استعمال حریر و طلا
استفاده از حریر به عنوان لباس برای مردان حرام است و همچنین تکیه دادن به آن و بر آن نشستن و به خود پیچیدن آن، و در لابلای جامه یا وسایل دیگر قرار دادن و ساختن آستر و پرده از آن و هر نوع استعمال دیگر آن برای مردان حرام است، به دلیل اینکه پیامبر جاز آن نهی کرده است. (و در روایت بخاری آمده است):
«نَهانا رَسوُلُ اللّهِ عَن لَبْسِ الحَریرِ وَالدِّیباجِ وَأَن نَجْلِسَ عَلَیْهِ».
«پیامبر ما را از پوشیدن حریر و دیباج و نشستن بر آن نهی فرموده».
به علت اینکه در استعمال حریر و دیبا یک نوع تکبر و بزرگ منشی زنانه وجود دارد که شایسته شهامت و مردانگی نیست، لذا اراذل و اوباش که به زنان تشبه میکنند آن را میپوشند، و پیامبر آنان را نفرین کرده است که از طبیعت مردان بیرون میآیند و به زنان تشبه مینمایند. شبیه سازی با زنان حرام است، و مخنث هم چون احتمال مذکر بودن و مرد بودن را دارد حکم مردان را دارد و به آنان ملحق میشود به جهت احتیاط. پوشیدن لباس حریری برای زنان حلال شده چون پیامبر فرمود:
«أُحِلَّ الذَّهَبُ وَالحَریرُ لِأُناثِ أُمَّتِی وَحُرِّمَ عَلی ذُکوُرِها»(رواه الإمام أحمد فی مسنده).
«طلا و حریر برای زنان و مؤنثان امت من حلال شده و بر مردان و مذکران حرام گردیده است».
و در آن نکته باریک شرعی هست که گویند: پوشیدن حریر طبع و مزاج مردان را متمایل به زنان میسازد، (پس اگر مردان آن را بپوشند کمتر تمایل جنسی در آنها تحریک میشود بلکه طبع زنانه پیدا میکنند) [۱۱]. و پیامبر جخواهان کثرت نسل است و نمیخواهد طبیعت مردانگی در مردان ضعیف گردد. در این که حریر برای مردان حرام است فرق بین اندک و بسیار نیست چون پیامبر جگفته است:
«لا تَلْبِسُوا الحَرِیرَ وَالِّدیباجَ وَلا تَشْرَبوُا فِی آنِیَةِ الذَّهَبِ وَالفَضَّةِ فَإِنَّها لَهُمْ فِی الدُّنیا وَلَکُمْ فِی الآخِرَةِ». (رواه الشیخان).
«لباس حریر و دیبا مپوشید و در ظروف طلا و نقره چیزی ننوشید و نخورید، چون اینها در دنیا از آن کافران و در قیامت از آن شما مؤمنان است».
لباس رنگ شده به زعفران نیز حکم حریر دارد خواه همهاش یا بعضی از آن رنگ شده باشد. و اما اگر پارچه از مخلوطی از حریر و چیزهای مباح دیگر بافته شده باشد مانند کتان و پنبه و امثال آن، نگاه میکنیم اگر بیشتر آن حریر باشد حرام و اگر بیشتر آن غیر حریر باشد حلال است و حکم به اکثریت داده میشود.
و اگر هر دو مساوی و برابر باشند اصح آن است که حلال باشد، چون دیگر به آن حریر اطلاق نمیشود و اصل در منافع مباح بودن است. برخی گفتهاند: حرام است، چون هرگاه حلال و حرام با هم جمع شوند جنبه تحریم بر حلال تغلیب مییابد. و پوشیدن حریر به جهت ضرورت جایز است، مانند این که جنگ ناگهانی پیش آید و فرصت جستجوی غیر آن نباشد، یا برای نیاز مانند دفع گرما یا سرما و یا دفع خارش شپش، چون پیامبر جبه آن جهت آن را برای عبدالرحمن بن عوف ساجازه داد و این رخصت را برای او روا دانست. و مانند پوشیدن عورت با پارچه حریری و ابریشمی اگر غیر آن را نیابد. از لباسی که با ابریشم و حریر تزیین یافته باشد مانند یقه و سینه و آستین جامه و دامن آن خواه پیدا یا ناپیدا باشد عفو شده است، و دلیل آن احادیثی است که از جمله آنها یکی به شرح زیر است که مسلم از عمر بن خطاب سروایت کرده است:
«نَهی رَسوُل اللهِ جعَن لَبْسِ الحَرِیر إِلَّا مَوْضِعَ أُصْبُعٍ أَو أُصبُعَینِ أَو ثَلاثٍ أَو أَربَعٍ».
«پیامبر جاز پوشیدن جامه ابریشمی و حریری نهی کرده است مگر به اندازه یک انگشت یا دو انگشت یا سه انگشت یا چهار انگشت».
[۱۱] عبارت بین دو کمان استنباط شخصی مترجم است، یعنی جهت حرمت حریر و طلا برای مردان را بیان میکنند و میتوان آن را سبب حلال و روا بودن آن برای زنان نیز بر شمرد که به این جهت پوشیدن حریر و زینت آلات طلا برای زنان روا است که موجب تمایل طبع مردان به زنان میگردد و اقبال به ازدواج بیشتر میشود و در نتیجه کثرت نسل پیش میآید. مترجم