فقه آسان در مذهب امام شافعی- جلد اول

فهرست کتاب

ارکان نماز

ارکان نماز

قبلا گفتیم که: نماز شرعی مشتمل است بر ارکان و شرایط و ابعاض و هیئات که شرایط را ذکر کردیم و اینک ارکان نماز:

۱- نیت و قصد و اراده قلبی برای ادای نماز، کلمه نیت در زبان عربی به معنی قصد است، و در اصطلاح شرع عبارت است از قصد کاری توأم با انجام عملی آن. محل نیت قلب است و نیت (مانند اینکه بگوید: نیت دارم که چنین کنم) یک عمل شرعی نیست و دلیل شرعی ندارد، پس اگر کسی به زبان نیت را تلفظ کند و قلبش غافل باشد این نیت کفایت نمی‌کند، و شرط نیت آنست که جزم و تصمیم قطعی به انجام عملی داشته باشد که می‌خواهد انجام دهد، و در نماز این تصمیم قطعی باید مقارن با گفتن «الله أکبر» (تکبیر تحریم) باشد و دلیل بر آن اینست که خداوند می‌فرماید:

﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ[البینة: ۵].

«و امر نشده‌اند مگر به اینکه خداوند را عبادت کنند و دین را خالصانه از آن خداوند بدانند».

ماوردی گفته است: اخلاص که در آیه آمده است به معنی نیت است، و خالصانه یعنی اینکه از روی تصمیم قلبی و نیت دین را از آن خدا بداند، و پیامبر جگفته است:

«إِنَّماَ الأَعْمالُ بِالنِّیَّاتِ».

«به حقیقت آنچه به کارها ارزش می‌بخشد قصد و نیت و آگاهانه انجام دادن آن است».

و امت اسلامی اجماع کرده است بر اینکه نیت در نماز معتبر است. پس هرگاه کسی بخواهد نماز فرض بخواند باید قصد و تصمیم برگزاری و انجام آن را داشته باشد تا از اعمال و کارهای دیگرش ممتاز و مشخص گردد، و باید آن را از دیگر نمازهایش مشخص کنند و آن را معین نماید و قصد فرض بودن را هم بکند تا با نماز سنت (که داوطلبانه صورت می‌گیرد) فرق داشته و از آن جدا گردد.

البته نیت فرض بودن نماز برای کودک واجب نیست چون نماز او سنت می‌باشد و به صورت سنت واقع می‌شود اگر چه در اوقات فریضه‌ها و به نام آن‌ها انجام می‌گیرد.

۲- قیام و بر پای ایستادن در نمازهای فرض و واجب برای کسی که بتواند سر پا بایستد یا آنچه که جای قیام را می‌گیرد به وقت نتوانستن بر پای ایستادن مانند نشستن یا بر پهلو خوابیدن. چون عمران بن حصین سگفته است: من بیماری (بواسیر) داشتم و درباره نماز گزاردن از پیامبر جپرسیدم، او گفت:

«صَلِّ قائِماً فَإِنْ لَم تَسْتَطِعْ فَقَاعِداً فَإِنْ لَم تَسْتَطِعْ فَعَلی جَنْبٍ».

«ایستاده نمازت را بگذارد، اگر ایستاده نتوانستی نشسته آن را بگزار، اگر نشسته هم نتوانستی بر پهلوی آن را بگزار».

بخاری آن را روایت کرده و نسائی بر آن افزوده است:

«..فَإِنْ لَم تَسْتَطِعْ فَمُسْتَلْقِیاً عَلی ظَهْرِك لَا یُکَلِّفُ الله ُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَها».

«اگر بر پهلوی نیز نتوانستی بر پشت خوابیده آن را بخوان، خداوند هیچکس را مکلف نمی‌نماید مگر به قدر وسع و توانش». در قیام و بر پای ایستادن باید راست و درست بایستد و این شرط قیام است. اگر بتواند بر پای بایستد، ولی به علت بیماری پشتش نتواند به رکوع و سجود برود بر او واجب است که این قیام را انجام دهد چون آن را می‌تواند، و اگر برای قیام به چیزی نیاز داشته باشد تا بر آن تکیه کند لازم است که چنین کند. باید دانست که مراد از ناتوانی از ایستادن امکان و عدم امکان نیست بلکه مراد از نتوانستن، خوف از هلاکت یا افزایش بیماری یا ترس از مشقت و رنج شدید می‌باشد. امام شافعی فرموده است که: مراد از عجز از قیام آنست که جز با مشقت و طاقت نتواند برپای ایستد.

کسی که نماز را بصورت خوابیده انجام می‌دهد باید بر پهلوی راست بخوابد، و واجب است روی به قبله باشد. اگر نتوانست باید بر پشت بخوابد به گونه‌ای که رو به سوی قبله باشد، و اگر نتوانست رکوع و سجود را انجام دهد آن‌ها را با اشاره و ایماء به سوی قبله انجام دهد که اشاره و ایماء کند، با اشاره چشمان این عمل را به جای آورد، چون توانش بیش از این نیست اگر از آن هم عاجز باشد افعال و حرکات نماز را در قلب و به دل انجام دهد. در این حالت اگر نتوانست، آن‌ها را از قلب جاری کند و به دل گوید. و مادام که عقلش ثابت و برجای است نباید به هیچ وجه نماز را ترک کند، وقتی که در چنین حالتی نماز گزارد بعد از بهبودی اعاده آن لازم نیست. امام محمد غزالی به قول پیامبر ج استدلال کرده که گفته است:

«إِذا أَمَرْتُکُمْ بِأَمْرٍ فَأتُوْا مِنهُ مَا استَطَعْتُمْ».

«هرگاه به شما دستوری دادم که کاری انجام دهید، آن را کار را به حد که می‌توانید انجام دهید».

و تا وقتی که مرگ فرا می‌رسد نماز خوانده می‌شود.

۳- تکبیرة الإحرام(الله أکبر گفتن آغازین) چون پیامبر جگفته است:

«مِفْتاحُ الصَّلاةِ الوُضُوءُ وَتَحْریُمها التَّکْبِیْرُ وَتَحْلِیْلُها التَّسْلِیْمُ». (رواه أبوداود وغیره بإسناد صحیح)

«کلید نماز وضو است و با گفتن «الله أکبر» هرچه که غیر از نماز باشد بر آدمی حرام می‌شود و با سلام دادن آن محرمات بر انسان حلال می‌شودک».

و چون پیامبر جدر حدیث «المسیئ صلاته»(کسی که نمازش را نادرست خواند) گفته است:

«إِذا قُمْتَ إِلَی الصَّلاةِ فَأَسْبِغِ الوُضُوءَ ثُمَّ اسْتَقبِلِ القِبْلَةَ وَکَبِّرْ».

«هرگاه خواستی به نماز بایستی و قصد نمازگزاردن کردی اول وضوی کامل و درست بگیر و سپس روی به قبله بایست و بعد الله أکبر بگوی».

تکبیر یعنی «الله أکبر». چون پیامبر جهرگاه نماز را آغاز می‌کرد روی به قبله می‌ایستاد و دستان خود را بالا می‌برد و می‌گفت: «الله أکبر». به روایت ابن ماجه و روایت و تصحیح ابن حبان. این برای کسی است که بتواند به زبان عربی آن را بگویید، اما اگر کسی نتوانست و قدرت تعلم آن را هم نداشت ترجمه آن را به زبان خود بگوید، لیکن اگر قدرت تعلم و آموزش داشته باشد بر او واجب است که یاد بگیرد حتی اگر یادگیری آن مستلزم مسافرت به محلی باشد چون این مسافرت وسیله فراگیری و آموزش چیزی است که واجب است، و هرچیزی که وسیله یاد گرفتن امری واجب باشد و یاد گرفتن واجب بدون آن ممکن نباشد آن نیز واجب است.

۴- خواندن سوره فاتحه در همه رکعتهای نماز سنت و فرض، چون پیامبر جگفته است:

«لَا صَلاةَ لِمَنْ لَم یَقْرَأْ بِفاتِحَةِ الْکِتابِ». (رواه الشیخان).

(نمازی نیست برای کسی که در آن سوره فاتحه را نخوانده باشد).

و تا فاتحه نخوانی نمازت قبول نیست. و در روایت دیگری آمده است:

«لَا تُجْزِئُ صَلاةٌ لَا یَقْرَأُ الرَّجُلُ فیها بِفاتِحَةِ الْکِتابِ». (رواه الدار قطنی بإسناد صحیح ورواه ابن حبان وابن خزیمة فی صحیحهما).

«نمازی که در آن سوره فاتحه خوانده نشود کفایت نمی‌کند و موجب سقوط فرض نیست».

قرائت سوره فاتحه برای مرد و زن واجب و فرض است. اما شافعی با سند خود در حدیث: «المسیئ صلاته» روایت کرده است که پیامبر جگفته است:

«فَکَبِّرْ ثُمَّ اقْرَأ بِأُمِّ الْکِتابِ».

«پس الله أکبر (تکبیر) بگو، سپس أم الکتاب (سوره فاتحه) را بخوان».

و در روایت دیگری آمده است:

«مَنْ صَلَّى صَلاةً لَمْ يَقْرَأْ فِيهَا بِأُمِّ الْقُرْآنِ فَهِيَ خِدَاجٌ فَهِيَ خِدَاجٌ غَيْرُ تَمَامٍ، فَقیلَ لَهُ: إِنّما نَکُونُ وَراءَ الإِمامِ فَقالَ: اقْرَأْهَا فِي نَفْسِكَ». (رواه مسلم عن أبی هریره).

«هرکس نماز بخواند و در آن ام الکتاب را نخوانده باشد نمازش ناقص (و فاسد و باطل) و ناتمام است. به وی گفته شد: ما که پشت سر امام هستیم در نماز جماعت چه کار کنیم؟ گفت: در دل خود آن را بخوانید».

باید دانست که «بسم الله الرحمن الرحیم»یک آیه کامل است از سوره فاتحه و اول آنست. به دلیل اینکه پیامبر جسوره فاتحه را هفت آیه شمرد و بسم الله الرحمن الرحیمرا جزء آن به حساب آورد. بخاری آن را در صحیح خود آورده است،

«إِذا قَرَأْتُمْ الحَمْدَ فَاقْرَؤُوا بِسْمِ اللهِ الرَّحمنِ الرِّحیم آن‌ها أُمُّ الکِتابِ وَالسَّبْعُ المَثانی وَبِسْمِ اللهِ الرَّحمن الرَّحِیْمِ إِحدی آیاتِها»(رواه الدار قطنی).

«و قتیکه الحمد را خواندید همراه آن بسم الله الرحمن الرحیم را هم بخوانید، به خاطر اینکه به حقیقت سوره حمد، «أم القرآن» و «أم الکتاب» و «سبع المثانی» است و بسم الله الرحمن الرحیم یکی از آیات آنست».

به روایت از ام سلمه لپیامبر جبسم الله الرحمن الرحیم را آیه‌ای از فاتحه به حساب می‌آورد. ابن خزیمه آن را در صحیح خود آورده است. ابونصر مؤدب گفته است: قاریان کوفه و فقهای مدینه اتفاق داشتند بر اینکه بسم الله الرحمن الرحیم آیه‌ای است از فاتحه. اگر کسی گوید که: در صحیح مسلم به روایت از عایشه لآمده است که پیامبر جنماز را با تکبیر وقرائت الحمد لله رب العالمین آغاز می‌کرد، در جواب چه باید گفت؟

در جواب گوئیم: مراد قرائت سوره‌ای است که ملقب است به الحمدلله رب العالمین و بسم الله الرحمن الرحیم هم آیه‌ای از آن است.

اگر گفته شود که: این خلاف ظاهر است، جواب این است که به این جهت چنین می‌گوئیم تا تعارضی بین دلایل نباشد و به همه ادله عمل شود. باید نمازگزار سوره فاتحه را در حال قیام و حالتی که جای آن می‌نشیند بخواند و در اینکه قرائت فاتحه واجب است که در حال قیام و حالتی که به جای آن می‌نشیند خوانده شود، بین امام و مأموم و کسی که به صورت انفرادی نماز می‌خواند فرقی نیست، خواه در نمازهای سری یا جهری و آشکارا باشد بر همه لازم است که فاتحه را بخوانند.

برای کسی که عاجر باشد از خواندن فاتحه ترجمه آن جایز نیست، چون اعجاز سوره در ترجمه آن محفوظ نمی‌ماند و قرائت سوره فاتحه با تمام حروف و تشدیدهایش واجب می‌باشد. پس هرکس حرفی را ساقط کند یا حرف مشددی را بدون تشدید بخواند یا حروفی از آن را به حرف دیگر بدل نماید و تغییر دهد قرائت و نمازش درست نیست، اگر به گونه‌ای در کلمات یا حرکات لحن و تغییر نادرست انجام دهد که معنی را نادرست کند. مثلا حرف کاف در «إیاک» را با حرکت کسره بخواند که اگر به عمد چنین کند قرائت او کافی نیست و نمازش را باطل می‌شود، و این برای کسی است که قادر به قرائت فاتحه باشد. اما کسی که قرائت فاتحه را نیکو می‌داند و قادر نیست آن را از حفظ بخواند بر وی لازم است که آن را یاد گرفته و حفظ کند یا از روی مصحف به درستی آن را قرائت کند، و اگر از حفظ کردن و درست خواندن فاتحه عاجز گشت می‌تواند هفت آیه دیگر از قرآن را بخواند، چون پیامبر جگفت:

«فَإِنْ کانَ مَعَك قُرآنٌ فَاقْرَأْ وَإلَّا فَاحْمِدِ الله َ تَعالی وَهَلِّلْهُ وَکَبِّرْهُ». (قال النووی: حسن).

«اگر با تو قرآنی هست (آیات دیگری از قرآن می‌دانی) آن را بخوان و در غیر آن صورت حمد و تهلیل و تکبیر «الحمد لله لا إله إلا الله والله أکبر»بگوی».

بدین علت شرط کرده است که اگر فاتحه را ندانست هفت آیه دیگر از قرآن را بخواند، زیرا بهترین ذکر بعد از فاتحه آیات دیگر قرآن است به جای آن. و اگر به طور کلی کم و زیاد نتواند قرآن را بخواند به ذکر فوق اکتفا کند. به دلیل حدیث فوق و به دلیل روایت ابن حبان در صحیحش که مردی به حضور پیامبر جآمد و گفت: ای رسول الله من نمی‌توانم قرآن را یاد بگیرم، پس چیزی به من یاد بده که به جای قرآن برایم کفایت کند، و پیامبر جبه وی گفت: بگو: «سُبْحانَ الله وَالحَمْدُلله وَلَا إِلهَ إِلَّا اللهُ والله أکبَرْ ولَاحَوْلَ ولَاقُوَّةَ إلَّا بِاللهِ العَلِیِّ الْعَظِیْمِ».

«پاک و منزه است الله، هر نوع ستایش از آن او است، و هیچ معبود به حقی نیست جز الله، و از هر چیز بزرگتر است و هیچ کوشش و تلاش و نیروئی مثمر ثمر نیست مگر به اجازه الله که بلند مرتبه و بزرگوار است».