فقه آسان در مذهب امام شافعی- جلد اول

فهرست کتاب

مراعات سکوت و گوش فرا دادن به خطبه نماز جمعه و اختلاف در آن

مراعات سکوت و گوش فرا دادن به خطبه نماز جمعه و اختلاف در آن

درباره سخن گفتن به هنگام ایراد خطبه اختلاف کرده‌اند. امام شافعی تصریح دارد به این که: سخن گفتن در هنگام ایراد خطبه حرام است. و امام مالک و امام ابوحنیفه و امام احمد بنا به ارجح روایتین از او بر این قول هستند. چون خداوند می‌فرماید:

﴿وَإِذَا قُرِئَ ٱلۡقُرۡءَانُ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥ وَأَنصِتُواْ[الأعراف: ۲۰۴].

«هرگاه قرآن خوانده شد به آن گوش فرا دهید و سکوت کنید».

بیشتر مفسرین گفته‌اند که: این آیه مربوط به خطبه نماز جمعه است. و به این جهت خطبه نماز جمعه قرآن نامیده شده است که مشتمل بر قرآن است، و چون پیامبر جگفته است:

«إِذا قُلْتَ لِصاحِبِك یَومَ الـجُمُعَةِ وَالإِمامُ یَخْطُبُ: أَنْصِت فَقَد لَغَوْتَ». (رواه الجماعة إلا ابن ماجه).

«هرگاه در روز جمعه هنگام ایراد خطبه به رفیق و بغل دستی خود گفتی: خاموش باش تو نیز سخن بیهوده و لغو گفته‌ای».

کلمه «لغو» در حدیث به معنی ارتکاب گناه است، چون خداوند می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ ٣[المؤمنون: ۳].

«و آنانکه از لغو و گناه روی گردانند».

و مذهب جدید شافعی بر این است که: سخن گفتن در وقت خطبه حرام نیست، و سکوت و گوش فرا دادن سنت است، چون شیخین روایت کرده‌اند که: «به هنگام ایراد خطبه نماز جمعه از طرف عمر بن خطاب، عثمان بن عفان وارد مسجد شد، عمر سگفت: چه شده است مردانی را که بعد از ندای نماز جمعه وارد می‌شوند و تاخیر می‌‌کنند؟ عثمان سگفت: ای امیر مؤمنان بعد از شنیدن اذان و ندای نماز تنها مشغول گرفتن وضو بوده‌ام». روایت شده است که پیامبر جدر روز جمعه مشغول ایراد خطبه بود که مردی وارد مسجد شد و سوال کرد: چه موقع قیامت می‌آید؟ مردم به وی اشاره کردند که خاموش باشد و او ساکت نشد و سخن خویش را تکرار کرد و پیامبر جبعد از بار دوم به وی گفت:

«وَیْحَك مَا اعدَدتَ لَها؟ قالَ: حُبَّ اللهِ وَرَسُولِهِ، فَقالَ: إِنَّك مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ». (رواه البیهقی بإسناد صحیح).

«وای بر تو برای قیامت چه چیزی تهیه دیده‌ای؟ گفت: مهر خدا و رسول خدا. پیامبر جگفت: به حقیقت تو با کسی خواهی بود که دوستش داری».

دلیل این که سخن گفتن حرام نیست، این است که عثمان سدر جواب عمر سسخن گفت، و پیامبر جسوال آن مرد را انکار نکرد، اگر سخن گفتن حرام بود پیامبر جآن را انکار می‌کرد.

و این اختلاف در ارتباط با حرف زدن و سخن گفتنی است که غرض و هدف مهم فوری به آن تعلق نگیرد، وإلا چنین سخنی نه تنها حرام نیست بلکه واجب است، مانند ارشاد و راهنمایی کوری که نزدیک است در چاه افتد، یا کژدمی ببیند که بر لباس انسانی راه می‌رود و او را از آن آگاه کند، یا ستمگری را ببیند که مردی را دنبال می‌کند و او آن مرد را آگاه سازد، یا امر به معروف و نهی از منکر کند.