بحث چهارم: حضرت عمرس و ازدواج ایشان با امکلثوم دختر گرامی حضرت علیبن ابی طالبس
در این بحث سعی میکنم حقایقی را برای بعضی از شیعیان که هنوز برایشان روشن نشده و یا اینکه عمدا آن مسائل را به باد فراموشی سپردهاند، مطرح خواهیم نمود.
۱. حضرت علیسدخترشان ام کلثوم را به عقد حضرت عمرسدر آوردند.
۲. تمجید و نصایح مهمی که در موقعیتهای مختلف به حضرت عمرسنمودند.
۳. نامگذاری یکی از فرزندانشان به نام عمر.
چنانکه بقیه فرزندانشان به نامهای ابوبکر و عثمان نیز در معرکه کربلا در کنار برادرشان حضرت حسینسبه شهادت رسیدند [۳۷].
عدهای از ائمه بزرگوار امثال حضرات حسن و حسین به تبعیت از پدر بزرگوارشان حضرت علیشاسامی بعضی ازفرزندانشان را ابوبکر و عمر گذاشتند و همچنین حضرت علی بن حسین (زین العابدینش)، اسامی بعضی از فرزندانشان را عمر و عثمان گذاشته بودند.
بزرگان اهلبیت به خلفای راشدین افتخار میکردند تا جایی که دوست داشتند مردم آنان را با نامهای شیخین یعنی ابوبکر و عمربصدا بزنند [۳۸].
حضرت امام کاظم و امام رضا رحمه الله تعالی علیهما دوست داشتندکه با اسم ابوبکر و عمر صدا زده شوند و دیگر ائمه بزرگوار در طول تاریخ اسلامی بهره اسمی از این دو بزرگوار بردهاند.
جای تعجب و شگفتی دارد که همه این واقعیتها در کتب شیعه وجود دارد ولی چرا عامه مردم و جامعه شیعه از این واقعیتها اطلاعی ندارند. این اسامی که به صورت تکراری در بین خانوادههای ائمه ذکر شده است، دلیلی قاطع بر محبت عمیقی است که بین صحابه کرامشو خانوادههای ائمه وجود داشته است.
ائمه بزرگوار انسانهایی بودند که اگر احساس کینه و یا دشمنی نسبت به صحابه کرامشمینمودند، ارتباط و یا رشتههای فامیلی و خانوادگی با ایشان برقرار نمیکردند، چه رسد به اینکه صحابه کرامشدین را رها کرده و منحرف میشدند.
قیامها و مبارزات دینی ائمه در طول تاریخ به خاطر انحرافات ایجاد شده در جامعه آن زمان بوده و در همین راستا آزار و شکنجههای طاقتفرسایی را تحمل نموده و در بسیاری از موقعیتها به شهادت میرسیدند.
پس بنابراین، آیا انسان عاقل و منطقی میتواند قبول نماید که از طرفی انگیزه قیامهای ائمه بزرگوار به خاطر نابودی ناهنجاریهای جامعه بوده و از طرفی دیگر خود آنان دارای اسامی و یا ایجاد رشتههای فامیلی و خانوادگی با کسانی داشته باشند که منحرف و مرتد شدهاند و عامل ارتدادهای زیادی در بین مردم شدهاند. مسلّما هیچ منطقی این تحلیل و برچسب بیپایه و بیاساس مغرضان را نمیپذیرد. عموما شیعیان این جریانات را رد و یا چنین توجیه میکنند که انتخاب نام نمیتواند دلیل محبت باشد. و مسئله ازدواج حضرت عمرسبا امکلثوملرا هم رد میکنند.
توجیهات و یا رد این مسائل تاریخی و غیر قابل انکار توسط شیعیان از دیدگاههای متفاوتی قابل قبول نیست؛ چرا که هر انسان عاقل و دانایی ارزش و اهمیت اسم حسنسرا میداند و بر اساس آن ارزش و اهمیت آن را انتخاب مینماید، و از طرفی دیگر دین اسلام، مسلمانان را تشویق به انتخاب نامهای اسلامی نموده است.
پس بنابراین هیچ انسان مسلمانی راضی به انتخاب نامهایی که منحصر به دشمنان دینش هستند، نیست.
موضوع ازدواج دختر گرامی حضرت علی و فاطمه، یعنی امکلثوملبا حضرت عمرسدر کتابهای معتبر شیعه روایت شده است و در ضمن بعضی از مراجع بزرگ شیعه از قبیل مجلسی این احادیث را صحیح و قابل قبول شمردهاند.
مجلسی یکی از علمای بزرگ شیعه است. وی در کتابش به نام «مِرآةُ العُقول» چنین میگوید: اما احادیثی که دلالت بر این موضوع میکنند که حضرت علیسدخترشان را به عقد حضرت عمرسدرآوردهاند، صحیح بوده و هیچ نوع شک و تردیدی در این مسئله وجود ندارد.
صاحب کتاب کافی (کلَینی) هم این احادیث را روایت نموده است. اما وی این احادیث را به چند دسته تقسیم کرده است. دسته اول و دوم را احادیث حَسَن [۳۹]نامیده و دسته سوم را احادیث مُوَثّق و دسته چهارم را احادیث صحیح نامگذاری کرده است [۴۰].
مجلسی در این بحث به این مطلب هم اشاره کرده که شیخ مفید، مسئلۀ ازدواج حضرت عمرسبا امکلثوملرا منکر شده است. با وجود این احادیث و دیگر روایات مبنی بر اینکه زمانی که حضرت عمرسشهید شدند، حضرت علیشدخترشان أمکلثوم را به منزل خود بردند، لذا با وجود احادیثی که در بحارالأنوار وجود دارد انکار آقای مفید جای بسی تعجب و شگفتی دارد؛ که البته بعید هم نیست که این انکار بر اساس تقیه (همانطوری که عادت شیعه است) باشد [۴۱].
گمان نمیکنم که آقای مفید از این احادیث اطلاعی نداشته باشد، بلکه آنچه که ایشان را وادار به انکار این موضوع مهم نموده است، این مطلب است که حضرت علیسچگونه دخترش أمکلثوملرا به عقد یک شخصیت طاغوتی و منافق همچون حضرت عمرسدر آورده است. به همین دلیل این دیدگاه جاهلانه معضل و مشکلی است که راه خلاصی از آن جز انکار حقیقت نمیباشد. در صورتی که انسانهای عادی چنین کاری را نمیکنند و نخواهند نمود، چه رسد به اینکه شخصیتی همچون حضرت علیسدختری مثل أمکلثوملرا به عقد یک انسان ظالمی همچون حضرت عمرسدر بیاورد؛ چرا که از دیدگاه شیعه، صحابه کرامشظالم و انسانهایی متمرد بودهاند و از طرفی جریان عقد و برقراری رشته فامیلی بین خانواده حضرت عمرسو حضرت علیسهمچون صاعقهای کوبنده بر فرق افکار جاهلانه شیعه به حساب میآید. به همین دلیل آقای مفید برای فرار از این معضل مذهبی، راه خلاصی جز انکار این موضوع پیدا نکرده است.
با توجه به صحت احادیث وارده، آقای مجلسی این موضوع را قبول دارد. اما از طرفی دیگر ایشان معتقد است که این عقد و وصلت بر اساس تقیه و اجبار صورت گرفته است. انسان حیران میماند که از کدامین نظر و دیدگاه تعجب کند؛ مفید یا مجلسی؟
آقای مفید برای فرار و رهایی از معضل ایجاد شده حاضر به انکار احادیث صحیح شده است و از طرفی دیگر همکار وی یعنی آقای مجلسی اصل و واقعیت موضوع را میپذیرد اما چنان توجیه میکند که شخصیت بلندمرتبه حضرت علیسرا زیر سؤال برده و از ایشان یک شخصیت متزلزل و بزدل به تصویر میکشد تا جایی که حاضر به عقد دخترشان با یک انسان به ظاهر مسلمان میشود و این عمل بر اساس تقیه و فشارهای وارده بر ایشان بوده است.
آیا ارزش و احترام تک دختر فاطمه زهرالهمین قدر است که محبان به ظاهر اهلبیتی این عقد را برای یک منافق و طاغوت بر اساس تقیه و اجبارهای دیگران بدانند. آنان در واقع با این طرز تفکر و دیدگاه، نهایت بزدلی و ضعف را به خانواده حضرت علیسنسبت دادهاند و این ظلمی است که به خانواده پاک حضرت علیساز طرف مدعیان دروغین اهلبیت†صورت گرفته است.
[۳۷] الإرشاد/۱۶۷، المناقب ۴ /۱۱۲، الکافی ۱/ ۲۸۶، معجم الخویی ۱۳/ ۴۵. [۳۸] مقاتل الطالبین ۹۲/ ۴۵۳، المناقب۴/۱۱۲ و ۱۷۵، اعلام الوری /۲۱۲ و۲۴۳، البحار۱۰/۲۵۰. ۴۴/ ۱۶۳ و ۱۶۸ و ۱۶۹. جلد ۳۶، ۴۵، ۶۳، ۶۷؛ التنبیه و الإشراق/۲۶۳ کشف الغمة۲/ ۲۱۷ و۳۴۱. [۳۹] مرأة العقول۲۰/۴۲، فصل تزویج أم کلثوم. [۴۰] مرأة العقول۲۱/ ۱۹۷باب المتوفی عنها زوجها المدخول بها أین تعتدّ. [۴۱] مرأة العقول۲۰/ ۴۵ باب تزویج أم کلثوم.