جلوهای از ویژگیهای مادر نمونه
قبل از پرداختن به سیرۀ حضرت عایشهللازم دانستم با ذکر آیات و روایاتی هرچند مختصر که مربوط به مادران و خواهران است، جلوهای از ویژگیهای مادر نمونه را روشن نمائیم. چون در این عصر بیش از همه زنها حقیقت زندگی خود را فراموش کرده و هویت خویش را از دست دادهاند، و با شعار آزادی زنها که تقریباً در تمام دنیا رایج شده و ظاهراً تمام دنیا آن را ارزش میدادنند، عدهای توانستهاند زن را از محیط خانه و رسالت تربیتی آن دور و چون ملعبهای مورد استثمار و بهرهکشی قرار دهند آنچه باعث حیرت و تعجب میگردد، این است که چرا زنان امروز تمدنهای پیشین را مدنظر قرار نمیدهند و با یک بینش تاریخی آزادی خویش را دنبال نمینمایند تا با حفظ هویت زنانه، شأن و منزلت خویش را باز یابند، آنچه از تاریخ برمیآید قبل از اسلام زنها هیچ ارزش و حیثیتی نداشتند، اما همین که آفتاب نبوت طلوع کرد حقوق انسانی آنها که از دست رفته بود ظاهر شد و شریعت مقدسه حقوق زنها را تعیین و از صفحۀ نیستی به هَستی آورد به طوری که در امر دین مقدمتر از همه ازواج مطهرات رضوان الله علیهن اجمعین هستند و همانطور که زندگی پیغمبر جبرای هر فرد اُسوَة و نمونه است، زندگی اصحاب و مخصوصاً ازواج ایشان نیز برای هر فرد نمونهای است که باید مثل آن عمل کند، زیرا اینها راه راست را از شخص پیامبر آموختهاند و قرآن مجید پیش چشم آنها نازل و مرتب شده. بنابراین، آنها به طور کامل از حقیقت دین و اصول شرع مقدس آگاه هستند و طبق آن عمل میکردهاند.
برای خانوادهها بهترین نمونۀ زندگی، زندگی ازواجِ مُطَّهرات میباشد که عفت و پاکدامنی و مقام والای آنها را خودِ قرآن تائید کرده است و برای اَبَد روش نموده که این افراد از طریق وحی تربیت و پرورش یافتهاند و چون شایستگیِ آنها از فطرتِ اولیه در سرشتِ آنها بوده، لذا خداوند متعال آنها را برای پیغمبر آخرالزمان برگزید و فرمود که گفتار و کردار شما زنانِ پیامبر تا قیامت نمونه و راهنمای امت محمدیه علیه الصلواة والسلام خواهد بود. خداوند اوامر خود را نازل نمود و آنها در سایۀ مرحمتِ فخر عالم جبه آن اوامر عمل کرده و برای امت روشن کردند که احکامِ خدا برای همۀ گویندگان «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ» واجب و وسیلۀ نجات است.
در این آیات قرآن ازواجِ مطهرات رضوان الله علیهن اجمعین مخاطب هستند:
﴿وَقَرۡنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ ٱلۡأُولَىٰۖ وَأَقِمۡنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِينَ ٱلزَّكَوٰةَ وَأَطِعۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا ٣٣ وَٱذۡكُرۡنَ مَا يُتۡلَىٰ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ وَٱلۡحِكۡمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا ٣٤﴾[الأحزاب: ۳۳-۳۴].
«و بمانید در خانههای خود و تجمل نمائی نکنید، مانند تجمل نمائی جاهلیت اولی و بپا دارید نماز را و بدهید زکات را و اطاعت کنید از خدا و رسول او، همانا خدا میخواهد که از شما ناپاکی را ای اهل بیت پیامبر جببرد و پاکیزه سازد، شما را پاکیزه کردنی و بیاد آرید آنچه تلاوت میشود در خانههای شما از آیات خداوند و حکمت همانا خداوند با لطف و آگاه است».
این حکم اگرچه ظاهراً خاصِّ ازواجِ مطهرات است، اما به اعتبار دلالتِ خطاب و حفاظت و عفت که برای زنها بیشتر از هرچیز مطلوب است، شامل همۀ زنان میشود، همانطور که «مقاتل» در کتاب «الدر» در ذیل کلمۀ تَبَرُّجنَ نوشته است: ثُمَّ عَمَّت نِساءَ المُؤمِنین (سپس همۀ زنان مؤمنین را شامل میشود).
با توجه به اینکه امروز در دنیا فساد رایج شده که در عهد رسالت پیامبرجنبوده، معلوم است که رعایت این احکام برای زنهای مسلمانان عموماً واجب است، و فلسفۀ این احکام و آیاتِ حجاب، بستنِ درهای فساد است، چنانکه از لفظ «اَن یطمَع» در آیۀ ماقبل معلوم میگردد.
در آیهای که ذکر شد خداوند زنان را از تَشَبُّه به رسوم جاهلیت منع میکند و این احکام برای همۀ زنان است که بدون ضرورت و برای سیر و تفریح بیرون نروند و احادیث بسیاری نیز از رسول خدا جنقل شده که زنان را از بیرونرفتن از خانههایشان بدون ضرورت منع فرمودهاند. ممکن است کسی بگوید که در این آیات خداوند فقط زنانِ پیغمبر جرا مورد خطاب قرار داده و ضمایرِ مذکور در آیه به ازواجِ حضرتِ رسول جبرمیگردد. جواب این است که از تخصیصِ در ذکر، تخصیص در حُکم لازم نمیآید و اگرچه در متنِ آیه زوجات مطهرات ذکر شدهاند، ولی حکمِ صادره خاصِّ آنها نیست و شاملِ عموم زنان از خانه ممنوع نیست و برای اثبات این امر هم دلیل قولی داریم و هم دلیل فعلی و عملی.
اما دلیل قولی حدیثی است که مسلم روایت کرده که پیامبر جفرمود: «إِنَّهُ قَدْ أُذِنَ لَكُنَّ أَنْ تَخْرُجْنَ لِحَاجَتِكُنَّ»یعنی هرآینه اجازه داده شده است شما را که برای حاجتِ خود بیرون روید.
اما دلیل فعلی و عملی این است که پیغمبر اکرم جزنانِ خود را با خود به سفر حج و بعضی از جنگها و غزوات همراه بردهاند، آیاتی که نقل شد پس از امرِ زنان به ماندن در خانه و عدم تقلید از تجملگرایی عصر جاهلیت، به زنان پیامبر جو دیگر زنان مسلمان دستور میدهد که نماز بخوانید، و اگر اموال شما به حد نصاب زکات رسید زکات آنها را بدهید و هرچه که خدا و رسول او به شما امر میکنند اطاعت کنید، زیرا که خدا میخواهد ناپاکی را از اهل بیت دور کند و شما را پاک و تطهیر سازد و آنچه که در خانههای شما خوانده میشود، یعنی قرآن و کلام رسول جو حکمت الهی آن را ذکر کنید و به یاد داشته باشید و بدانید که خداوند رازدان و آگاه است و از دلها و کارها خبر دارد و باید که اوامر خداوند را در نهان و آشکار و در ظاهر و باطن رعایت و اطاعت کنید و از هرچه که نهی فرموده خودداری نمائید.
خلاصه اینکه خداوند در آیۀ اول ازواج پیامبر جرا بعد از نصیحت و ارشاد به لقب پرافتخار «اهل بیت» مفتخر کرده و از ناپاکی ظاهری و باطنی پاک و مطهر و طاهر فرموده است.
سپس در آیۀ دوم برای آنها توضیح داده که خانه و خاندانِ رسالت پاکیزه و محلِ انتشار پیام الهی و سرچشمۀ علم و حکمت است و انوار قرآن و سنت که از این خانهها برمیخیزد، تمام دنیا را از نور ایمان آراسته میکند و ناپاکیِ کفر را از دلهای آنها برمیدارد و روشنائی ایمان را در دلهای آنها جایگزین میسازد و دشمن را تبدیل به دوست میکند، و راهزن را به همراه و قاتل را به تائب (توبهکننده) و بالاخره بُتپرست را به خداپرست، و کافر را به مسلمان تبدیل میفرماید، پس شما که اهل بیت و اعضاء خانوادۀ پیامبر جهستید، باید برای تمام امتِ مسلمان نمونه باشید. حال باید دید بعد از آنکه خداوند ازواج مطهرات را باین مقام عالی رسانده و فضایل آنها را بیان فرموده، اهل بدعت در حق سیدة عایشه زبانِ طعنه دراز کرده و گفتهاند که بعد از نزول این آیه چرا عایشه برخلاف قرآن عمل کرده و برای جنگ به جایی رفته که هزاران نامحرم در آنجا بودهاند؟
در جواب این معترضین همینقدر میگویم که اولاً اینها از علوم قرآن آگاهی ندارند و فقط آیاتِ قرآنی را برایِ اثبات مقاصد و هدفهای خود هرطور که میخواهند تفسیر میکنند چه صحیح باشد و چه غلط. این گروه قرآن را درک نمیکنند و مهمترین کارِ آنها منافقبودن و دشمنی با اسلام است، اگر آنها آگاهی از علوم قرآن و در اعتقاد اخلاص میداشتند، چنین سؤالی را مطرح نمیکردند، لذا از آنها باید پرسید: آیا معنیِ آیات این است که زنان تمام عمر در چهار دیواری خانه محبوس و در بند باشند؟ آیا برای کارهایِ دینی هم نباید از خانه خارج شوند؟ نه، ابداً چنین نیست و بر این عقل و دانش بباید گریست.
قبلاً هم ذکر کردیم که طبقِ قول و عمل رسول اکرم جزنها میتوانند به حج بروند و به عیادت مریضها و تعزیت خویشاوندان بروند و در جنگها و غزوات حاضر شوند. بنابراین، اعتراض از این جهت صحیح نمیباشد و معنی آیۀ شریفه این است که زنهای پیامبر و مسلمانان نباید مثل زنهای دورۀ جاهلیت خود را بیحجاب کنند و با زرق و برق آرایش نمایند و لباسهای ابریشمی بپوشند و در بازارها به گردش بپردازند و این معنی در آیۀ ۳۲ [۴]و ۵٩ [۵]سورۀ احزاب بیشتر روشن میشود.
بیرونشدن حضرت عایشهلبرای مشورتکردن و مصالحه با حضرت علیسو قصاصِ قاتلانِ امام مظلوم حضرت عثمانسبود و برای این کار نمیتوان برایشان طعنه زد بخصوص که اولاً محارم ایشان مثل عبدالله بن زبیر که خواهرزادهاش بود همراه ایشان بودند، ثانیاً چون ایشان ام المؤمنین هستند پس همۀ اصحاب و مؤمنان فرزندان ایشان بودهاند و اعتراضکردن بر این سفر حماقت است.
﴿لَّا يَحِلُّ لَكَ ٱلنِّسَآءُ مِنۢ بَعۡدُ وَلَآ أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنۡ أَزۡوَٰجٖ وَلَوۡ أَعۡجَبَكَ حُسۡنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتۡ يَمِينُكَۗ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ رَّقِيبٗا ٥٢﴾[الأحزاب: ۵۲].
«بعد از این زنان برای تو حلال نیستند، و نه آنکه زنانی دیگر جایگزین آنها کنی. هرچند زیبایی آنان تو را به شگفت آرد، مگر آنچه ملکِ یمینت شود، و خداوند بر همه چیز نگهبان است».
در اینجا خداوند ذوالجلال حضرت پیامبر را از ازواج با زنان جدید یا تبدیل آنها منع فرموده و در آیۀ بعدی تمامِ امت را مخاطب ساخته که از ایذاء (اذیتکردن) رسول الله جخودداری کنند.
﴿وَمَا كَانَ لَكُمۡ أَن تُؤۡذُواْ رَسُولَ ٱللَّهِ وَلَآ أَن تَنكِحُوٓاْ أَزۡوَٰجَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦٓ أَبَدًاۚ إِنَّ ذَٰلِكُمۡ كَانَ عِندَ ٱللَّهِ عَظِيمًا﴾[الأحزاب: ۵۳].
«و سزاوار نیست برای شما که آزار دهید رسول خدا را و سزاوار نیست که نکاح کنید زنهایِ او را بعد از او، این کار نزد خداوند گناهی بزرگ است».
در این آیه نظر خداوند به هرچیزی است که سبب اذیت پیامبر جگردد، و صریحاً به مؤمنان فرموده که سرپیچی از فرمان رسول خدا چه قولاً و چه عملاً و همچنین نکاحکردن زنهای آن حضرت تماماً گناههای بزرگ است و علت تحریم اُمهات المؤمنین تعظیم و بزرگداشتِ آنهاست.
﴿ٱلنَّبِيُّ أَوۡلَىٰ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ مِنۡ أَنفُسِهِمۡۖ وَأَزۡوَٰجُهُۥٓ أُمَّهَٰتُهُمۡ﴾[الأحزاب: ۶].
«پیامبر به تصرف در کارهای مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و زنانش مادران آنها هستند».
در این آیه خداوند ذوالجلال به مقام والای پیامبر اشاره کرده و میفرماید که آن حضرت برای همۀ مسلمانان پدر هستند و بیش از خودِ آنها حق تصرف در امورِ آنها را دارند و زنهای آنحضرت جبه منزلۀ مادرِ مؤمنان هستند و در این حکم تمام ازواج مطهراتششریک هستند و هیچکدام استشنا نشدهاند و هرکس که بخواهد میان آنها فرق بگذارد و یکی را استثنا کند مؤمن و مسلمان نخواهد بود، زیرا که اگر چنین کند کتاب خدا و قرآن را انکار کرده است و هرکس که حتی یک آیۀ قرآن را انکار کند مسلمان نیست.
بعد از ذکر این آیات که ابتدا خاص زنان پیغمبر جبوده و بعداً شامل همۀ زنهای مسلمان شده، لازم است آیهای را ذکر کنم که خداوند متعال به حضرت رسول جامر فرموده که همۀ زنان مسلمان، چه خانوادۀ نبوت و چه خانوادههای مؤمنین را نصیحت فرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَآءِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ يُدۡنِينَ عَلَيۡهِنَّ مِن جَلَٰبِيبِهِنَّۚ ذَٰلِكَ أَدۡنَىٰٓ أَن يُعۡرَفۡنَ فَلَا يُؤۡذَيۡنَۗ وَكَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِيمٗا ٥٩﴾[الأحزاب: ۵٩].
«ای پیامبر به زنانت و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: روسریهایشان را بر خود فرو پوشند، این نزدیکتر است به آنکه شناخته شوند، و آزار نبینند. و خداوند آمرزندۀ مهربان است، (یعنی عفت ایشان ظاهر شود و فاسقی متعرض ایشان نشود».
درین جا با اندکی فکرکردن معلوم میشود که خداوند چقدر به زنها شفقت فرموده و زندگی خوبی برای آنها اراده کرده، اما افسوس که درین دورۀ متمدن هرکس به نوعی زندگی خود را ضایع میکند و به جای پیروی از دستورات نبی اکرم جاز طرز زندگی غیر مسلمانها تقلید نموده و به آن افتخار هم میکنند و این را دلیل پیشرفت خود میدانند، زندگی حضرت عایشه برای هر زن مسلمان میتواند نمونه و الگو باشد، زیرا ایشان از خانۀ پیامبر تصدیق زندگی اسلامی و عفت و طهارت گرفتهاند، اگرچه رفتار و گفتار هریک از ازواج مطهرات قابل تحسین و تبعیت است و هریک از آنها به نوعی از گلزار رسالت آراستهاند، اما حضرت بی بی عایشه از عنایات خاصی بهرهمند بودند، چنانکه حضرت بِشر بن خَضرَبه روایت کرده که در جنگ اُحُد پدرم شربت شهادت نوشید و من در غمِ پدر نشسته و گریه و زاری میکرد. حضرت پیغمبر جمرا دلداری داده و فرمودند: «أما تَرْضَى أَنْ تَكُوْنَ عائشةُ أمَّكَ وَأَكُوْنَ أَبَاكَ؟»یعنی آیا راض نیستی که عایشه مادر تو باشد و من پدر تو باشم؟ (استیعاب).
سبحان الله! بر این شفقتِ صاحب خلق عظیم (یعنی رسول اکرم جکه از یک طرف خود را پدر امت مینامند و از طرف دیگر حضرت عاشه را مادرِ امت و ایشان هم آن گوهری بودند که در خانۀ حق و صدق پرورش یافته و در دانشگاه محمدی جآموزش دیده و شمعی بودند که در خانوادۀ رسالت روشن شده و گوشه و کنار جهان را از نور افشانیِ خود منرو ساخته بود. پدر ایشان ملقب به صدیق و خود ایشان مقلب به صدیقه بود و پیغمبر جایشان را حمیرا خطاب مینمود، چنان که مولوی میگوید:
آنکه عالم محو گفتارش بدی
کلمینی یا حمیرا میزدی
و عطار نیز گوید:
باز در بازآمدن آشفته او
کلمینی یا حمیرا گفته او
[۶]
و بر پاکدامنی او قرآن گواهی داد و دشمنانش را نومید و زیانکار گرداند. در حق عاشیهلگفتهاند که «كَانَ نِصْفُ عِلْمِ الْأُمَّةِ عِنْدَ عايشهل»یعنی نصف دانش امت در نزد عایشهلبود، دویست نفر از اصحاب پیامبرجاز ایشان عِلمِ به طور مستقیم آموخته و دوهزار و دویست حدیث از زبان ایشان از پیامبر جروایت گردیده و حضرت مسروق وقتی که حدیث از ایشان نقل میکرد برای احترام و اکرام میگفت: «حَدَّثَتْنِي الصِّدِّيقَة بِنْت الصِّدِّيق، حَبِيبَة حَبِيب اللَّه» یعنی «به من گفت: صادقه دختر صدیق محبوبه حبیب الله»، و بسیاری از بزرگان صحابه در نزد ایشان حاضر شده و از منبعِ علمیِ ایشان سیراب میشدند، و همانطور که صحابۀ بزرگوار حالاتِ آشکار پیامبر جرا نقل کردهاند ایشان حالات پنهان پیامبر را نقل کردهاند، دعاهای سحرگاهی و مناجاتهای شبانۀ پیامبر از طریق ذکاوت و هوشیاری این مادر مؤمنین بما رسیده است و خود ایشان شب و روز به عبادت مشغول بود و حضرت پیامبر اکرم جنسبت به ایشان نظر و عنایت خاصی داشتند و تا حیات داشتند این محبت قلبی برقرار بود و در هنگام وفات در حجرۀ صدیقهلو در آغوش ایشان بودند و با علم و عرفانی که داشتند امت محمدیه جتا قیامت ممنون احسان ایشان خواهند بود، ایشان در سه مرحلۀ زندگی خود نمونۀ زندگی اسلامی بودند، ابتدا در سایۀ پدر و مادر تربیت یافته و بعد از آن در خانۀ نبوت با ازواج مطهرات به شایستگی زیسته و پس از وفات رسول خدا جمعلم و مربی امت بودهاند، ولی افسوس که امروزه مسلمانان به جای پیروی از احکام خدا و پیامبر جراه و روش غیر اسلامی را پیش گرفته و خَسرَ الدُنّيا وَالآخِرَةَشدهاند. نماز و حجاب را ترک رکده و کارهای خلاف شرع برگزیدهاند.
[۴] ای زنان پیامبر، شما مانند هیچیک از سایر زنان نیستید، اگر پروا دارید. پس در سخنگفتن نرمی نکنید که آنگاه کسی که در دل خویش بیماری دارد، به طمع افتد. و سخنی شایسته بگویید. [۵] ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و همسران کسانی که مؤمن هستند بگو: چادرهایشان را بر خود فرو پوشند [تا بدن و آرایش و زیورهایشان در برابر دید نامحرمان قرار نگیرد.] این [پوشش] به اینکه [به عفت و پاکدامنی] شناخته شوند نزدیک تر است، و در نتیجه [از سوی اهل فسق و فجور] مورد آزار قرار نخواهند گرفت؛ و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است. [۶] منطق الطیر، ۱۸.