ندای ایمان در پرتو قرآن و سنت

فهرست کتاب

توسل: نزدیکی‌جستن و طلب میانجیگری‌کردن

توسل: نزدیکی‌جستن و طلب میانجیگری‌کردن

س ۱: چگونه می‌توان به خداوند نزدیک شد؟

ج ۱: توسل یا نزدیکی جستن به سوی خدا به دو قسم درست و نادرست تقسیم می‌شود. و قسم دوم یعنی توسل کردن نادرست، حرام است.

۱) روش درست و مطلوب توسل و نزدیکی جستن به سوی خدا از طریق متوسل شدن به خداوند، اسماء و صفات او، اعمال صالح خویش و دعای انسان صالح زنده است.

طلب کمک و دعا کردن از دیگران در صورتی امکان‌پذیر است که آن شخص انسانی صالح و زنده است.

خداوند می‌فرماید:

﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ[الأعراف: ۱۸۰].

«برای خدا نام‌های نیک و زیبا وجود دارد، پس خدا را با آن نام‌ها بخوانید».

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱبۡتَغُوٓاْ إِلَيۡهِ ٱلۡوَسِيلَةَ[المائدة: ۳۵].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید از خدا بترسید و به سوی خداوند نزدیکی بجویید».

نزدیکی جستن به خدا از طریق اطاعت از خدا و رسولش صو انجام‌دادن عمل صالح و آنچه خداوند به انجام‌دادن آن راضی است، از طریق دعا کردن از خدا و طلب یاری کردن از بندگان زنده و صالح خدا در کارهایی که آنان بر انجام آن توانا هستند، حاصل می‌شود.

پیامبر صمی‌فرماید:

[أسألك بكل اسم هو لك سمیت به نفسك: خدایا از تو می‌خواهم و از تو طلب می‌کنم به تمام اسم‌هایی که برای توست و خودت را به آن اسم‌ها نامیده‌ای] (رواه احمد).

پیامبر صدر پاسخ به صحابه‌ای که می‌خواست در بهشت در کنار پیامبر صباشد، فرمود:

[أعنّی علی نفسك بكثرة السجود: رفاقت من را در بهشت برای خودت به وسیلۀ زیاد کردن نمازهایت خداوند درخواست کن] (رواه مسلم).

عبدالله‌بن عمربفرمود: از پیامبر صشنیدم که می‌فرمود: قبل از شما سه نفر بودند که به سفر رفتند و برای سپری کردن شب، وارد غاری شدند. ناگهان صخرۀ بزرگی از کوه سرازیر گردیده و در غار بسته شد. سپس آنان گفتند: هیچ چیز ما را از این غار، نجات نخواهد داد، مگر اینکه از خدا بخواهیم که به برکت اعمال نیکمان ما را نجات دهد.

مردی از آنان گفت: بار خدایا من، پدر و مادر پیری داشتم که هیچگاه هیچ یک از اعضای خانواده و خدمتکاران را قبل از آنها سیر نمی‌کردم، روزی در جستجوی هیزم بیرون رفتم، زمانی که برگشتم آن دو به خواب رفته بودند، مقداری شیر دوشیدم روا ندانستم آنها را از خواب بیدار کنم و یا یکی از اعضای خانواده و خدمتگزارانم را قبل از آنها شیر بنوشانم، من همچنان صبر کردم تا آنها بیدار شوند و ظرف در دستم بود، تا لحظه‌ای که صبح دمید، در حالی که کودکانم در پیش پایم از شدت گرسنگی گریه می‌کردند، سپس آنان از خواب بیدار شده و شیر دوشیده را نوشیدند و بعد از آنها به فرزندانم نوشاندم. خدایا اگر این کار را برای رضای تو انجام دادم ما را از این مشکل (صخره) نجات بده پس صخره، کنار رفت.

دیگری گفت: خدایا دختر عمویی داشتم که او را بسیار دوست می‌داشتم ولی او از من امتناع می‌ورزید، تا اینکه سالی فرارسید که قحطی بود، وی نزدم آمدم من به او یکصد و بیست دینار دادم که خود را در اختیارم بگذارد، او گفت: از خدا بترس من در حالی که او را از همه کس بیشتر دوست داشتم از وی روی برگرداندم و از پولی که به وی داده بودم، گذشتم خدایا اگر این کار را برای تو کردم ما را از این مشکل نجات ده، صخره قدری آنسوتر رفت ولی آنها هنوز، نمی‌توانستند بیرون بیایند.

سومین نفر گفت: خدایا من عده‌ای را اجیر کردم و مزدشان را هم دادم، غیر از یک مرد که دستمزدش را گذاشت و رفت، من مزدش را در تجارت انداختم که از آن سود زیادی عایدم شد و مال فراوانی به دست آمد، وی پس از مدتی نزدم آمد و گفت: ای بندۀ خدا مزدم را بده، من به او گفتم: همۀ گوسفندها، شترها، گاوها و غلام‌هایی را که می‌بینی از دستمزد تو به دست آمده است و گفت: ای بندۀ خدا مرا مورد تمسخر قرار مده، گفتم: من تو را مسخره نمی‌کنم. آنگاه وی همه را گرفته و با خود برد و چیزی باقی نماند. سپس آن مرد گفت: خدایا این کار را فقط به خاطر رضای تو انجام داده‌ام پس این صخره را از سر راهمان کنار بزن، صخره از دم غار کنار رفت و آنها از غار بیرون آمدند.

چنانچه در داستان اصحاب غار می‌بینم آنان در دعاهایشان برای نجات از غار متوسل به اعمال صالحۀ خود می‌شوند و آن اعمال را واسطه بین خود و خداوند قرار می‌دهند، خداوند هم دعاهایشان را مستجاب و در غار را بر روی ایشان باز کرد.

توسل کردن به دوست داشتن خدا (حب الله) و دوست داشتن پیامبرص(حب النبی) و دوست داشتن اولیای خدا که یک عمل قلبی است، درست می‌باشد. زیرا دوستی نسبت به آنها از کارها و اعمال صالحی است که مربوط به قلب انسان می‌شود.

مثلاً در دعاهایمان می‌توانیم بگوییم:

[اللهم بحبك لرسولك وأولیائك أنصرنا بحبنا لرسولك وأولیائك اشفنا: خداوندا به خاطر دوستیت نسبت به پیامبرت صو دوستانت ما را یاری بده، و به خاطر دوستی ما نسبت به پیامبرت صو دوستانت ما را از همۀ دردها شفا بده].

۲) نوع دوم توسل و نزدیکی جستن به سوی خداوند، به صورت نامشروع و حرام آن، مانند دعا و طلب کردن از مردگان (طلب رفع حاجات از آنها) چنین اعمالی، شرک اکبر است و انجام‌دهندۀ آن مشرک محسوب می‌گردد. متأسفانه امروزه بعضی از مردم، چنین اعمال شرک‌آمیزی را انجام می‌دهند.

خداوند می‌فرماید:

﴿وَلَا تَدۡعُ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَۖ فَإِن فَعَلۡتَ فَإِنَّكَ إِذٗا مِّنَ ٱلظَّٰلِمِينَ ١٠٦[يونس: ۱۰۶].

«به جای خدا کسی و چیزی به فریاد مخوان که به تو، نه سودی می‌رساند و نه زیانی، اگر چنین کنی (و دعا و عبادت خود را به جای آفریدگار متوجه مخلوق او سازی) از ستمکاران و مشرکان خواهی شد».

﴿وَإِن يَمۡسَسۡكَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا كَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَۖ وَإِن يُرِدۡكَ بِخَيۡرٖ فَلَا رَآدَّ لِفَضۡلِهِۦۚ يُصِيبُ بِهِۦ مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ ١٠٧

[يونس: ۱۰۷].

«اگر خدا زیانی به تو برساند، هیچکس جز او نمی‌تواند آن را برطرف گرداند، و اگر بخواهد خیری به تو برساند، هیچکس نمی‌تواند فضل و لطف او را از تو برگرداند و خدا خیر را به هر یک از بندگانش که بخواهد می‌رساند و او آمرزنده و مهربان است».

۳) اما تقرب و نزدیکی‌جستن به خدا (توسل‌کردن) از طریق مقام و منزلت پیامبرصبدعتی کفر‌آمیز است. چنانچه شخصی بگوید: [یا رب بجاه محمد اِشفنی: خداوندا به خاطر مقام و منزلت پیامبرصشفایم ده]. زیرا هیچکس از صحابه و یاران رسولصاین کار نکرده‌اند.

امام عمرسپس از وفات پیامبر صبه او توسل نکرد. زیرا توسل کردن به مردگان و مقام و منزلت آنها حرام است. اما از عباس عموی پیامبر صکه زنده بود، طلب دعا کرد و فرمود: ای عباس برایمان دعا کن و از خداوند بخواه تا باران برایمان بباراند. و اگر توسل به پیامبر صبعد از مرگش درست می‌بود امام عمرسبه جای عباسسبه پیامبر توسل می‌کرد.

توسل‌کردن به مقام و منزلت پیامبر صبعد از وفاتش نشان‌دهندۀ شریک قرار دادن برای خداوند است، چون انسان در این هنگام، معتقد می‌شود که خداوند هم مثل امیران و حاکمان، احتیاج به دربانانی دارد که انسان باید اول، دست به دامن آنها شود تا بعداً بتواند با خدا تماس برقرار کند، و این کار (تشبیه کردن خالق به مخلوق) حرام است.

ابوحنیفه/می‌گوید: [أكره أن أسال الله بغیر الله: من حرام می‌دانم طلب کردن از خدا را از طریق واسطه قرار دادن غیر خدا در بین خود و خداوند] (صاحب کتاب الدر المختار این مطلب را در کتابش آورده است).

س ۲: آیا در دعا کردن از خداوند نیاز به واسطۀ بشری داریم؟

ج ۲: خیر در دعا کردن و طلب‌کردن از خداوند نیازی به واسطه نداریم.

خداوند می‌فرماید:

﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌۖ[البقرة: ۱۸۶].

«و اگر بندگانم در مورد من از تو سؤال کردند، (بگو که): به راستی من به آنها نزدیکم».

پیامبر صمی‌فرماید:

[إنكم تدعون سمیعا قریبا وهو معكم: در حقیقت شما شنوای نزدیکی را می‌خوانید، و او با شماست] (رواه مسلم).

به وسیلۀ علمش، همچنان که قبلاً شرح دادیم خداوند با علم، شنیدن و دیدنش در هر کجا باشیم با ماست.

س ۳: آیا درخواست دعا کردن، از زندگان درست است؟

ج ۳: طلب دعا کردن از زندگان درست است ولی از مردگان، خیر.

خداوند خطاب به پیامبر صدر وقتی که پیامبر زنده است می‌فرماید:

﴿وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِكَ وَلِلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۗ[محمد: ۱۹].

«ای محمد، نسبت به گناهان خود و مردان و زنان مؤمن از خدا طلب آمرزش کن».

و در حدیث صحیحی از ترمذی روایت کرده است که:

[إن رجلا ضریر البصر أتی النبيص، فقال: ادع الله أن یعافیني قال: إن شئت دعوت لك، وإن شئت صبرت فهو خیر لك...: مرد کوری پیش پیامبرصآمد و گفت: ای ییامبرصاز خدا بخواه که مرا سالم گرداند. پیامبرصدر جوابش فرمود: اگر بخواهی برایت دعا می‌کنم و اگر بر این حال صبر کنی، خیر نصیبت می‌شود] (رواه ترمذی).

در اینجا مشاهده می‌شود که آن مرد کور آمد نزد پیامبر تا به دعای پیامیر صبرای شفای چشمانش توسل جوید.

س ۴: نقش پیامبرصدر میان انسان‌ها و خداوند چیست؟

ج ۴: نقش پیامبر رساندن پیام الهی به انسان‌هاست. و به غیر از این هیچ‌گونه وظیفۀ دیگری ندارد خداوند می‌فرماید:

﴿۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَيۡكَ مِن رَّبِّكَۖ[المائدة: ۶۷].

«ای فرستادۀ خدا هر آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده است (به تمام و کمال و بدون هیچگونه خوف و هراسی به مردم) برسان (و آنان را بدان دعوت کن)».

پیامبر صفرمود:

[اللهم اشهد، جوابا لقول الصحابة: نشهد إنك قد بلغت: پیامبر صدر جواب اصحابش که گفتند: ای رسول خدا صشهادت می‌دهیم که تو پیام پروردگارت را ابلاغ کردی. فرمود: پروردگارا، برایم شهادت ده، خدایا شاهد باش] (رواه مسلم).

رسالت پیامبر صتبلیغ اوامر و احکام الهی است. رسول خدا برای اینکه مردم را به سوی کلمۀ توحید لا إله إلا الله دعوت کند مبعوث شد، نه برای اینکه ما، در دعاهایمان او را بخواهیم و به جای طلب از خدا از او طلب یاری و کمک کنیم. چنین کارهایی شرک است و خداوند هرگز اعمال آلوده به شرک را نمی‌آمرزد، زیرا شرک ظلمی عظیم است.

س ۵: طلب شفاعت پیامبر صدر قیامت را از چه کسی باید بخواهیم؟

ج ۵: طلب شفاعت پیامبر صرا باید از خدا بخواهیم.

خداوند می‌فرماید:

﴿قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَةُ جَمِيعٗاۖ[الزمر: ۴۴].

«بگو: هر گونه میانجگری از آن خداست».

پیامبر صصحابه را یاد داد که بگویند:

[اللهم شفّه فیّ: پروردگارا پیامبر را برایم شفیع بگردان] (رواه ترمذی).

[إني اختبات دعوتي شفاعة یوم القیامة من مات من أمتي لا یشرك بالله شیئا: من دعایم را پنهان داشته‌ام به عنوان شفاعت در روز قیامت، برای کسی که بمیرد و هیچ چیزی را برای خدا شریک قرار ندهد] (رواه مسلم).

کسی که در دنیا از غیر خدا (مثلاً قبور مردگان، اعم از پیامبران، اولیا و افراد صالح) طلب یاری و کمک می‌کند، در روز قیامت شفاعت پیامبر صبر او حرام و از او دور خواهد بود.

س ۶: آیا طلب شفاعت از زندگان در دنیا درست است؟

ج ۶: طلب‌کردن شفاعت در مورد کارهای دنیا درست است و باید شفاعت کردن نسبت به کارهای خوب باشد.

خداوند می‌فرماید:

﴿مَّن يَشۡفَعۡ شَفَٰعَةً حَسَنَةٗ يَكُن لَّهُۥ نَصِيبٞ مِّنۡهَاۖ وَمَن يَشۡفَعۡ شَفَٰعَةٗ سَيِّئَةٗ يَكُن لَّهُۥ كِفۡلٞ مِّنۡهَاۗ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ مُّقِيتٗا ٨٥[النساء: ۸۵].

«هرکس شفاعتى نیک کند، از آن بهره‏اى دارد. و هرکس شفاعت بدى کند سهمى از آن براى او خواهد بود و خداوند بر هر کارى تواناست».

س ۷: آیا زیاده‌روی و مبالغه در مدح پیامبر صدرست است؟

ج ۷: خیر، مبالغه و زیاده‌روی در مدح پیامبر صدرست نیست.

خداوند می‌فرماید:

﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ[الكهف: ۱۱۰].

«بگو: من انسانی همچون شما هستم (و امتیاز من این است که من پیامبر خدایم) و به من وحی می‌شود که معبود شما یکی است».

پیامبر صمی‌فرماید:

[لا تطروني كما أطرت النصاری عیسی بن مریم، فإنما أنا عبد، فقولوا عبد الله ورسوله: در مورد من همچنان که مسیحیان در مورد عیسی مبالغه کردند، مبالغه و زیاده‌روی نکنید، من فقط بنده‌ای هستم، بگویید که محمدصبنده و فرستادۀ خداوند است] (رواه البخاری).

امروزه در مجالس و مراسم‌ها در مورد پیامبر صبیش از حد، اغراق و زیاده‌روی می‌شود به گونه‌ای که او را به مرحله‌ای می‌رسانند و می‌گویند پیامبر صدانای غیب و ماورای ماده بوده است.

به همین سبب مسلمانان می‌بایست در مورد چنین کارهایی که همگی حرام، است بسیار دقیق بوده و خود را از آن دور بدارند. و یا امروزه عیدی را همه ساله در دوازدهم ربیع‌الأول به اسم عید مولود پیامبر صبرای گرامیداشت یاد پیامبر برپا می‌کنند که هیچگونه اصل و اساسی در قرآن و حدیث ندارند، و عده‌ای از این جاهلان برای تأیید کار خود به فتوای بی‌پایه و اساس بعضی از افراد جاهل‌تر از خود استناد می‌کنند. خدایا ما را از شر اینگونه افراد و رهبران وادی ضلالت نجات بده.