مناجات رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم

فهرست کتاب

افسون و تعویذ

افسون و تعویذ

۱۲۰- ابوسعید خدری سمی‌گوید: چند نفر از یاران رسول اللهصبه سفری رفتند، در مسیر، سفر کنار یکی از قبایل عرب منزل گرفتند و از آنان میهمانی خواستند، اما آن قبیله آنان را میهمانی نکردند، بزرگ آن قبیله را عقربی گزید، هر کاری کردند مفید نیافتاد، سرانجام یکی گفت: شاید از دست کاروانیانی که این جا اتراق کرده‌اند، کاری برآید، از آنان کمک بخواهید، نزد کاروان آمدند و گفتند: رئیس ما را عقربی گزیده، هر کاری کردیم، سودی نبخشید، آیا کسی از شما چاره‌ای می‌داند؟ یکی گفت: آری من افسون می‌کنم، اما چون شما ما را میهمانی نکردید، من بدون مزد کاری نمی‌کنم، سرانجام بر یک گله گوسفند توافق کردند، او رفت و چندین بار سوره‌ی فاتحه را خواند و بر او دمید. آن مرد که گویا از بندی رها شده بود، برخاست و به راه افتاد و از دردش اثری نمانده بود، و آن تعداد گوسفندی را که توافق کرده بودند، دادند، برخی از همراهان، گفتند که: گوسفندان را میان خودمان تقسیم کنید، اما او که افسون کرده بود، گفت: خیر، فقط زمانی این کار را می‌کنم که به رسول الله صاطلاع دهیم و ببینیم که چه می‌فرمایند: خدمت رسول الله صرسیدند و ایشان را از ماوقع اطلاع دادند، رسول الله صبه آن صحابی فرموند: «تو از کجا می‌دانستی که آن سوره افسونی است؟ و سپس فرموند: کار خوبی کرده‌اید، گوسفندان را تقسیم کنید و به من هم سهمی بدهید، رسول الله صخندیدند»[۱۴۴].

رسول الله ص، حسن و حسین برا این گونه تعویذ می‌فرمود: «أُعِيِذُكُما بِكَلِماتِ اللهِ التَّامَّةِ مِنْ كُلِّ شَيطَانٍ وهَاَمَّةٍ ومِنْ كُلِّ عَينٍ لاَمَّةِ»

«شما را از شر هر شیطان و حیوان زهردار و چشم شوری به پناه کلمات کامل الهی، در می‌آورم».

و سپس فرمود: «پدرتان (ابراهیم) اسماعیل و اسحاق را این گونه تعویذ می‌کرد»[۱۴۵].

۱۲۱- عایشه لمی‌گوید: هر کس در جایی از بدنش دردی احساس می‌کرد و یا زخمی داشت، رسول اللهصچنین می‌کردند، (سفیان بن عیینه انگشتش را به زمین گذاشت و سپس آن را بلند کرد)، و می‌فرموند: «بِسمِ اللهِ تُرْبَةِ أرضِناَ بِريقَةِِ بَعضِنَا يُشفَي سَقيمُنَا بِإِذْنِ رَبِّنَا» [۱۴۶].

«بنام الله، خاک سرزمین ما، آمیخته با آب دهان یکی از ما، بیمار ما شفا می‌یابد به اذن پروردگار ما».

۱۲۲- عایشه لمی‌گوید: رسول الله صخانواده‌ی خویش را این گونه تعویذ می‌فرمودند: دست راست خویش را بر آن می‌مالیدند و می‌فرمودند: «الَلّهُمّ رَبَّ النَّاسِ أَذْهِبِ البَأسَ واشْفِ أَنْتَ الشَّافِي، لا شِفَاءً إِلاّ شِفَاؤُكَ شِفَاءً لاَ يُغادِرُ سَقَماً»[۱۴۷].

«خداوندا! ای پروردگار مردم، بیماری را بزدا و شفا عنایت کن، تو شفا دهنده‌ای، شفایی جز شفای تو نیست، چنان شفایی (عنایت کن) که مرضی باقی نگذارد».

۱۲۳- عثمان بن ابی‌العاص س نزد رسول الله صاز دردی که از زمان مسلمان شدن تا آن زمان همراه داشت، شکوه نمود، رسول الله صفرمودند: دست خود را بر جای درد بگذار و سه بار بگو: «أَعُوذُ بِعِزَّة اللهِ وقُدرَتِهِ مِن شَرِّ مَا أَجِدُ وأُحَاذِرُ» [۱۴۸].

«از شر دردی که احساس می‌کنم و از آن بیم دارم، به عزت و قدرت خداوند پناه می‌برم».

۱۲۴- رسول الله صفرمودند: هر کس بیماری را عیادت کند که مرگش فرا نرسیده باشد و آن جا هفت بار بگوید: «أَسْأَلُ اللهَ العَظيِمَ أنْ يَشْفِيَكَ» «خداوند متعال او را شفا می‌دهد»[۱۴۹].

«از خدای بزرگ، پروردگار عرش عظیم مسألت می‌نمایم که تو را شفا دهد».

دعای ورود به قبرستان

رسول الله صبه اصحاب شمی‌آموختند که هرگاه به قبرستان رفتند، چنین بگویند: «السَّلامُ عَلَيكُمْ أَهْلَ الدِّيَارِ مِن المُؤمِنينَ والمُسْلِمِينَ وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ بِكُم لاَحِقُونَ، نَسألُ اللهَ لَنَا ولَكُم العَافِيَةَ».

«سلام بر مؤمنان و مسلمانان این سرزمین، ان شاء الله ما نیز به شما می‌پیوندیم، برای خود و شما از خداوند خواستار عافیت هستیم».