مقدمه مترجم
إن الحمدلله نحمده ونستعینه ونستغفره ونغوذ بالله من شرور أنفسنا ومن سیئات أعمالنا، من یهده الله فلامضل له ومن یضلل فلا هادي له، أشهد أن لا إله إلا الله وأن محمداً رسول الله.
اما بعد: فإن أصدق الحدیث كتاب الله وخیر الهدی هدی محمدصوشر الأمور محدثاتها وكل محدثة بدعة وكل بدعة ضلالة وكل ضلالة في النار.
و بعد:
تاریخ گذشتۀ بشریت پر از فراز و نشیبهایی بوده که انسان امروزی اگر میخواهد از آنها درس بگیرد، باید با دیدی واقعبینانه به آنها نگاه کند، انسان همواره در دریای پر تلاطم افکار و عقاید گوناگون دست و پنجه میزند و سعی در پیداکردن و دستگرفتن به فکر و عقیدهای است که مورد قبول ذهن کاوشگرش قرار گیرد، اما در این بین نباید فراموش کرد با وجود تمام پیش زمینهها و پیش فرضهایی که انسان برای رسیدن به یک اندیشۀ قابل قبول در نظر داشته، ولی باز نتوانسته خودش را ارضا کند، جنگ بین مکاتب و ایدئولوژیهای مختلف به جایی میرسید که افکار و آرای مختلف همدیگر را با توسل به زور از صحنۀ روزگار حذف میکردند.
آیا راه نجات انسان در چیست، پیروی کردن از افکار و عقاید همنوعش یا پیروی کردن از مکتبی الهی، بین این دو جریان همواره در طول تاریخ برخوردهای زیادی وجود داشته، گاهی مکاتب الهی حاکم میشدند و گاهی مکاتب بشری، ولی باید پرسید که کدامیک از این دو نوع مکاتب، رهایی بشریت را از این همه ظلم و ستم و استبداد و استعمار در پی دارند.
بیتردید چیزی که واضح و آشکار است، این است که عقیده و آرمانی که ساخته و پرداختۀ فکر بشری باشد، ممکن است برای چند روز راه کاری داشته باشد ولی با گذشت زمان و پیشرفت و ترقی بشریت چه از لحاظ مادی، چه معنوی و اندیشهای کمکم آن عقیده و مکتب با چالشهای زیادی در طول حرکتش روبرو خواهد شد. نمونۀ این گونه مکاتب خصوصاً در قرن اخیر زیاد بوده است، شکست مکاتب فکریی چون، کمونیسم، لیبرالیسم، سوسیالیسم، لیبرال سوسیال و غیره خود دلیلی بر این حقیقت محض هستند مکتبی که زائیده و تراوش فکر بشری باشد، هیچگاه به دلیل ناقص بودن عقل بشر، نمیتواند تکمیل، و پاسخگوی همیشگی باشد. لذا باید به این مسئله اذعان داشت که تنها مکتبی که میتواند در طول همۀ ادوار حیات بشری حرفی برای گفتن داشته باشد مکتبیست الهی، که از منبعی در نهایت علم و خرد و اندیشه سرچشمه گرفته است، خداوندی که انسان را خلق کرده طبیعتاً به تمام نیازهای انسان آشنایی دارد، لذا در این راستا برای این مخلوقش نیز برنامههای مدون و قابل اجرایی را طرحریزی کرده است، در میان مکاتب الهی نیز، مکتبی که بتواند به عنوان مکتب انسانساز و رهاییبخش انسان از تمام قیودات و بندگیهای دنیایی باشد و قابل طرح در این قرن اخیر باشد مکتب اسلام است، زیرا خداوند در حدود چهارده قرن قبل، با نزول قرآن خط نسخی بر تمام مکاتب الهی قبل از اسلام، از جمله یهودیت و مسیحیت کشید و لذا ما امروز مکتب انسانساز اسلام را بعنوان دین، عقیده و آرمان بشری پذیرفتهایم، ولی جا دارد در اینجا به انحرافاتی که در طول این چهارده قرن به وسیلۀ مسلمان و غیرمسلمان، بر این اسلام ناب اعمال شده است اشارهای داشته باشیم.
تاریخ ادیان گذشته نیز گواه بر این مسئله است که انسانها بعد از پیامبرانشان همواره دچار تغییر و تحریفهایی در دینشان شدند، آیات قرآن نیز پر از این گونه بحثهاست. در این میان مردم مسلمان نیز خواسته و ناخواسته در دین اسلام بعد از فوت پیامبر صو خلفای راشدین برحقش، انحرافات و بدعتهایی را بوجود آوردند. و در طول تاریخ هزار و چهارصد سالۀ اسلام علمایی به مبارزه با این خرافات و بدعتها برخواستند ولی چون تربیون تبلیغاتی دشمنان و دوستان نادان اسلام قویتر و پردامنهتر بود، همواره صدای فریاد و آزادیخواهی این دسته از عالمان را خفه میکردند. ولی چون خداوند سنت خود را بر امداد و یاری رساندن به ایمانداران و بندگان صالحش قرار داده، در این کشاکش دوران، دین همواره خودش را محفوظ و ماندگار کرده است.
آری، زمان همچنان سپری شد تا اینکه تاریخ به نسل ما رسید، نسلی نوپا، نسلی که میخواهد دوباره احیاگر اسلامی، آنگونه که مورد قبول خدا و رسولش صاست، باشد. بیداری اسلامی در قرن اخیر باز سبب روشن شدن چراغ ایمان در درون مسلمانان شد، دوباره مسلمانان شروع به بازگشت به منهج و روش پیامبر صکردهاند. در این بین، بحث عقاید اسلامی از مهمترین و حساسترین بحثهای دینی است، که مسلمانان باید تأکید زیادی بر روشنگری در این راستا داشته باشند، تا عقاید خرافی و قرون وسطایی را از زنگار خود بزدایند و بتوانند به عقاید صحیح اسلامی دسترسی پیدا کنند. به همین دلیل این حقیر خواستم تا در این بیداری اسلامی سهمی داشته باشم، لذا بعد از مطالعۀ کتاب (العقیدة الإسلامیة)، که تألیف یکی از علمای متأخر اسلامی به اسم (محمدبن جمیل زینو) است، متن آن را برای این بیداری اسلامی مناسب دیدم، و آن را ترجمه کردم تا از این طریق خدمتی به برادران و خواهران ایمانیم کرده باشم، از خداوند بزرگ خواهان و خواستاریم تا این علم را مورد قبول درگاهش قرار دهد و آن را به عنوان یکی از اعمال صالحهام در نامۀ اعمالم ثبت نماید.
والسلام علیكم ورحمهالله وبركاته
علی صارمی
مهاباد / ۲۵/۱۱/۸۱