فقه آسان در مذهب امام شافعی- جلد اول

فهرست کتاب

نماز طلب باران

نماز طلب باران

استسقاء به معنی خواستن آب از خداوند به هنگام نیاز است، و نماز طلب باران سنت مؤکد است که پیامبر جبر آن مواظبت کرده است. به روایت مسلم:

«خَرَجَ رَسُولُ اللهِ جیَسْتَسْقِی فَجَعَلَ إِلَی النّاسِ ظَهْرَهُ وَاستَقْبَلَ القِبْلَةَ وَحَوَّلَ رِداءَهُ»وَزادَ البُخارِی: «جَهَرَ فیها بِالقِرَاءَةِ».

«پیامبر جبرای طلب باران از خدا به صحرا بیرون رفت سپس به مردم پشت کرد و روی به قبله ایستاد و عبا و تن پوش (ردای) خود را برگردانید و وارونه کرد» بخاری به آن افزود: «با صدای آشکار و جهری قرائت کرد».

و احادیث در این مورد فراوانند.

استسقاء سه نوع است که کمترین آن‌ها طلب باران و آب از خداوند است با دعا، خواه به صورت انفرادی یا دستجمعی. حد متوسط استسقاء به وسیله دعا بعد از نماز است حتی اگر نماز سنت باشد، و در خطبه‌ای مشروع (مانند خطبه جمعه یا عیدین) و افضلترین و بهترین صورت استسقاء آن است که با نماز مخصوص و خطبه‌های مخصوص صورت گیرد که امام مردم را پند دهد و از عذاب خدا مردم را بترساند و مردم را امر به صدقه و انواع خیرات و حسنات کند و مردم را به پرداخت و باز پس دادن حقوقی که از دیگران پایمال کرده‌اند و توبه از گناهان تشویق کند، چون این چیزهاست که سبب انقطاع باران و خشکسالی و خشکیدن جویباران و چشمه‌ها و محروم شدن مردم از رزق و روزی، و سبب غضب خداوند شده و موجب نزول عقوبتهای الهی از قبیل ترس و گرسنگی و کاهش اموال و محصولات زراعی و میوه جات، و ویران شدن آبادی و آبادانی ممالک ستم پیشه گان گردیده است.

خداوند می‌فرماید:

﴿وَإِذَآ أَرَدۡنَآ أَن نُّهۡلِكَ قَرۡيَةً أَمَرۡنَا مُتۡرَفِيهَا فَفَسَقُواْ فِيهَا فَحَقَّ عَلَيۡهَا ٱلۡقَوۡلُ فَدَمَّرۡنَٰهَا تَدۡمِيرٗا ١٦[الإسراء: ۱۶].

«هرگاه اراده کنیم مملکتی و شهری را هلاک کنیم به مردمان مرفه و ثروتمند و منعمانش امر می‌کنیم (و مهلت شان می‌دهیم که با اوامر ما مخالفت کنند) و راه فسق و فجور را در پیش گیرند، آن وقت مستحق عذاب ما خواهند شد که آن جاها را به کلی ویران می‌کنیم».

باید امام مردم را سه روز متوالی به روزه گرفتن دعوت کند و در روز چهارم که همگی روزه هستند به صحرا بیرون روند و دعا کنند، چون دعای روزه دار نزدیکتر است به اجابت و پذیرش از جانب خدا، و همگی در لباس کهنه و به هیأت و شکل گدایان در پیشگاه خدا باشند و با متانت و آرامش و وقار باشند در راه رفتنشان و سخن گفتنشان و نشستنشان.

(ابوداود روایت کرده است که): پیامبر جبا لباس کار و متواضع و متضرع و با فروتنی و زاری از شهر بیرون آمد تا اینکه به مصلی واقع در خارج شهر رسید. و نباید مردم خود را خوشبوی کنند چون این نشانه سرور و فرح است.

و لازم است که استسقاء به وسیله پیران شکسته و ناتوان و زنان اندوهگین و کودکان صورت گیرد، چون دعای اینگونه اشخاص به اجابت و قبول نزدیکتر است. زیرا پیامبر جگفته است:

«وَهَلْ تُرْزَقُـوْنَ وَتُنْـصَرُونَ إِلَّا بِضُعَفائِـکُمْ». (رواه البخاری).

«مگر نه این است که به وسیله ضعیفانتان به شما رزق و روزی و نصرت و پیروزی داده می‌شود».

باید پرهیز کرد از استسقاء به وسیله ظالمان و فاسقان چون در آنصورت از نزول غضب خدا بر آن ناحیه نتوان ایمن شد.

هنگامی که امام مردم را بیرون برد بر ایشان دو رکعت نماز مانند نماز عید می‌خواند که قرائت را به صورت جهری انجام می‌دهد، چون در حدیث آمده است. و سوره‌هائی را می‌خواند که در نماز عید خوانده میشود. امام شافعی چنین گفته است. وقت نماز باران همان وقت نماز عید است. برخی گفته‌اند: اختصاص به وقت معین ندارد، نووی چنین گفته است. شافعی نیز آن را به صراحت گفته و محققین آن را تصحیح کرده‌اند. چون امام از نماز فارغ شد دو خطبه ایراد می‌کند، چون پیامبر جدر طلب باران بیرون رفت برایمان دو رکعت نماز خواند بدون اذان و اقامه، سپس خطبه خواند و دعا کرد و روی را به جهت قبله برگردانید و دستان را به طرف آسمان برداشته سپس عبایش را وارونه کرد که طرف راست را برطرف چپ و طرف چپ را بر طرف راست انداخت». (به روایت احمد وابن ماجه و بیهقی).

امام باید در خطبه اول و دوم فراوان استغفار کند چون مقام، مقام استغفار است، و باید پرهیز کند از اینکه به زبان استغفار نماید ولی قلبش بر گناه و ظلم و جور و عدم اجرای حدود شرعی و ستم بر رعایا اصرار داشته باشد، چون در این صورت با غضب خدا روبرو می‌گردد برای اینکه کسی که از گناه توبه کند و بر آن اصرار و ادامه داشته باشد چون کسی می‌ماند که به پروردگارش استهزاء و مسخره کند، و چگونه دعای چنین شخصی پذیرفته می‌شود؟

از عمر بن خطاب سروایت شده وقتی که استسقاء کرد تنها استغفار نمود. به وی گفتند: ای امیر مؤمنان ما ندیدیم که تو استسقاء کرده باشی و طلب نزول باران کنی؟ گفت: من با استغفار خویش طلب نزول باران کردم و این استغفار به منزله ستارگان آسمان است که به هنگام ظهور آن‌ها عادتا باران می‌بارد، سپس این آیات را خواند:

﴿ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّكُمۡ إِنَّهُۥ كَانَ غَفَّارٗا ١٠ يُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَيۡكُم مِّدۡرَارٗا ١١[النوح:۱۰-۱۱].

«از پروردگار خودتان طلب مغفرت کنید که او بسیار آمرزنده است و بر شما باران سنگین می‌باراند».

در سخن عمر سکلمه «مجادیح» آمده است که به معنی ستارگان است که اعراب جاهلی گمان می‌کردند باران زایند، و عمر بن خطاب با این سخن خود چنین خبر داد که این استغفارها است که موجب نزول باران الهی می‌شوند نه ستارگان.

امام در نماز باران عبای خویش را وارونه می‌کند و مردم نیز از وی پیروی می‌کنند، به دلیل حدیث ابوهریره س، و در وارونه کردن عبا اشاره است به اینکه از خداوند می‌خواهیم که حالمان را از شدت و سختی به رخاء و فراخی، و از تنگدستی به فراخ دستی تبدیل کند و خشم خود را به رضای خود مبدل سازد، و امام باید دستان خود را رو به آسمان بردارد و دعائی را بخواند که رسول الله خواند و نهانی و آشکارا در دعا مبالغه کند چون خداوند می‌فرماید:

﴿ٱدۡعُواْ رَبَّكُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡيَةً[الأعراف: ۵۵].

«خدایتان را با تضرع و زاری و پنهانی بخوانید».

هرگاه امام دعای سری می‌خواند مردم نیز دعای سری بخوانند و هرگاه امام با صدای جهری و آشکار دعا کند مردم آمین بگویند. و اینک دعایی که پیامبر خواند:

«اللّهُـمَّ سُقْیا رَحمَـةٍ لاَ سُقْیا عَذابٍ وَلا مَحـقٍ (اتلاف وذهاب البرکة) وَلابَلاءٍ (اختیار) وَلا هَدْمٍ (ضار) اَللّهُمَّ عَلَی الظَّرابِ وَالآکامِ (الجبال والتلال) وَمَنابِتِ الشَّجَرِ وَبُطُـونِ الأَودِیَةِ اَللّهُـمَّ حَوالینا وَلَا عَلَیْنا. اللّهُـمَّ اسْقِنا غَیثاً مغیثاً (مطرا منقذا من الشدة) هَنِیْئاً مَرِیئاً غَدَقاً (کثیر الماء) مُجِّللاً (یعم الأرض بالنبات) سَحّاً (شدید الوقع علی الأرض) طَبَقاً (مطبقا علی الأرض مستوعباً لها) دائِماً (مستمراً نفعه). اَللّهُمَّ اسقنِا الغَیْثَ وَلا تَجْعَلْنا مِنَ القانِطِینَ (الیائسین من رحمتك) اَللّهُـمَّ إِنَّ بِالعبادِ وَالبِلادِ مِنَ الجَهدِ (المشقة) وَالجُوْعِ وَالضَّنْـك (الضیق) ما نَشْکُوا إِلاّ إِلَیك (لأنك قادر علی النفع والضر) اَللّهُـمَّ أَنبِتْ لَنَا الزَرعَ وأََدرِ لَنَا الضَّرعَ وَأَنزِلْ عَلَینا بَرَکاتِ السَّـماءِ وَأَنبِتْ لَنا مَنْ بَرَکاتِ الأَرْضِ وَاکشِفْ عَنَّا مِنَ البَلاءِ ما لَا یَکشِفُ غَیُرك. اَللّهُمَّ إِناّ نَسْتَغفِرُك إِنَّك کُنْتَ بِنا غَفَّـاراً فَأَرْسِلِ السَّماءَ عَلَینا مِدْرَاراً». (رواه الشافعی عن سالم ابن عبدالله).

«خداوندا باران رحمت باشد نه باران عذاب و بی‌برکت و ویرانی و بلاء و امتحان و خرابی و غرق کردن و سیل، خداوندا بر کوه‌ها و محل رویش گیاهان و درختان و دره‌ها بباران، خداوندا بر پیرامون ما باشد نه بر ما. خداوندا باران رهایی بخش از سختی و باران پر آب و گوارا وسبزکننده گیاهان و فراوان پوشاننده، فراگیر و گسترده، ریزان و جاری و پیوسته به ما عطا کن، خداوندا ما را از آن سیراب گردان و ما را از محرومان و نومیدان از رحمتت مگردان، خداوندا بندگانت و سرزمین‌ها و حیوانات و مردم به چنان سختی و گرسنگی و تنگی و مشقت مبتلا شده‌اند که شکایت و شکوه از آن را تنها به تو می‌بریم و به تو شکایت می‌آوریم چون نفع و ضرر تنها در دست تو است، خداوندا کشتزارمان را سبز و پستان حیواناتمان را پر شیر کن، و از برکت و فزونی‌های آسمان ما را سیراب گردان، و از برکت‌ها و فزونی‌های زمین و نباتات ما را روزی ده، و این مشقت و سختی و بلا را از ما دور کن که غیر از تو کسی بر آن قادر نیست، خداندا از تو طلب مغفرت داریم چه تنها تو آمرزنده‌ای پس خداوندا باران سنگین و فراوان به ما عطا کن». (امام شافعی آن را از سالم بن عبدالله روایت کرده است).

سنت است که امام از آب باران که در وادی و دره روان گردیده و جاری شده است غسل کند یا وضو بگیرد و بهتر است که هر دو را انجام دهد. در مجموع نووی چنین گفته است. و سنت است که به هنگام شنیدن صدای رعد تسبیح کند و این آیه را به عنوان تسبیح بخواند: ﴿وَيُسَبِّحُ ٱلرَّعۡدُ بِحَمۡدِهِۦ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ مِنۡ خِيفَتِهِ[الرعد: ۱۳].

«(پاک و منزه است خدایی که) رعد تسبیح و حمد او را می‌کند و فرشتگان نیز از خوف او چنین کنند». امام مالک آن را روایت کرده است که به وقت رویت برق آسمان گوید: «سُبحانَ مَن یُرِیکُمُ البَرْقَ خَوْفاً وَطَمَعاً»«پاک و منزه است خدائی که برق را به شما نشان می‌دهد که هم به آن امید باران دارید و هم از آن می‌ترسید». و مستحب است که به برق آسمان چشم ندوزد، چون پیشینیان درستکار آن را مکروه دانسته‌اند، و به هنگام رویت برق می‌گویند: «لَا إلهَ إِلَّا الله سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ»ماوردی گفت: نیکو است که در این باره به آنان اقتداء نمود. و نیکو است که به هنگام ریزش باران بگوید: «خداوندا باران فراوان و سنگین و سودمند باشد». به روایت بخاری. و در هر مورد که دلش می‌خواهد در پیشگاه خداوند دعا کند چون بیهقی گفته است که: در چهار موقع و چهار جا دعا مورد قبول واقع می‌شود: به هنگام برخورد صفوف جنگجویان مجاهد با دشمن، و به هنگام نزول باران، و به هنگام اقامه نماز، و به هنگام رویت خانه کعبه معظمه.

و سنت و مستحب است که به دنبال باران بگوید: در سایه فضل خداوند بر ما باران بارید و رحمت خدا بهره ما باشد. دشنام دادن به باد مکروه است بلکه سنت است که به هنگام وزش باد دعا کرد چون در خبر آمده است:

«الَرّیحُ مِن رَوْحِ اللهِ تَأْتی بِالرَّحْمَةِ وَتأتی بِالْعَذابِ فِإِذا رَأَیتُمُوها فَلا تَسُبوُّها وَاسأَلُوا اللهَ خَیرَها وَاستَعیذُوا بِاللهِ مِنَ شَرِّها».

«باد از رحمت خدا است و رحمت را با خود می‌آورد و گاهی هم عذاب خدا را همراه دارد، چون باد را مشاهده کردید آن را ناسزا نگوئید و خیر آن را از خداوند مسئلت کنید و از شر و بدی آن به خداوند پناه ببرید».

(بیهقی در فصل ایمان از محمد بن حاتم روایت کرده است که گفت): به ابوبکر وراق گفتم: چیزی را به من آموز که مرا به خداوند نزدیک سازد و از مردم دور نماید، گفت: چیزی که تو را به خداوند نزدیک سازد مسألت تو از او است، و اما چیزی که تو را از مردم دور سازد ترک مسألت و خواهش از آن‌ها است، سپس از ابوهریره سروایت کرد که پیامبر جگفت:

«مَن لَم یَسْأَلِ اللهَ یَغْضَبُ عَلَیهِ».

«هرکس از خداوند مسألت نکند و چیزی نخواهد بر وی خشم می‌گیرد».

سپس این شعر را خواند:

لا تَسأَلَنَّ بَنی آدَمَ حاجَةً
وَسَلِ الَّذی أَبوابُهُ لا تُحجَبُ
اَللهُ یَغضَبُ إِن تَرَکتَ سُؤالَهُ
وَبَنی آدَمُ حیَن یَسأَلُ یَغضَبُ

«هرگز از فرزندان آدم طلب نیاز مکن، از کسی که تقاضای نیاز و مسألت کن که هرگز درهایش بسته نمی‌شود. خداوند خشمگین می‌شود اگر از او چیزی نخواهی و مسألت را از او ترک کنی، و فرزندان آدم به عکس چون چیزی از آنان خواسته شود خشمگین می‌شوند».