۡسَ عَلَى ٱلَّذِينَ لَا يَعۡقِلُونَ ١٠٠[یونس:۹۹-۱۰۰]

ترجمه: و اگر پروردگارت می‌خواست البته تمام کسانی که در زمینند ایمان می‌آوردند آیا تو مردم را به اکراه وامی ‌داری تا مؤمن شوند(۹۹) و کسی را نرسد که ایمان بیاورد مگر باذن خدا و خدا پلیدی را قرار می‌دهد بر آنان که پیروی عقل نمی‌کنند.(۱۰۰)

نکات: از این آیات استفاده می‌شود که در دین الهی آزادی و خود‌مختاری است و اکراه و اجبار نیست. و جملۀ: ﴿وَلَوۡ شَآءَ... دلالت دارد که اگر خدا می‌خواست می‌توانست مردم را به اضطرار و اجبار وادار به ایمان کند. جملۀ: ﴿وَيَجۡعَلُ ٱلرِّجۡسَ...دلالت دارد که هر ملّتی دنبال عقل نرود و استقلال فکری نداشته باشد و پیرو دیگران باشد به پلیدی و نکبت سزاوار است.

﴿قُلِ ٱنظُرُواْ مَاذَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَمَا تُغۡنِي ٱلۡأٓيَٰتُ وَٱلنُّذُرُ عَن قَوۡمٖ لَّا يُؤۡمِنُونَ ١٠١ فَهَلۡ يَنتَظِرُونَ إِلَّا مِثۡلَ أَيَّامِ ٱلَّذِينَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلِهِمۡۚ قُلۡ فَٱنتَظِرُوٓاْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ ٱلۡمُنتَظِرِينَ ١٠٢ ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْۚ كَذَٰلِكَ حَقًّا عَلَيۡنَا نُنجِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ١٠٣[یونس:۱۰۱-۱۰۳]

ترجمه: بگو نظر کنید که در آسمانها و زمین چیست ولی آیات، دلائل و انذارها قومی را که ایمان نمی‌آورند فائده ندهد(۱۰۱) پس آیا جز همانند روزهای اشخاص گذشتگان انتظار می‌برند؟ بگو پس انتظار برید که من با شما از منتظرانم (۱۰۲) سپس رسولان خود و آنانکه ایمان آورده‌اند از عذاب می‌رهانیم، این چنین حقّی است برعهدۀ ما که نجات دهیم مؤمنین را.(۱۰۳)

نکات: دین قرآن دین نظر، دقت و استدلال است به دلیل جملۀ: ﴿ٱنظُرُواو جملۀ: ﴿وَمَا تُغۡنِي...که می‌توان «ما» آنرا استفهام گرفت ولی بهتر آن است که نافیه بگیریم. به هر حال رسول خداصفرموده: «تَفَكَّرُوا فِي الخَلْقِ وَلَا تَفَكَّرُوا فِي الْخَالِق‏» [۱۵۶]. انسان می‌تواند در خلق نظر کند و از آثار علم و حکمت و قدرت الهی خدا را بشناسد.

﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِن كُنتُمۡ فِي شَكّٖ مِّن دِينِي فَلَآ أَعۡبُدُ ٱلَّذِينَ تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰكِنۡ أَعۡبُدُ ٱللَّهَ ٱلَّذِي يَتَوَفَّىٰكُمۡۖ وَأُمِرۡتُ أَنۡ أَكُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ١٠٤ وَأَنۡ أَقِمۡ وَجۡهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفٗا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ١٠٥ وَلَا تَدۡعُ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَۖ فَإِن فَعَلۡتَ فَإِنَّكَ إِذٗا مِّنَ ٱلظَّٰلِمِينَ ١٠٦ [یونس:۱۰۴-۱۰۶]

ترجمه: بگو آهای مردم اگر شما را در دین من شکی باشد پس آنان را که شما غیر از خدا می‌پرستید من نمی‌پرستم ولیکن می‌پرستم خدایی را که شما را می‌میراند و مأمورم که از مؤمنین باشم(۱۰۴) و مأموری که روی خود را به سوی دین حنیف بداری و البته از مشرکین مباش(۱۰۵) و نخوان غیر از خدا چیزی را که نه به تو نفع بخشد و نه ضرر، پس اگر این کار را کردی (یعنی غیر خدا را خواندی) پس محققاً تو در این هنگام از ستمگرانی.(۱۰۶)

نکات: در این آیات رسول خداصدین خود را به امر خدا معرفی کرده: ۱- اینکه آنچه را از غیرخدا مردم می‌پرستند، من نمی‌پرستم. ۲- فقط خدایی را باید پرستید که مرگ شما به دست او است. ۳- من فردی از مؤمنین می‌باشم. ۴- مأموریتم این است که توجه خود را خالص کنم به دین حنیف. ۵- از مشرکین به انواع و اقسام ایشان نباشم. ۶- آنچه ضرر و نفع ندارد یعنی مخلوقات را نخوانم و گر نه از ستمگرانم. و سپس در آیۀ بعد نیز همین مطالب را تأیید می‌کند. بنابر‌این پیامبرانرا نباید خواند زیرا ایشان مانند موجودات دیگر نفع و ضرری ندارند.

﴿وَإِن يَمۡسَسۡكَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا كَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَۖ وَإِن يُرِدۡكَ بِخَيۡرٖ فَلَا رَآدَّ لِفَضۡلِهِۦۚ يُصِيبُ بِهِۦ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ ١٠٧ قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَكُمُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّكُمۡۖ فَمَنِ ٱهۡتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهۡتَدِي لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيۡهَاۖ وَمَآ أَنَا۠ عَلَيۡكُم بِوَكِيلٖ ١٠٨ وَٱتَّبِعۡ مَا يُوحَىٰٓ إِلَيۡكَ وَٱصۡبِرۡ حَتَّىٰ يَحۡكُمَ ٱللَّهُۚ وَهُوَ خَيۡرُ ٱلۡحَٰكِمِينَ ١٠٩[یونس:۱۰۷-۱۰۹]

ترجمه: و اگر خدا ضرری به تو برساند برطرف‌کننده‌ای برای آن جز خود او نیست و اگر خدا ارادۀ خیری برای تو کند هیچ رد کننده‌ای برای فضل او نیست، آن را به هرکس از بندگان خود بخواهد می‌رساند و اوست آمرزندۀ رحیم (۱۰۷) بگو آهای مردم به تحقیق این حق (کتاب رهنما) از طرف پروردگارتان برای شما آمد پس هر‌کس هدایت یافت پس همانا به نفع خود هدایت یافته و هر‌که گمراه شد پس همانا بر ضرر خود گمراه می‌شود و من وکیل بر شما نیستم(۱۰۸) و پیروی کن آنچه به تو وحی می‌شود و صبر نما تا خدا حکم کند و او بهترین حکم‌کنندگان است.(۱۰۹)

نکات: کاشف ضرر و دافع آن و هم مُعطی خیری جُز خدا نیست حتّی انبیاءو حتّی خود خاتم‌الأنبیاءصبرای خودش نمی‌تواند جلب خیر و یا دفع ضرری کند مگر به قدر سایر افراد بشر. در این صورت ملت اسلام از بندگان صالحی که دافع ضرر و کاشف سویی نیستند چه می‌خواهند و چرا به قرآن مراجعه نمی‌کنند و خدا طبق این آیات رسول خود را وکیل و نمایندۀ مردم قرار نداده، چه برسد به دیگر کارها. جملۀ: ﴿وَٱتَّبِعۡ مَا يُوحَىٰٓ إِلَيۡكَدلالت دارد که رسول خداصنمی‌تواند تخلف از دستور وحی بنماید.

[۱۵۰] بلکه صحیح آن است که آیۀ کریمه فوق اینگونه ترجمه شود: «سپس بر عرش استوا کرد». یعنی: سپس بر عرش قرار گرفت. راجع به صفت استوای بلاکیف خداوند متعال بر عرش خویش -همانگونه که سزاوار او تعالی است-، نگا: تعلیق مُصحح در پاورقی تفسیر آیۀ ۲ سورۀ رعد. [مُصحح] [۱۵۱] بیان معنای عرش در تعلیق مصحح بر تفسیر آیات آخر سوره توبه گذشت. [۱۵۲] «رحمتم بر خشمم پیشی گرفته است.» [۱۵۳] یعنی امر شده بودند که خانه‌های‌شان را مسجد نموده و در آن‌ها نماز بخوانند. [۱۵۴] «پروردگارا ما بر خود ظلم کردیم و فرستاده تو را تکذیب نمودیم. اگر ما را شامل مغفرت و آمرزش خود قرار ندهی و به ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود. ای مهربان‌ترین مهربانان به ما رحم کن.» [۱۵۵] این داستان را عیاشی در تفسیرش (۲/۱۲۹) روایت کرده است. و مجلسی از او در بحار الأنوار (۱۴/۳۹۲- ۳۹۷) نقل می‌کند. و سند موثقی برای آن نیست. [۱۵۶] «در آفریدگان اندیشه کنید و در (ذات) خالق نیندیشید». أبوالشیخ آن‌را در کتاب العظمة از ابن عباس: ۱/۲۱۶، ش: (۵) روایت کرده است. و مانند آن‌را ابن النجار از أبوهریره و أبونعیم در الحلیة از ابن عباس روایت کرده است. نگا: سیوطی، الفتح الکبیر فی ضم الزیادة إلى الجامع الصغیر، احادیث: ۵۴۲۷ تا ۵۴۲۹. و البانی آن‌را ضعیف دانسته است.