هنگام بارش باران
۱۳۱- زید بن خالد جهنی سمیگوید: رسول الله صدر حدیبیه نماز صبح را به ما گزاردند، آن شب باران، باریده بود، پس از نماز به مردم رو کردند و فرمودند: «میدانید پروردگارتان چه فرمود؟» مردم گفتند: الله ورسوله أعلم، (خدا و رسولش بهتر میدانند)، فرمودند: خداوند فرمود: «برخی از بندگانم به من مؤمن و برخی دیگر کافر گشتند، هر کس گفته: به فضل و رحمت خدا بر ما باران بارید، او به من مؤمن و به نجوم کافر است و هر کس گفته: به سبب فلان و فلان ستاره باران بارید، او به من کافر و به نجوم مؤمن است»[۱۵۹].
۱۳۲- انس سمیگوید: روز جمعه که رسول الله صروی منبر مشغول ایراد خطبه بودند، مردی وارد مسجد شد و گفت: یا رسول الله! حیوانات مردند، راهها بسته شدند، دعا کنید خداوند بر ما بارانی فرو فرستد، رسول اللهصدو دست خویش را برافراشت و فرمودند: «اللّهُمَّ أَغِثْنَا، اللّهُمَّ أَغِثْنَا». «پروردگارا! بر ما بارانی نازل بفرما».
انس سمیگوید: و الله ما در آسمان هیچ ابری نمیدیدیم، و تا کوه سلع خانه و منزلی نبود، ناگاه از پشت کوه ابری نمایان گشت و چون به وسط آسمان رسید، پخش شد و همه جا را فرا گرفت و سپس بارید، به خدا سوگند، یک هفته خورشید را ندیدیم، جمعهی دیگر در حالی که رسول الله صایستاده و خطبه ایراد میفرمودند، از همان در مردی وارد مسجد شد و گفت: یا رسول الله! حیوانت مردند و راهها بسته شد، دعا کنید که باران بند بیآید، رسول الله صدستهای خویش را بلند و چنین دعا فرمودند: «اللّهُمَ حَوالَيناَ ولاَ عَلَينَا، اللّهُم عَلى الآكَامِ والظِرابِ وبُطُونِ الأَودِيَةِ ومَنَابِتِ الشَّجَرِ»
«پروردگارا! باران را اطراف ما بر تپهها، پشتهها، بستر رودخانهها و رستنگاه گیاهان، فرود آور نه بر ما»
ابر کنار رفت و از مسجد که بیرون رفتم، خورشید بر ما میتابید»[۱۶۰].