ندای ایمان در پرتو قرآن و سنت

فهرست کتاب

چند عقیده و تفکر پراگندة خطرناک

چند عقیده و تفکر پراگندة خطرناک

س ۱: آیا مال و ثروت و وضع قانون برای اکثریت است؟

ج ۱: این ادعاها همگی ساختگی هستند و سازندگان و ترویج‌دهندگان اینگونه حرف‌ها و ادعاها دروغگو هستند زیرا خودشان مطیع قانون‌هایی که وضع می‌کنند، نیستند و در مقابل نظرات ملت هیچگونه عقب‌نشینی نسبت به آراء و نظرات خود ندارند و فقط نظر خود را قبول دارند.

اگر می‌گویند: ما نظر اکثریت را قبول داریم و قانون، قانون اکثریت است و احترام به عقاید و نظرات مردم می‌گذاریم، دروغ می‌گویند و فقط نوعی شعار است و بس. سردمداران کفر و استکبار، این شعار را همیشه مثل آهنگ و موسیقی تکرار می‌کنند و با این حرف‌های پر از دروغ و تزویر، در مرحلۀ اول، چشمان مردم را بر روی حقایق پشت پرده می‌بندند و تحت لوای ادعاهای دموکراسی فقط مشغول مکیدن خون مردم می‌شوند در حالی که مردم بیچاره نمی‌دانند. و در مرحلۀ دوم به کلی مردم را زیر بار نظرات و عقاید خود می‌برند و برای نظرات آنها هیچگونه احترامی قائل نمی‌شوند، قانون همان است که خودشان می‌گذارند. حقیقتاً انسان‌های روی زمین باید، دارای کرامت، شرافت و آزادی باشند و همیشه همانند حیوان با آنان رفتار نشود. و هر روز یک نفر برای آنها قانون وضع نکند و فرمان ندهد. نباید انسان‌ها زیر بار قانون انسان دیگری بروند و مطیع آن شوند. قانون و حکم، مخصوص خداوند است و فقط خداوند باید قانون وضع کند و انسان‌ها نیز باید، فقط مطیع قانون خداوند باشند زیرا قوانین بشری که تراوش عقل ناقص بشری هستند، همگی ناقصند و در همان آغاز راه دارای اشکالات فراوانی هستند.

ولی قانون خداوند که از طریق پیامبر صبه ما رسیده است، قانون کامل، جاودانی و بدون نقص است. کسانی که امروزه بر مردم حکومت می‌کنند، صاحب قانون‌های مادی ناقصی هستند که در مقابل برنامۀ خداوند پوچ و بی‌ارزش هستند، ولی با وجود این آنها قانون‌هایشان را در مقابل قانون خداوند قرار داده و در زیر چند عنوان زیبا اما بی‌محتوا بر روی مردم پیاده می‌کنند. مال و ثروت جامعه (بیت‌المال) باید در راه مصارف مسلمانان خرج شود و به وسیلۀ آن آسایش و امکانات و رفع تبعیض و اختلافات طبقاتی برای امت اسلامی در شرق و غرب فراهم شود. همچنین ثروت و منافع ملی باید برای تبلیغ دین اسلام و آماده کردن قوۀ جهادی در میان مسلمانان خرج شود و به وسیلۀ آن بتوان اسلحه و مهمات تهیه کرد، تا با دشمنان دین مبارزه کرد. در ضمن به وسیلۀ مادیات به عمران و آبادانی ممالک اسلامی پرداخته شود و اولویت هر یک از موارد بسته به نیازها و ضرورت‌های جامعۀ اسلامی است. اینگونه باید مال و ثروت خداوند خرج شود. نه اینکه عده‌ای بیایند وآن را بدزدند و برای مصارف شخصی از آن استفاده کنند و در بارها، سینماها و مراکز فساد خرج کنند. به هیچ‌وجه درست نیست بگوییم مال و ثروت از آن حاکمان و سردمداران است، زیرا اگر برای آنها باشد، این ظالمان مال و ثروت به دست آورده را در راه حفظ تاج و تخت خود خرج می‌کنند. و به وسیلۀ آن خیلی چیزهای دیگری را که برای مردم و ملتشان ضرر دارد، انجام می‌دهند و در نهایت باعث بوجود آمدن استبداد و استعمار در میان ملتشان می‌شوند. در پایان باید گفت قانون فقط قانون خداست و مال و ثروت فقط باید در راه صحیح و درست و برای مصارف جامعۀ اسلامی صرف شود.

س۲: اصولی که کمونیستی برآن بنا نهاده شده چیست؟

ج ۲: اصولی که کمونیستی بر آن بنا نهاده شده زیادند، از آن جمله:

۱) انکار خداوند، پیامبران و ادیان آسمانی و شعارشان (لا إله‌ والحیاة مادة)است. یعنی: هیچ خدایی نیست و اساس هستی، ماده است.

۲) از بین بردن اخلاقیات درست و پسندیده و ترویج بی‌بند و باری و فساد در میان جوامع.

۳) درست کردن دشمنی و نفرت در میان ثروتمندان و فقیران و ایجاد اختلافات طبقاتی به شدیدترین نحو.

۴) رد کردن مالکیت فردی، مالکیت فردی را درست نمی‌دانند و کلیۀ امکانات انسان را متعلق به حکومت می‌دانند. ولی حکومت یک نفر را بر خودشان قبول دارند و مالکیت فردی را برای رهبرانشان قبول دارند.

س ۳: راه‌هایی که از طریق آن کمونیستی می‌خواهد اسلام را از بین ببرد کدامند؟

ج ۳: اینگونه راه‌ها زیادند از جمله:

۱) لازم است که دعوت‌کننده به سوی کمونیستی نسبت به دین اسلام و جامعه اسلامی آشنا باشد و نسبت به آن منطقه‌ای که می‌خواهد، کمونیستی را در آنجا رواج دهد آشنا باشد.

۲) بکار گرفتن زنان کمونیست برای تبلیغ کمونیستی در میان زنان مسلمان، زیرا اسلام از اختلاط و قاطی شدن مرد نامحرم، با زن نامحرم جلوگیری می‌کند.

۳) به کار گرفتن انسان‌های پیر و مسن در تبلیغ کمونیستی، زیرا جامعۀ اسلامی احترام انسان‌های پیر و مسن را می‌گیرد و به آنها بی‌احترامی نمی‌کند.

۴) بکار گرفتن پزشکان در تبلیغ کمونیستی، زیرا از این طریق عجز مریضان را نشان می‌دهند و احتیاج آنها به پزشکان اجتناب‌ناپذیر می‌باشد. و در طول مدت مداوا سعی در سست کردن اعتقادات مریض می‌نمایند.

۵) مسلط شدن بر روی ملت‌ها از طریق نفوذ در قوانین اساسی آن ملت‌ها و نفوذ در رهبران آنان و از این طریق، کم‌کم کمونیستی را در میان آن ملت‌ها رواج می‌دادند. ولی با وجود این همه نیرنگ و فریب نظام کمونیستی در آخر کارش به بن‌بست رسید و پس از هفتاد سال حکومت، از هم پاشید و از بین رفت.

س ۴: آیا دولت‌هایی که کافرند همگی در دشمنی با اسلام یکی هستند؟

ج ۴: واضح است با وجود اینکه دولت‌های کافر در دیدگاهشان نسبت به اسلام مختلف می‌باشند، ولی در دشمنی با اسلام یکی هستند و در یک جبهۀ واحدی قرار دارند و نظرات آنها نسبت به اسلام بر مبنای دشمنی آنها مختلف است. به عنوان مثال: کمونیستم آشکارا با اسلام سر دشمنی دارد و می‌خواهد مسلمانان را تا حد مرگ اذیت کند و اسلام را از بین ببرد. ولی مسیحیان دشمنی شان را با اسلام در پشت پردۀ عقایدی که تخریب‌کنندۀ اسلام است، پنهان کرده‌اند و در ظاهر، دشمنی خود را با اسلام نشان نمی‌دهند. ولی در پشت پرده همیشه در حال فتنه و آشوب برای اسلام هستند. و عقاید و نظراتشان را در پوشش (الحركة التبشیریة)حرکت مژده‌دهندگان در میان جوامع اسلامی ترویج می‌دهند. ولی باید این مطلب را از یاد نبریم، آنهای که مسیحیان را به دشمنی با اسلام تشویق می‌کنند باز، یهودی هستند و سردمدار استکبار و استعمار جهانی صهیونیسم است که همواره در صدد فتنه‌های جدیدی برای از بین بردن اسلام و مسلمانان است.

س ۵: مسیحیت و ضررهای آن چیست؟ و چگونه آن را از بین ببریم؟

ج ۵: مسیحیت یکی دیگر از عقاید فاسدی است که سعی در جنگ با اسلام و از بین بردن آن دارد. یکی از مهمترین کارهای آنها ایجاد شک و شبهه در میان مسلمانان نسبت به اسلام و تشویق مسلمانان به سوی مسیحیت است و در میان مسلمانان ترویج این تفکر (که عیسی پسر خداست ولی محمد بندۀ خداست) را می‌دهند. و این افکار فاسدشان را در هر جایی و هر طبقه‌ای به ویژه در میان طبقۀ فقیر و محروم جامعه ترویج می‌دهند. و با کمک‌هایی جنسی و نقدی این جوامع فقیر اسلامی را به طرف خود می‌کشاند و کم‌کم عقاید آنها را نسبت به اسلام، دچار شک و تردیدی می‌کنند و جوامع فقیر را به سوی خود، سوق می‌دهند.