سنتهای نماز بعد از دخول در آن
سنن نماز بعد از دخول در آن دو چیز است:
اول تشهد اول (در نمازهای بیش از دو رکعتی بعد از دو رکعت اول)، چون عبدالله بن مالک بن بحینة روایت کرده است که:
«قَامَ فِی صَلاةِ الظُّهرِ وَعَلَیْهِ جُلُوسٍ (أی جُلُوسَ التَّشَهُّدِ الأَوَّلِ) فَلَماّ أَتَمَّ صَلاتَه سَجَدَ سَجْدَتَینِ»(رواه الشیخان).
«پیامبر جیک بار در ناز ظهر بعد از دو رکعت اول بدون خواندن تشهد اول برخاست وقتی که نمازش را به اتمام رسانید (پیش از سلام دادن) دو سجده (سهو) برد».
اگر تشهد اول واجب میبود بعد از قیام بدان بر میگشت و آن را میخواند و آنگه بر میخاست و آن را ترک نمیکرد. پس این ترک کردن تشهد اول دلیل بر سنت بودن آنست، و هرگونه که بنشیند جایز است، اما به صورت افتراش بنشیند بهتر است. افتراش آنست که روی قوزک پای چپ و پای راست را به گونهای نصب کند که انگشتانش رو به قبله باشد.
دوم: قنوت است در نماز صبح و در نماز سنت وتر در نیمه دوم ماه رمضان. اما در نماز صبح به دلیل روایت انس سکه گفت:
«مازالَ رَسُولُ اللهِ ج یَقْنُتُ فِی الصُّبْحِ حَتَّی فارَقَ الدُّنیا»(رواه الإمام أحمد وغیره).
«پیامبر جتا زمانی که از دنیا رفت همواره در نماز بامداد قنوت میخواند».
(ابن الصلاح گفت: بیش از یک نفر از حافظان حدیث آن را صحیح دانستهاند، از جمله حاکم و بیهقی و بلخی. بیهقی گفت: عمل به مقتضای آن به روایت از خلفاء اربعه (راشدین)).
و قنوت خواندن در رکعت دوم صبح به دلیل روایتی است که در صحیح خود روایت کرده است، و اما اینکه باید قنوت بعد از برخاستن از رکوع رکعت دوم باشد به دلیل آنچه است که شیخین از ابوهریره سروایت کردهاند، پیامبر جوقتی که داستان شهادت کشتگان چاه «معونه» پیش آمد بعد از رکوع (رکعت آخر) آن را خواند، ما نیز قنوت صبح را بر آن قیاس میکنیم.
در صحیحین به روایت از انس سآمده است که پیامبر جپیش از رکوع قنوت میخواند. بیهقی گفت: راویان قنوت بعد از رکوع بیشتر و با حافظه تر بودهاند، پس قنوت خواندن بعد از رکوع بهتر است. سنت قنوت خواندن هرگونه دعا و ثنائی تحقق مییابد. پس اگر قنوت را آیهای بخواند که متضمن دعاء و ثنا باشد و قصد قنوت کند کفایت مینماید، ولی اگر در قنوت چیزی را بخواند که در سنت و روایت آمده است (ماثور باشد) بهتر است از جمله:
«اللَّهُمَّ اهْدِنِي فِيمَنْ هَدَيْتَ، وَعَافِنِي فِيمَنْ عَافَيْتَ، وَتَوَلَّنِي فِيمَنْ تَوَلَّيْتَ، وَبَارِكْ لِي فِيمَا أَعْطَيْتَ، وَقِنِي شَرَّ مَا قَضَيْتَ، إِنَّكَ تَقْضِي وَلا يُقْضَى عَلَيْكَ، إِنَّهُ لا يَذِلُّ مَنْ وَالَيْتَ، تَبَارَكْتَ وَتَعَالَيْتَ فَصَلِّ عَلَی النَّبی محمدٍ وعَلی آل ِمحمد».
«خداوندا مرا هدایت کن به گونه کسانی که هدایت کردهای، و به من عافیت و تندرستی ارزانی دار همچون کسانی که بدانان عافیت بخشیدهای، مرا به خود نزدیک گردان، همچون کسانی که به خود نزدیک ساختهای، و آنچه را که به من عطا کردهای مبارک و افزون گردان، مرا از بدی آنچه مقدر فرمودهای محفوظ و مصون دار، چه همانا تو فرمان میرانی و کسی بر تو فرمان نمیراند، بیگمان کسی را که تو والا گردانی خوار نخواهد شد. خداوندا تو مبارک و برتری و بر پیامبرت و آل او درود فرست». (به روایت ابو داود و ترمذی و نسائی و دیگران با اسناد صحیح).
رافعی گفته است که: علما پیش از «تَبَارَكْتَ وَتَعَالَيْتَ»، «وَلا يَعِزُّ مَنْ عَادَيْتَ»را افزودهاند. و در روایت بیهقی آمده است: و بعد از آن «فلك الحمد علی ماقضیت أستغفرُك وَأتُوبُ إلیك»گفته میشود. البته امام جماعت همه ضمیرهای مفرد را به جمع تبدیل میکند، مثلا به جای اهدنی، اهدنا میگوید. چون برای امام جماعت کراهت دارد که نفس خویش را به دعا اختصاص دهد، زیرا پیامبر جگفته است:
«لَا یَؤُمُّ عَبْدٌ قَوْماً فَیَخُصُّ نَفْسَهُ بِدَعْوَةٍ دُوْنَهُم فَإنْ فَعَلَ فَقَد خانَهُم»(رواه ابوداود و الترمذی وحسّنه).
«نباید یکی از بندگان خدا امامت قومی را به عهده گیرد و خود را تنها به دعا اختصاص دهد بدون اینکه آنان را نیز سهیم گرداند اگر چنین کند به حقیقت بدانان خیانت کرده است».
و سنت است که در قنوت دستان را بلند کند و بعد از اتمام قنوت آنها را بر چهره نکشد و صورت خود را با دستان خود مسح نکند، چون در سنت ثابت نشده است. بیهقی آن را گفته است و دست بر سینه کشیدن بدون خلاف مستحب نیست بلکه جماعتی کراهت آن را به صراحت گفتهاند و در روضه چنین گفته است.
و اما قنوت خواندن در نماز وتر در نیمه دوم ماه رمضان به دلیل روایتی است که ترمذی از علی بن ابی طالب سو ابوداود از ابی بن کعب سذکر کردهاند.