بحث دوم: تمجید از صحابه و معرفی صفات و برتری جستن آنانش
پیامبراکرمصدر شهر مکه مبعوث شد و عدهای از فقرا و قشرِ ضعیف جامعه، پیرامون ایشان گرد آمده و به ایشان ایمان آوردند.
ایمان آوردن این عدّه، عواقب وخیمی از قبیل آزار و شکنجه را به دنبال داشت، تا جایی که وطن و اموالشان را هم از دست دادند.
گفتارها و رفتارهای عملی و دینی پیامبر اکرمصچنان در دلهای صحابهکرامشنفوذ کرده بود که به هیچ عنوان حاضر به رها نمودن اعتقادات دینی و ایمانیشان نبودند و هیچگونه چشمداشتِ مادی در قبال تحمل شکنجهها و زحمات، جز نصرت دین الله و رسولش نداشتند.
در این لحظات حساس و طاقتفرسا، پیامبر اکرمصدر جستجوی قبایل و طوائفی بودند که صحابه و اسلام را یاری نمایند تا اینکه روزنۀ امیدی برای پاشیدن بذر اسلام در میان عدهای از مردم یثرب (مدینه) هویدا گشت.
پیامبر اکرمصبه همراه یارانش به سوی این روزنۀ امید هجرت نمودند و حقّا که مردم یثرب (مدینه) بهترین نصرت و یاری را به اسلام و مسلمانان نمودند که تاریخ، چنین حرکت مخلصانهای را به خود ندیده و نخواهد دید.
بر اساس همین رشادتها و مبارزات مخلصانۀ آنان بود که آیات زیادی پیرامون مدح صحابهکرامشو کسانیکه پیامبر اکرمصرا یاری نمودند و همگام با آنان برای توسعه و گسترش اسلام تلاش نمودند، نازل گردید.
جامعه صحابه همکلام و در رکاب بهترین پیامبر الله بودند و این بزرگترین شرف و افتخارِ تاریخی است که صحابهکرامشبه آن نائل گردیدند.
اگر امروزه تحصیل و فراگیری علم و دانش از شخصیتهای بلند پایۀ علمی برای یک طلبه و دانشآموز، سندِ معتبر علمی و یک افتخار محسوب میشود، پس برای صحابهکرامشکه از بهترین پیامبر الله درس شهامت و دانشِ دین را فرا گرفتهاند، بزرگترین شرف و افتخار محسوب میشود.
انسان با همکلامی و همراهی پیامبر اکرمصبه برکات و خیرات بزرگی دست مییابد؛ در واقع صحابی بودن خود تاجی است که بر سر آنان میدرخشد و خصوصیتی است که بعدیها ندارند و مقام و شرفی است که بر سایر مقامها برتری دارد.
کسانیکه در دوران تبلیغ اسلام یار و یاور پیامبر اکرمصبودند، به آن مقام از تزکیه و علم و دانش رسیدند که خداوند متعال در حق آنان چنین گواهی میدهد:
﴿هُوَ ٱلَّذِي بَعَثَ فِي ٱلۡأُمِّيِّۧنَ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِهِۦ وَيُزَكِّيهِمۡ وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ ٢﴾[الجمعة: ٢].
«خداوند متعال آن ذاتی است که از میان بیسوادان، پیامبری را برانگیخته است و به سویشان گسیل داشته است تا آیات الله را برایشان بخواند و آنان را پاک بگرداند. او (پیامبر اکرمص) بدیشان قرآن و شریعت یزدان را میآموزد، آنان پیش از آن تاریخ واقعاً در گمراهی آشکاری بودند».
در این آیه خداوند متعال میفرماید که آنان در انحراف و گمراهی آشکار به سر میبردند، اما با ایمان آوردن به پیامبراکرمصبه آن درجه از روحانیت و دانشِ کتاب و سنت دست یافتند که تاریخ چنین دانشمندانی را به خود ندیده است. همین دانشآموختگان مکتب پیامبراکرمصبودند که قرآن و سنت را به نسلهای آینده منتقل کردند و در واقع پلی هستند که نسلهای آینده را با پیامبراکرمصوصل میکنند؛ لذا اگر این گروه از مقام عدالت و معنویت به دور باشند، پس چه تضمینی برای اعتماد کردن به قرآن و سنّت وجود دارد.
کسانیکه معتقدند حضرت علیساز زمان ولادت تا زمان وفات از اشتباه و خطا پاک و معصوم است، در واقع با مفهوم و مدلول آیهای که صفات و ویژگیهای صحابه را بیان نموده، مخالفت میکنند حال آنکه حضرت علیسیکی از اصحاب پیامبراکرمصبه حساب میآیند و طبق نظر صریح قرآن آنان قبل از بعثت پیامبراکرمص، بتها، سنگها و درختان را پرستش میکردند و چیزی از دانش انبیاء را نمیفهمیدند و در انحراف و گمراهی کامل زندگی میکردند؛ سرانجام رحمت خداوند متعال شامل حال جامعه عرب شد و پیامبر اکرمصرا در میان آنان مبعوث گردانید و با تلاشهای مخلصانه، آنان را با اخلاق زیبا و دانش قرآن و سنّت مزین نمود و چنان انقلابی در آنان رخ داد که از بزرگان علمی، دینی و اخلاقی جامعه قرار گرفتند، چنانکه خداوند متعال در رابطه با فضایل و محاسن اخلاقی آنان میفرماید:
﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ ٨ وَٱلَّذِينَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِيمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ يُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَيۡهِمۡ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَيُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٩﴾[الحشر: ٨ و ٩].
«همچنین غنایم از آنِ فقرای مهاجرینی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدهاند. آن کسانی که فضل الله و خشنودی او را میخواهند و الله و پیغمبرش را یاری میکنند. اینان راستانند (یعنی مؤمنانی که واقعا ایمان دارند و راست و درست هستند). آنانی که پیش از آمدن مهاجرین، خانه و کاشانه (آیین اسلام را) آماده کردند و ایمان را (در دل خود استوار داشتند) کسانی را دوست میدارند که به پیش ایشان مهاجرت کردهاند و در درون احساس نیاز به چیزهایی که به مهاجرین داده شده است، نمیکنند و ایشان را بر خود ترجیح میدهند، هر چند خود سخت نیازمند باشند. کسانی که از بخلِ نفسِ خود، نگهداری و مصون و محفوظ گردند، ایشان قطعاً رستگارند».
در این آیه کریمه خداوند متعال یکی از صفات مهاجرین را صداقت، و انصار را با صفت رستگاران معرفی نموده است و در جایی دیگر خداوند متعال میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ ١٠﴾[الحشر: ١٠].
«و کسانیکه بعد از مهاجرین و انصار به دنیا میآیند، میگویند: پروردگارا! ما را و برادران ما را که در ایمان بر ما پیشی گرفتهاند، بیامرز. و کینهای نسبت به مؤمنان در دل ما جای مده. پروردگارا! تو دارای رأفت و رحمت فراوان هستی».
خداوند متعال در این آیه کارنامه زرّینِ دیگر صحابه را، نصرت الله و رسولش عنوان نموده است؛ چرا که توسعه و گسترش اسلام نتیجۀ همین نصرتها و تلاشهای مخلصانه صحابه کرامشمیباشد. همچنین نسلهای آینده بعد از صحابه کرامشرا با صفت ایمان تعریف نموده است و از خواستههای مهم ایمان هم اینست که با آنان محبت و اخوتی که دور از افراط و تفریط باشد، برقرارباشد.
نبودن این معیارها، دلیلی بر نبودن ایمان و یا ضعف ایمان است. خداوند متعال اصحاب و یاران پیامبراکرمصرا با صفات گوناگون و مختلفی چنین تعریف نموده است:
﴿أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُكَّعٗا سُجَّدٗا يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِيمَاهُمۡ فِي وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ﴾[الفتح: ٢٩].
«کسانی که با محمدصهستند در برابر کافران تند و سرسخت، و نسبت به یکدیگر مهربان و دلسوزند، ایشان را در حال رکوع و سجده میبینی، آنان همواره فضل خدای را میجویند و رضای او را میطلبند. نشانه ایمان بر اثر سجده در پیشانیهایشان نمایان است».
در مورد این آیۀ مبارکه حضرت علیسمیفرماید:
«همانا من اصحاب رسولاللهصرا دیدهام و کسی را مانند آنها ندیدهام. قسم به الله آنان در حالی صبح میکردند که آشفته، غبارآلود و رنگپریده بودند، بر روی پیشانیشان اثر سجده همچون زانوی بُز هویدا بود. در حالی شب را میگذراندند که قرآن را تلاوت میکردند و در روز بر آن عامل بودند. زمانیکه یادی از خداوند متعال میشد، بِسان درختان در روز طوفانی به خود میلرزیدند. چشمهایشان آنقدر میگریست که قسم به الله لباسهایشان خیس میشد. ولی قسم به خداوند متعال که گویا این قوم (حاضرین) شب را در غفلت میگذرانند [۱]. خداوند متعال میفرماید:
﴿وَأَلَّفَ بَيۡنَ قُلُوبِهِمۡۚ لَوۡ أَنفَقۡتَ مَا فِي ٱلۡأَرۡضِ جَمِيعٗا مَّآ أَلَّفۡتَ بَيۡنَ قُلُوبِهِمۡ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ أَلَّفَ بَيۡنَهُمۡۚ إِنَّهُۥ عَزِيزٌ حَكِيمٞ ٦٣﴾[الأنفال: ٦٣].
«و (الله) در میان آنان الفت ایجاد نمود (و دلهای پر از حقد و کینه آنان را به هم نزدیک و مهربان کرد، به گونهای که) اگر همه آنچه در زمین است صرف میکردی نمیتوانستی میان دلهایشان انس و الفت برقرار سازی. ولی خداوند (با هدایت آنان به ایمان و دوستی و برادری) میانشان انس و الفت انداخت، چرا که او عزیز و حکیم است (و بر هر کاری توانا، و کارش از روی فلسفه و حکمت انجام میپذیرد».
خداوند متعال بین قلوب انصار (اوس وخزرج) و مهاجرینشالفت و محبت را برقرار ساختند و بوسیله آنها پیامبرِ خود را در جنگ بدر و دیگر معرکهها نصرت و یاری نمودند.
در جایی دیگر نیز خداوند متعال میفرماید:
﴿لَا يَسۡتَوِي مِنكُم مَّنۡ أَنفَقَ مِن قَبۡلِ ٱلۡفَتۡحِ وَقَٰتَلَۚ أُوْلَٰٓئِكَ أَعۡظَمُ دَرَجَةٗ مِّنَ ٱلَّذِينَ أَنفَقُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَقَٰتَلُواْۚ وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ﴾[الحدید: ١٠].
«کسانی از شما که پیش از فتح (مکه به سپاه اسلام کمک کردند و از اموال خود) بخشیدهاند و در (راه خدا) جنگیدهاند، (با دیگران) برابر و یکسان نیستند. آنان درجه و مقامشان فراتر و برتر از درجه و مقام کسانی است که بعد از فتح (مکه، در راه اسلام) بذل و بخشش نمودهاند و جنگیدهاند. امّا به هر حال، خداوند متعال به همه، وعده پاداشِ نیکو میدهد».
شایسته است که در این قول خداوند متعال تدبّر و تعمّق شود که میفرماید: ﴿وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ﴾[الحدید: ١٠] همانا وعده این آیه مبارکه شامل مسلمانان فتح مکه میباشد، خداوند متعال این گروه از مسلمانان را که در فتح مکه مسلمان شدند، به وعدۀ حسنی (بهشت) بشارت دادهاند، با وجود اینکه از لحاظ مقام و منزلت درجه آنان پایینتر از مسلمانان قبل از فتح میباشد.
مراد از (حسنی) در این آیه مبارکه بهشت میباشد، کما اینکه خداوند متعال در سوره انبیاء میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ سَبَقَتۡ لَهُم مِّنَّا ٱلۡحُسۡنَىٰٓ أُوْلَٰٓئِكَ عَنۡهَا مُبۡعَدُونَ ١٠١ لَا يَسۡمَعُونَ حَسِيسَهَاۖ وَهُمۡ فِي مَا ٱشۡتَهَتۡ أَنفُسُهُمۡ خَٰلِدُونَ ١٠٢﴾[الأنبیاء: ١٠١ و ١٠٢].
«آنان که (به خاطر ایمانِ درست و انجام کارهای خوب و پسندیده) قبلا بدیشان وعده نیک دادهایم، چنین کسانی از دوزخ (و عذاب آن) دور نگاه داشته میشوند. آنان حتی صدای آتشِ دوزخ را هم نمیشنوند و بلکه در میان آنچه که خود میخواهند و آرزو دارند، جاودانه به سر میبرند.
آیۀ مبارکه ضمن اینکه دال بر فضیلت صحابه کرامشاست، اشارهای است بر اینکه مسلمانان فتح با مسلمانان قبل از فتح برابر نیستند».
واضح و روشن است که تزکیه نمودن خداوند متعال، صحابهکرامشرا با وجود تفاوت در مقام و منزلتشان و وعده دادنشان به بهشت، خود دلیلی است بر اینکه آن بزرگواران از نفاق دور و بیزار بوده و به الله و رسولش ایمان راستینی داشتند.
خداوند متعال در قرآن کریم عنوان نمودهاند که از جمله صفات مؤمنین این است که میترسند مبادا اعمالشان مورد قبول خداوند قرار نگیرد. اعمال نیک را انجام میدهند در حالی که قلبهایشان لرزان و ترسان است از اینکه مبادا اعمالشان مورد قبول خداوند متعال واقع نگردد، آنچنانکه خداوند متعال در این مورد میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ هُم بَِٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ يُؤۡمِنُونَ ٥٨ وَٱلَّذِينَ هُم بِرَبِّهِمۡ لَا يُشۡرِكُونَ ٥٩ وَٱلَّذِينَ يُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ ٦٠﴾[المؤمنون: ٥٨ تا ٦٠].
«آنانی که به آیات پروردگارشان ایمان دارند. کسانی که برای پروردگار خود انباز قرار نمیدهند (و کسی و چیزی را شریک او قرار نمیدهند). اشخاصی که عطا میکنند و میبخشند آنچه را که در توان دارند، در حالی که دلهایشان ترسان و هراسان است (از اینکه نکند صدقات و حسنات آنان پذیرفته نشود) و به علت اینکه به سوی خدایشان (برای حساب و کتاب) بر میگردند».
از این آیۀ مبارکه خوف و ترس این بزرگواران از نفاق و خوفشان از ضایع شدن ایمان، فهمیده میشود؛ کما اینکه سیدنا عمربنخطابساز حضرت حذیفهس، رازدار پیامبراکرمصدر این مورد پرسیدند که آیا ایشان نیز در لیست منافقین میباشند یا خیر؟
اگر در این سؤال حضرت عمربنخطابساندکی تعمق و تدبر شود، میتوان به فضیلت و تقوای ایشان و شدت ترسشان از خداوند متعال پی برد؛ چرا که اگر حضرت عمرسمیدانست که در دل ایشان نفاق وجود دارد، هرگز از حضرت حذیفهسدر مورد نفاقش سؤال نمیکرد که مبادا نفاقش آشکار گردد. بعد از این سؤال حضرت عمر، حضرت حذیفه فرمودند: قسم به خداوند متعال که بعد از این، دیگر در این مود کسی را باخبر نخواهد کرد [۲].
در مورد نفاق، بزرگان سلف ما فرمودهاند که: نمیترسد از نفاق مگر مؤمن و مطمئن نیست از آن مگر منافق [۳].
شایان ذکر است که تعریف و تحسین خداوند متعال از صحابهکرامصو عادل قرار دادن ایشان، دلیل بر این نیست که از آن بزرگواران خطا و یا احیاناً گناهی سرزد نشود. بلکه خطا و لغزش و گناه، تقاضای نفسِ بشر (غیر از انبیاء†) است و هر انسانی خطا میکند که در این مورد به جایش ان شاء الله مفصلا در مورد عدالت صحابهکرامشبحث خواهد شد.
البته در این مورد آیات زیادی وجود دارد که با تفصیل در فصل مستقلی ذکر خواهند شد؛ مانند:
﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ﴾[التوبة: ١٠٠] و همچنین: ﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِينَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيۡنَهُمۡۖ﴾[ الفتح: ٢٩]. و همچنین: ﴿لَّقَدۡ رَضِيَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ يُبَايِعُونَكَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ﴾[الفتح: ١٨].
با وجود این همه آیات شایسته است که انسان مسلمان در آنها تدبّر و تعمق نماید؛ چرا که در آیات قرآن کریم، سراسر نور و هدایت نهفته است کما اینکه خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ يَهۡدِي لِلَّتِي هِيَ أَقۡوَمُ﴾[الإسراء: ٩] «همانا این قرآن (مردمان را) به راهی رهنمود میکند که مستقیمترین راهها (برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت) است».
[۱] رواه أبونعیم فی الحلیة ۱/۷۶. [۲] رواه البزّار/۲۲۸۵ و قال فی مجمع الزوائد: رواه البزّار و رجاله ثقاتٌ: ۱/ ۱۵۷. [۳] صحیح البخاری: کتاب الإیمان، باب خوف المؤمن من أن یحبط عمله و هو لایشعر.