زندگانی ملکۀ عفت

ظهور اضطراب

ظهور اضطراب

بعد از عمر فاروق اعظمسداماد محبوبِ رسول خدا حضرت عثمان بر مسند خلافت نشستند. ایشان هم مانند سَلَفِ خود حضرت عمر، برای حایشه و ازواج مطهرات حقوق سالیانه برقرار کردند. دوران خلافت عثمانسبا شکوه بسیار همراه بود و فتوحات اسلامی ادامه داشت. لکن در همین زمان منافقان نیز مشغول توطئه و زمینه‌سازی برای اغراض و مقاصد سوء خود بودند، یهودی‌ها و گروه‌های سیاسی شکست خورده و ذلیل‌شدۀ آن‌ها در زمان پیامبر جکه شیوۀ مخفیانه و منافقانه را انتخاب کردند، در دورۀ حضرت عثمان که فتوحات اسلامی بَر و بحر را فرا گرفته و در همه جا و لوله به پا کرده بود و پرچم اسلامی در گوشه و کنار جهان برافراشته شده بود، سر برآوردند تا آتش در خانۀ اسلام بزنند و خوابی را که دیده بودند جامعه عمل بپوشانند برنامۀ این منافقین این بود که در مورد اصحاب بزرگوار ششایعه پراکنی کنند و مقام و منزلت آن‌ها را پایین بیاورند و مسلمانان را به جان هم بیاندازند تا ریشه اسلام را سست کنند و پایه‌های دین خدا را ویران نمایند و کاری را که در دورۀ حیات نبی اکرم جنتوانسته‌اند انجام دهند درین دوره انجام دهند و بالاخره هم توانستند شورشی برپا کنند و چند مسلمان ناآگاه و ساده‌دل را هم که از جریانات پشت پرده بیخبر بودند درین ماجرا آلوده نمودند.

برای ملت اسلام چه روزِ شوم و نَحسی بود، آن روز که داماد نبی اکرم، مجسمۀ حِلم و حیا، فاتح شام و روم، جامعِ قرآن سیدنا عثمانسپس از چهل روز محاصره و در حالی که حَسَنَین بنگهبانِ منزل بودند، به دست عده‌ای از منافقین که از پشت خانه داخل حیاِت مبارک شده بودند جام شهادت نوشیدند، در آن وقت زوجۀ با وفای ایشان حضرت نائله برای دفاع آمد که یکی از منافقین با شمشیر به ایشان حمله کرد و انگشتان دست ایشان را قطع نمود.

شهر مدینه که از عهد رسول خدا جمحل اَمن و آرامش بود، در اثر این مرگ دردناک پاره پاره شد و از دیوارهای آن فریاد و فغان برخاست. چنین وحشیگری انسانی را تا آن روز فَلَک ندیده بود که چنین انسانی را که حاضر به جنگ با منافقین نشد و به محافظانِ خود اجازۀ برخورد و جنگ را نداد با آن وضع دردناک به قتل برسانند و شهید کنند.

ایشان در آخرین مرحلۀ زندگی خود بر بالای بام منزل رفته و سخنرانی کرد که هر کلمۀ آن دلیل بی‌گناهی و مظلومیت او را ثابت می‌کند، اما سخنان ایشان در دلِ منافقان که قصدِ برهم‌زدن اساس اسلام را داشتند هیچ اثری نکرد، امام مظلوم در قسمتی از سخنرانی خود گفتند: «اگر شما جمع شده‌اید که مرا به قتل رسانید، یقیناً بدانید که اگر امروز من شهید شوم، شما هرگز در یک صف نماز نخواهید خواند» و این گفتۀ ایشان کاملاً به اثبات رسید. امنیت و وحدت امت اسلامی از بین رفت و مسلمانان دشمن یکدیگر شدند و آتش خونریزی به همه جا رسید. کِبار صحابه و نور چشم فاطمهلنیز از فتنه نیاسودند. گوئی شهادت عثمان، شهادتِ اتحادِ مسلمانان بود که تا امروز هم وحدت و یگانگی میان مسلمانان برقرار نشده و نخواهد شد. در عکس العملِ این واقعه چنان طوفانی برخاست که زبان از گفتن آن ناتوان است، مانند حوادث هولناک جَمَل و صِفّیِن و دشت کربلا.