فقه آسان در مذهب امام شافعی- جلد اول

فهرست کتاب

اوقات نماز

اوقات نماز

شناختن اوقات نماز مهمترین کار است برای نماز، چون با فرا رسیدن وقت نماز است که نماز واجب می‌گردد و با گذشتن وقت نماز است که نماز فوت می‌شود، و دلیل تعیین اوقات نمازهای پنجگانه قرآن کریم و سنت شریف نبوی و اجماع امت اسلامی است. خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ كَانَتۡ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ كِتَٰبٗا مَّوۡقُوتٗا ١٠٣[النساء: ۱۰۳].

«به حقیقت نماز بر مؤمنان در اوقات معین فرض شده است».

و پیامبر جگفت: «أَمَّنِي جِبْرِيلُ عِنْدَ الْبَيْتِ مَرَّتَيْنِ، فَصَلَّى بِي الظُّهْرَ حِينَ زَالَتِ الشَّمْسُ، وَكَانَتْ بِقَدْرِ الشِّرَاكِ، وَصَلَّى بِي الْعَصْرَ حِينَ كَانَ كُلُّ شَيْءٍ مِثْلَ ظِلِّهِ، وَصَلَّى بِي الْمَغْرِبَ حِينَ أَفْطَرَ الصَّائِمُ، وَصَلَّى بِي الْعِشَاءَ حِينَ غَابَ الشَّفَقُ، وَصَلَّى بِي الْفَجْرَ حِينَ حَرُمَ الطَّعَامُ وَالشَّرَابُ فِي الصَّائِمِ، وَصَلَّى بِي الْغَدَ الظُّهْرَ حِينَ كَانَ كُلُّ شَيْءٍ مِثْلَ ظِلِّهِ، وَصَلَّى بِي الْعَصْرَ حِينَ كَانَ ظِلُّ كُلِّ شَيْءٍ مِثْلَيْهِ، وَصَلَّى بِي الْمَغْرِبَ حِينَ أَفْطَرَ الصِّائِمُ، وَصَلَّى بِي الْعِشَاءَ ثُلُثَ اللَّيْلِ الأَوَّلَ، وَصَلَّى بِي الْفَجْرَ فَأَسْفَرَ، ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيَّ، فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ، هَذَا الْوَقْتُ وَقْتُ النَّبِيِّينَ قَبْلَكَ، الْوَقْتُ مَا بَيْنَ هَذَيْنِ الْوَقْتَيْنِ». (رواه أبوداود والترمذی وحَسَّنه وصحَّحّه ابن خزیمة والحاکم).

«جبریل امین دوبار نزد خانه خدا (خانه کعبه) به امامت من ایستاد و (پشت سر او نماز را خواندم) نماز ظهر را وقتی برایم خواند که خورشید از خط استوا زوال کرده و سایه به اندازه بند کفش بود، و وقتی نماز عصر را برایم خواند که سایه هر چیزی به اندازه خودش بود، و نماز مغرب را وقتی برایم خواند که روزه دار افطار می‌کند و روزه‌اش را می‌گشاید، وقتی نماز عشاء را برایم خواند که شفق احمر و سرخی کنار آسمان ناپدید شده بود، و نماز بامداد و صبح را وقتی برایم خواند که خوردن و نوشیدن بر روزه دار حرام می‌شود، و چون فردا آمد نماز ظهر را وقتی برایم خواند که سایه هر چیزی به اندازه خودش بود، و نماز عصر را وقتی برایم خواند که سایه هر چیزی به اندازه دو برابر خودش بود، و نماز مغرب را وقتی برایم خواند که روزه دار افطار می‌کند، و نماز عشا را وقتی برایم خواند که یک سوم اول شب گذشته بود، و هنگامی نماز صبح را برایم خواند که هوا به خوبی روشن شده بود. سپس به من نگریست و گفت: ای محمد! این است وقت نیایش و نماز پیامبران پیش از تو، و اوقات نماز تو بین اوقات این دو روز قرار دارد که برایت نماز خواندم».

(و بخاری به روایت ترمذی گفت: این حدیث صحیح‌ترین حدیث است درباره اوقات نمازهای فرض پنجگانه).

کلمه «شراک» که در حدیث آمده است به معنی یکی از بندهای کفش و نعل است. فرق بین «ظِلّ» و «فییء» آن است که ظل سایه اول روز تا آخر روز است، و «فییء» اختصاص به سایه بعد از زوال دارد. پس یعنی اول وقت نماز ظهر وقتی است که سایه هر چیز به اندازه یکی از بندهای نعل و تسمه آن است، و سایه هنگام زوال خورشید در شهرها و مناطق مختلف فرق می‌کند. در جایی که شاخص به هنگام زوال سایه ندارد مانند مکه و صنعاء همان پدید آمدن سایه زوال محسوب می‌شود و افزونی سایه در جایی که شاخص سایه دارد زوال محسوب می‌شود که اول و وقت زوال در حالت استواء به اندازه خودش شد، (سایه وقت زوال + سایه هر چیز به اندازه خودش) آخر وقت نماز ظهر است و اول وقت نماز عصر. لیکن باید اندکی سایه بیشتر باشد در آخر وقت نماز ظهر تا وقت عصر فرا رسد که با این مقدار زیادت سایه وقت عصر از وقت ظهر جدا می‌شود و شناخته می‌گردد، و هرگاه سایه هر چیز دو برابر آن شد وقت اختیار نماز عصر سپری میشود چون جبریل در نمازش برای پیامبر جبار دوم آن را اختیار کرد آن را وقت اختیاری نماز عصر می‌نامند [۷]، و بعد از آن وقت، وقت جواز نماز عصر شروع می‌شود و تا زمان غروب خورشید ادامه دارد چون پیامبر جگفت:

«وَقْتُ العَصْرِ ما لَم تَغْرُبِ الشَّمْسُ»(رواه مسلم).

«وقت نماز عصر تا زمانی است که خورشید غروب نکرده باشد».

و وقت نماز مغرب عبارت است از غروب خورشید، چون جبریل هر دو بار در یک وقت نماز مغرب را برای پیامبر جخواند، و در زمان پایان وقت نماز مغرب اختلاف است و دو قول وجود دارد. قول اول آنست که مدت زمان جواز خواندن نماز مغرب، مدت زمانی است که شخص بتواند طهارت بگیرد و ستر عورت کند و لباس بپوشد و اذان و اقامه بگوید و پنج رکعت نماز بخواند، و این است قول اظهر که از ظاهر حدیث فهمیده می‌شود، و بنا به قول دیگر بتواند بعد از طهارت و غسل و لباس پوشیدن هفت رکعت نماز بخواند، چون دو رکعت پیش از نماز مغرب و دو رکعت بعد از نماز مغرب سنت است و سه رکعت نماز مغرب که جمعا می‌شود هفت رکعت، و این قول راجح است. و شخصی که این اعمال را انجام می‌دهد باید معتدل و در حد وسط باشد (نه خیلی شتاب زده ونه خیلی کُند».

قول دوم آنست که وقت جواز نماز مغرب هنگامی سپری می‌شود که شفق احمر و سرخی آن از افق آسمان بعد از غروب ناپدید گردد. چون پیامبر جگفت:

«وَوَقْتُ المَغْرِبِ إِذا غابَتِ الشَّمْسُ ما لَم یَسْقُطِ الشَّفَقُ». (رواه مسلم)

«وقت نماز مغرب هنگامی است که خورشید غروب کرده تا وقتی که شفق احمر ناپدید نشده است».

و از بریده سروایت شده است که یکی درباره اوقات نماز از پیامبر جسوال کرد که پیامبر جدو روز با وی نماز خواند. نماز مغرب را در روز اول وقتی خواند که خورشید غروب کرده بود، و روز دوم وقتی نماز مغرب را خواند که هنوز شفق احمر ناپدید نشده بود.

سپس گفت: کجا است آن کس که از وقت نماز پرسش می‌کرد؟ آن مرد گفت: منم ای رسول الله ج! گفت: وقت نماز شما ما بین آن دو وقت است که دیدید. و مسلم آن را روایت کرده است. و احادیث در این باره فراوانند و ابن خزیمه و خطابی و بیهقی و بغوی این قول را اختیار کرده‌اند. رافعی گفت: گروهی از اصحاب این قول را اختیار کرده و ترجیح داده‌اند. (نووی گفت: احادیث صحیح بدان تصریح دارند).

برابر احادیث با ناپدید شدن شفق احمر وقت نماز عشاء آغاز و با گذشت یک سوم از شب وقت آن می‌گذرد، چون پیامبر جدر همان حدیث است امامت جبریل چنان گفت. و در قولی دیگر آمده است که وقت نماز عشاء با گذشتن نصف شب پایان می‌یابد. چون پیامبر جگفته است:

«وَقْتُ العِشاءِ إِلیِ نِصْفِ اللَّیلِ». (قال النووی: حدیث صحیح).

«وقت نماز عشاء تا نصف شب ادامه دارد».

و در روایت دیگر آمده است:

«لَولَا أَن أَشُقَّ عَلی أُمَّتِی لَأَخَّرْتُ العِشاءَ إِلی نِصْفِ اللَّیْلِ». (صححه الحاکم علی شرط الشیخین).

«اگر خوف به مشقت انداختن امت نبود نماز عشاء را تا نصف شب به تاخیر می‌انداختیم».

و این وقت اختیاری نماز عشاء است، و وقت جواز آن تا سپیده دم فجر صادق (دوم) ادامه دارد چون پیامبر جگفته است:

«أَما إِنَّهُ لَیْسَ فِی النَّومِ تَفْرِیطٌ إِنَّما التَّفْرِیطُ عَلی مَنْ لَم یُصَلِّ الصَّلاةَ حَتَّی یَجِیْئَ وَقْتُ الصَّلاةِ الأُخْری»(رواه مسلم).

«آگاه باشید در خوابیدن تفریط و کوتاهی نیست بلکه تفریط بر کسی است که نماز نخوانده باشد تا اینکه وقت نماز بعدی فرا می‌رسد، و چنین کسی تقصیر و کوتاهی کردن و تفریط را مرتکب شده است».

این حدیث بر این دلالت می‌کند که وقت هر نمازی تا زمان فرا رسیدن وقت نماز بعدی ادامه دارد، مگر نماز بامداد که وقت آن تا فرا رسیدن نماز ظهر ادامه ندارد چون اجماع بر این منعقد است که با طلوع خورشید وقت آن پایان می‌یابد. و ظاهر حدیث امامت جبریل هم بر آن دلالت دارد.

اما در سرزمین‌های که شفق احمر آن‌ها ناپدید نمی‌شود مدت زمان غیبت شفق احمر در نزدیکترین مناطق بدانجا معتبر است. آغاز وقت نماز بامداد هنگام طلوع صبح صادق است که روشنی سپیده دم یکباره و به طور گسترده در جهت عرض و پهنای افق و کناره‌های آسمان پخش می‌شود، و وقت اختیاری نماز صبح تا وقتی است که هوا به خوبی روشن می‌شود و همه چیز آشکار خواهد شد، به دلیل حدیث امامت جبریل. و وقت جواز آن تا طلوع خورشید ادامه دارد. چون پیامبر جگفت:

«مَنْ أَدْرَك مِنَ الصُّبْحِ رَکْعَةً قَبْلَ أَنْ تَطْلُعَ الشَّمْسُ فَقَدْ أَدْرَك الصُّبْحَ». (رواه مسلم).

«هرکسی پیش از طلوع خورشید بتواند یک رکعت بخواند او نماز صبح را دریافته است».

و باید دانست که وقت جواز بدون کراهت نماز صبح تا دمیدن سرخی قرص خورشید است پیش از طلوع خورشید و این وقت تا خورشید طلوع می‌کند وقت کراهت آن است، اگر عذری نباشد و خوابیدن پیش از نماز عشاء مکروه و ناپسند است و همچنین سخن گفتن بعد از نماز عشاء مگر اینکه سخن خیر باشد. چون ابو برزه اسلمی سگفت:

«کانَ یَکْرَهُ النَّوْمَ قَبْلَ صَلاةِ العِشَاءِ وَالحدِیثَ بَعْدَها». (رواه الشیخان).

«پیامبر جهمواره کراهت داشت و بدش می‌آمد از اینکه پیش از نماز عشاء بخوابد و بعد از خواندن نماز عشاء سخن بگوید».

[۷] از وقتی که سایه هر چیزی بعد از سایه وقت زوال به اندازه خودش شد تا وقتی که سایه هر چیزی دو برابر خود به اضافه سایه وقت زوال می‌شود وقت اختیار عصر است.