بحث دوم: مفهوم و برداشت عدالت صحابه در اسلام
عدالت صحابهشیکی از مسائل بسیار مهم است که امروزه در بسیاری از مراکز و محافل علمی مطرح میشود و عدهای برای مخدوش نمودن چهرۀ صحابهش، مسئلۀ عدالت را دستاویزی برای تخریب چهرۀ صحابهشقرار دادهاند. در این قسمت مفهوم عدالت را از زوایای مختلف بررسی نموده و سپس نگاهی کوتاه بر زندگی گهربار صحابهشخواهیم داشت.
مراد از عدالت صحابه این است که آنان عمداً و قصدا چیزی را که پیامبر اسلام نفرمودهاند، به ایشان نسبت نمیدهند. [۱۵]مفهوم این قول که ما معتقد هستیم صحابهشعدول هستند، این نیست که آنان در زمینههای مختلف دینی از قبیل تقوی، علم، جهاد و غیره با هم یکی بوده و تفاوت ندارند، بلکه ما معتقد هستیم که صحابهکرامشاز نظر مقام و درجۀ علمی با هم تفاوت دارند. عدهای از ایشان از سابقین اولین هستند و عدهای اصحاب بدر و عدهای دیگر اصحاب بیعت رضوان هستند؛ حتّی خداوند متعال تفاوت مقام آنان را چنین بیان نموده است:
﴿لَا يَسۡتَوِي مِنكُم مَّنۡ أَنفَقَ مِن قَبۡلِ ٱلۡفَتۡحِ وَقَٰتَلَۚ أُوْلَٰٓئِكَ أَعۡظَمُ دَرَجَةٗ مِّنَ ٱلَّذِينَ أَنفَقُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَقَٰتَلُواْۚ وَكُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ﴾[الحدید: ١٠] «کسانی از شما که پیش از فتح (مکه به سپاه اسلام کمک کردند و از اموال خود) بخشیدهاند و (در راه خدا) جنگیدهاند، (با دیگران) برابر و یکسان نیستند. آنان درجه و مقامشان فراتر و برتر از درجه و مقام کسانی است که بعد از فتح (مکه، در راه اسلام) بذل و بخشش نمودهاند و جنگیدهاند. امّا به هر حال، خداوند به همه، وعدۀ پاداش نیکو میدهد.»
این آیه مبارکه شامل مسلمانان قبل از فتح مکه و همچنین کسانی که بعد از فتح مکه ایمان آوردهاند، میشود. اگر چه در درجه و مقام با هم تفاوت دارند اما خداوند متعال به همه آنان مژده حسنی را داده است و حسنی همان بهشت جاویدان است؛ چنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ سَبَقَتۡ لَهُم مِّنَّا ٱلۡحُسۡنَىٰٓ أُوْلَٰٓئِكَ عَنۡهَا مُبۡعَدُونَ ١٠١ لَا يَسۡمَعُونَ حَسِيسَهَاۖ وَهُمۡ فِي مَا ٱشۡتَهَتۡ أَنفُسُهُمۡ خَٰلِدُونَ ١٠٢﴾[الأنبیاء: ١٠١ و ١٠٢] «آنان که (به خاطر ایمانِ درست و انجامِ کارهای خوب و پسندیده) قبلاً بدیشان وعده نیک دادهایم، چنین کسانی از دوزخ (و عذاب آن) دور نگاه داشته میشوند. آنان حتّی صدای آتش دوزخ را هم نمیشنوند و بلکه در میان آنچه خود میخواهند و آرزو دارند، جاودانه به سر میبرند.»
منظور از عدالت صحابهشاین نیست که آنان معصوم از معاصی و اشتباه هستند، بلکه آنان همانند دیگر انسانها، انسان و بشر هستند و اشتباه و خطا جزء فطرت بشر است، اما آنان در مقابل خطا و اشتباه، توبه و استغفار میکردند و از طرفی دیگر حسنات و نیکیهای صحابهشدر مقابل اشتباه و یا اعمال نادرست آنان آنچنان زیاد است که این خطاها در مقابل آن همه نیکی چیزی به شمار نمیآید.
در آیات متعددی خداوند متعال پرهیزگاران را تمجید و تعریف نموده و مژدۀ بهشت را به آنان داده است. و در ضمن در این آیات عصمت و معصوم بودن آنان را رد نموده است. چنانکه در این زمینه میفرماید:
﴿وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّكُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِينَ ١٣٣ ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلۡكَٰظِمِينَ ٱلۡغَيۡظَ وَٱلۡعَافِينَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ١٣٤ وَٱلَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَكَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن يَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ يُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ ١٣٥﴾[آل عمران: ١٣٣ تا ١٣٥]
«و با انجام اعمال شایسته و بایسته) به سوی آمرزش پروردگارتان و بهشتی بشتابید و بر همدیگر پیشی بگیرید که بهای آن (برای مثال همچون بهای) آسمانها و زمین است؛ و (چنین چیز باارزشی) برای پرهیزگاران تهیه دیده شده است. آن کسانی که در حال خوشی و ناخوشی و ثروتمندی تنگدستی، به احسان و بذل و بخشش دست مییازند و خشم خود را فرو میخورند و از مردم گذشت میکنند، (و بدین وسیله در صف نیکوکاران جایگزین میشوند و) و خداوند متعال هم نیکوکاران را دوست میدارد. و کسانی که چون دچار گناه (کبیرهای) شدند، یا (با انجام گناه صغیرهای) بر خویشتن ستم کردند، به یاد خداوندمتعال میافتند (و وعده و وعید و عقاب و ثواب و جلال و عظمت او را پیش چشم میدارند و پشیمان میگردند) و آمرزش گناهانشان را خواستار میشوند، و به جز خداوند متعال کیست که گناهان را بیامرزد؟ و با علم و آگاهی بر (زشتی کار و نهی و وعید خداوند متعال از آن) چیزی که انجام دادهاند، پافشاری نمیکنند (و به تکرار گناه دست نمیزنند».
با توجه به این جزای عظیمی که خداوند متعال وعده داده است و مقام و جایگاه تقوای آنان را مشخص کرده است، به این مطلب هم اشاره نموده که آنان معصوم نمیباشند و از آنان اشتباه و خطا سرزد میشود، اما با این وجود خیلی زود به اشتباه خود پی میبرند و توبه میکنند و بر اعمال (گناه و غیر شرعی) اصرار نمیورزند.
به هر حال صحابه پیامبرصبنابر مقتضیات فطرت بشری احیاناً بعضی از ایشان مرتکب بعضی از گناهان میشدند، اما بنابر سابقه پربرکت ایمان و فضایل اخلاقی و عبادی آنان امید مغفرت و بخشش را داریم؛ چرا که قطعاً اعمال و کردارهای ایمانی، گناهان و خطاها را محو میکند، لذا عوامل بسیاری برای عنایت و بذل و توجه الهی وجود دارد از قبیل محبت و عشق آنها به پیامبر اکرمصو شفاعت پیامبر اکرمصدر حق امت که مسلماً جامعه صحابهشدر اولویت قرار دارند و همچنین توبه و بازگشت از کردارهای نادرست که در واقع تولدی دوباره میباشد.
اما نباید فراموش کرد که مقدار اعمال ناهنجار و نادرستی که از بعضی از آنان سر زده در مقابل فضایل و محاسنی که از چشمۀ جوشان ایمان، جهاد، نصرت، علم و دانش و حرکتهای اصلاحی آنان نشأت گرفته، بسیار ناچیز و معدود میباشد.
احیانا اگر از صحابهشعمل غیر اخلاقیای سر میزد، فورا خود را به پیامبرصمعرفی نموده و خواستار اجرای حکم اسلامی میشدند. چنانکه یکی از اصحاب به نام حضرت ماعِز اسلمیسبه علت ارتکاب عملِ زنا، خود را جهت تطهیر از گناه معرفی نموده و حکم رجم علیه ایشان اجرا شد. در همان صحنه شخصی نسبت به ایشان حرفی نادرست زده و گفت که نگاه کنید خودش خود را رسوا کرد. در همان لحظه رسول اکرمصآن شخص را به خاطر این حرف توبیخ نموده و فرمودند: اگر توبۀ این شخص (ماعِز اسلمیس) در بین امت تقسیم شود همه امت را فرا میگیرد [۱۶]. لذا این حاکی از توبهای است که از اعماق قلب سرچشمه میگیرد و بیانگر خداترسی و خشیت الهی میباشد.
نمونۀ دیگری وجود دارد که پیامبر اسلامصدر مورد یکی از اصحاب که چندین نوبت شراب مصرف نموده بود، دستور اجرای حکم اسلامی را دادند. یکی دیگر از اصحاب، آن شخص را مورد لعن و نفرین قرار داد. اما پیامبرصفوراً آن شخص را منع فرموده و در جواب چنین فرمودند «لا تَلْعَنُوْهُ فإنّهُ يُحِبُّ اللهَ وَ رَسُوْلَه» [۱۷]؛ آن شخص را مورد لعن و نفرین قرار ندهید؛ چرا که این شخص، الله و رسولش را دوست دارد.
اما ائمه حدیث؛ یعنی کسانی که احادیث پیامبرصرا جمعآوری نمودهاند، احادیث روایت شده از صحابهشرا نقل کرده و قبول میکنند؛ چرا که اعتقاد به عدالت آنان دارند.
عدالت برای صحابهشنه تنها یک شرف و افتخار شخصی نیست، بلکه حفظ دین وابسته به عدالت صحابهشاست، پس عدالت از ضروریات مهمی است که باید به آن توجه کرد؛ چرا که صحابه بودند که علمِ کتاب و سنت را در دنیا توسعه دادند و در این راستا از هیچ تلاش و کوششی دریغ نورزیدند.
پس کسانی که بر عدالت صحابهشانگشت انتقاد میگذارند، در واقع آنها بر قرآن و سنت انتقاد و طعن میکنند؛ چرا که این یک اصل علمی است که اخبار و احادیث از انسانهای فاسق پذیرفته نمیشود. پس چگونه قرآن و سنت در بین امت اسلامی پذیرفته شود در حالی که حاملان و ناقلان آن در مسئله عدالت که زیربنای مسائل دینی است، مشکل دارند. پس بنابراین، عدالت یک اصل و جزء لاینفک زندگی صحابهشمیباشد. چنانکه در اصول کافی (معتبرترین کتاب شیعه) چنین آمده است که منصورابنحازم میگوید: من از ابیعبدالله (حضرت جعفر صادقس) سوال کردم که آیا صحابه کرامشبر پیامبراکرمصدروغ و افتراء بستهاند و یا اینکه راستگو و صادقانه برخورد کردند؟ ایشان در جواب فرمودند که صادقانه رفتار کردهاند [۱۸].
پس بنابراین نقل صادقانه آنها از پیامبرص، عدالت آن بزرگواران را تأیید میکند.
منافقین از پیامبرصچیزی را روایت ننمودهاند و آنان جرأت نسبت دادن روایات دروغین را به پیامبرصنداشتهاند؛ چرا که خطر رسوا شدن با نزول آیات قرآن زیاد بود. به همین علت هیچ آیه و دلیلی وجود ندارد که بیانگر توان آنان در جعل روایات دروغین باشد.
چنانکه خداوند متعال به پیامبرش میفرماید:
﴿ وَلَوۡ تَقَوَّلَ عَلَيۡنَا بَعۡضَ ٱلۡأَقَاوِيلِ ٤٤ لَأَخَذۡنَا مِنۡهُ بِٱلۡيَمِينِ ٤٥ ثُمَّ لَقَطَعۡنَا مِنۡهُ ٱلۡوَتِينَ ٤٦ فَمَا مِنكُم مِّنۡ أَحَدٍ عَنۡهُ حَٰجِزِينَ ٤٧﴾[الحاقة: ٤٤ تا ٤٧]
«اگر پیغمبر پارهای از سخنان را به دروغ بر ما میبست، ما دست راست او را میگرفتیم، سپس رگ دلش را پاره میکردیم و کسی از شما نمیتوانست مانع (کار ما در باره) ایشان شود (و مرگ را از ایشان باز دارد».
حمایت از دین و دستاوردهای دینی یک حمایت ربانی و آسمانی بود نه یک حمایت بشری؛ چرا که حمایتهای بشری با عوامل مادی و اسباب مادی است، اما حمایت آسمانی مافوق عوامل مادی است و لذا این یک حقیقت محکمی است که صحابهشبنابر عدالتشان از دروغ پرهیز میکردند و منافقین هم، چون دارای توانایی و قدرت دروغ گفتن در این میدان را نداشتند، نمیتوانستند دست به چنین عملی بزنند. اما مسلمانان فتح مکه همانند سایر صحابه بودند و احتمال نقل روایات جعلی از آنان نسبت به پیامبرصنمیرود و مواردی که به ندرت در طول تاریخ زندگی صحابهشاز آنان صادر شده است، با قبول روایت آنان از طرف محدثین دیگر جایی برای انتقاد باقی نمیماند [۱۹]. و به راستی که خداوند متعال چه زیبا فرموده است:
﴿هُوَ ٱلَّذِي بَعَثَ فِي ٱلۡأُمِّيِّۧنَ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ يَتۡلُواْ عَلَيۡهِمۡ ءَايَٰتِهِۦ وَيُزَكِّيهِمۡ وَيُعَلِّمُهُمُ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ ٢﴾[الجمعة: ٢]
«خداوند متعال کسی است که از میان بیسوادان پیغمبری را برگزیده است و به سویشان گسیل داشته است، تا آیات الله را برای ایشان بخواند، و آنان را پاک بگرداند. او بدیشان (قرآن) و شریعت را میآموزد. آنان پیش از آن تاریخ واقعاً در گمراهی آشکاری به سر میبردند».
[۱۵] فتح الباری: رقم حدیث ۶۹۰، منهاج السّنة ۷/ ۲۲۰: محقق کتاب تدریب الراوی شیخ عبدالوهاب عبدالطیف استاد دانشکده اصول دین در دانشگاه الأزهر ( ۲/۲۱۵) برداشتهایی از عدالت را مطرح کرده که یکی از آنان پرهیز از دروغ بستن عمدی به پیامبرص است و تعدادی از اقوال علما را هم در این مورد نقل کرده است. [۱۶] این لفظ مسلم است ۱۶۹۵ و در حق ماعز اسلمی س گفته شده است. [۱۷] بخاری/۶۷۸۰. [۱۸] کافی ۱ / ۶۵ ـ وسائل الشیعة ۲۷ / ۲۰۸ ـ البحار۲ / ۲۲۸. [۱۹] الأنوار الکاشفة/۲۶۲.