زندگانی ملکۀ عفت

تعامل حضرت عایشه و حضرت علی بپس از جمل

تعامل حضرت عایشه و حضرت علی بپس از جمل

در اینجا مطالبی می‌آوریم که ثابت می‌کند میان حضرت عایشه و حضرت علی کدورتی نبوده و آن بزرگواران نسبت به یکدیگر اعتماد و وُثوقَ علمی و عملی داشته‌اند. امام احمد در مسندات مرتضوی و امام مسلم در صحیح شریف در بابِ «التَّواقیت فی المسح» نقل کرده‌اند که «عَنْ شُرَيْحِ بْنِ هَانِئٍ قَالَ سَأَلْتُ عَائِشَةَ عَنِ الْـمَسْحِ عَلَى الْخُفَّيْنِ فَقَالَتْ سَلْ عَلِيًّا فَإِنَّهُ أَعْلَمُ بِهَذَا مِنِّى كَانَ يُسَافِرُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ج. قَالَ فَسَأَلْتُ عَلِيًّا فَقَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِجلِلْمُسَافِرِ ثَلاَثَةُ أَيَّامٍ وَلَيَالِيهِنَّ وَلِلْمُقِيمِ يَوْمٌ وَلَيْلَةٌ» [۱۱].

«از شُریح بن هانی که گفت: از عایشه از مسح‌کشیدن بر موزه پرسیدم، پس گفت: از علی بپرس، زیرا که او به این مسئله از من داناتر است، چون او بیشتر با رسول خدا جسفر کرده است، گفت پس از علی پرسیدم؟ گفت: رسول خدا جفرمودند: برای مسافر سه روز و سه شب و برای مقیم یک روز و یک شب مسح بر موزه جایز است».

همچنین در مسئلۀ روزه‌گرفتن روز عاشورا که حضرت علیسحکم روزۀ آن روز را بیان فرموده بودند، حضرت عایشه می‌پرسند که این حکم را چه کسی بیان کرده است؟ اهل مجلس گفتند که حضرت علیس، آنگاه حضرت عایشه می‌گوید که ایشان سنت پیامبر جرا بیشتر از همۀ مردم می‌دانند. ابن عبدالبر در کتاب «ألإستیعاب» در باب مربوط به علی بن ابی طالب ذکر کرده است:

«عَنْ جبر قَالَ: قَالَتْ عائشة: مَنْ أَفْتَاكُمْ لِيَوْمِ عَاشُوراءَ؟ قالوا: عليٌ، قالت: عَلِيٌّ، أَما إِنَّهُ لَأَعْلَمُ النَّاسِ بالسُنَّة» [۱۲].

«از جبر که گفت: عایشه پرسید: چه کسی شما را برای روز عاشورا فتوا داده است؟ گفتند: علی. گفت: همانا او آگاه‌ترین مردم به سنت است».

و در کنز العمال چنین آمده است: «عَنْ حَسْرَةَ بِنْتِ دَجَاجَةَ قَالَتْ قِيْلَ لعايشه إِنَّ عَلَيَّاً أَمَرَ بِصِيَامِ يَوْمِ عَاشُوراء. قَالَتْ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ بَقيَ بالسُنَة» [۱۳].

«از حسره دخترِ دَجاجه که گفت: به عایشه گفته شد که علی فرمان به روزۀ روز عاشورا داده است. عایشه گفت: او آگاه‌ترین باقی ماندگان به سنت است».

در پایان جنگ جمل هنگامی که حضرت علیسگروهی به سرپرستی محمد بن ابی بکر و فرزندانش حسن و حسین مأمور رساندن حضرت عایشه به مدینه نمود، ام المؤمنین عایشه ضمن اظهار ندامت از این واقعه – ای کاش خداوند بیست سال پیش از این جانم را گرفته بود – گفت: فرزندانم برخی از ما از راه کوتاهی یا زیاده‌روی بر برخی دیگر عتاب کرده‌ایم، لذا هیچکس به خاطر ناراحتی‌هایی که به وی رسیده است، بر دیگری تجاوز نکند. سپس چشمش را به جایی که علیسایستاده بود انداخت و به گفته‌اش چنین ادامه داد: «به خدا قسم بین من و علی در قدیم مطلبی جز آنچه که بین زن و خویشان شوهرش می‌باشد وجود نداشته است و در نظر من او از نیکان است». هنوز علی این سخن را از وی نشنیده بود که جمعیت را مخاطب ساخته، و فرمود: «مردم به خدا قسم راست گفت و نیک گفت بین من و او چیزی جز آن نبوده است، و در دنیا و آخرت همسر پیغمبرتان است» [۱۴].

حضرت عایشهلبا گریۀ خود در بارۀ شرکت در جنگ جمل و این سخن که دوست می‌داشتم خداوند پیش از این جانم را گرفته بود، توبه خود را آشکار ساخت و با سخنان فوق ارادت خود را نسبت به داماد پیامبر جنشان داد. حافظ بیهقی و حافظ ابوبکر بزار از حضرت عایشهلروایت می‌کنند: پیامبرجاز خوارج یاد کرد و فرمود: بدترین از امتم را بهترین امتم می‌کشد، و ادامه می‌دهد دیدم علی آنان یعنی اصحاب نهروان را می‌کشد [۱۵].

ابویعلی از جمیع بن عمیر نقل می‌کند که گفت: همراه پدرم نزد عایشهلرفتم و از علیسسؤال کردم، گفت: من مردی را عزیزتر از او نزد رسول خدا جندیدم و همچنین زنی را عزیزتر از زنش نزد رسول خدا ندیده‌ام [۱۶]. و در روایتی دیگر نقل می‌کند که همراه عمه‌ام بر عایشهلوارد شدم و از محبوبترین انسان نزد رسول خدا جسؤال کردم عایشهلفرمود: محبوبترین انسان نزد رسول خدا ج، فاطمهلبود و چون از مردان سؤال نمودم، فرمود: شوهر فاطمهلیعنی حضرت علیسنزد رسول محبوبترین مرد بود، و در روایتی دیگر گوید که مادر و خاله‌ام نزد عایشه رفتند – تا آنجا که می‌گوید – گفتند، حال از علی برایمان بگو، عایشه گفت: از چه چیز بزرگی می‌پرسید؟ از مردی که اینقدر متصل به رسول خدا جبود که جان رسول خدا جدر دست علی ریخت، و علی دست خود به صورت مالید، و چون در محل دفنش اختلاف کردند فرمود: بهترین نقاط زمین برای دفن یک پیغمبر همان نقطه ایست که در آن قبض روح می‌شود، مادر و خاله‌ام پرسیدند: تو که علی را آنقدر بزرگ می‌دانی، چرا بر او خروج کردی و شمشیر به رویش کشیدی؟ گفت: کاری که باید بشود می‌شود، و من الان آرزو می‌کنم ای کاش آنچه بر روی زمین است مال من بود، و من می‌دادم که این پیش آمد پیش نمی‌آمد [۱٧].

همچنین سیوطی از عروه روایت می‌کند که به ام المؤمنین عایشهلگفتم: رسول خدا چه کسی را بیشتر دوست داشت، فرمود: علی بن ابی طالبس. گفتم: پس چرا بر علیه آن قیام نمودید؟ فرمود: چرا پدرت با مادرت ازدواج نمود؟ گفتم: تقدیر الهی بود، فرمود: این امر هم تقدیر الهی بود [۱۸].

از این حقایق معلوم می‌شود که میان صدیقه بن صدیق و علی مرتضی اندک رنجشی نبوده، و اگر میان خاندان صدیقی و علوی نزاع و مخالفت می‌بود، آنطوری که بعضی از گروهای شیعه شفاهاً و کتابً مطرح می‌کنند، پس چگونه میان آن‌ها اینگونه احترام و اعزاز برقرار بود؟! و پیوندهای خویشاوندی صورت گرفت.

مطلعین می‌دانند که برای زن در نماز تَسَتُّر و پوشیدگی از هرچیز دیگر لازم‌تر است، و اهمیت این مسئله در کتاب عبدالرزاق (جلد سوم صفحۀ ۱۲۸) آمده است، اما این سؤال را هم حضرت عایشه از حضرت علی مرتضی پرسیدند و آن حضرت جواب مفصلی دادند که مورد تصدیق صدیقهلقرار گرفت.

همچنین از طرف حضرت عایشه سخنان دعا و ثنا در حق حضرت علیسبیان شده، چنانکه در مسند احمد جلد اول صفحات ۶ و ۸٧ مُسندات علی مرتضی آمده است:

«قَالَتْ: فَمـَا قَوْلُ عَلِىٍّ حِينَ قَامَ عَلَيْهِ كَمَـا يَزْعُمُ أَهْلُ الْعِرَاقِ؟ قَالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: صَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ. قَالَتْ: هَلْ سَمِعْتَ مِنْهُ أَنَّهُ قَالَ غَيْرَ ذَلِكَ؟ قَالَ: اللَّهُمَّ لاَ. قَالَتْ: أَجَلْ صَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، يَرْحَمُ اللَّهُ عَلِيًّا رَضِيَ اللّهُ عَنْهُ، إِنَّهُ كَانَ مِنْ كَلاَمِهِ لاَ يَرَى شَيْئاً يُعْجِبُهُ إِلاَّ قَالَ صَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، فَيَذْهَبُ أَهْلُ الْعِرَاقِ يَكْذِبُونَ عَلَيْهِ وَيَزِيدُونَ عَلَيْهِ فِى الْحَدِيثِ».

«عایشه پرسید، پس سخن علی وقتی که اهل عراق در برابر او ایستادند، چه بود. گفت: (آن مرد) که شنیدم که علی می‌گفت: صَدَق اللهُ وَرَسُولُه، عایشه پرسید آیا شنیدی از او که سخنی غیر از این بگوید؟ گفت: نه بخدا. گفت: آری، صَدَقَ اللهُ وَرَسُولُه، خدا بر علیسرحمت کند، همانا این سخن او بود که هر وقت چیزی می‌دید که او را بشگفت می‌آورد می‌گفت: صَدَقَ اللهُ وَرَسُولَه و اهل عراق بر او دروغ می‌بندند و در گفته‌های او مطالبی می‌افزایند».

خلاصۀ ماجرا این است که راوی می‌گوید: چند نفر در خدمت حضرت عایشه بودیم که عبدالله بن شداد از عراق وارد آن مجلس شد. صدیقه بنت صدیق گفتند که من در بارۀ کسانی که حضرت علی آن‌ها را به قتل رساندند از تو سؤال می‌کنم، و تو از روی حقیقت جواب خواهی داد. عبد الله گفت: آری، برای چه بیان نکنم. عینی واقعه را صحیح خواهم گفت، سپس ادامه داد که وقتی در میان حضرت علی و معاویه مذاکرۀ صلح شد و دو حَکَم تعیین شدند، پس هشت هزار نفر از قاریان قرآن برخلافِ حضرت علی در محلی موسوم به حَرَوراءِ جمع شدند و آمادۀ جنگ گردیدند. سپس جریان جنگ را نقل کرد. حضرت عایشه پرسیدند وقتی که خوارج اهل عراق در مقابل حضرت علی ایستادند، ایشان چه می‌گفتند؟ عبدالله گفت: من شنیدم که ایشان می‌فرمودند: صَدَقَ اللهُ وَرَسُولُه. حضرت عایشه پرسیدند که شما خودتان شنیدید که حضرت علی همین الفاظ را می‌گفتند. عبدالله گفت: من غیر از این کلمۀ دیگری از حضرت علی نشنیدم. پس حضرت صدیق گفتند: خدا اشان را رحمت فرماید که هروقت چیز شگفت‌آوری می‌دیدند، این عبارتِ صَدَقَ اللهُ وَرَسُولُه بر زبان ایشان جاری می‌شد و حالا اهل عراق و کوفیان بر ایشان تهمت دروغ زده و برخلاف ایشان سخنان بسیار می‌گویند.

این روایت که مربوط به بعد از جنگ جَمَل است، به طور روشن حُسنِ رابطه و اخلاص و خلوصِ مادر فرزندی را نشان می‌دهد و ثابت می‌کند که میان آن‌ها رنجش و کدورتی نبوده و جنگی که پیش آمد نیز بر اثر توطئه‌ها و فتنه‌انگیزی‌های منافقین و مخالفین بوده است.

[۱۱] مسند احمد ۱ / ٩۶، فضایل الصحابة ۲ / ٧۰۲. [۱۲] الاستیعاب، ۳ / ۴۰. [۱۳] کنز العمال، ۳ / ۳۴۳. [۱۴] سیمای علی ساز منظر اهل سنت، ۱۴۱ به نقل از البدایه و النهایه ٧ / ۲۳۳، و کامل ابن اثیر ۳ / ۱٩٧، و العقد الفرید ۵ / ٧۴. [۱۵] همان، ۱۴۱ به نقل از البدایه و النهایه ٧ / ۲۸۸، و جامع الأحادیث ۱۸ / ۱۰٩. [۱۶] همان، ۱۴۲ به نقل از البدایه و النهایه ٧ / ۳۳۵، و المسند الجامع ۲۰ / ۳٧۵. [۱٧] سیمای علیساز منظر اهل سنت، ۱۴۲ به نقل از سنن ترمذی ۲ / ۳۱٩، و المستدرک للحاکم ۳ / ۱٧۱، و کنز العمال ۱۳ / ۱۴۵. [۱۸] همان، ۱۴۳ به نقل از جامع الاحادیث ۱۶ / ۱٩۰ و ۱۸ / ٧۰.