توصیۀ رسول خدا جبه فاطمهلدر باب محبت به عایشهل
امام مسلم در باب فضائل عایشه و امام نسائی در سنن نسائی روایت کردهاند که حضرت ام المؤمنین عایشه صدیقه نقل میکنند که یک روز ازواج مطهرات، حضرت فاطمه را برای رساندن پیامی نزد حضرت رسول جفرستادند، فاطمه تشریف آوردند و اجازۀ ورود خواستند، پیغمبر اکرم در آن وقت در خانۀ من استراحت مینمودند. بعد از اجازه، فاطمهلبه داخل خانه آمده، عرض کردند یا رسول الله، ازواج مطهرات مرا به خدمت شما فرستادهاند که شما در میان ایشان و دختر صدیقلاز لحاظ محبت و هدایا مساوات و برابری فرمائید، همه در آن وقت ساکت بودم.
«فَقَالَ لَهَا أَيْ بُنَيَّةَ أَلَسْتِ تُحِبّيْنَ مَا أحِبُّ؟ قَالَتْ بَلى، قَالُ فَأَحِبِّي هَذِه».
«پیغمبر فرمودند: ای دختر عزیز من آیا تو دوست نداری، کسی را که من دوست دارم. فاطمه فرمود: چرا. پیغمبر فرمودند: پس این (عایشه) را دوست بدار».
وقتی که فاطمهلاین جواب را از پیامبر جشنیدند برخاسته، نزد ازواج مطهرات رفتند و تمام جریان را نقل کردند، ازواج گفتند: شما دوباره به خدمت رسول الله جبروید، و به نفع ما صحبت کنید، حضرت فاطمه جواب دادند که من هیچوقت در این باره در نزد رسول خدا جگفتگو نخواهم کرد [۲۴].
این واقعه چنانکه قبلاً هم گفتیم، نمونهای از اُلفت و احترام میان حضرت فاطمه و حضرت عایشه بود، و اگرچه قبلاً هم به واسطۀ ام المؤمنین بودن، و احترام حضرت عایشه نزد حضرت فاطمه بسیار بود، لکن در این واقعه محبت ام المؤمنین بیشتر در دل ایشان جا گرفت و در اینکه میان این دو بانوی بزرگوار محبت و اعتماد کامل برقرار بوده، هیچگونه شکی نیست، و کسانی که در این اعتماد و موَدت شک کردهاند دشمنان اهل بیت هستند.
در اینجا جریان دیگری را نقل میکنیم که بازهم از زبان حضرت عایشه نقل شده است: «سلیمان میگوید: من به خدمت ام المؤمنین عایشه آمدم و از ایشان در بارۀ گوشت قربانی سؤال کردم، ام المؤمنینلفرمودند که رسول خدا جدر ابتدا گوشت قربانی ممنوع قرار داده بودند، و بعداً آن را جایز نمودند، و علت این مسئله هم این بود که علی بن ابی طالبساز سفر تشریف آورده و حضرت فاطمه از گوشت قربانی خود نزد ایشان آوردند، حضرت علیسگفتند: مگر پیامبر جخوردن این گوشت را منع نفرمودهاند؟ فاطمهلگفتند: حالا رخصت عنایت شده است. حضرت علی به خدمت رسول الله جآمدند و حضرت رسول خدا جفرمودند: آری، رخصت داده شده است، و شما همیشه میتوانید گوشت قربانی را مصرف کنید [۲۵].
و از این حدیث هم که حضرت عایشه مستدلاً نقل کردهاند، معلوم میگردد که میان این بزرگواران اندک رنجش و کدورتی نبوده است، بلکه هرچه میان آنها بوده اخلاص و خلوص و صفا بوده است.
ابن ابی لیلی از حضرت علی مرتضی نقل میکند که دستهای حضرت فاطمه از آسیاکردن گندم و جو آبله زده بود، از روی ناراحتی به خدمت نبی اکرم جرفتند، و چون آن حضرت در خانه نبودند، حضرت فاطمه با حضرت عایشه نشستند و گفتند که برای عرض این مطلب به حضرت رسول خدا به اینجا آمدهام. وقتی که نبی اکرم جبه خانه تشریف آوردند، حضرت عاشه عرض کردند که در نبودنِ شما حضرت فاطمه برای این حاجت آمده بودند، نبی اکرم جبه محض شنیدن این پیام فوراً عازم خانۀ حضرت فاطمه شدند، حضرت علی مرتضی فرمودند: وقتی که رسول خدا جتشریف آوردند ما خوابیده بودیم، و میخواستیم که از جای خود برخیزیم. ایشان فرمودند که در جای خود راحت باشید، و طوری میان ما تشریففرما شدند که پای مبارک ایشان سینهام را لمس کرد، سپس فرمودند: ای دخترم من چیزی بهتر از آنکه تو خواسته بودی، بتو میدهم و آن این است که هروقت خواستب بخوابی ۳۴ مرتبه الله اکبر و ۳۳ مرتبه سبحان الله و ۳۳ مرتبه الحمد لله قرائت کن، و این برای تو از داشتن خادمه بهتر است [۲۶]که این ذکر به تسبیح فاطمهلمعروف است، و مسلمانان سعادتمند این ذکر را همیشه بر زبان جاری میسازند و تا قیامت هم بر زبان امت اسلامی جاری خواهد بود، و جریان این روایت نیز دلیل دیگری است بر صفا و خلوص و محبت و مودت میان این نیکوسیرتان که دلهای آنها را خداوند از آلایش دشمنی و کدورت پاک کرده است، و به خصوص تمام زندگی این مادر و دختر نمونۀ زندگی مادرانِ امت محمد جتا روز قیامت خواهد بود.
این توضیح لازم است که علماء در تأثیر این وِرد تحقیق نموده و ثابت شده است که اگر انسان در وقت خواب این تسبیح را بخواند، تمام خستگیهای روزانۀ او برطرف میگردد.
[۲۴] صحیح مسلم، جلد ۲، ج ۲۸۵، و سنن نسائی. جلد ۲، ج ۶۸. [۲۵] مسند احمد، جلد ۶، ج ۳۸۳. [۲۶] مسند ابوداود طیالسی، جلد اول، ج ۱۶، صحیح بخاری، جلد اول، ج ۴۳٩، و جلدو دوم، ج ۸۰۸ – ۸۰٧.