عقد نکاح و مراسم ازدواج
حضرت خدیجه بنت خُوَیلدِلاولین همسر پیغمبر جو غمگسار یکتای با وفای آنحضرت که حدود بیست و پنج سال با پیامبر اکرم به سر برد و حالات ایشان در همراهی با رسول خدا جو تحملِ مشکلات و مبارزه با کفر و باطل، داستان خاص خودش را دارد، پس از وفاتِ چنین زوجۀ غمگسار و یارِ وفادار، خاطر حضرت رسالت بسیار اندوهگین و غمزده شد.
حضرت خَولَهَ بنت حکیملکه غم و اندوهِ قلبی پیامبر جرا احساس کرده بود، عرض کرد که ای سرورِ عالَم، اگر اجازه دهید برای شما زنی خواستگاری کنیم. پیغمبر جبه کجا به خواستگاری میروی؟ عرض کرد: بیوه هم موجود است و هم باکرِه، سَودَه بنت زمعه بیوه است و عایشه بنت ابی بکر صدیق دوشیزه است، ایشان فرمودند: دوشیزه بهتر است، حضرت خوله اول به خدمت ابوبکر صدیقسرفتند و خواستگاری عایشه را کردند، حضرت صدیق گفتند: او برادرزادۀ پیغمبر است. وقتی جواب صدیقسبه پیغمبر جرسید، فرمودند: صدیق برادر روحانی من است و نکاح با دخترِ برادرِ دینی جایز است، صدیق اکبرساز این پاسخ حضرت پیغمبر جبسیار مسرور و خوشحال شدند، و نور چشم خود را که در آن وقت هفتساله بود به نکاح رسول خدا جدرآوردند و خطبۀ نکاح را خود ابوبکر صدیقسخواندند.
معلوم است که بینش پیامبر اکرم جعظمتهای پوشیدۀ این دختر بچه را دریافته بود، چنانکه در صحیح بخاری در مناقب حضرت عایشهلآمده است که قبل از نکاح در عالم رؤیا چیزی را در پارچۀ ابریشمی پیچیده، پیش رسول خدا آوردند و چون آن را باز کردند دیدند که عایشه بنت صدیقساست. ﴿ذَٰلِكَ فَضۡلُ ٱللَّهِ يُؤۡتِيهِ مَن يَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ﴾[المائدة: ۵۴].
در اینجا لازم است تذکر داده شود که دامادی سرورِ دو عالم با نهایت سادگی و بدون تکلف برگزار شد، در حالی که امروزه در میان ما رسمهای هُنود و یهود برقرار شده و مراسم ازدواج با تظاهر و تمول برگزار میگردد.
بعد از هجرت پیامبر جکه تقریباً سه سال از عقد نکاح گذشته بود، یک روز حضرت صدیقسبه حبیب خدا جگفتند: چرا شما عایشه را به خانۀ خود نمیبرید؟ رسول خدا جفرمودند: برای اینکه مقدار مهریه را آماده ندارم. صدیق اکبرسعرض کردند هرچه من دارم متعلق به شما و این سیم و زر خاکِ قدم شماست و مقصودِ زندگی من شما هستید. از این جواب لبخند بر لبهای مبارک نمایان شد و گفتند: بسیار خوب، پس یکصد درهم به طور قرض بمن بدهید این مبلغ را سید دو عالَم به عنوان مَهریه، به خانۀ همسر خویش فرستادند و حضرت صدیقه در سن نُه سالگی با سادگی کامل قدم به خانۀ اقدس فخر رُسُل و مولایِ کلِّ هادیِ سُبُل نهادند.
دشمنان اسلام و به خصوص مستشرقین اعتراض کردهاند که چرا پیامبر اسلام جعایشه نُه ساله را بزوجیت و همسری گرفتهاند؟ بگذریم از اینکه امروز در همان جوامغ غربی و خارجی دخترهای ۱۰ یا ۱۱ ساله حامله میشوند و آنهم از راه حرام، اصل مسئله این است که چون حضرت عایشهلتنها دوشیزهای بودند که به خانۀ اقدس آمدند خدای متعال میخواست دوشیزهای که به خانۀ نبوت قدم میگذارد در همان خانۀ نبوت بالغ گردد و در نخستین روز بلوغ، در نظر اول، جمالِ جهان آرای نَبَوی را نظاره کند، سبحان الله چه سعادت عظیمی که بهرۀ حضرت عایشه گردید. و سرِّ آن هم این بود که صدیقهلاز جهت جسمانی و روحانی و فکری و عقیدتی در زیر سایۀ رسالت پرورش یابد.
ایام طفولیت که زمان تعلیم و تربیت است شروع شده بود که نورِ سعادت به کاشانۀ نبوت پیوست تا ذات اقدس ایشان برای نصف مردم جهان (یعنی زنان) چراغ راه و شمع هدایت شوند. امام زُهری در کتاب جمع الفوائد مینویسد که اگر عِلم تمام زنهای دنیا جمع شود بازهم علم عایشه صدیقهلاز همۀ آنها بیشتر است. اصحاب بزرگوار شهرگاه با مسئلۀ دقیقی مواجه میشدند، به بی بی عایشهلرجوع میکردند و مشکل خود را به وسیلۀ ایشان حل میکردند، و همچنین آن حالتهای پیغمبر اکرم جکه در خانه و پوشیده از اصحاب و یاران بود، از زبان حضرت عایشه نقل شده و به ملت اسلام رسیده و ایشان جُزء بجُزء رفتار و کردار پیامبر اکرم در خانه را برای آموزش همه خانوادههای مسلمان روایت کرده و ضبط کردهاند.