مقدمه مؤلف
حمد و ستایش شایسته ذاتی است که انسان را از سایر موجودات به وسیله عقل متمایز ساخت و او را بر بقیۀ مخلوقات برتری داد و درود و سلام بر بهترین مخلوقات و گرامیترین پیامبران، رسول گرامی اسلام حضرت محمد مصطفیص.
رسول اکرمصبه مدت سیزده سال در مکۀ مکرمه، مردم را به سوی اسلام فرا خواندند، در حالی که ایشان و پیروانشان ضعیف و ناتوان بودند، تا اینکه خداوند متعال به آنان اجازه داد تا با ترک سرزمین و دارایی خود و به خاطر کسب رضایت پروردگار، هجرت نمایند:
﴿لِلۡفُقَرَآءِ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ ٱلَّذِينَ أُخۡرِجُواْ مِن دِيَٰرِهِمۡ وَأَمۡوَٰلِهِمۡ يَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗا وَيَنصُرُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلصَّٰدِقُونَ ٨﴾[الحشر: ٨].
«همچنین غنایم از آنِ فقرای مهاجرینی است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدهاند. آن کسانی که فضل الله و خشنودی او را میخواهند و الله و پیغمبرش را یاری میکنند. اینان راستانند (یعنی مؤمنانی که واقعا ایمان دارند و راست و درست هستند».
زمانی که به پیامبر اکرمصاجازه و دستور هجرت رسید، ایشان مکۀ مکرمه را به قصد مدینۀ منوره ترک گفتند. در مدینۀ منوره عدهای به پیامبر اکرمصایمان آوردند و عدهای دیگر به ایشان کفر ورزیدند. اما با گسترش یافتن قدرت و شوکت اسلام، عدهای در ظاهر وانمود میکردند که مسلمان هستند، ولی در باطن به کفر گرایش داشتند و برای مخفی ماندن از دیدِ مسلمانان، به انواع حیلهگریها و پنهانکاریها متوسل میشدند. از این عده در تاریخ اسلام به عنوان منافقین یاد میشود. بدین ترتیب مردم در عصر پیامبر اکرمصبه سه دسته مؤمن، کافر و منافق تقسیم شدند.
قابل ذکر است که حقیقت امر برای بعضی از مردم مبهم گشته و از آنجایی که نتوانستند صحابه کرامصرا از منافقین تشخیص دهند، گاهی برخی از صحابه کرامصرا از زمره و گروه منافقین تصور کردهاند و گاهی بالعکس. از این رو لازم به نظر میرسید تا پیچیدگی این قضیه کاملاً روشن گردد و به کنه (اصل و ریشه) آن پی برده شود.
چراغ مرده کجا نور آفتاب کجا
ببین تفاوت راه از کجاست تا به کجا
در این شکی نیست که در میان صحابه کرامص، منافقانی هم زندگی میکردهاند و نفاق تعدادی از آنها بر مردم مخفی بوده است. اما شک کردن در حالات برخی افراد که ایمانشان قطعاً مشخص شده و یا کسانی که نفاقشان قطعاً ثابت گشته تعمیم نمییابد.
بنده فکر نمیکردم که این قضیه برای هیچ کس ایجاد شک کند تا اینکه از قضا با بعضی از شیعیان ملاقات کردم و از زبان آنها سخنانی را شنیدم که تصوّر آن هم در وَهم و خیال کسی نمیآید که برخی از سخنانشان را در ضمن مطالب این رساله بیان خواهم کرد و تلاش میکنم تا کاملاً به این قضیه بپردازم.
مباحث این رساله را در چهار فصل تقسیم کردهام که عبارتند از:
فصل اول: متمایز ساختن قرآن صحابه را از منافقین.
فصل دوم: مفهوم صحابی پیامبر بودن و عدالت صحابه در اسلام.
فصل سوم: پاسخ به چند شبه پیرامون اصحاب پیامبرص.
فصل چهارم: امامت از دیدگاه قرآن کریم.
تلاش بنده بر این بوده تا برای روشن شدن قضیه، از آیات قرآن کریم استفاده کنم؛ چرا که مرجع نهایی برای رسیدگی به تمام قضایا هنگام اختلاف، قرآن کریم است. و ائمه اهلبیت پیامبر اکرمصهم، به همین شیوه عمل میکردند.
کما اینکه از امام محمد باقر/ نقل شده که فرمودند: بنگرید امور ما را و همچنین مطالبی را که از طرف ما به شما میرسد، اگر آنها را موافق قرآن یافتید، بپذیرید و اگر موافق با قرآن نبود، آنها را رد کنید.
امام جعفر صادق/ میفرماید: از خداوند متعال بترسید و نسبت به ما نپذیرید سخنی را که مخالف با فرموده پروردگار ما و قول نبی ما باشد.
و همچنین میفرماید: از جانب ما هیچ سخنی را نپذیرید، مگر آن سخنی را که موافق قرآن و سنت باشد.
به همین دلیل بنده در این زمینه به برخی از روایاتی که در کتابهای معتبر شیعه نقل شدهاند، استناد جستهام؛ چرا که بیشتر مایه قبول میگردد و علیه آنها دلیل و حجّت قویتری خواهد بود؛ چرا که بسیاری از حقایق در کتابهای آنها بیان شده و از دید آنها پنهان مانده است.
رسالهای را که پیش رو دارید، حاصل گفت وگوها و مباحثات متعددی است که ظرف چند سال با برخی از شیعهها در هنگام کار و یا جاهایی دیگر داشتهام.
وَ الله تَعالى أسْألُ أنْ يَجْعَلَهُ خَالِصَاً لِوَجْهِهِ الْكَرِيْم وَ أنْ يَنْفَعَ بِهِ وَ يُبَارِكَ إنَّه جَوَادٌ كَرِيْمٌ وَ صَلّى اللهُ عَلَى نَبِيِّنَا وَ آلِهِ وَ صَحْبِه.
مؤلف: ۲۱/۹/۱۴۲۷