مقدمه مؤلف اصلی کتاب، تقی الدین أبوبکر حسینی دمشقی شافعی
مؤلف: گفت: حمد و ستایش خدائی را که همه موجودات و مخلوقات را از تاریکی نیستی با نور هستی گردان خویش آفرید و آنها را دلیل بر یگانگی و وحدانیت خود قرار داد که صاحبان بصیرت تا روز قیامت بدان پی خواهند برد، خدائی که شریعتی را نهاد و آن را برای خود برگزید و کتاب خویش قرآن کریم را فرو فرستاد و بزرگترین بندگان خود را به تبلیغ و ابلاغ آن مأمور ساخت که او شاهراه آن را برایمان توضیح داد و گفت: اینست راه رهایی و هدایت، درود و رحمت خداوند بر او و آل و اتباع و پیروان او باد درود پاک و بیانتهاء.
اما بعد، به حقیقت جانهای پاک همواره درتحصیل دانشهای شرعی و دینی گداخته و تصفیه میشوند و از جمله این دانشهای دینی، شناخت احکام فرعی و فقهی است که تنها به وسیله آن وسوسههای شیطانی برطرف میگردد، و معاملات و رفتارها و عبادات و پرستشهای مورد رضایت خداوند درست و صحیح انجام میشود، و برای شرف و بزرگی علم فقه بس است که سرور گذشتگان وآیندگان جگفت:
«مَن يُرِدِ اللهُ بِهِ خَيراً يُفَقِّههُ فِی الدّينِ». (رَواهُ الشَّیخان).
«خداوند خیر و نیکی هرکس را بخواهد او را فقیه در دین و دانای به احکام آن میگرداند».
شیخین (بخاری و مسلم) آن را روایت کردهاند. باز هم او جگفته است:
«ما عُبِدَ اللهُ بِشَيْئٍ أَفْضَلَ مِنْ فِقْهٍ فِی الدِّين». (رَواهُ التّرمذی).
«هیچ عبادتی از فقه در دین و دانستن علم فقه بزرگتر نیست».
ترمذی آن را روایت کرده است. او (صلی الله علیه و سلم) گفت:
«إِذَا مَرَرْتُمْ بِرِيَاضِ الـْجَنَّـةِ فَارْتَعُوا». قَالُوا: وَمَا رِيَاضُ الـْجَنَّـةِ؟ قَالَ: «حِلَقُ الذِّكْرِ». (رواه أحمد فی مسنده والترمذی والبیهقی فی شعب الإیمان بسند صحیح).
«هرگاه از کنار بستانها و باغهای بهشت گذر کردید از آنها بهره گیرید» گفتند: ای رسول الله باغها و بستانهای بهشت کدامند؟ گفت: حلقههای ذکر».
(احمد در مسند خود و ترمذی و بیهقی در «باب شعب الإیمان» با سند صحیح آن را آوردهاند). عطاء گفت: مراد از حلقههای ذکر در آن حدیث مجالس ذکر حلال و حرام و سخن گفتن از کیفیت و چگونگی خرید و فروش و نماز خواندن و روزه گرفتن و به حج رفتن و ازدواج کردن و طلاق دادن و امثال آن (علم فقه) است.
سفیان بن عیینه گفت: بعد از نبوت و رسالت هیچ فضیلتی به پای فضیلت علم فقه و دانش دین نمیرسد، و چنین فضیلتی بعد از نبوت بر همه فضیلتها برتری دارد. ابوهریره و ابوذر بگفتند: هر فصلی از علم را که یاد میگیریم نزد ما محبوب تر و پسندیده تر از یکهزار رکعت نماز سنّت است. آیات و اخبار و احادیث داّل بر این مطلب فراوانند. حالا که مرتبت و منزلت و درجه دانش فقه در شریعت اسلام بدین پایه و مایه است، پس اهمیت دادن به آن مهمترین وظیفه و در درجه اول اهمیت قرار دارد، و گرانبهاترین اوقات عمر انسان اوقاتی است که صرف یادگیری علم «فقه» میگردد. بلکه بهتر است که همه عمر را به آن پرداخت چون راه فقه راه بهشت است، و عمل به آن سپری است در برابر آتش دوزخ، و این برای کسی است که علم فقه را به منظور دانستن راه دین و راه نجات طلب کند و بیاموزد نه برای رفعت جویی و برتری طلبی بر امثال و اقران خود ونه برای بدست آوردن مال و مقام و جاه. پیامبر جگفت:
«مَنْ تَعَلَّمَ عِلْمًا مِمَّا يُبْتَغَى بِهِ وَجْهُ اللَّـهِ عَزَّ وَجَلَّ لاَ يَتَعَلَّمُهُ إِلاَّ لِيُصِيبَ بِهِ عَرَضًا مِنَ الدُّنْيَا لَمْ يَجِدْ عَرْفَ الـْجَنَّـةِ يَوْمَ الْقِـيَامَةِ». (رواه أبوداود بإسناد صحیح).
«هرکس دانشی را که به وسیله آن رضای خدا کسب میشود تنها برای کسب مال دنیا بیاموزد بوی بهشت در روز قیامت به مشام او نخواهد رسید».
(ابو داود آن را با اسناد صحیح روایت کرده است).
و او جگفت: «مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ لِيُمَارِىَ بِهِ السُّفَهَاءَ أَوْ لِيُبَاهِىَ بِهِ الْعُلَمَاءَ أَوْ لِيَصْرِفَ بِهِ وُجُوهَ النَّاسِ إِلَيْهِ فَهُوَ فِى نَارِ جَهَنَّمَ». (رواه الترمذی).
«هرکس بدان منظور دانش فراگیرد که با سفیهان و نادانان منازعه و مکابره کند و یا خود را به این وسیله بر عالمان برتری دهد و فزونی بخشد، یا مردم را متوجه خویش گرداند او به دوزخ میرود».
(ترمذی آن را روایت کرده است).
بدان که طالبان علم و دانش برحسب مقاصد و اهدافشان مختلفند و با توجه به اختلاف مراتب و درجاتشان همتهایشان نیز مختلف است. این یکی در اعماق دریاها فرو میرود تا مرواریدهای بزرگ و درشت بدست آورد، و آن یکی به مقدار مختصری که مییابد قناعت میکند و این قناعت پیشگان نیز دو دستهاند: دستهای که عیالوارند و رنج سختی درآنان غلبه کرده، و دستهای دیگر که با صداقت و جدیّت به خداوند روی آوردهاند. دسته اول نمیتوانند با مردم ملازمت و همراهی کنند و سالک و راهرو شب و روز در پی آنست که درصددش میباشد و همواره جانش پریشان و مضطرب است. خواستم هریکی را راحت بگذارم که به حال خویش بماند و کوشش و تلاش هر یک را به حال خود رها کنم که بر مبنای نیاز خود به تلاش و کوشش ادامه دهد. از خداوند عزیز و قادر خواهانم مرا توفیق عنایت فرماید تا مطالب کتاب را به سادهترین و آسانترین روش بیان نمایم. چون تنها او است امید امیدواران و جبران ساز ناتوانان و شکستگان، و این کتاب را «كفاية الأخيار في حل غاية الاختصار» نام نهادم، و از خدای بزرگ خواستارم که مرا و دوستانم را از مکر و غضب و عذاب
دوزخش مصون دارد و ما را بیامرزد چون به حقیقت تنها او است که بر هر چه بخواهد توانا است و بر اجابت و پذیرش دعا قادر میباشد.