زندگانی ملکۀ عفت

صُبح سعادت و برائت از افک

صُبح سعادت و برائت از افک

حضرت عایشهلمی‌فرمایند که من در فکر فرو رفتم تا از جانب خداوند چه وقت وحی نازل خواهد شد، و این مسئله فیصله خواهد یافت که دیدم ناگهان عرق بر پیشانی حضرت رسول الله مانند دانه‌های دُر ظاهر شد و این علامت نزول وحی بود. پس از چندی چهرۀ مبارک را بلند کردند و در صورتِ ایشان آثار مسرَّت و انوار شادی ظاهر بود و گفتند: ای عایشه! مبارک باشد که خداوند متعال پاکیِ تو را اعلان فرمود. مادرِ حضرت عایشه از فرط خوشحالی گفتند: ای دختر برخیز و از شوهرت شکرگزاری کن. حضرت عایشه گفتند که امروز من باید شکر خدای متعال را به جای آورم که بر من احسان فرموده و طهارت مرا تصدیق فرموده است و اشک‌هایم را خشک کرده، سپس سر به سجده گذاشتند و شکر و سپاس خداوند ذوالجلال را به جا آوردند، این واقعه که دستاویز منافقان برای ضربه‌زدن به پیغمبر اکرم جبود و تهمت بزرگی بر دامن ملکۀ عفت و سیدۀ جهان می‌زد با حکم خداوند متعال و آیات مقدسۀ قرآن به خوبی و خیر خاتمه یافت و بدخواهان شرم‌زده شدند و شأن حضرت سیدهلبلند گردید و حضرت عبدالله بن عباسببه عایشهلگفتند که در شأن شما آیات قرآنی نازل شده که شب و روز در هر مسجد و محراب قرائت می‌شود.

بداندیشان گمان نمی‌کردند که خداوند خودش بر عفت و طهارت ام المؤمنین قُدسی صفاتِ، تقوا شِعارِ معلمِ عفت گواهی خواهد داد و این واقعه موجب شد که خداوند متعال برایِ بستنِ زبان تهمت و افتراء کیفرِ تعزیر را برای تهمت‌زننده‌ها برقرار فرمود و ملت اسلام تا ابد ممنون حضرت ام المؤمنینلخواهد بود و منافقان و منافق‌زادگان هیچ بهره‌ای از نفاق خود نخواهند برد و تا سورۀ نور در قرآن موجود است، هیچکس در بارۀ ام المؤمنین سخن ناشایست بر زبان نخواهد آورد، و علاوه بر این نزولِ آیۀ تَیمَمُّ نیز به سبب ام المؤمنین بود که باعث آسان‌شدن کار مسلمانان گردید: ﴿ذَٰلِكَ فَضۡلُ ٱللَّهِ يُؤۡتِيهِ مَن يَشَآءُ[المائدة: ۵۴]. «این فضلی است از جانب خدا که به هرکس بخواهد می‌بخشد».

حضرت اُسَید بن حُضَیرسدر همین باره روزی به سیدهلخطاب کرده، گفتند: «مَا نَزَلَ بِكِ أَمْرٌ قَطُّ إِلاَّ جَعَلَ اللَّهُ لَكَ مِنْهُ مَخْرَجًا وَمَخْرَجاً وَجَعَلَ لِلْمِسْلِمِينَ بَرَكَةً».

«نازل نشد بر شما کاری هرگز، مگر آنکه قرار داد خداوند برای شما از آن امر فَرَج و آسایشی و قرار داد برای مسلمانان برکتی».

و در صحیحین حدیثی نقل شده که درجۀ مقبولیت ایشان را در بارگاه الهی نشان می‌دهد: حدیث مذکور این است: «أَنَّ النَّبِيَّ جقَالَ لَهَا إِنَّ جِبْرِيلَ يَقْرَأُ عَلَيْكِ السَّلَامَ قَالَتْ قُلْتُ وَعَلَيْهِ السَّلَامُ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ».

«همانا پیامبر جبه عایشه فرمود که جبرئیل بر تو سلام می‌فرستد، ایشان گفتند که من گفتم سلام و رحمت و برکات خدا بر جبرئیل باد» (متفق علیه – مشکواة).

البته تهمت‌زدن کار تازه‌ای نبود، و از اینگونه تهمت‌ها بر حضرت یوسف و حضرت موسی و حضرت مریم صَلَوَاتُ اللّهِ وَسَلامُهُ عَلَيْهِمْ أَجْمَعينَزده‌اند، و برای رفع تهمت از حضرت یوسف خداوند یک بچه را مأمور کرد که پاکی حضرت یوسف را گواهی دهد و برای حضرت موسی یک زن را مأمور فرمود و برای حضرتِ مردم جنابِ عیسی÷را مأمور فرمود، ولی برای حضرت عایشه خداوند خودش گواهی داد. حضرت عایشهلمی‌فرمایند که من فکر می‌کردم که خداوند در بارۀ پاکی من بر قلب پیامبر اکرم جالقاء و الهام فرماید، ولی خداوندِ منان برای تبرئۀ من آیات سورۀ نور را نازل فرمود که آن آیات ۱۱ تا ۲۶ سورۀ نور می‌باشد.

حضرت رسول الله پس از بشارتِ طهارت و پاکی عایشهلبر منبر بالا رفتند و خطبه خواندند و فرمودند: خدایا من هم در حق عایشهلغیر از نیکی و خیر و برکت و پاکدامنی چیز دیگر نمی‌بینم، سپس این آیات را تلاوت نمودند:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ جَآءُو بِٱلۡإِفۡكِ عُصۡبَةٞ مِّنكُمۡۚ لَا تَحۡسَبُوهُ شَرّٗا لَّكُمۖ بَلۡ هُوَ خَيۡرٞ لَّكُمۡۚ لِكُلِّ ٱمۡرِيٕٖ مِّنۡهُم مَّا ٱكۡتَسَبَ مِنَ ٱلۡإِثۡمِۚ وَٱلَّذِي تَوَلَّىٰ كِبۡرَهُۥ مِنۡهُمۡ لَهُۥ عَذَابٌ عَظِيمٞ ١١ لَّوۡلَآ إِذۡ سَمِعۡتُمُوهُ ظَنَّ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بِأَنفُسِهِمۡ خَيۡرٗا وَقَالُواْ هَٰذَآ إِفۡكٞ مُّبِينٞ ١٢ لَّوۡلَا جَآءُو عَلَيۡهِ بِأَرۡبَعَةِ شُهَدَآءَۚ فَإِذۡ لَمۡ يَأۡتُواْ بِٱلشُّهَدَآءِ فَأُوْلَٰٓئِكَ عِندَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡكَٰذِبُونَ ١٣ وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِ لَمَسَّكُمۡ فِي مَآ أَفَضۡتُمۡ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ١٤ لَيۡسَ لَكُم بِهِۦ عِلۡمٞ وَتَحۡسَبُونَهُۥ هَيِّنٗا وَهُوَ عِندَ ٱللَّهِ عَظِيمٞ ١٥ إِذۡ تَلَقَّوۡنَهُۥ بِأَلۡسِنَتِكُمۡ وَتَقُولُونَ بِأَفۡوَاهِكُم مَّا وَلَوۡلَآ إِذۡ سَمِعۡتُمُوهُ قُلۡتُم مَّا يَكُونُ لَنَآ أَن نَّتَكَلَّمَ بِهَٰذَا سُبۡحَٰنَكَ هَٰذَا بُهۡتَٰنٌ عَظِيمٞ ١٦ يَعِظُكُمُ ٱللَّهُ أَن تَعُودُواْ لِمِثۡلِهِۦٓ أَبَدًا إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ ١٧ وَيُبَيِّنُ ٱللَّهُ لَكُمُ ٱلۡأٓيَٰتِۚ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ١٨ إِنَّ ٱلَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ ٱلۡفَٰحِشَةُ فِي ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِۚ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ١٩ وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ وَأَنَّ ٱللَّهَ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ ٢٠۞يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّيۡطَٰنِۚ وَمَن يَتَّبِعۡ خُطُوَٰتِ ٱلشَّيۡطَٰنِ فَإِنَّهُۥ يَأۡمُرُ بِٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِۚ وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ مَا زَكَىٰ مِنكُم مِّنۡ أَحَدٍ أَبَدٗا وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ يُزَكِّي مَن يَشَآءُۗ وَٱللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٞ ٢١ وَلَا يَأۡتَلِ أُوْلُواْ ٱلۡفَضۡلِ مِنكُمۡ وَٱلسَّعَةِ أَن يُؤۡتُوٓاْ أُوْلِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينَ وَٱلۡمُهَٰجِرِينَ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِۖ وَلۡيَعۡفُواْ وَلۡيَصۡفَحُوٓاْۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَن يَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٌ ٢٢ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ٱلۡغَٰفِلَٰتِ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ لُعِنُواْ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِيمٞ ٢٣ يَوۡمَ تَشۡهَدُ عَلَيۡهِمۡ أَلۡسِنَتُهُمۡ وَأَيۡدِيهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٢٤ يَوۡمَئِذٖ يُوَفِّيهِمُ ٱللَّهُ دِينَهُمُ ٱلۡحَقَّ وَيَعۡلَمُونَ أَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ ٱلۡمُبِينُ ٢٥ ٱلۡخَبِيثَٰتُ لِلۡخَبِيثِينَ وَٱلۡخَبِيثُونَ لِلۡخَبِيثَٰتِۖ وَٱلطَّيِّبَٰتُ لِلطَّيِّبِينَ وَٱلطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَٰتِۚ أُوْلَٰٓئِكَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا يَقُولُونَۖ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ كَرِيمٞ ٢٦[النور: ۱۱-۲۶].

«به راستی کسانی که تهمت [به ام المؤمنین عایشه را] در میان آوردند گروهی از شما هستند. این [تهمت‌زدن را] برای خود شر مپندارید، بلکه آن برایتان خیر است. برعهدۀ هرکسی از آنان سهمی از گناه است که مرتکب شده است و کسی از آنان که [بخش] عمدۀ آن [تهمت] را انجام داده‌است، عذابی بزرگ دارد (۱۱) چرا وقتی آن را شنیدند، مردان و زنان مؤمن در حق خویش گمانِ نیک نبردند و نگفتند: این دروغی آشکار است (۱۲) چرا بر آن چهار گواه نیاوردند؟ پس چون گواهان را نیاوردند آنان در نزد خداوند دروغگو هستند (۱۳) و اگر فضل خدا و رحمت او در دنیا و آخرت بر شما نبود، بی‌گمان در آنچه به آن پرداختید عذابی به شما می‌رسید (۱۴) هنگامی که آن را به زبان‌های خویش فرا می‌گرفتید و به زبان‌های خویش سخنی می‌گفتید که به آن دانشی نداشتید، و آن را سبک تلقی می‌کردید. حال آنکه آن نزد خداوند [گناهی] بزرگ است (۱۵) و چرا وقتی آن را شنیدید، نگفتید: ما را نرسد که آن [سخن] را بر زبان آوریم. تو را به پاکی یاد می‌کنیم. این افترایی بزرگ است (۱۶) خداوند به شما اندرز می‌دهد که اگر مؤمن هستید، هرگز به [انجام گناهی] مانند آن باز نگردید (۱٧) و خداوند آیات [خود] را برایتان روشن می‌سازد و خداوند دانای فرزانه است (۱۸) به راستی کسانی که دوست می‌دارند ناشایستی در [میان] مؤمنان شایع شود، عذابی دردناک در دنیا و آخرت دارند. و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید (۱٩) و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نمی‌بود و آنکه خداوند بخشایندۀ مهربان است [چه‌ها که نمی‌شد؟] (۲۰) ای مؤمنان از گام‌های شیطان پیروی مکنید و هرکس که از گام‌های شیطان پیروی کند [بداند] که او به [کارهای] ناشایست و ناپسند فرمان می‌دهد. و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نمی‌بود، هرگز هیچکس از شما پاک نمی‌شد، ولی خداوند هرکس را بخواهد پاک می‌دارد و خداوند شنوای دانا است (۲۱) و دارندگان و توانمندان‌تان نباید [ابوبکرس] سوگند خورند بر آنکه به خویشاوندان و بینوایان و مهاجران در راه خدا چیزی ندهند، و باید که ببخشند و درگذرند. آیا دوست نمی‌دارید که خداوند شما را بیامرزد؟ و خداوند آمرزگار مهربان است (۲۲) کسانی که به زنان پاکدامن بی‌خبر [از بدکاری و] مؤمن نسبت زنا می‌دهند، در دنیا و آخرت نفرین شدند. و عذابی بزرگ [در پیش] دارند (۲۳) روزی که زبان‌هایشان و دست‌هایشان به آنچه می‌کردند بر [زیان] آنان گواهی می‌دهند (۲۴) آن روز خداوند سزای راستین‌شان را به تمام و کمال به آنان می‌دهد و خواهند دانست که خداوند است که حقِّ آشکار است (۲۵) زنان ناپاک سزاوار مردان ناپاکند و مردان ناپاک سزاوار زنان ناپاک‌اند و زنان پاکیزه سزاوار مردان پاکند و مردان پاک سزاوار زنان پاکیزه‌اند. اینان [عایشهلو خاندن پیامبر ج] از آنچه [مردم] می‌گویند، بری‌اند، آنان آمرزش و روزی‌ای نیک دارند(۲۶)».

لذا هرکس می‌خواهد عظمت و عفت حضرت عایشه را بداند باید عظمت و عفت شوهر بزرگوار ایشان را بشناسد و با توجه به این آیات به فضائل ایشان پی ببرد.